صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 35

موضوع: بررسى تطبيقى تعريف و مؤلفه هاى دين در نگاه غرب و اسلام

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    5. كفر به طاغوت و عدم اجبار در پذيرش دين


    در كريمه 256 سوره مباركه «بقره» «لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» ضمن آنكه به معرفى ماهيت و شالوده اصلى دين مى پردازد و آن را در دو جمله «كفر به طاغوت، شيطان و هر موجود طغيانگر» از طرفى، و «ايمان به خداوند يكتا» از طرف ديگر معرفى مى كند و اين ايده متشكل و منسجم را در حقيقت، همان تمسك به دستگيره محكم و ناگسستنى توصيف مى نمايد، در عين حال، مى فرمايد: در قبول چنين دينى هيچ گونه اكراه و اجبارى در كار نيست؛ چون ماهيت چنين دينى از قبل براى هر متفكر روشن ضمير و خبير و آگاهى روشن و مبين است. هر كس به خوبى راه راست را از راه كج و بى راهه مى شناسد و مى داند به همان اندازه كه تن سپارى و سر تعظيم فرود آمدن در مقابل شيطانْ بد، مذموم و ناستودنى است، ايستادگى در مقابل ظلم و طاغوت و كفرورزى به آن، و ايمان به خداوند خوب، ممدوح و ستودنى است. و اين ويژگى را جزو دين مى شمرد، به گونه اى كه با وجود چنين ويژگى، انسان به حبل اللّه چنگ زده و بدون اين ويژگى ارتباطش با ريسمان الهى برقرار نيست.
    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    6. اختلاف ستيزى


    كريمه 19 سوره «آل عمران» بر نكته بسيار ظريفى دست گذارده و اختلاف مؤمنان به اديان آسمانى را با هم نه از حيث كتاب آنها، بلكه به خاطر ظلم و ستمى كه بين خود آنها وجود داشت و موجبات كفر خود را به اين كتاب ها فراهم آوردند يادآورى مى كند. پس از نظر اين كريمه، اختلاف اديان از خود اديان ناشى نمى شود، بلكه از دخالت هاى انسان ها در آن سرچشمه مى گيرد. و اين دقيقا نكته ظريفى است كه اين آيه بدان اشاره دارد: در مسئله اختلاف اديان، دنبال ماهيت اديان نرويد كه در اين جهت اختلافى نيست، بلكه به دنبال كسرى ها و كمبودهاى اساسى موجود در خود انسان باشيد كه او به واسطه ستمى كه بر خود و ديگران از روى هوا و هوس روا مى دارد، از ايجاد اختلاف حتى در دين خدا هم صرف نظر نمى كند. اين كريمه از اول مى فرمايد: راه راست و دين مستقيم چيزى جز سرسپردگى در مقابل حق تعالى نيست و زمانى انسان دين دار مى شود كه در مقابل فرامين حق تعالى تسليم باشد و حاضر به واگذارى اين حق به هيچ كس (بت و شيطان)، حتى هواهاى خود نباشد و به تعبير ديگر، خدا را و فقط خدا را سزاوار سرسپردگى و اطاعت بداند. و در راه طاعت و بندگى خدا وساوس شيطانى، هواهاى نفسانى و نه هيچ چيز ديگر مانعِ او نشود.
    امضاء

  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    7. بازگشت ناپذيرى


    ويژگى بسيار برجسته و مهم ديگر دين در آيات قرآن كريم، كه تفاوت هاى جدى با اديان ديگر حتى اديان آسمانى موجود (و نه اديان آسمانى غيرمنحرف در زمان خود) دارد اين است كه اين دين براى صيانت و حفظ خود و پيروان خود حكم ارتداد (روى گردانى از دين) را وضع فرموده است. بر اين اساس، اگر كسى از دين رويگردان شد و منكر خدا و پيامبر گرديد مرتد است. و از نظر قرآن، نه تنها اين عمل موجب حبط تمامى اعمال گذشته و دخول در آتش مى شود، بلكه خلود و جاودانگى در جهنم را در پى دارد (بقره: 217؛ مائده: 54). دين مبين اسلام به اين مقدار هم بسنده نمى كند و مى فرمايد: هركس كه حتى حكمى از احكام ضرورى اسلام را منكر شود و اين انكار او، به انكار خدا و پيامبر برگردد مرتد است. از اين رو، به حكم مسئله ارتداد مى توان گفت: از برجستگى هاى دين اسلام اين است كه بازگشت ناپذير است و هر كس آن را پذيرفت بايد تا آخر راه آن را ادامه دهد (موسوى خمينى، بى تا، ش 2447).
    امضاء

  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    8. زمانمندى پذيرش


    به حكم آموزه هاى قطعى و ترديدناپذير اسلامى، زندگى انسان محدود به زندگى دنيايى و تمتعات مادى نمى شود و انسان از اول براى ابديت آفريده شده است. بخشى از اين زندگى، كه در مقابل زندگى جاويدان آخرتى بسيار كوتاه است، در اين دنيا و بخش اعظم و بى پايان آن در آخرت تعبيه (تأمين) شده است. بر اين اساس، از ويژگى هاى ديگر مهم دين اسلام اين است كه فرصت براى پذيرش آن محدود به دوره اول زندگى (دوره دنيايى) است و كسى با اين ادعا كه زمان براى پذيرش آن تا دوره دوم زندگى (زندگى آخرتى) ادامه دارد نمى تواند امر پذيرش و طاعت خود از دين را به تأخير بيندازد. قرآن كريم در اين باره با تأكيد فراوان به نبى مكرم اسلام مى فرمايد: «روى خود را به سوى آيين مستقيم و پايدار بدار پيش از آنكه روزى فرا رسد كه هيچ كس نمى تواند آن را از خداوند بازگرداند...» (روم: 43). به عبارت ديگر، اگر آن روزى كه به مردم طبق اين آيين وعده داده شده است فرا رسد و مردم دين حق را نپذيرفته باشند و به محتواى آن عمل نكرده باشند بازگشتى در كار نخواهد بود؛ يعنى زمان پيوستن، پذيرفتن و سر طاعت فرود آوردن در مقابل آن تمام شده است.
    امضاء

  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    9. سهله و سمحه بودن دين


    از برجستگى هاى ديگر اين دين اين است كه كار سنگين، سخت و مشقت بار بر روى دوش پيروان خود قرار نمى دهد. در كريمه 78 سوره مباركه «حج» مى فرمايد: «هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ»؛ خدا بر مسلمانان منت نهاد و ايشان را براى دين حق از ميان خلايق انتخاب نمود و جمع كرد و هر حرج، دشوارى و سختى را از سر راه دين دارى ايشان برداشت؛ چه حرج در خود احكام دين و چه حرج هاى عارضى و اتفاقى، و اين منتى است از خدا بر مؤمنان؛ چون اگر آنها به خود واگذار مى شدند هرگز از طرف خودشان به سعادت دين نائل نمى شدند. از اين آيه فهميده مى شود كه شريعت اسلام شريعتى است سهل و آسان و اين همان شريعت ابراهيم حنيف است كه براى پروردگار و در برابر پروردگار تسليم بود. و اگر ابراهيم را پدر مسلمانان خوانده، بدين جهت است كه او اولين كسى بود كه براى خدا اسلام آورد (طباطبائى، بى تا، ج 14، ص 583و584).
    امضاء

  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    10. فطرى بودن


    به حكم آيات و روايات بى شمارى، دين با ساختار خلقت انسان هماهنگ است. سرچشمه دين خدا فطرت خود بشر است. دين خدا به گونه اى است كه هر فطرتى آن را مى پذيرد. قوه مميزه بشرى نه تنها آن را درك مى كند، بلكه در برابرش خاضع مى گردد. قرآن در اين باره مى فرمايد: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ» (روم: 30)؛ روى قلب خود را بدون هيچ انحرافى به سوى دين كن كه فطرت خدايى همين است؛ فطرتى كه خدا مردم را بر آن فطرت بيافريد و خلق خدا در اين درك و فطرت مختلف نيستند. دين صحيح هم همان دينى است كه از اين فطرت سرچشمه گرفته باشد، اما بيشتر مردم نمى دانند (چون حقايق دين را از آنان پنهان كردند). پس دين، فطرى بشر است و چيزى كه با خلقت بشر در آب و گل او آميخته باشد، فطرت بشر آن را رد نمى كند. قرآن برخلاف دانشمندان و قانون گذاران كه اساس قوانين و نظريات علمى خود را بر حس، تجربه، تحول و تجربيات حسى بنا مى نهند و به يكباره نقش دين و معنويات را ناديده مى گيرند، معتقد است: اساس قوانين بر توحيد فطرى و اخلاق فاضله بنا نهاده شده است و تشريع و تقنين قوانين آن گاه كه از بذر تكوين و نواميس هستى جوانه نزده باشدرشدنمى كندوموجب اصلاح جامعه نمى گردد.


    شاهد فطرى بودن دين اين است كه وقتى موانع كنار مى رود و يا مردم به درستى فكر خود را به كار مى اندازند و مى انديشند و فطرت آنها بيدار مى شود، حق را مى پذيرند و وقتى از آن شرايط خارج مى شوند دچار تناقض شده و رفتار متناقض از خود نشان مى دهند. قرآن كريم در آيات متعددى، از ويژگى اخلاص در اين دين و پيامدهاى منفى عدم اخلاص سخن گفته است. يكى از آياتى كه اين ويژگى را به صورت برجسته مورد دقت قرار مى دهد، كريمه 65 سوره مباركه «عنكبوت» است. در اين كريمه، خداوند مى فرمايد: مشركان با شرك خود به خداوند در حقيقت، بر خداوند دروغ بسته اند و اين از آن جهت است كه اينان، بيشترشان تفكر و تعقل نمى كنند و به همين خاطر است كه اينان وقتى سوار بر كشتى مى شوند خدا را با اخلاص مى خوانند (و غير خدا را فراموش مى كنند)، اما هنگامى كه خدا آنها را به خشكى مى رساند و نجات مى دهد باز مشرك مى شوند: «فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ.» بر اساس اين كريمه، يكى از پيامدهاى منفى عدم اخلاص در دين و مطابق فطرت رفتار نكردن، تناقض گويى است كه مردم در خالقيت و ربوبيت پروردگار دچار آن مى شوند.
    امضاء

  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    11. جامعيت دين


    دين مبين اسلام جامع ترين شرايع آسمانى است. كريمه 13 سوره مباركه «شورى» مى فرمايد: «برايتان از دين همان را تشريع كرد كه نوح را بدان توصيه فرمود، و آنچه ما به تو وحى كرديم و به ابراهيم و موسى و عيسى توصيه نموديم اين بود كه دين را بپا بداريد، و در آن تفرقه نيندازيد. آنچه كه شما مشركان را به سويش دعوت مى كنيد بر آنان گران مى آيد، و اين خداست كه هر كس را بخواهد براى تقرب به درگاه خود برمى گزيند، و كسانى را به سوى خود هدايت مى كند كه همواره در امور به او مراجعه نمايند.»


    قرآن كريم، در اين آيه، به تعريف دين به منزله محتواى وحى مى پردازد و مى فرمايد: محتواى وحى عبارت است از دين الهى واحدى كه بايد تمامى ابناى بشر به آن بپيوندند و آن را سنت و روش زندگى خود و راه به سوى سعادت خود برگزينند. بر اساس اين كريمه، شريعت محمدى جامع ترين شرايعى است كه از ناحيه خداوند نازل شده و اختلاف هايى كه در اين دين واحد پيدا شده از ناحيه وحى آسمانى نيست، بلكه از ناحيه ستمكارى و ياغى گرى هايى است كه عده اى با علم و اطلاع در دين خدا به راه انداخته اند.


    علّامه طباطبائى در تفسير گرانسنگ الميزان ذيل كريمه «شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى» (شورى: 13) نكات مهمى را پيرامون ماهيت و ويژگى هاى اصلى دين از نگاه ما بيان مى فرمايد كه توجه به آنها خالى از فايده نيست: اول اينكه، از سياق آيه ـ بدان جهت كه سياق منت نهادن است ـ اين معنا استفاده مى شود كه شريعت محمدى جامع همه شريعت هاى گذشته است. دوم اينكه، شرايع الهى، يعنى آن اديانى كه مستند به وحى هستند؛ شريعت نوح و ابراهيم و موسى و عيسى و محمد (صلوات اللّه عليهم)، تنها همين شرايع مذكور در آيه اند؛ چون اگر شريعت ديگرى وجود مى داشت بايد در اين مقام كه مقام بيان جامعيت شريعت اسلام است نام برده مى شد. لازمه نكته دوم اين است كه اولاً، قبل از نوح شريعتى، يعنى قوانين حاكمه اى در جوامع بشرى آن روز وجود نداشته تا در رفع اختلافات اجتماعى كه پيش مى آمده به كار رود. و ثانيا، انبيايى كه بعد از نوح عليه السلامو تا زمان ابراهيم عليه السلام مبعوث شدند همه پيرو شريعت نوح بوده اند و انبيايى كه بعد از ابراهيم و قبل از موسى مبعوث شده بودند تابع و پيرو شريعت ابراهيم بودند و انبياى بعد از موسى و قبل از عيسى پيرو شريعت موسى، و انبياى بعد از عيسى تابع شريعت آن جناب بوده اند. سوم اينكه، انبياى صاحبان شريعت، كه قرآن كريم ايشان را اولوالعزم خوانده، تنها همين پنج نفرند؛ چون اگر پيغمبر اولوالعزم ديگرى مى بود بايد در اين مقام كه مقام مقايسه شريعت اسلام با ساير شرايع است نامش برده مى شد. پس اين پنج تن بزرگان انبيا هستند و به عبارت فنى تر، پيامبران اولوالعزم هستند. مؤيد نكات فوق، كريمه ديگر قرآنى است كه در سوره مباركه «احزاب» قرار دارد: «وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَاقَهُمْ وَمِنكَ وَمِن نُّوحٍ وَإِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ» (احزاب: 7)؛ (به خاطر آور) هنگامى را كه از پيامبران ميثاق گرفتيم، و (همچنين) از تو و نوح و ابراهيم و موسى و عيسى بن مريم، و ما از همه آنان پيمان محكمى گرفتيم (كه در اداى مسئوليت تبليغ و رسالت كوتاهى نكنند).
    امضاء

  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    12. بخش ناپذير بودنِ دين و دين دارى


    از جمله ويژگى ها و خصيصه هاى اصلى دين اسلام اين است كه اين دين زمانى انسان را به كمال خود مى رساند و ضامن سعادت و خوش بختى فرد و اجتماع مى شود كه به همه محتواى آن بدون كم و كاست عمل شود. حفظ و حراست از دين زمانى رخ مى دهد كه تمامى محتواى آن اقامه شود. تقسيم، تبعيض، پاره پاره كردن و تفرقه و اختلاف در دين و ايمان و اقامه بعض و ترك بعض ديگر، اقامه دين نبوده و كمالى مترتب بر آن نخواهد شد. از اين رو، در ادامه آيه 13 سوره «شورى» مى خوانيم: «أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا.» كلمه «أن» در اين جمله تفسيرى است، و معناى اقامه دين، حفظ آن است به اينكه پيروى اش كنند و به احكامش عمل نمايند. الف و لام در كلمه «الدين» الف و لام عهد است؛ يعنى آنچه به همه انبياى نامبرده وصيت و وحى كرده بوديم اين بود كه از دينى كه براى شما تشريع شده پيروى كنيد و در آن تفرقه ننماييد و وحدت آن را حفظ نموده در آن اختلاف نكنيد.


    پس بر همه مردم واجب است دين خدا را به طور كامل به پا دارند و در انجام اين وظيفه تبعيض قايل نشوند كه برخى از احكام دين را به پا بدارند و برخى ديگر را رها كنند. اقامه كردن دين عبارت است از اينكه به تمامى آنچه كه خدا نازل كرده و عمل بدان را واجب نموده ايمان بياورند و مجموع شرايعى كه خدا بر انبيا نازل كرده يك دين است كه بايد اقامه شود و در آن ايجاد تفرقه نكنند.
    امضاء

  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    13. استكبارستيزى


    نكته زيباى ديگرى كه از اين آيه به دست مى آيد اين است كه خداى متعال براى اينكه بى نيازى خود از ايمان مشركان و نيز علت ايمان نياوردن آنها و علت ايمان آوردن مؤمنان را بيان كند، در جمله اى كوتاه و رسا مى فرمايد: «كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ» (شورى: 13). علت ايمان نياوردن آنها استكبارى است كه مى ورزند و در واقع، دل خود را آماده پذيرش حق نكرده اند؛ چون مراد از جمله «ما تدعوهم اليه» (آنچه ايشان را بدان مى خوانى) دين توحيدى است كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مردم را بدان دعوت مى كرد، نه اصل توحيد به تنهايى؛ چراكه به شهادت آيه بعدى، اهل كتاب در دين توحيد اختلاف به راه انداختند؛ يعنى توحيد را قبول داشتند، ولى آن را آن گونه قبول داشتند كه خود مى پسنديدند و آراء و ديدگاه هاى شخصى و برخاسته از هواهاى نفسانى شان اقتضا مى كرد، نه آن گونه كه پيامبر صلى الله عليه و آله تبيين مى فرمودند. مراد از جمله «كبر على المشركين» اين است كه پذيرفتن دين توحيد حقيقى بر مشركان گران آمد؛ چون نمى توانستند استكبار نورزند و توحيد را به معناى واقعى كلمه كه همان يكتايى پروردگار عالم است بپذيرند. اين در حالى است كه در جمله بعد، خداوند مى فرمايد: «اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاء وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ»؛ خداوند جمع و جلب مى كند به سوى خود كسانى را كه بخواهد و نيز كسانى كه شرايط درونى خود را آماده كرده اند به سوى خود هدايت مى كند. از آيه، به ويژه جمله «اللّه يجتبى اليه» به روشنى برمى آيد كه خداى تعالى بى نياز از ايمان مشركان است و مؤلفه ها و صفاتى مانند «عدم استكبار» و «انابه» موجب مى شود خداوند آنها را كه بخواهد جمع، جلب و هدايت كند. مشابه اين كريمه در خصوص اين مسئله كه پروردگار بى نياز از ايمان و عبادت مشركان است، آيه 38 سوره مباركه «فصلت» مى باشد كه به روشنى دلالت مى كند پروردگار عالم بى نياز از عبادت مردم است: «فَإِنِ اسْتَكْبَرُوا فَالَّذِينَ عِندَ رَبِّكَ يُسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَهُمْ لَا يَسْأَمُونَ»؛ و اگر (از عبادت پروردگار) تكبر كنند، كسانى كه نزد پروردگار تو هستند شب و روز براى او تسبيح مى گويند و خسته نمى شود.
    امضاء

  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    14. كامل و تمام بودن دين


    ويژگى برجسته ديگر اين دين كه غيرقابل تفكيك از آن است و آن را به گونه اى تقويت مى كند كه موجبات يأس و نااميدى كفار را از دسترسى به آن فراهم مى آورد، بلكه به صراحت مى توان گفت دين بدون آن پذيرفته نمى شود و رسالت پيامبر هم بدون ابلاغ آن به مردم ناتمام مى ماند، خصيصه كامل بودن دين است. اين ويژگى از برجسته ترين ويژگى هاى دين حق به شمار مى رود. اين خصيصه و ويژگى همان ولايت ائمه اطهار و امامان ابرار و نصب جانشينان پاك سرشتى است كه در هر زمان زمام امور جامعه را به دست مى گيرند و انسان ستمگر را به راه راست كه همان دين حق است هدايت مى كنند. اين شخصيت هاى برجسته و امامان معصوم كه از طرف خداوند بزرگ به وسيله آخرين پيامبرش حضرت ختمى مرتبت تعيين و امارت و صدارت جامعه مؤمنان را بر عهده مى گيرند دوازده نفرند؛ اولين آنها اميرالمؤمنين حضرت على بن ابى طالب عليه السلام و آخرين آنها حضرت مهدى عليه السلام هستند و در زمان غيبت امام دوازدهم و دوران غيبت كبرا ولايت و زعامت جامعه مؤمنان بر عهده فقهاى عادل، متقى، شجاع و آشنا به مسائل زمان مى رسد. به هر حال، از منظر اين دين، جامعه مؤمنان هيچ گاه و در هيچ زمانى خالى از حجت و امام بر حق كه امور ظاهرى و باطنى را يا مستقيم و يا به طور غيرمستقيم اداره مى كند نيست. كريمه هاى 3 و 67 از سوره مباركه «مائده» اين معنى را بيان مى كنند (طباطبائى، بى تا، ج 5، ص 282ـ292.


    امضاء

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi