روایات
عن امیر المؤمنین علیه السلام قال: ان لله تعالی فی کل نعمه حقا فمن ادّاه زاده منها و من کفها قصر فیه خاطر بزوال نعمه؛ در هر نعمتی برای خداوند حقی است که هر کس آن را انجام دهد آن نعمت فزونی یافته و هر کس که در ادای آن کوتاهی کند در خطر نابودی آن نعمت قرار می گیرد(4).
عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله قال: ان اللّه عزوجل اذا انعم علی عبد احب ان یری علیه آثار نعمته؛ هر گاه خدا به کسی نعمتی دهد دوست دارد که آثارش را بر او ببیند(5).
عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله قال: اسرع الذنوب عقوبهً کفران نعمه؛ سریع ترین کیفری که دامن گیر انسان می شود کفران نعمت است(6).
________________________________________
1- لقمان/12.
2- نحل/114.
3- نحل/112.
4- 1.نهج البلاغه /6/184.
5- مستدرک/1/257.
6- مجموعه ورام/2/175.
ص:56
عن الرضا علیه السلام قال: من حمد اللّه علی النعمه فقد شکره و کان الحمد افضل من تلک النعمه؛ کسی که خدا را به خاطر نعمتی سپاس می گوید آن نعمت را شکر گذاشته و همانا سپاسگزاری از خدا با فضیلت تر از خود آن نعمت است(1).
عن النبی صلی الله علیه و آله قال: اول من یُدعی الی الجنه الحمّادون الذین یحمدون اللّه فی السّراء و الضّراء؛ اولین کسی که به بهشت خوانده می شود کسی است که خدا را بسیار سپاس می گوید و او را در شادمانی و اندوه شکر می گزارد(2).
عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله قال: ان للنّعم اَوابِد کأوابد الوحش فقیّدوها بالشکر؛ نعمت ها فرار کننده هستند همان طوری که حیوانات فرار می کنند پس باید آنها را با شکرگزاری به دام انداخت(3).
عن امیر المؤمنین علیه السلام قال: ان قوما عبدوا اللّه رغبه فتلک عباده التّجار و ان قوما عبدوا اللّه رهبه فتلک عباده العبید و ان قوما عبدوا اللّه شکرا فتلک عباده الاحرار؛ گروهی برای سود عبادت می کنند که عبادت بازرگانان است، عده ای به خاطر ترس عبادت می کنند که عبادت بردگان است و عده ای نیز برای شکر عبادت می کنند که این عبادت آزاد مردان است.
عن النبی صلی الله علیه و آله قال: خصلتان من کانت فیه کتب اللّه شاکرا صابرا و من لم یکونا فیه لم یکتبه اللّه شاکرا و صابرا من نظر فی دینه الی من فوقه فاقتدی به و من نظر فی دنیا الی من دونه فحمد اللّه علی ما فضّله علیه به؛ دو صفت هست که در هر کسی باشد خدا او را جزو شاکران و صابران می نویسد و اگر این دو خصلت در او نباشد جزو شاکران و صابران نیست. اول کسی که در امور دینی اش به بالاتر از خودش نظر کند و از آنها الگو بگیرد دوم کسی که در نعمات دنیایش به پائین دست خود نگاه کند و آنچه خدا به او داده شکر کند(4).
________________________________________
1- مستدرک /1/386.
2- همان.
3- جامع السعادات/3/239.
4- اقوال الائمه/9/36.
مثال
مثال استفاده از نعمت های الهی و شکر آن مانند «سرمایه»ای است که پدر در اختیار فرزندش می گذارد تا با آن تجارت کند و به معامله بپردازد. اگر معامله را به ثمر رساند و درست از سرمایه اش استفاده کند برای بار دوم پدر سرمایه بیشتری در اختیارش می گذارد. اما اگر فرزند رفت و آن پول را بیهوده خرج کرد و در مصارف واهی و یا به ضرر خود مصرف نمود پدر می گوید چرا به او پولی بدهم که او خودش را از بین ببرد و یا چند برابرش را هزینه درمان او کنم؟ مگر من دشمن او هستم که با این پول او را از بین ببرم؟ پس به ناچار دیگر سرمایه ای را در اختیارش نمی گذارد و یا اگر گذاشته، آن را از او باز می گیرد. اگر انسان قدر نعمت های خدا را نداند و با گفتار و رفتارش شکر او را به جا نیاورد خدا آن را از او باز می ستاند.
داستان
اشاره
داستان
زیر فصل ها
بنده شاکر
قناعت شکر است
داستان علماء
بنده شاکر
بنده شاکر
«مسمع عبدالملک» می گوید: در منی خدمت حضرت امام صادق علیه السلام بودیم، که سائلی نزد حضرت آمد. حضرت مشغول خوردن انگور بود و امر فرمود که خوشه انگوری به سائل بدهند. سائل گفت: «من انگور نمی خواهم اگر پول بدهید بهتر است». حضرت فرمود: «خدا به تو وسعت دهد» و چیزی به او نداد. بعد از مدتی سائل دیگری آمد و از حضرت تقاضای کمک کرد و حضرت فقط سه حبه انگور به او داد. سائل گرفت و گفت: «الحمد للّه رب العالمین الذی رزقنی» حضرت به او فرمود: «صبر کن!» آن گاه دو کف مبارک خود را از انگور پر کرد و به او داد. سائل گرفت و باز شکر خدا کرد. حضرت باز
ص:58
فرمود: «صبر کن!» و به غلام خود فرمود: «چه مقدار پول همراه داری؟» غلام گفت: «بیست درهم». حضرت همه بیست درهم را به سائل داد و سائل مجدداً گرفت و شکر کرد و گفت:
«الحمد للّه رب العالمین هذا منّک وحدک لاشریک لک». سپس حضرت به او فرمود: «به جای خود باش!» و پیراهن خود را از تن در آورد و به او داد و سائل گرفت و پوشید و شکر خدای را به جا آورد و از حضرت تشکر نمود و رفت. مسمع می گوید: «ما گمان می کردیم که اگر آن سائل متوجه آن حضرت نمی شد و پیوسته شکر خدا می کرد، حضرت نیز مدام به او عطا می کرد»(1).