5. كفر به طاغوت و عدم اجبار در پذيرش دين
در كريمه 256 سوره مباركه «بقره» «لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» ضمن آنكه به معرفى ماهيت و شالوده اصلى دين مى پردازد و آن را در دو جمله «كفر به طاغوت، شيطان و هر موجود طغيانگر» از طرفى، و «ايمان به خداوند يكتا» از طرف ديگر معرفى مى كند و اين ايده متشكل و منسجم را در حقيقت، همان تمسك به دستگيره محكم و ناگسستنى توصيف مى نمايد، در عين حال، مى فرمايد: در قبول چنين دينى هيچ گونه اكراه و اجبارى در كار نيست؛ چون ماهيت چنين دينى از قبل براى هر متفكر روشن ضمير و خبير و آگاهى روشن و مبين است. هر كس به خوبى راه راست را از راه كج و بى راهه مى شناسد و مى داند به همان اندازه كه تن سپارى و سر تعظيم فرود آمدن در مقابل شيطانْ بد، مذموم و ناستودنى است، ايستادگى در مقابل ظلم و طاغوت و كفرورزى به آن، و ايمان به خداوند خوب، ممدوح و ستودنى است. و اين ويژگى را جزو دين مى شمرد، به گونه اى كه با وجود چنين ويژگى، انسان به حبل اللّه چنگ زده و بدون اين ويژگى ارتباطش با ريسمان الهى برقرار نيست.