❤ |
ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 11-04-2022 در ساعت 20:52
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
موضوعات تصادفی این انجمن:
- ویژه نامه شهادت امام محمد باقر علیه السلام...
- ویژه نامه رحلت پیامبر اکرم صلوات الله علیه و...
- ویژه نامه شهادت جانسوز امام رضا علیه السلام...
- ويژه نامه ي شهادت حضرت حمزه سیدالشهداء علیه...
- ۩۞*۞۩ درسوگ خورشید {ویژه نامه شهادت امام...
- ویژه نامه شهادت مظلومانه حضرت رقیه علیها...
- ۞۩§۩۞ ويژه نامه شهادت جانگداز امام موسي...
- ویژه نامه شهادت مظلومانه مسلم بن عقیل{مسلخ...
- ۞۩*۩۞ويژه نامه شهادت جانگذار امام جعفر صادق...
- ویژه نامه شهادت جانگداز حجت یازدهم ،امام حسن...
❤ |
بعد از تو...
بعد از تو، ستاره های خانه پیامبر کم سو شدند.
آینه ها در غبار، به فراموشی رسیدند و مهربانی اشک شد.
عطر خوش بودنت، هنوز از دیوارهای خانه برمی خیزد
و مهربانی ات هنوز در آینه لبخند می زند.
هر طرف خانه که قدم می گذارد، چهره آشنای تو پدیدار می شود.
هر صبح، در این خانه، آفتاب با مهربانی های تو طلوع کرده
و عشق، با عطر نفس های تو جوانه زده بود.
حالا خزان در آستانه در ایستاده است تا غربت،
اتاق های پر از مهربانی تو را محاصره کند.
بی شک، بعد از تو غریب ترین مرد قریش، محمد صلی الله علیه و آله خواهد بود.
تو آمدی تا هم قدم و هم شانه شوی برای آخرین و والاترین پیامبران.
آمدی تا ستاره ها، لبخندهایت را رصد کنند
و کوچه ها، عطر قدم هایت را نفس بکشند.
بعد از رفتن تو، دوباره گرد یتیمی، چهره معصومانه
محمد صلی الله علیه و آله را می پوشاند و غربت و تنهایی،
بی درنگ او را در آغوش می کشد.
این روزها، روزهای دیرگذرند؛
روزهایی که تلخ می گذرند.
دیگر هیچ آوازی دل غمگین او را شاد نخواهد کرد.
می ترسم که تکان شانه هایش، شانه های اندوهگین خاک را بلرزاند.
بعد از تو، تحمل این روزهای دلتنگی و غربت در بین این
همه دشمن آشنا، سخت تر از پیش خواهد شد.
بعد از تو، باران ها، بوی چشم های پیامبر را خواهند داد.
بعد از تو، حتی پرنده ها سر پرواز نداشتند؛
چه برسد به این درخت هایی که سال هاست هم بستر پاییزهای رنگارنگ شده اند.
آفتاب، بعد از تو داغ تر از پیش خواهد تابید و عطش تکثیر خواهد شد.
بی شک، بعد از تو تشنگی سال های نیامده فراوان است.
بی شک بعد از تو، تنهایی پشت پلک های قریش جریان خواهد یافت.
بگذار تا همه ترانه های عاشقانه، به بدرقه تو بیاید.
بعد از تو عشق تنهاست؛ همچون پرنده ای که بی دانه،
پشت برف ها مانده است.
بگذار تا حنجره هامان بغض هایشان را برای تو
آواز کنند و آوازهای عاشقانه ما، از دوری ات اشک شوند!
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
سلام بر خدیجه کبری علیهاالسلام یاور و مونس دردها
و تنهایی های پیامبر صلی الله علیه و آله .
سلام بر او که از برترین زنان برگزیده خدا بود.
سلام بر عبودیتش،
بر اخلاص و صداقتش،
بر پاکی و قداستش،
بر ایثار و فداکاری اش و بر صبر و پایداریش.
سلام بر آن لحظه ای که
تصدیق رسالت نبوی کرد و
سلام بر سراسر زندگی پرشورش
که اطاعت از خدا و رسول خدا درآن موج می زد.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
سینه تاریخ، امین شبنمهای توست که به پای ترویج دین محمّد،
از همه آنها گذشتی و پیشکش آیین اسلام نمودی،
که شاید اگر ثروت فراوان تو و مهر و مرهمهای بیبدیل تو نبود،
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم
در تبلیغ رسالتش رفیق توفیق نمیشد.
قارونهای عرب، خواستار تو بودند، امّا تو خواستار امانت
و حیای محمّد صلی الله علیه وآله وسلم شدی؛
چه سرزنشها که گل نازکِ خیال تو از این پیوند مقدس،
شنید که میگفتند: چرا ثروتمندترین زن جهان عرب باشی
و با یتیم عبداللّه، عقد یگانگی ببندی؟
امّا تو، نه تنها چروک غم، پای جرأتت را نبست،
که در اوّلین حماسه، تمامِ غلامان خویش را به او بخشیدی
و تمام ثروت خود را در راه او جاودانه کردی.
چه مصیبت جانکاه و جراحت داغی است،
زخم وفات تو. برای روح نازک محمّد صلی الله علیه وآله وسلم !
حق بود اگر هیچ یک از همسران پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم
به جلالت شأن تو نرسند و مهر و محبت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم
نسبت به هیچ کدامشان به اندازه تو، بیاندازه نباشد که عایشه، روزی گفت:
«چرا این همه از خدیجه میگویی، «در حالی که او پیرزنی بیش نبود؟!»
و پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود:
«خاموش عایشه! دیگر هیچگاه درباره آن بانوی بزرگ چنین روا مدار
که در زمانی که همه مرا تکذیب کردند، خدیجه مرا تصدیق کرد
و در آن هنگام که هیچ کس به رسالتم ایمان نمیآورد،
خدیجه نخستین زن مؤمن اسلام شد
و تمام ثروتش را در کف آئینم نهاد.»
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
هنوز چهره مکه غبار ماتم داشت
هنوز داغ ابوطالب آتش غم داشت
دل لطیف پیمبر غمین زهرا بود
به سینه درد و غم و غصه های عالم داشت
سخن ز رحلت بانوی با کرامت بود
کسی که حسن کمال چهار مریم داشت
چه بانویی که خدایش سلام می فرمود
که نامه عملش مُهر مِهر خاتم داشت
یگانه بانوی مردی که از عدالت خود
تمام عالم و آدم به زیر پرچم داشت
سخای حاتم طایی کجا و این سفره
که درب خانه جودش هزار حاتم داشت
برای حضرت ام الائمه این یک بس
که نور فاطمه بر دامن مکرم داشت
خدیجه مادر ما اولین مسلمانی است
که با ولای علی عهد خویش محکم داشت
در آخرین نفسش با اشاره می فرمود
همیشه فاطمه ام غربتی دمادم داشت
فدای دختر مظلومه ام که در آن شعب
به روی گونه چو گلبرگ یاس شبنم داشت
به اهل بیت بگو تا ملازمش باشند
به هر زمان که به مادر نیاز مبرم داشت
کسی به صورت او لطمه بعد من نزند
شنیده ام که فلانی دو دست محکم داشت
پس از وصیت ام الائمه پیغمبر
خدیجه را به عبایش ز خود مقدم داشت
در آن دمی که کفن از بهشت آوردند
هوای رحلت او روضه محرم داشت
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
چگونه از تو دل ببرد کسی که دل از او بردی؟!
وقتی که تنها بود، یاریاش کردی؛ وقت غمها، بهترین غمخوار او بودی؛
بار مشکلات را مردانه به شانه گرفتی و پا به پای او راه آمدی.
چرا نگرید، مردی که حامی خویش را از دست داده؛
مردی که مرگ، سرمایه اش را غارت کرده؛
مردی که خدیجه، همه چیزش بود؟!
این روزهای خاکستری، روزهای تلخ محمد صلی الله علیه وآله است.
غمی به سنگینی کوه، روی دلش نشسته و راه نفس کشیدنش را بسته است.
روح محمد صلی الله علی وآله در فراق خدیجه علیهاالسلام میسوزد و جسمش آب میشود.
او به روزهای بی خدیجه علیهاالسلام می اندیشد و آه میکشد؛
به روزهای خاکستری پس از او فکر میکند و اشک میریزد.
«غم فراق تو در باورم نمیگنجد».
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
بانوي كرامت -سوگنامه وفات حضرت خديجه سلام الله علیها ( سال 89)
تقدیم به ساحت مقدس بزرگ بانوی اسلام
ام المومنین حضرت خدیجه سلام الله علیها
ویژه نامه وفــــات جانگداز ام المــومنین ، حضرت خدیجه علیهــاالسلام
ویژه نامه وفات جانسوزهمسر عصاره هستی ،حضرت خدیجه علیهاالسلام
همسفر خورشید * ویژه نامه وفات حضرت خدیجه (س)* سال (91-92)
ويژه نامه وفات جانسوز ام المومنين ٬ حضرت خديجه (س) ( سال 90)
فرشته ای در کنار پیامبر ( نگاهی گذرا به زندگانی حضرت خدیجه س )
نگاهی به آموزه های تربیتی در زندگی حضرت خدیجه (سلام الله علیها)
شکوه غم زپا تاسرخدیجه ...{ اشعار شهادت حضرت خدیجه (س)
ویژگیهای رفتاری حضرت خدیجه (س) نسبت به پیامبر (ص)
پیامک های تسلیت وفات جانگداز حضرت خدیجه کبری(س)
بانوی آفتاب(مجموعه مداحی در سوگ حضرت خدیجه س)
گالری تصاویر گرافیکی ویژه وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها
آلبوم تصاویر ویژه وفات حضرت خدیحه سلام الله علیها
زندگینامه حضرت خدیجه سلام الله علیها
زن تـــاجــری كه آسمـــانی شــــد
وکجاست مثل خدیجه سلام الله علیها
ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 12-04-2022 در ساعت 14:00
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
وقتی که خاطرات شیرین تو را ورق میزنم،
تو را سرشار از عشق به رسول خدا۰ص) میبینیم.
از آن ثانیه که میهمان لحظه های عشق عمیق تو
به محمّد صلی الله علیه وآله وسلم شدم،
خودم را برای همیشه به پنجره محبت تو گره زدم.
خوش آن ساعتی که در من طلوع کردی
و مرا شیفته شخصیت گلبرگهای روح خویش ساختی
و من اسیر و مبهوت آبی بلند تو شدم!
این امانت و درستی محمّد امین صلی الله علیه وآله وسلم بود
که زبانزد خاص و عام شد و تو را نیز دامنگیر کرد
تا از این مهر لا یزال، تمام نجابت خویش را به پایش بریزی
و همدم پاکی و شرافت آن مرد آسمانی شوی.
غنچه محبوب الهی، حق پاکدامنی تو بود،
ای بانوی آفتاب!
سینه تاریخ، امین شبنمهای توست
که به پای ترویج دین محمّد، از همه آنها گذشتی
و پیشکش آیین اسلام نمودی،
که شاید اگر ثروت فراوان تو
و مهر و مرهم های بی بدیل تو نبود،
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم
در تبلیغ رسالتش رفیق توفیق نمیشد.
قارونهای عرب، خواستار تو بودند،
امّا تو خواستار امانت و حیای
محمّد صلی الله علیه وآله وسلم شدی؛
چه سرزنشها که گل نازکِ خیال تو
از این پیوند مقدس، شنید که میگفتند:
چرا ثروتمندترین زن جهان عرب باشی
و با یتیم عبداللّه، عقد یگانگی ببندی؟
امّا تو، نه تنها چروک غم، پای جرأتت را نبست،
که در اوّلین حماسه، تمامِ غلامان خویش را به او بخشیدی
و تمام ثروت خود را در راه او جاودانه کردی.
چه مصیبت جانکاه و جراحت داغی است، زخم وفات تو.
برای روح نازک محمّد صلی الله علیه وآله وسلم !
حق بود اگر هیچ یک از همسران پیامبر
صلی الله علیه وآله وسلم به جلالت شأن تو نرسند
و مهر و محبت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم
نسبت به هیچ کدامشان به اندازه تو، بیاندازه نباشد
سید عبدالحمید کریمی
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
ملائک، بیتاب واشک ریزان بر گرد حجرهای کوچک،
در اطراف بستری محقر، یکی از غمبارترین
لحظه های تاریخ را به نظاره نشسته بودند.
بزرگ بانوی اسلام، خدیجه کبری،ساعات آخر عمر خویش را میگذراند.
برترین مخلوق خدا، رسول خاتم کنار بستراو دلشکسته
و محزون به وصایای خدیجه گوش فرا میداد.
ناگهان خدیجه از سخن باز ایستاد و فرمود:
«وصیت دیگرم را از زبان فاطمه به شما خواهم گفت
که شرم، مانع گفتارم میشود».
پیغمبر خدا نیز با لبخندی تلخ، مادر و دختررا تنها گذاشت.
چیزی نگذشت که فاطمه کوچک آکنده از اندوه، از حجره بیرون آمد
و نگاه منتظر پدر را اینگونه پاسخ گفت:
«مادر فرمود به پدرت بگو من ازقبر وحشت دارم؛
از شما میخواهم لباسی را که هنگام نزول وحی الهی به تنداشتید،
به من عطا کنید تا آن را کفن خویش سازم ـ تا مایه آرامش من گردد ـ ».
و تو از اوج معرفت و عظمت بانویی که همه هست و نیست خود را
در راهرسول خدا صلی الله علیه وآله و رسالتش فدا کرد،
متحیر میمانی وبی اختیار، درودی خالصانه
از وجودت نثار آن روح آسمانی میشود.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
خدایا! به فاطمه صبر بده!
پیامبر،اندوهگین و افسرده،
اما لبریز از رضا و صبر، به خانه میآمد.
چشمهای مبارکش هنوز نمناک از اشک بود
و دلش سوگوار فراق خدیجه؛ اما اکنون
به غم دیگری میاندیشید؛ غم تسلای دختر یتیم خدیجه.
آیا قلب کوچک فاطمه، تاب فراق مادر را دارد؟
در را که گشود، نگاه نگران و به در دوخته فاطمه بود که انتظارش را میکشید؟
فاطمه با دیدن پدر به سوی او دوید و خود را به اوچسباند:
مادرم کجاست؟ پدر! مادرم خدیجه کجاست؟
و این تنها سؤالی بود که مدام از زبان کودکانه دختر،
وجود رسول خدا صلی الله علیه وآله را آکنده ازاندوه میکرد.
لحظاتی نگذشت که جبرئیل نازل شد و عرضه داشت:
«ای رسول خدا! پروردگارت میفرماید سلام مرا به فاطمه برسان و بگو:
مادرت در خانه ای بهشتی است که بند بند آن از طلا
و ستونهایش از یاقوت سرخ است و در کنارآسیه (همسر فرعون)
و مریم دختر عمران به سر میبرد».
روح الله حبیبیان
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)