صفحه 19 از 20 نخستنخست ... 9151617181920 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 181 تا 190 , از مجموع 194

موضوع: حکایتهای گلستان سعدی به قلم روان

  1. Top | #181

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,761
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    168 / همسفر دلاور و جنگدیده بجوی


    یک سال از بلخی بامی (423)به سفر می رفتم. راه سفر امن بود، زیرا رهزنان خونخوار در کمین مسافران و کاروانهابودند. جوانی به عنوان راهنما و نگهبان به همراه من حرکت کرد. این جوان انسانی نیرومند و درشت هیکل بود. برای دفاع با سپر، ورزیده بود. در تیراندازی و به کار بردن اسلحه مهارت داشت. زور و نیرویش در کمان کشی به اندازه ده پهلوان بود و ده پهلوان اگر هم زور می شدند نمی توانستند پشتش را بر زمین آورند، وی یک عیب داشت و آن اینکه با ناز و نعمت و خوشگذرانی بزرگ شده بود، جهان دیده و سفر کده نبود، بلکه سایه پروده بود، با صدای غرش طبل دلاوران آشنا نبود و برق شمشیر سوارکاران را ندیده بود.
    نیفتاده بر دست دشمن اسیر - به گردش نباریده باران تیر (424)
    اتفاقا من و این جوان پشت سر هم حرکت می کردیم، هر دیوار کهن و استواری که سر راه ما قرار می گرفت. او با نیروی بازو، آن دیوار را بر زمین می افکند و هر درخت تنومند و بزرگی که می دید با زور سر پنجه خود، آن را ریشه کن می نمود و با ناز و افتخار نمایی می گفت:
    پیل کو؟ تا کتف و بازوی گردان بیند - شیر کو؟ تا کف و سر پنجه مردان بیند (425)
    ما همچنان به راه ادامه می دادیم، ناگاه دو نفر رهزن از پشت سنگی سر بر آوردند و قصد جنگ با ما را نمودنند، در دست یکی از آنها چوبی و در بغل دیگری کوخ کوبی (426)بود
    به جوان گفتم: چرا درنگ می کنی؟ اکنون هنگام زورآزمایی و دفاع است.)
    بیار آنچه داری ز مردی و زور - که دشمن به پای خود آمد به گور
    ولی دیدم تیر و کمان از دست جوان افتاد و لرزه بر اندام شده و خود را باخته است.
    نه هرگز که موی شکافد به تیر جوشن خای - بروز حمله جنگ آوران بدارد پای (427)
    کار به جایی رسید که چاره ای جز تسلیم نبود، همه باروبنه و اسلحه و لباسها را در اختیار آن دو رهزن قرار دادیم و با جان سالم از دست آنها رها شدیم.
    به کارهای گران مرد کار دیده فرست - که شیر شرزه در ارد به زیر خم کمند
    جوان اگر چه قوی یال و پیلتن باشد - بجنگ دشمنش از هول بگسلد پیوند
    نبرد پیش مصاف آزموده معلوم است - چنانکه مساله شرع پیش دانشمند (428)
    بنابراین بی گدار به آب نزن. در سفرهای خطیر، قد بلند و هیکل به ظاهر تنومند تو را نفریبد، آن کس را همراه و نگهبان خود بگیر که جنگ دیده و کار آزموده است، دل شیر و زهره نهنگ دارد



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #182

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,761
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    169 / دشمنترین دشمنان


    از دانشمند بزرگی پرسیدم معنی این سخن رسول خدا صلی علی علیه و آله و سلم چیست که می فرماید:
    اعد عدوک نفسک التی بین جنبیک:
    دشمنترین دشمنان تو، نفس بد بفرمای تو است که در میان دو پهلوی تو (در درون تو) قرار داد.
    در پاسخ گفت: از آنجا که به هر دشمنی نیکی کنی، دوست تو گردد، مگر نفس اماره که هر چه او را بیشتر مدارا کنی، مخالفش زیاد می شود. بنابراین دشمنترین دشمنان خواهد بو د.
    فرشته خوی شود آدمی به کم خوردن - وگر خورد چو بهائم (429)
    بیوفتد چو جماد
    مراد هر که بر آری مرید امر تو گشت - خلاف نفس که فرمان دهد چو یافت مراد




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  4. Top | #183

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,761
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    170 / گفتگوی ثروتمند زاده و فقیر زاده در کنار گور پدرانشان

    ثروتمند زاده ای را در کنار قبر پدرش دیدم نشسته بود و در کنار او فقیر زاده ای که او هم کنار قبر پدرش بود. ثروتمند زاده با فقیر زاده مناظره می کرد و می گفت: صندوق گور پدرم، سنگی است و نوشته روی سنگ رنگین است. مقبره اش از سنگ مرمر فرش شده و در میان قبر، خشت فیروزه به کار رفته است، ولی قبر پدر تو از مقداری خشت خام و مشتی خاک، درست شده، این کجا و آن کجا؟
    فقیرزاده در پاسخ گفت: تا پدرت از زیر آن سنگهای سنگین بجنبد، پدر من به بهشت رسیده است!
    خر که کمتر نهند بروی بار - بی شک آسوده تر کند رفتار
    مرد درویش که بار ستم فاقه کشید - به در مرگ همانا که سبکبار آید
    و آنکه در نعمت و آسایش و آسانی زیست - مردنش زین همه، شک نیست که دشوار آید
    به همه حال اسیری که ز بندی برهد - بهتر از حال امیری که گرفتار آید (430)



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. Top | #184

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,761
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    171 / داوری صحیح قاضی


    بین سعدی و شخصی مثلا به نام زید درباره ثروتمند آن و تهیدستان، مناظره سختی در گرفت. زید به طور مکرر و آشکار از ثروتمندان انتقاد می کرد و تهیدستان را می ستود، ولی سعدی کارهای مثبت ثروتمندان را بر می شمرد و از آنها تمجید می کرد، ولی از تهیدستان گستاخ و ناشکر انتقاد می نمود، زید می گفت:
    کریمان را به دست اندر درم نیست - خداوندان نعمت(431) را کرم نیست
    سعدی می گفت:
    توانگر را وقف است و نذر مهمانی - زکات و فطره و اعتاق(432) وهدی (433) و قربانی
    خداوند مکنت به حق مشتغل - پراکنده روزی، پراکنده، دل (434)
    در حدیثی آمده که پیامبر صلی علی علیه و آله و صلم فرمود:
    الفقر سواد الوجه فی الدین:
    فقیر و تهیدست، روسیاهی در دو جهان است.(435)
    زید می گفت، بلکه پیامبر صلی علی علیه و اله و سلم فرمود:
    الفقر فخری:
    فقر، مایه افتخار من است.
    سعدی می گفت:
    خاموش باش که منظور رسول خدا صلی الله علیه و آله از این سخن این است که: فقر آن گروهی که راضی به رضای خدا هستند موجب فخر است، نه فقر آنانکه لباس پارسایی بپوشند و از نان سفره دیگران پاره ای بخورند. فقیری که بی معرفت است، بر اثر حرص و از کارش به جایی می رسد که:
    کاد الفقر آن یکون کفرا
    راه فقر به کفر، بسیار نزدیک است.(436)
    ای طبل بلند بانگ در باطن هیچ - بی توشه چه تدبیری کنی وقت بسیج (437)
    روی طمع از خلق بپیچ از مردی - تسبیح هزار دانه، بر دست مپیچ
    زید گفت: تو آنچنان از وصف ثروتمندان گزافه گویی نمودی که پنداری آنها تریاک ضد زهر هستند، یا کلید خزانه رزق و روزی، نه، بلکه آنها مشتی متکبر، مغرور، خودخواه، گریزان از خلق، سرگرم انباشتن و شیفته مقام و مالند. سخنشان از روی ابلهی و نظرشان از روی اکراه و تندی است. نسبت گدایی به علما می دهند و تهیدستان بی سرپا خوانند. به خاطر ثروتی که دارند در جایگاه بزرگان نشینند و خود را از دیگران برتر دانند. بی خبر از سخن حکیمان فرزانه که گویند: هر کس در اطاعت خدا کم دارد، ولی ثروتش افزون است. در صورت توانگر است و در معنی فقیر می باشد.
    گر بی هنر به مال کند بر حکیم - کون خرش شمار، و گرگا و عنبرست (438)
    گفتگوی سعدی و زید ادامه یافت به طوری که سعدی گوید:
    او در من در او فتاده - خلق از پی مادوان و خندان
    انگشت تعجب جهانی - از گفت و شنید ما به دندان
    با هم نزد قاضی رفتیم تا او بین ما داوری کند. وقتی که قاضی از گفتگو و بحث ما آگاه شد، خطاب به من گفت: در یک باغ، هم بیدمشک وجود دارد و هم چوب خشک. همچنین در میان ثروتمندان هم شاکر هست و هم کفور ناسپاس. در میان تهیدستان نیز هم صابر وجود دارد و هم نالان و بی قرار. خوب و بد در هر گروهی وجود دارد، با مقایسه خوب و بد، خوبان و بدان را می توان شناخت.
    اگر ژاله (439)هر قطره ای در شدی - چو خر مهره (440)بازار از او پر شدی
    مقربان درگاه خداوند متعال، توانگر درویش سیر تند و درویشان توانگر همت می باشند. ثروتمندان ارجمند آنانند که در اندیشه تهیدستان باشند، و تهدیدستان ارجمند کسانی هستند که در برابر ثروتمندان، دست سوال دراز نکنند و به خدا توکل نمایند.
    ثروتمند فرومایه کسی است که تنها در فکر شکم خود است و گوید:
    گر از نیستی دیگری شد هلاک - مرا هست، بط راز طوفان چه باک؟ (441)
    دو نان چو گلیم خویش بیرون بردند - گویند: چه غم گر همه عالم مردند
    ولی ثروتمندانی هم هستند که همواره سفره احسایشان برای تهیدستان گسترده است و سرایشان به روی آنان باز است. پس از داوری قاضی، من و زید به داوری او خشنود شدیم. گفتار او را پسندیدیم و با هم روبوسی و آشتی نمودیم و گفتگوی ما به پایان رسید. چکیده سخن قاضی این بود: مکن ز گردش گیتی شکایت، ای درویش - که تیره بختی! اگر هم برین نسق (442) مردی
    توانگرا! چو دل و دست کامرانت هست - بخور ببخش که دینا و آخرت بردی (443)



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  6. Top | #185

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,761
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    172 / نیکبخت و بدبخت کیست؟


    از عاقلی پرسیدند: نیکبخت کیست و بدبختی کدام است؟ در پاسخ گفت: نیک بخت آن است که خورد و کشت کرد. بدبخت آن کسی است که مرد و گذاشت.
    مکن نماز بر آن هیچ نکرد (444) - که عمر در سر تحصیل مال کرد و نخورد



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. Top | #186

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,761
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    173 / کیفر ثروتمند دست تنگ و پاداش ثروتمند بخشنده


    حضرت موسی علیه السلام به قارون سرمایه دار مغرور عصرش چنین نصیحت کرد: نیکویی و احسان، همانگونه که خداوند به تو نیکی و احسان نموده است.
    قارون نصیحت موسی علیه السلام را نشنیدم و فرجام کارش را شنیدی که به عذاب الهی گرفتار شد، که زمین، کاخ و ثروتمندش را بلعید.
    آنکس که به دینار و درم خیر نیند وخت - سر عاقبت اندر سر دینار و درم کرد
    خواهی که ممتع شوی(445) از دنیی و عقبی - با خلق، کرم کن چو خدا با تو کرم کرد
    عرب می گوید:
    جد و لا تمنن فان الفائده الیک عائده:
    ببخش و منت نگذار که نفع آن به تو باز می گردد.
    درخت کرم هرکجا بیخ کرد - گذشت از فلک شاخ و بالای او
    گر امیدواری کز او برخوری - به منت منه اره بر پای او
    شکر خدای کن که موفق شدی به خیر - ز انعام و فضل او نه معطل گذاشتت
    منت منه که خدمت سلطان کنی همی - منت شناس از او که به خدمت بداشتت




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  8. Top | #187

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,761
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض







    174 / دعوای خنده آور یهودی و مسلمان

    هر کس عقل و خرد خود را نزد خود کامل و تمام فرض می کند و فرزندش را زیبا تصور می نماید یک نفر یهودی با مسلمانی نزاع می کرد. از گفتگوی آنها خنده ام گرفت. مسلمان خشمگینانه به یهودی می گفت: الهی اگر این سند من درست نیست مرا به آیین یهود از دنیا ببر!
    یهودی می گفت: سوگند به تورات، اگر سخنم نادرست باشد مانند تو پیرو اسلام گردم.
    یکی از یهود و مسلمان نزاع می کردند - چنانکه خنده گرفت از حدیث ایشانم
    به طیره گفت مسلمان: گرین قباله من - درست نیست خدایا یهود میرانم
    یهود گفت: به تورات می خورم سوگند - وگر خلاف کنم، همچو تو مسلمانم
    آری، اگر عقل وخرد از پهنه خاک نابود شود، هیچ کس خود را جاهل نپندارد.
    گر از بسیط زمین، عقل منعدم گردد - به خود گمان نبرد هیچکس که نادانم





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. Top | #188

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,761
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض







    175 / اعتدال در نیکی


    چوپانی پدر خردمندی داشت. روزی به پدر گفت: ای پدر دانا و خردمند! به من آن گونه که پیروان آزموده انتظار می رود یک پند بیاموز!
    پدر خردمند چوپان گفت: به مردم نیکی کن، ولی به اندازه، نه به حدی که طرف را لوس کند و مغرور و خیره سر نماید.
    شبانی با پدر گفت ای خردمند - مرا تعلیم ده پیرانه (446) یک پند
    بگفتا: نیک مردی کن نه چندان - که گردد خیره، گرگ تیز دندان





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  10. Top | #189

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,761
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    176 / آموختن خاموشی از حیوانات

    نادانی می خواست به الاغی سخن گفتن بیاموزد، گفتار را به الاغ تلقین می کرد و به خیال خود می خواست سخن گفتن را به الاغ یاد بدهد.
    حکیمی او را دید و به او گفت: ای احمق! بیهوده کوشش نکن و تا سرزنشگران تو را مورد سرزنش قرار نداده اند این خیال باطل را از سرت بیرون کن، زیرا الاغ از تو سخن نمی آموزد، ولی تو می توانی خاموشی را از الاغ و سایر چارپایان بیاموزی.
    حکیمی گفتش ای نادان چه کوشی - در این سودا بترس از لوم لائم (447)
    نیاموزد بهائم (448) از تو بهوش - یا بنشین همچو بهائم خموش




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. Top | #190

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,761
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    177 / صبر و حوصله لقمان در سوال نکردن

    لقمان دید در دست داوود علیه السلام است و همچون موم در نزد او نرم می شود و او هرگونه بخواهد آن را می سازد، چون می دانست که بدون پرسیدن، معلوم می شود که داوود علیه السلام چه می خواهد بسازد. از او سوال نکرد، بلکه صبر کرد تا اینکه فهمید داوود علیه السلام به وسیله آن آهن، زره ساخت.
    چو لقمان دید کاندر دست داوود - همی آهن به معجز موم گردد.
    نپرسیدش چه می سازی که دانست - که بی پرسیدنش معلوم گردد.





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 19 از 20 نخستنخست ... 9151617181920 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi