﷽
سلام_امام_زمانم
دل من مال خودم نیسٺ ڪفیلے دارد
عشق در مڪتب ما شرح طویلے دارد
ڪوچ ڪرده خبرے داده ڪہ بر مے گردد.
او ڪہ در گوشہ این دهڪده ایلے دارد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج ـــ
﷽
سلام_امام_زمانم
دل من مال خودم نیسٺ ڪفیلے دارد
عشق در مڪتب ما شرح طویلے دارد
ڪوچ ڪرده خبرے داده ڪہ بر مے گردد.
او ڪہ در گوشہ این دهڪده ایلے دارد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج ـــ
ویرایش توسط نوای عشق : 20-09-2018 در ساعت 00:57
آنانکه هوای عالم راز کنند/ باید گره علاقه را باز کنند
مصطفی*شیعه ال طاها* (07-02-2020)
سلام مولای مهربانم ...
می دانستی تمام ثانیه های حضورم در هستی با حضورت در هستی گره خورده ...
آنچنان با منی که گاهی خودم را هم فراموش می کنم ...
نمی دانم من تو را بی نهایت دوست دارم یا تو من را... اما فکر کنم تو بیشتر من را دوست داری
چرا که اکثر اوقات فکرت را، یادت را، خیالت را، صدای قدم هایت را، شور جاریه حضورت را به سراغ دل من می فرستی که بدانم چقدر به یاد من هستی و مرا دوست داری ...
جانم به قربان دل مهربانت مولای من ...
می دانم این هزار سال را هم به بهانه ی دوست داشتنم در پرده ماندی که انسان شوم و به نزدیکیه دروازه ی انتظارت برسم ...
کاش من هم تو را همین اندازه دوست می داشتم
تا لااقل یک سال، نه یک ماه، نه یک هفته، نه یک روز، نه یک ساعت را با یاد تو بگذرانم ...
برایم دعا کن مولای من که تا آمدنت من هم به شکوه انسانیت برسم.
اللهم عجل لولیک الفرج
تاکه ما همسفر عشق به افلاک شویم
بارالها!مددی کن که همه پاک شویم
دست تقدیر چنان کن که پس از دادن جان
درجوارحرم عشق همه خاک شویم
مصطفی*شیعه ال طاها* (07-02-2020)
❤ |
جاده های جمکرانی به ناله در آمده اند و آفرینش یکصدا تو را می خوانند که ما را دریاب.
تو را استغاثه می کنند که «این معز الاولیاء... »،
تو را تمنا می کنند که «این الطالب بدم المقتول بکربلاء»،
بگو ظهورت کی در می یابد وجود خسته ما را...!
و سالهاست در پس پرده اشک، کوچه باغ نگاه مهربانت را در تجسّم آه می بینم،
سالهاست نگاهم بی ترانه حرفهایت مانده،
و سالهاست دیوار زمان، انتظار شکستن را می کشد...
ابراهیم بت شکن دوران، فرزند ناجی نوح...!
بیا و کشتی عشقت را به عاشقان بی قرار عرضه دار
و مگذار در اقیانوس پر تلاطم عشق و فراق جان دهیم.
مهربانم چه قرن ها، چه عصرها و چه جمعه ها که زمان به انتظار آمدنت
بر سر راهت به انتظار نشست و تو ای معشوق زیبنده عرش و فرش
حتی به ناز نیم نگاهی بر قامت خمیده منتظران دیرینه ات نینداختی.
مهربانم دیگر سکوت چشمها شکسته، بغض های نشکفته باز شده،
قلبهای بی آهنگ تپیدن گرفته و آغوش زمان به آمدنت گشوده گشته.
عزیزم هر روز بر کوچه های سرد و یخ بسته ظلمت قدم می نهم
آنقدر بوی نفرت از وجود دیوان آدم نما برخاسته،
آنقدر زمین سرد است که تنها قدمهای گرم تو
یارای آب کردن برفهای زمستان بی بهایش را دارد،
مهربانم چشمهایم در این ظلمت نمی بیند،
چراغ فروزان راهم بیا...!
همین جمعه بیا مهربانم...!
❤ |
دوباره جمعه ! زخم كهنه و آدمهاي بي خيال آمدنت !
سلام آقاي خوبي!
فرمول ساده نيامدنت ؛ حب دنيا = عادات غلط = غفلت از تو !
خيلي وقت پيش يادم هست؛ دو ركعت عشق خواندم و به دست نسيم سپردم،
نميدانم برايت آورد يا نه ! ببخش آقا ! درد دل با تو هم دير به دير شده است.
يا صاحب الزمان
روزهاي بي تو، نه ،لحظه هاي بي تو ، جهنم است. وقتي كه ميهمان ذهن كوچكم مي شوي
،هنوز قيامتي به پا نشده بهشتي ام كرده اي آقا
.. وقتي هواي توبه به سرم مي زند ، حال و هواي كوي تو را دارم..
هميشه هم حسي درونم زنده است كه ردّم نمي كني. هر بار دلم مي شكند مي آيم و
باز نمك مي خورم و نمكدان... اين روزها چه بشكن بشكني هست درِ خانه تو !
ببخش سرت را به درد آوردم ؛آخر چيزي نداشتم كه اين بار سرم را بالا بگيرم و بگويم؛ آقا جان دست پر آمده ام
.ومن خوب مي دانم كه تنها عشق كافي نيست براي آمدنت آقا!
آه از غروب غم بار جمعه كه آدم را جان به لب مي كند.
دليلش هم اين كه هنوز من دير به دير مي آيم به سراغت مثل خيلي از آدمها...
درگاه حق (08-03-2021)
از هر چه توبه کرده ام آقا, گذشت کن
بر این همه توسّلِ بی جا, گذشت کن
حبِّ گناه, مانده بر این, قلبِ عاصِیَم
دارم فقط به دل, غمِ دنیا, گذشت کن
امام صادق عليه السلام :
ثَلاثَةُ اَشياءَ يَحتاجُ النّاسُ طُرّا اِلَيها: اَلامنُ و َالعَدلُ و َالخِصبُ ؛
سه چيز است كه همه مردم به آنها نياز دارند: امنيّت، عدالت و آسايش.
تحف العقول ص 320
مصطفی*شیعه ال طاها* (04-08-2021)
ای برده دلم به غمزه جان نیز ببر
بردی دل و جان نام و نشان نیز ببر
گر هیچ اثر بماند از من به جهان
تاخیر روا مدار ان نیز ببر . . .
یا صاحب الزمان
تاکه ما همسفر عشق به افلاک شویم
بارالها!مددی کن که همه پاک شویم
دست تقدیر چنان کن که پس از دادن جان
درجوارحرم عشق همه خاک شویم
مصطفی*شیعه ال طاها* (04-08-2021)
«بسم الله الرحمن الرحيم»
السلام علیک یا مولانا یا صاحب الزمان (عج)
آقای مهربانم سلام...!
مدتی میشود که بهانههای مختلف، پنجره ی روشنی را بر من بسته است...
مثل همه ی اهل زمانهام!
آخر مردمان زمانه ی ما،
به بهانه ی زندگی پر ز نور، در تاریکی سر میکنند...
به بهانه ی چیدن گلی، به بوستان نقاشی شده ی تابلوی کاغذی چشم میدوزند...
به بهانه ی سیرابی، سرابها از پس هم میگذرانند...
و به بهانه ی انتظارت، بر پشت دیوار غیبت تکیه میزنند...
و...
بهانه پشت بهانه...
گویی کسی نیست تا برخیزد و بیبهانه، سنگی از این دیوار غیبت برچیند...!
آری...
حالا من هم از همان اهالیام...
از اهالی کوی غافلان...
از اهالی سطرهای نقطه نقطه...!
اما با همه ی نداشتههایم،
با همه ی نقطه چین هایم...!
هر از گاهی،
گرمی آفتاب مهربانی را، از پشت پنجره ی نیمه بسته ی دلم، احساس میکنم.
خورشیدی که به آهستگی،
با قدومی آرام و بیصدا...
بر داخل کلبه ی سرما زدهام، گرمی میچکاند...
باز هم مثل مردم زمانهام...!
اما نمیدانم چه میشود که در جستجوی تابش بیشتر،
و آنهمه حرص و ولع بیش از پیش، داشتههایمان را هم پشت گوش میاندازیم...
بیش خواستن کجا و اندک را هم ز کف دادن کجا؟
آقاجان...
چه میکنی با ما نامردمان؟
چه میکنی با اینهمه پنجره ی بسته و مهر و موم شده؟
چگونه از روزنه ی پنجرههای سنگی، بر ما نااهلان میتابی و گرمیت را دریغ نمیکنی؟
مولاجان دلم برایت تنگ است...
تنگتر از پیش...
بر من بتاب ای خورشید...
بر کلبه ی محقّر دلم باز هم بتاب...
باز هم بر همه ی مردمان زمانهام بتاب...!
تا شاید گرمی نگاهت، خواب زمستانی را از چشمهای خوابزده ی مان بزداید...
بر ما بتاب...
التماس دعا
اللهم عجل لوليک الفرج
تاکه ما همسفر عشق به افلاک شویم
بارالها!مددی کن که همه پاک شویم
دست تقدیر چنان کن که پس از دادن جان
درجوارحرم عشق همه خاک شویم
مصطفی*شیعه ال طاها* (04-08-2021)
❤ |
براي آمدنت يک کار کرديم ( دعا ) و براي نيامدن هزار کار ( گناه )
.
.
آقا اجازه ؟!
دل زده ام از تمام شهر
بي تو دلم گرفته از اين ازدحام شهر
آقا اجازه ؟!
دست خودم نيست خسته ام
در درس عشق ، من صف آخر نشسته ام
در اين کلاس ، عاطفه معنا نمي دهد
اينجا کسي براي تو برپا نمي دهد
آقا اجازه ؟!
بغض گرفته گلويمان
آنقدر رد شديم که رفت آبرويمان
.
.
خو ش به حال آنانکه در کلاس غيبت ، حتي يک لحظه (جمعه) هم غايب نبوده اند .
اللهم عجل لوليک الفرج
❤ |
اي آسماني تر از دل شكسته ام !
دل مجنون را كدام آدينه ،با ناز نگاهت
مجنون ترمي كني؟
قصه غريبي است بي تو عبور كردن
از دل جمعهها
من وستارهها يكشبدر حضور خدا،
براي آمدنت
خورشيد را قرباني كرديم
ميدانم ميآيي
نذركردم،عطر تمام نرگسها را
پيشكش نگاه خستهات كنم
وبه شقايقهاي عالم بگويم
دوستت دارم و انتظار ظهورت را ميكشم .....
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
غروب جمعه رسیده است و باز تنهایی
غروبِ این همه غربت، چرا نمیآیی؟
زمین به دور سرم چرخ میزند پس کی
تمام میشود این روزهای یلدایی؟
کجاست جاذبهات آفتاب من؟ خسته است
شهاب کوچکت از این مدار پیمایی!
کبوترانه دلم را کجا روانه کنم؟
کجاست گنبد آن چشمهای مینایی؟
تمام هفته دلم را به جمعه خوش کردم
غروب جمعه رسیده است و باز تنهایی
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 2 مهمان ها)