در یک وضعیت ابتدایی، انسان طبیعی اسیر طبیعت است، و به فرمودهی امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه عقل او اسیر نفسش است. لازم است که انسان عقل خود را از این اسارت خارج کند، تا دارای عقل مستقل فعالی شود و هرگاه که خواست عملی را با چهرهی الهی و دینی انجام دهد، نفس نتواند در هدف از انجام این عمل، دخالت کند. به عنوان مثال هنگام خواندن نماز در حضور سایر مردم، نفس او به خودش اجازه ندهد که قرائت را به گونهای ادا کند که مردم او را فردی مقدس فرض کنند.
خدای متعال در قرآن کریم به نفس حیوانی انسان لقب امّارهی به سوء داده است. این نفس همان شیطان خصوصی انسان است که به او فرمان میدهد و از صاحب خود توقع دارد که در کارهای به حسب ظاهر صالح، او را هم سیراب کند. در حدیث شریف نبوی از رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم نقل شده است که فرمودند: "اَعدی عَدُوِّکَ نَفسُکَ الَّتی بَینَ جَنبَیک". قویترین دشمن برای شما همان نفس طبیعت و نفس حیوانی شما است که بین دو پهلوی شما جای دارد. این تعبیر اصطلاح است. "جَنبَیک" یعنی خودت، و منظور از آن، خود حیوانی و نه خود انسانی، خود طبیعی و نه خود الهی است.