صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 18

موضوع: نياز انسان به اخلاق

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض نياز انسان به اخلاق




    نياز انسان به اخلاق

    بدون ترديد، خوب زيستن و رسيدن به سعادت، آرزوي هر انساني است.آدمی هميشه در پی دستورات و فراميني بوده ‌است كه بتواند با عمل به آنها، مناسبات خود را با ديگران شكل بخشد، تا از اين طريق عمر خود را بگذراند و بقاي حيات خويش را تضمين کند. از اين رو، آدمی نيازمند نظام ارزش‌ها بوده است؛ نظامي كه خوب و بد را براي او معين كند و در پيچ‌ و‌‌خم زندگي راهنماي او باشد. اخلاق وسيله‌ای مؤثر براي بهتر زيستن است، پس فراگيري آن، لازمه حيات بشري است.

    قانون و نظام اعمال و رفتار آدمی همان «علم اخلاق» است كه قادر است ما را از خطر سقوط نجات دهد. در ميان همه علوم علم اخلاق ضروري‌ترين علم براي انسان است؛ چرا كه در تمام اوراق كتاب زندگي دخالت و نظر دارد، و بدون آن زندگي اجتماعي و فردي در ورطه سقوط است. طبيعت انسان ميل به نفع‌ طلبي دارد و اين خود عاملي براي جلوگيري از برپايي جامعه آرمانی است. بسياري از كشمكش‌هاي اجتماعي از اين طبيعت انسان ناشي مي‌شود. از اين رو علاوه بر قانون،‌ به يك نيروي دروني به نام اخلاق نیاز است تا انسان‌ها را كنترل كند.

    برتراند راسل كه در بسياري از مسائل انساني شك مي‌كند، معتقد است اخلاق براي انسان لازم است. او مي‌گويد: «افراد بشر تندخو، شهوتران، لجوج و تا حدي ديوانه هستند و به علت ديوانگي‌هايشان برخود و بر ديگران مصيبت‌هايي وارد مي‌كنند كه ممكن است منجر به بدبختي‌هاي هولناكي شود. با اينكه زندگي توأم با احساسات خطرناك است، ولي اگر بخواهيم زندگي بشر لطف خود را از دست ندهد احساسات هم بايد حفظ شود، ميان دو قطب احساسات و كنترل آنها تضادي وجود دارد. از همين تضاد دروني طبيعت بشر، احتياج به اخلاق احساس مي‌شود.»1

    پس فضايل اخلاقي نه تنها سبب رستگاري در قيامت است، بلكه وسيله‌اي براي سعادت و خوشبختي در زندگي دنيا هم محسوب مي‌شود. اينجاست كه به اهميت سخن حكمت‌آميز اميرمؤمنان علي (عليه‌السلام) پي مي‌بريم كه مي‌فرمايد: «لوكنا لانرجوا جنة ولا نخشي ناراً ولا ثواباً ولاعقاباً لكان ينبغي لنا ان نطالب بمكارم الاخلاق فانها مما تدل علي سبيل النجاح»2 يعني اگر اميدي به بهشت و ثواب و ترسي از جهنم و عقاب نداشتيم، باز هم شايسته بود كه ما در پي مكارم اخلاق باشيم، زيرا خوشبختي و سعادت را از اين طريق مي‌توان به‌دست آورد.


    امضاء


  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    اهميت علم اخلاق


    علم اخلاق از آن رو که فضيلت را از رذيلت و خير را از شر مي‌شناساند، همواره اهميت داشته است. در قرآن كريم هدف از فرستادن پيامبر (صلي‌الله‌عليه ‌وآله) تزكيه نفوس بيان شده است.3 و درسوره مباركه شمس پس از يازده قسم، پروردگار مي‌فرمايد: «قد افلح من زكّها»4 يعني به تحقيق كسي كه تزكيه نفس كرد، رستگار شد. از اين آيات استفاده مي‌شود كه تهذيب نفس هر چند مراتبي دارد و برخي از آن واجب و برخي مستحب است، اما امری حياتي است كه در اسلام جايگاه والايي دارد و پس از مسئله خدا و پيامبر (صلي‌الله‌عليه ‌وآله) نوبت به مسئله اخلاق مي‌رسد و اگر تهذيب و تزكيه نباشد چه بسا اعتقادات اصلي از دست برود.5

    اختصاص يافتن بخش قابل توجهي از آيات قرآن كريم و روايات اهل‌بيت (عليهم‌السلام) به تعاليم اخلاقي، بيانگر اهميت مباحث اخلاقي است و از اين مهم‌تر، كامل ساختن مكارم اخلاق، غايت بعثت پيامبر اكرم(صلي‌الله‌عليه ‌وآله) معرفي شده است. آن‌حضرت مي‌فرمايد: «اني بعثت لاتمم‌ مكارم الاخلاق، عليكم بمكارم الاخلاق6 فان ربي بعثني بها»7 (مبعوث شدم تا مكارم اخلاق را تمام كنم، بر شما لازم است كه به مكارم اخلاق عمل كنيد همانا خداوند متعال مرا برای مكارم اخلاق مبعوث گردانيد.) خداوند متعال سرچشمه تمام فضايل است و قرب و نزديكي به او از طريق متخلق شدن به اخلاق الهي امكان‌پذير است و هر فضيلتي آدمی را گامي به ذات مقدس نزديك‌تر مي‌كند.


    امضاء


  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    در روایتی دیگر پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فضایل اخلاقی را وسیله ارتباط بین خداوند متعال و بندگان معرفی کرده و می فرماید:

    «جعل الله سبحانه مکارم الاخلاق صلة بینه وبین عباده فحسب احدکم ان یتمسک بخلق متصل بالله»8

    یعنی خداوند سبحان فضایل اخلاقی را وسیله ارتباط بین خود و بندگان قرار داد، همین بس که هر یک از شما دست به اخلاقی بزند، او را به خدا مربوط می سازد.

    سفارش ائمه (علیهم السلام) به کسب مکارم اخلاق خود دلیلی بر اهمیت آن است. علی (علیه السلام) به کمیل می فرماید:

    «یا کمیل مر اهلک ان یروحوا فی کسب المکارم»9

    یعنی ای کمیل خانواده ات را فرمان ده که روزها در پی تحصیل صفات پسندیده باشند.

    کسب فضایل که گامی در جهت تأسی به الگوهای راستین بشری و همانندی با پیامبران الهی است، لطف عظیمی از ناحیه پروردگار است و باید آن را از خداوند متعال درخواست کرد. امام صادق (علیه السلام) می فرماید:

    « ان الله عزوجل خص رسله بمکارم الاخلاق فامتحنوا انفسکم فان کانت فیکم فاحمدوا الله واعلموا ان ذلک من خیر و الا تکن فیکم فاسألوا الله و ارغبوا الیه فیها»10

    (خداوند متعال رسولان خویش را به مکارم اخلاق مخصوص گردانید، پس شما نیز خود را مورد آزمایش قرار دهید و با انبیاء مقایسه کنید، اگر صفات حمیده را در خود یافتید، خداوند متعال را سپاس گویید و بدانید که برای شما پسندیده است و در غیر این صورت از خداوند طلب توفیق کنید و از خود میل و رغبت نشان دهید که به مکارم اخلاق برسید.)


    امضاء


  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    ضرورت توجه به اخلاق

    بی شک تهذیب نفس و اصلاح آن نقش بسزایی در سعادت فردی و اجتماعی و دنیوی و اخروی دارد، به گونه ای که اگر انسان تمام علوم را تحصیل کند و همه طبیعت را به تسخیر خود درآورد، اما از تسخیر درون و تسلط بر نفس خود عاجز باشد، از رسیدن به کمال باز خواهد ماند. چه بسا نابسامانی هایی که در سطح جهان پدید می آید و گرفتاری هایی که بشر امروزه با آن دست به گریبان است، ناشی از عدم توجه به مباحث اخلاقی باشد.

    جامعه های مترقی و به اصطلاح متمدن به سبب روگردانی از ارزش های اصیل انسانی روز به روز به جاهلیت نزدیک تر می شوند و نور معنوی که سبب روشنایی دل هاست، جای خود را به تیرگی می دهد و قلب ها زنگار فراموشی موازین اخلاقی می گیرد و مسلمانان به علت عمل نکردن به معارف بلند اسلام، هر روز گرفتار مشکلاتی هستند. احیای ارزش های اصیل اخلاقی و بازگشت به اصول فراموش شده اسلامی شرط لازم حاکمیت بخشیدن اسلام در جامعه هاست.

    امضاء


  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    فراگیری و عمل به اخلاق، افراد بشر را از هرگونه عیب و نقص منزه و مبرا ساخته و او را به اوج مکارم اخلاق می رساند، نیروهای سرکش نفس را مهار و رام می کند و آنها را در مسیر حکمت و عدالت و عفت تقویت می کند تا به پایه مکارم اخلاق برسند.

    علم اخلاق معادن مکنون در سرزمین نفس را استخراج می کند و آنها را به صورت مکارم اخلاق در می آورد و برای بهره برداری عمومی آماده می سازد. همین علم است که نهال گل های زیبا و معطر را در صفحه نفس می نشاند و بهشت برین از مکارم اخلاق را در آن به وجود می آورد.

    مکارم اخلاق علاوه بر آنکه صاحبش را به عالی ترین درجات انسانیت می رساند و بر دیگران برتری می دهد، در آخرت هم او را به عالی ترین درجات بهشت ارتقاء خواهد داد. از این رو لازم ترین علمی است که باید آن را فراگرفت. امام کاظم (علیه السلام) در سخنی زیبا، ضرورت فراگیری این علم را بیان می کند و می فرمایند:

    « الزم العلم ما ذلک علی صلاح قلبک و اظهر لک فساده»11


    (لازم ترین علم ها برای تو، آن علمی است که دل و ضمیرِ وجودت را اصلاح کند و فساد اخلاق تو را ظاهر سازد.)


    امضاء


  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    رسالت اخلاق


    امتیاز و برتری انسان بر سایر موجودات، همانا عقل و قوه استدلال اوست. از طرفی هر فرد از افراد انسان با غرایزی همانند حب ذات، میل به کمال، استخدام دیگران، علاقه به مال و مقام و غیر اینها آفریده شده است . این غرایز که ضامن بقای انسان و سرچشمه هر نوع تحرک وجنبش حیاتی او هستند، آن چنان در روان آدمی ریشه دارند که گاهی سرنوشت او را به دست گرفته وخط و مشی زندگی او را تعیین می کنند و با قدرت و سرکشی خیره کننده ای از نفوذ و بینایی عقل کاسته و آن را محدود می سازند. اینجاست که نقش اخلاق در زندگی و لزوم رهبری صحیح غرایز روشن و مسئولیت علمای اخلاق ارزیابی می شود. پس شکوفایی انسانیتِ انسان به عنوان رسالت اخلاق معرفی می گردد. علی (علیه السلام) در کلامی زیبا می فرمایند: « فمن تخلق بالاخلاق النفسانیة فقد صار موجوداً بما هو انسان دون ان یکون موجوداً بما هو حیوان.»12 (کسی که خود را به اخلاق بیاراید و شخصیت خویش را بپرورد انسان است و گرنه حیوان خواهد بود.)

    رسالت علم اخلاق این است که با شناسایی استعدادهای گوناگون انسان و فضایل و رذایل روح آدمی، چگونگی ایجاد تعادل در میان امیال گوناگون و راه و روش تربیت نفس را میسر سازد، به گونه ای که انسان بتواند به کمال شایسته خود نایل شود. تفسیر واقعی این کمال و سعادت به آن است که انسان به قدر ظرفیت و استعداد خود، چه در صفات نفسانی و چه در حوزه رفتاری، جلوه اسماء و صفات الهی گردد، تا درحالی که همه جهان طبیعی به تسبیح جمال وجلال خداوند متعال مشغول اند، انسان با اختیار و آزادی خویش، مقرب ترین و کامل ترین و گویاترین مظهر الهی باشد.

    پس می توان چنین نتیجه گرفت که رسالت علم اخلاق شناسایی خلق های پسندیده و خوی های ناپسند و راه پیراستن نفس از خلق های ناپسند و روش آراستن نفس به سجایای پسندیده است. حال که اهمیت و رسالت اخلاق روشن شد به تعریف آن می پردازیم.

    امضاء


  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    تعریف اخلاق


    ماده «خَلق» (بالفتح) به معنای صورت ظاهری است و «خُلق» (بالضم) به معنای صورت باطنی است. صورت باطنی انسان همچون صورت ظاهری اش دارای هیئت و ترکیبی زشت یا زیباست. راغب در مفردات هر دو را (خَلق و خُلق) در اصل یکی می داند، لکن «خَلق» ( بالفتح) را مخصوص شکل ها و هیئت هایی می داند که باچشم و بصر درک می شوند و «خُلق» (بالضم) را به سجایا و قوایی که با بصیرت قابل درک اند.13

    مجمع البحرین «خُلق» (بالضم) را به سجیه و کیفیت نفسانی که افعال از آن به آسانی صادر می شود، معنا کرده است.14

    علمای اخلاق برای آن تعاریفی ذکر نموده اند. ابن مسکویه چنین می گوید:«خلق همان حالت نفسانی است که انسان را به انجام کارهایی دعوت می کند، بی آنکه نیاز به تفکر و اندیشه داشته باشد.»

    پس سلسله صفاتی که در نفس و روح انسان ثابت و ریشه دار است و به صورت ملکه شده و به راحتی منشأ صدور اعمال خوب یا بد می شود، اخلاق نامیده می شود. گاهی این افعال و اعمال شرعاً و عقلاً پسندیده است که به آن اخلاق نیکو و گاهی ناپسند است که به آن اخلاق بد می گویند.15

    امضاء


  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    موضوع علم اخلاق


    موضوع هر علم عبارت است از آن حقیقت کلی که محور تمام مسائل آن علم است. موضوع علم اخلاق، نفس ناطقه و جان است، اما نه از آن جهت که نفس مجرد یا مادی است، بلکه از این جهت که از این نفس انسانی با اراده و اختیار خودش افعالی، اعم از نیک و بد، صادر می شود. حقیقت انسان نفس اوست و رسوخ خلقی خاص در نفس انسانی، سبب انجام کرداری نیک یا بد خواهد شد. اگر شرافت و اهمیت هر علمی به شرافت موضوع آن باشد، بی تردید پس از علم خداشناسی شریف ترین علمی که جامعه بشری به آن نیاز دارد، علم اخلاق است، زیرا پس از آفریدگار که موضوع خداشناسی است هیچ موجودی به شرافت جان و نفس آدمی نیست.


    امضاء


  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    آیا اخلاق قابل تغییر است؟


    برخی بر این عقیده هستند که مباحث اخلاقی و تربیتی بی فایده است، چرا که علم اخلاق رسالتش تغییر خلق و خوی های بد به نیک است و این در صورتی ثمربخش است که اخلاق قابل تغییر باشد و لکن خلق قابل تغییر نیست. بطلان این عقیده واضح است چون لازمه عدم تغییر اخلاق این است که مسئله بعثت انبیا و نزول کتب آسمانی لغو و بیهوده باشد و ما در اعمال خود مجبور باشیم، درحالی که همه برای هدایت و تربیت انسانهاست و اگر تغییر اخلاق امکان نداشت، چرا بخش عمده ای از تعالیم انبیا را اخلاقیات تشکیل می دهد؟ حال برای آگاهی از این عقیده به نمونه هایی از استدلال های آنان اشاره می کنیم؛

    امضاء


  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    1. خلق از جنس خلقت و آفرینش است و همان گونه که نمی توان خَلق را تغییر داد، تغییر خُلق هم ممکن نیست، چرا که خُلق صورت باطنی انسان است و تغییر ندادن صورت باطنی هم مثل تغییر ندادن صورت ظاهری است.

    پاسخ این استدلال این است که به طور کلی موجودات جهان بر دو گونه اند: اول آنها که به صورت متکامل خلق شده اند و انسان در آفرینش و در تغییر و تبدیل آنها دخالتی ندارد. مثل اعضای بدن انسان که از نظر خَلق بالفعل به دنیا آمده یعنی در عالم رحم بدون اختیار او خلقتش تمام شده است. دوم موجوداتی که ناقص هستند، ولی وجود ناقص آنها استعداد کمال دارد، مثل هسته خرما که سعی انسان آن را تبدیل به درخت خرما می کند. خُلق و خوی انسان از همین قسم است. یعنی انسان از نظر خُلق بالقوه به دنیا می آید و خودش باید خُلق خود را بسازد و این وجه تمایز انسان با حیوان است، چرا که حیوان وقتی متولد می شود از نظر جسمی و خصلت های روحی، بالفعل متولد شده و تا آخر هم همین طور است و تنها اندکی تغییرپذیر است. انسان از نظر جسمی کامل به دنیا می آید و عضوی ناتمام نمانده که در دنیا بخواهد کامل شود. اما روح، یک منزل نسبت به جسم عقب تر است، یعنی جسم او در مرحله رحم تمام می شود و روحش در دنیا باید تمام شود.16 پس تغییر اخلاق ممکن است، چرا که استعداد و تغییر در آن راه دارد.

    امضاء


صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi