صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 33 , از مجموع 33

موضوع: ضیافت نور { پندهای اخلاقی ماه رمضان )

  1. Top | #31

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,725
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,145 در 2,987
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    روایات





    عن امیر المؤمنین علیه السلام قال: ان لله تعالی فی کل نعمه حقا فمن ادّاه زاده منها و من کفها قصر فیه خاطر بزوال نعمه؛ در هر نعمتی برای خداوند حقی است که هر کس آن را انجام دهد آن نعمت فزونی یافته و هر کس که در ادای آن کوتاهی کند در خطر نابودی آن نعمت قرار می گیرد(4).


    عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله قال: ان اللّه عزوجل اذا انعم علی عبد احب ان یری علیه آثار نعمته؛ هر گاه خدا به کسی نعمتی دهد دوست دارد که آثارش را بر او ببیند(5).

    عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله قال: اسرع الذنوب عقوبهً کفران نعمه؛ سریع ترین کیفری که دامن گیر انسان می شود کفران نعمت است(6).
    ________________________________________
    1- لقمان/12.
    2- نحل/114.
    3- نحل/112.
    4- 1.نهج البلاغه /6/184.
    5- مستدرک/1/257.
    6- مجموعه ورام/2/175.
    ص:56
    عن الرضا علیه السلام قال: من حمد اللّه علی النعمه فقد شکره و کان الحمد افضل من تلک النعمه؛ کسی که خدا را به خاطر نعمتی سپاس می گوید آن نعمت را شکر گذاشته و همانا سپاسگزاری از خدا با فضیلت تر از خود آن نعمت است(1).
    عن النبی صلی الله علیه و آله قال: اول من یُدعی الی الجنه الحمّادون الذین یحمدون اللّه فی السّراء و الضّراء؛ اولین کسی که به بهشت خوانده می شود کسی است که خدا را بسیار سپاس می گوید و او را در شادمانی و اندوه شکر می گزارد(2).
    عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله قال: ان للنّعم اَوابِد کأوابد الوحش فقیّدوها بالشکر؛ نعمت ها فرار کننده هستند همان طوری که حیوانات فرار می کنند پس باید آنها را با شکرگزاری به دام انداخت(3).
    عن امیر المؤمنین علیه السلام قال: ان قوما عبدوا اللّه رغبه فتلک عباده التّجار و ان قوما عبدوا اللّه رهبه فتلک عباده العبید و ان قوما عبدوا اللّه شکرا فتلک عباده الاحرار؛ گروهی برای سود عبادت می کنند که عبادت بازرگانان است، عده ای به خاطر ترس عبادت می کنند که عبادت بردگان است و عده ای نیز برای شکر عبادت می کنند که این عبادت آزاد مردان است.
    عن النبی صلی الله علیه و آله قال: خصلتان من کانت فیه کتب اللّه شاکرا صابرا و من لم یکونا فیه لم یکتبه اللّه شاکرا و صابرا من نظر فی دینه الی من فوقه فاقتدی به و من نظر فی دنیا الی من دونه فحمد اللّه علی ما فضّله علیه به؛ دو صفت هست که در هر کسی باشد خدا او را جزو شاکران و صابران می نویسد و اگر این دو خصلت در او نباشد جزو شاکران و صابران نیست. اول کسی که در امور دینی اش به بالاتر از خودش نظر کند و از آنها الگو بگیرد دوم کسی که در نعمات دنیایش به پائین دست خود نگاه کند و آنچه خدا به او داده شکر کند(4).
    ________________________________________
    1- مستدرک /1/386.
    2- همان.
    3- جامع السعادات/3/239.
    4- اقوال الائمه/9/36.


    مثال
    مثال استفاده از نعمت های الهی و شکر آن مانند «سرمایه»ای است که پدر در اختیار فرزندش می گذارد تا با آن تجارت کند و به معامله بپردازد. اگر معامله را به ثمر رساند و درست از سرمایه اش استفاده کند برای بار دوم پدر سرمایه بیشتری در اختیارش می گذارد. اما اگر فرزند رفت و آن پول را بیهوده خرج کرد و در مصارف واهی و یا به ضرر خود مصرف نمود پدر می گوید چرا به او پولی بدهم که او خودش را از بین ببرد و یا چند برابرش را هزینه درمان او کنم؟ مگر من دشمن او هستم که با این پول او را از بین ببرم؟ پس به ناچار دیگر سرمایه ای را در اختیارش نمی گذارد و یا اگر گذاشته، آن را از او باز می گیرد. اگر انسان قدر نعمت های خدا را نداند و با گفتار و رفتارش شکر او را به جا نیاورد خدا آن را از او باز می ستاند.
    داستان
    اشاره
    داستان
    زیر فصل ها
    بنده شاکر
    قناعت شکر است
    داستان علماء
    بنده شاکر
    بنده شاکر
    «مسمع عبدالملک» می گوید: در منی خدمت حضرت امام صادق علیه السلام بودیم، که سائلی نزد حضرت آمد. حضرت مشغول خوردن انگور بود و امر فرمود که خوشه انگوری به سائل بدهند. سائل گفت: «من انگور نمی خواهم اگر پول بدهید بهتر است». حضرت فرمود: «خدا به تو وسعت دهد» و چیزی به او نداد. بعد از مدتی سائل دیگری آمد و از حضرت تقاضای کمک کرد و حضرت فقط سه حبه انگور به او داد. سائل گرفت و گفت: «الحمد للّه رب العالمین الذی رزقنی» حضرت به او فرمود: «صبر کن!» آن گاه دو کف مبارک خود را از انگور پر کرد و به او داد. سائل گرفت و باز شکر خدا کرد. حضرت باز
    ص:58
    فرمود: «صبر کن!» و به غلام خود فرمود: «چه مقدار پول همراه داری؟» غلام گفت: «بیست درهم». حضرت همه بیست درهم را به سائل داد و سائل مجدداً گرفت و شکر کرد و گفت:
    «الحمد للّه رب العالمین هذا منّک وحدک لاشریک لک». سپس حضرت به او فرمود: «به جای خود باش!» و پیراهن خود را از تن در آورد و به او داد و سائل گرفت و پوشید و شکر خدای را به جا آورد و از حضرت تشکر نمود و رفت. مسمع می گوید: «ما گمان می کردیم که اگر آن سائل متوجه آن حضرت نمی شد و پیوسته شکر خدا می کرد، حضرت نیز مدام به او عطا می کرد»(1).







    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #32

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,725
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,145 در 2,987
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    قناعت شکر است


    «ابو هاشم جعفری» می گوید: مدتی بود در تنگنای اقتصادی بودم و مشکلات زندگی بر من فشار زیادی آورده بود ناچار خدمت حضرت امام هادی علیه السلام رفتم تا ایشان گره از کار من بگشاید. خدمت ایشان رسیدم اما قبل از اینکه حرفی بزنم به من فرمود: «ای اباهاشم! کدام یک از نعمت های خدا را می خواهی شکر کنی؟ ایمانی که به شما داده تا به واسطه آن بدنت را از آتش دوزخ در امان داری و یا عافیتی که به شما عطا فرموده که در راه اطاعت و بندگی خدا تو را کمک نماید و یا قناعتی که به شما عنایت کرده که از درخواست بیجا از مردم بپرهیزید؟ ای اباهاشم! علت اینکه من ابتدا به سخن کردم این است که شکایت از مشکلات و گرفتاری ها نکنی و این باعث کفران نعمت نشود». سپس دویست درهم به او داد و فرمود: «به همین قناعت کن»(2).









    امضاء


  4. Top | #33

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,725
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,145 در 2,987
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    غلام نادان


    شخصی غلامش را فرستاد تا انگور و انجیر بخرد. غلام به بازار رفت و بعد از مدتی برگشت در حالی که فقط انگور خریده بود. خواجه با ناراحتی به او گفت: «مگر به تو نگفتم انجیر هم بخر! از این به بعد حتی اگر یک کار را به تو امر کردم تو باید دو کار انجام دهی!».
    دست بر قضا روزی خواجه بیمار شد و در بستر افتاد و غلام را دنبال طبیب فرستاد. غلام نیز رفت و با یک طبیب و یک گور کن و یک عدد تابوت برگشت. خواجه تعجب کرد و از او پرسید: «نادان! من به تو گفتم فقط سراغ طبیب برو اینها کیستند؟» غلام گفت: «شما خودت گفتی هر گاه یک امر کردم و پی کاری رفتی باید دو کار انجام دهی. اکنون طبیب را برای معالجه آورده ام که اگر مفید واقع نشد تابوت و گورکن آماده باشد»(2).
    دوستی با مردم دانا نکوست
    دشمن دانا به از نادان دوست
    دشمن دانا بلندت می کند
    بر زمین ات می زند نادان دوست
    رفتار رئوفانه
    رفتار رئوفانه
    در تاریخ بسیاری از انسانها بوده اند که از سر جهالت و نادانی اشتباهاتی بزرگ می کرده اند اما برخورد کریمانه شخص مقابل او را سر عقل آورده و باعث تنبه




    1- الاحتجاج/2/309.
    2- راهنمای بهشت/3/291.
    ص:51
    او می شده است. از «حاجظ» نقل شده که روزی مردی مسیحی به امام باقر علیه السلام توهین کرد و نیت های ناروا داد. امام فرمود: «اگر راست می گوئی خداوند مادرم را بیامرزد و اگر دروغ می گوئی خدا تو را ببخشد». آن مرد مسیحی وقتی این رفتار رئوفانه حضرت را دید از کرده خود پشیمان شد و اسلام آورد(1).
    داستان علماء
    اشاره
    داستان علماء
    زیر فصل ها
    خواجه نصیر الدین طوسی رحمه الله
    ارزش معرفت و دانش
    خواجه نصیر الدین طوسی رحمه الله
    خواجه نصیر الدین طوسی رحمه الله
    در احوال «شیخ طوسی» آمده؛ «روزی شخصی به خدمت خواجه آمد و نوشته ای از دیگری را تقدیم وی کرد که در آن نوشته، به خواجه بسیار دشنام داده شده بود و نویسنده نامه خواجه را «کلب بن کلب» خوانده بود. خواجه در برابر ناسزاهای وی، با زبان ملاطفت آمیزی، این گونه پاسخ گفت: «اینکه او مرا سگ خوانده است درست نیست؛ زیرا که سگ از جمله چهارپایان و عوعو کننده و پوستش پوشیده از پشم است و ناخنهای دراز دارد. این خصوصیات در من نیست؛ قامت من راست است و تنم بی پشم و ناخنم پهن است و ناطق و خندانم و فصول و خواصی که مرا است غیر از فصول و خواص سگ است و آنچه در من است مناقض است با آنچه صاحب نامه درباره من نوشته است» و بدین ترتیب او را متنبه ساخت، بی آنکه کلمه درشتی بر زبان راند یا فرستاده او را برنجاند(2).



    1- فوائد الرضویه/609.
    2- بیدارگران اقالیم قبله/218.
    ص:52







    امضاء


صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi