از دست دادن #انگیزه مسئله دشواری است، زیرا عوامل نسبتا زیادی در آن دخیلاند. یکی از راحتترین راهها برای بازگرداندن انگیزه، انجام دادن کارهایی است که دوست دارید. اما مشکلی وجود دارد: وقتی انرژی و اراده لازم برای شروع کاری را ندارید، انگیزه شما به سمت زیادهروی در کارهایی کمزحمتتر مانند غذاخوردن یا سرگرمی سوق پیدا میکند. همانطور که متوجه شدهاید این افراطکاری فقط اوضاع را وخیمتر میکند. پس چه کار باید کرد؟ ابتدا باید علتهای از دست دادن انگیزه را مشخص کنید، سپس بهدنبال راههای ایجاد و افزایش انگیزه خود بگردید. همراه ما باشید، میخواهیم شما را در این مسیر یاری کنیم.
(قسمت اول از چهار قسمت)
علتهای از دست دادن انگیزه
۱. طردشدن از اجتماع میتواند باعث از دست دادن انگیزه شود
از دست دادن انگیزه ممکن است دلایل زیادی داشته باشد. دیوید مکرنی، نویسنده وبلاگ رفتار انسانی و کتاب «آنقدرها هم باهوش نیستید»، به چند مورد از این علتها اشاره میکند. در پژوهشی، از تعدادی دانشجو خواستهشد ابتدا باهم آشنا شوند و روی کاغذی بنویسند میخواهند با چه کسی همکار شوند. سپس محققان بدون توجه به انتخابها به عدهای گفتند که انتخاب شدند و به عدهای دیگر گفتند کسی آنها را انتخاب نکرده است. همانطور که انتظار میرود، افراد انتخابنشده ناراحت بودند اما این ناراحتی چگونه بر رفتارشان اثر گذاشت و چرا؟
پژوهشگرانِ تحقیق «هیچکس تو را انتخاب نکرد» بیان کردند از آنجایی که اجتماعی شدن نیازمند خودکنترلی (self-regulation) است، انسانها انتظار دارند در مقابل کنترل رفتارشان پاداشی دریافت کنند. افرادی که در گروه انتخابنشدهها بودند، درد طرد شدن را احساس کردند و این تجربه باعث شد خودکنترلی به نظرشان بیهوده آید. انگار با خودشان فکر میکردند «چرا به قوانین احترام بگذارم، وقتی برای هیچکس مهم نیست؟» این افکار، رخنهای در مخزن ارادهشان ایجاد کرد و وقتی در برابر میز کلوچهها نشستند نتوانستند مانند دیگران در مقابل وسوسه خوردن مقاومت کنند. پژوهش دیگری نشان میدهد، وقتی افراد احساس طردشدگی میکنند، نمیتوانند معما را حل کنند، همچنین میزان مشارکت در کار تیمی و انگیزه فعالیتشان کم میشود، علاوه بر آن احتمال مصرف مشروبات الکلی و دخانیات و سایر رفتارهای خودتخریبگر در آنها افزایش مییابد. طردشدن خودکنترلی را از بین میبرد و بهنظر میرسد، یکی از علتهای بی ارادگی باشد.
وقتی فردی طرد میشود انگیزه تلاش را از دست میدهد، چون فکر میکند برای هیچکس مهم نیست. معمولا این عقیده درست نیست، زیرا تجربه طرد شدن از طرف یک یا چند نفر، بیانگر نظر همه افراد در همه موقعیتها نیست، اما فرد طردشده احساس میکند، واقعا برای هیچکس مهم نیست و بههمیندلیل کاملا بیانگیزه میشود.