صفحه 11 از 21 نخستنخست ... 789101112131415 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 101 تا 110 , از مجموع 210

موضوع: تواضع و آثار آن ** متن سخنرانی های استاد حسین انصاریان **

  1. Top | #101

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,412 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    دعای کمیل

    2- (2)) - مفاتیح الجنان: مناجات امام علی علیه السلام در مسجد کوفه.
    3- (3)) - مائده (5) : 54؛ «در برابر مؤمنانْ فروتن اند ، و در برابر کافرانْ سرسخت و قدرتمندند.»
    سعی می کنم عین فرمایش امام عسگری علیه السلام را بی کم و زیاد بگویم ، گاهی گویندگان به مطالب شاخ و برگ می دهند که مطلب زیباتر شود ، مانعی هم ندارد ، من عین متن روایت را برای شما می گویم . غذا خوردن پدر و پسر تمام شد . به قنبر اشاره کردند ، قنبر رفت و یک آفتابه و تشت و حوله آورد . جلوی پدر آمد ، معلوم می شود با دست غذا خورده بود . امام عسگری علیه السلام می فرماید : جدم امیرالمؤمنین علیه السلام از جا بلند شد ، آفتابه ، تشت و حوله را از دست قنبر گرفت و روبه روی آن پدر آمد ، فرمود : دستت را در تشت بگیر ، من آب می ریزم ، دستت را بشوی و بعد حوله را از روی دستم بردار و دستت را خشک کن . پدر از شدت حیا و خجالت که نمی توانست باور کند ، علی علیه السلام می خواهد دست مرا بشوید . امام عسگری می فرماید : پدر به دست و پای امیر المؤمنین افتاد ، گفت : علی جان ! چگونه شما بر دست منِ بی قابل آب می ریزی ، من چطور تحمل کنم . حضرت فرمودند : بلند شو ، بنشین ، برادر دینی در بشر بودن هیچ امتیازی به تو ندارد مثل خودت هستم ، می خواهم آب بریزم روی دستت و با این کاری که دارم می کنم ده ها برابر تعداد مردم کرۀ زمین و خدمت کاران کرۀ زمین ، در بهشت خدا خدمتگزار برای علی علیه السلام قرار می دهد . من یک نگاه دیگر دارم ، این تواضع، علی را به بهشت و خادمان بهشت می رساند ، علی را به مزد چند برابر تعداد مردم دنیا می رساند . تو را به خدا قسم می دهم که دستت را بگیر و بشوی . پدر دستش را دراز کرد ، علی آب ریخت ، به او فرمود : با اطمینان بشوی ، فکر کن دست خود را در خانۀ خودت می شویی ، با همان آرامش و اطمینان دستت را بشوی . دستش را شست و حوله را نزدیک او برد ، برداشت و دستش را خشک کرد . بعد به محمد حنفیه پسرش فرمود : عزیز دلم! اگر پسر این پدر ، تنها میهمان من بود ، من دستش را می شستم ، اما خدا مجلس ما را می بیند و باید برای پدر ویژگی قائل شد و بین پدر و پسر نباید در این کار مساوات برقرار کنم ، من بابای تو هستم ، دست پدر را من شستم ، تو جگر گوشه
    ص:173
    من و پسر من هستی ، تو بلند شو و دست پسر را بشوی . (1) این تواضع امیرالمؤمنین است .
    رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید :
    «من تواضع لله رفعه الله » (2)به نظر من روایت دو پهلو است ، شاید هم درست نفهمیده باشم ، کسی که برای شخص خدا فروتنی کند ، یا کسی که به خاطر خدا ، برای مردم فروتنی کند ، مانند این است که برای خدا فروتنی و خاکساری می کند ، «رفعه الله » پروردگار عالم درجه او را بالا می برد .
    رومی نشد از سرّ علی کس آگاه
    والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته



    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #102

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,412 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    12 درجات تواضع

    اشاره

    مرتبه و درجه انسان متواضع (1)
    از بهترین و برترین ارزش های اخلاقی ، تواضع و فروتنی در برابر خواسته های خدا و مردم است . اگر انسان در کنار پروردگار خود را بزرگ نداند و خود را آزاد ، مالک ، مستغنی از حق به حساب نیاورد ، و نسبت به مردم هم طغیان گر ، فخر فروش و با ناز و تکبّر نباشد ، در پیشگاه خداوند متعال چنین انسانی مرتبۀ بلند و درجۀ بالایی دارد . به قدری تواضع و افتادگی مهم است و سبب آثار بسیار پرارزش دنیایی و آخرتی است که وجود مبارک امام صادق علیه السلام از تواضع در وجود انسان تعبیر به مزرعه می کنند . محل کشت می باشد ، امام ششم علیه السلام برای نمونه به چهار شجرۀ طیّبه و درخت پاک که از این مزرعه روئیده می شود ، اشاره می کنند .
    می فرمایند :
    «التواضع مزرعه الخشوع والخضوع والخشیه والحیاء » (1)انسان باید نسبت به پروردگار خود افتاده باشد و در کنار حضرت حق برای خودش مقام ، منزلت ، مرتبه ، مالکیت و ریاستی قائل نباشد و نسبت به همۀ بندگان خدا تواضع داشته باشد ، خود را از دیگران برتر و بالاتر نداند ، بلکه خود را برادر ، خادم و خدمتگزار مردم بداند ؛ یعنی به این معنا رسیده باشد که پروردگار مرا
    ص:179
    ________________________________________
    1- (1)) - بحار الأنوار: 121/72، باب 51، حدیث 12؛ «[ مصباح الشریعه ] قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام التَّوَاضُعُ أَصْلُ کُلِّ خَیْرٍ نَفِیسٍ وَ مَرْتَبَهٍ رَفِیعَهٍ وَ لَوْ کَانَ لِلتَّوَاضُعِ لُغَهٌ یَفْهَمُهَا الْخَلْقُ لَنَطَقَ عَنْ حَقَائِقِ مَا فِی مَخْفِیَّاتِ الْعَوَاقِبِ وَ التَّوَاضُعُ مَا یَکُونُ فِی اللَّهِ وَ لِلَّهِ وَ مَا سِوَاهُ مَکْرٌ وَ مَنْ تَوَاضَعَ لِلَّهِ شَرَّفَهُ اللَّهُ عَلَی کَثِیرٍ مِنْ عِبَادِهِ وَ لِأَهْلِ التَّوَاضُعِ سِیمَاءُ یَعْرِفُهَا أَهْلُ السَّمَاءِ مِنَ الْمَلَائِکَهِ وَ أَهْلُ الْأَرْضِ مِنَ الْعَارِفِینَ قَالَ اللَّهُ عز و جل وَ عَلَی الْأَعْرٰافِ رِجٰالٌ یَعْرِفُونَ کُلاًّ بِسِیمٰاهُمْ وَ أَصْلُ التَّوَاضُعِ مِنْ جَلَالِ اللَّهِ وَ هَیْبَتِهِ وَ عَظَمَتِهِ وَ لَیْسَ لِلَّهِ عز و جل عِبَادَهٌ یَقْبَلُهَا وَ یَرْضَاهَا إِلَّا وَ بَابُهَا التَّوَاضُعُ وَ لَایَعْرِفُ مَا فِی مَعْنَی حَقِیقَهِ التَّوَاضُعِ إِلَّا الْمُقَرَّبُونَ [ مِنْ عِبَادِهِ ] الْمُسْتَقِلِّینَ بِوَحْدَانِیَّتِهِ قَالَ اللَّهُ عز و جل وَ عِبٰادُ الرَّحْمٰنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذٰا خٰاطَبَهُمُ الْجٰاهِلُونَ قٰالُوا سَلاٰماً وَ قَدْ أَمَرَ اللَّهُ عز و جل أَعَزَّ خَلْقِهِ وَ سَیِّدَ بَرِیَّتِهِ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله بِالتَّوَاضُعِ فَقَالَ عز و جل وَ اخْفِضْ جَنٰاحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ التَّوَاضُعُ مَزْرَعَهُ الْخُشُوعِ وَ الْخُضُوعِ وَ الْخَشْیَهِ وَ الْحَیَاءِ وَ إِنَّهُنَّ لَایَأْتِینَ إِلَّا مِنْهَا وَ فِیهَا وَ لَایَسْلَمُ الشَّرَفُ التَّامُّ الْحَقِیقِیُّ إِلَّا لِلْمُتَوَاضِعِ فِی ذَاتِ اللَّهِ تَعَالَی.»
    آفریده ، او را بندگی کنم و به بندگانش خدمت نمایم .


    امضاء


  4. Top | #103

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,412 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    معنای خشوع

    در پیوند با خدا خود را بنده و در پیوند با مردم ، طبق آیات و روایات ، خود را برادر و خادم مردم می داند . این حالت در وجود یک انسان ، اولین محصول و شجرۀ طیّبه اش خشوع است . خشوع یعنی چه ؟ یعنی سربه زیر بودن و خود را به حساب نیاوردن ، این را که عرض می کنم طبق یکی از آیات قرآن کریم می باشد ، خشوع یعنی از هر نوع بازیگری نسبت به خدا و خلق خدا سالم بودن است .
    خداوند قرآن مجید می فرماید :
    « الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاٰتِهِمْ خٰاشِعُونَ » (1)
    وقتی از معصوم می پرسند خشوع یعنی چه ؟ می فرماید : در نماز همۀ حواس خود را متوجه خدا کند ، (2) با انگشتر ، تسبیح ، لباس ، چشم و انگشت های خود بازی نکند . معلوم می شود به نظر اولیای خدا ، خشوع یعنی سالم بودن از بازیگری ها . چه بازیگری نسبت به پروردگار ، که نفاق است و چه با شخصیت ، آبرو ، مال ، خواسته ها و رأی مردم بازیگری کند ، که این موارد پستی و زشتی است .
    پروردگار همه چیز مردم را در چارچوب انسانیت ، محترم دانسته است ، خدا رأی مردم را محترم می داند ، اگر رأی مردم را محترم نمی دانست ، دستور وجوب را به پیغمبر صلی الله علیه و آله که عالم ترین و داناترین بود ، نمی داد .
    « وَ شٰاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ » (3)
    در امور زندگی ، کشور و در امور اجتماعی با مردم مشورت کن ، یعنی رأی مثبت مردم ، نزد من محترم است ، وقتی به یک برنامه ای رأی دادند ، رأی آنها را فراموش
    ص:180
    ________________________________________
    1- (1)) - مؤمنون (23) : 2؛ «آنان که در نمازشان [ به ظاهر ] فروتن [ و به باطن با حضور قلب ] اند .»
    2- (2)) - الکافی: 300/3، حدیث 3؛ «الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ إِذَا کُنْتَ دَخَلْتَ فِی صَلَاتِکَ فَعَلَیْکَ بِالتَّخَشُّعِ وَ الْإِقْبَالِ عَلَی صَلَاتِکَ فَإِنَّ اللَّهَ عز و جل یَقُولُ اَلَّذِینَ هُمْ فِی صَلاٰتِهِمْ خٰاشِعُونَ . »
    3- (3)) - آل عمران (3) : 159؛ «و در کارها با آنان مشورت کن.»
    نکن ، مواظب باش که در چاه تاریک منیّت و غرور نیفتی . به مال مردم هم احترام بگذار ، با مال و آبروی مردم بازی نکن . بنابراین تواضع به نظر امام صادق علیه السلام یک مزرعه ملکوتی و الهی است ، که یک شجرۀ طیّبۀ این باغ و مزرعه ، کشتزار خشوع است .
    شما در قرآن مجید به آیات کتاب الهی دقت کنید ، کلمۀ «هُزُواً » در قرآن زیاد آمده است . در آیات مربوط به قیامت هم آمده است که گروهی در قیامت برای ابد محکوم به عذاب الیم هستند ، علت آن هم این است که دین خدا را به بازیگری گرفتند . هیچ حقیقتی را نباید به بازی گرفت . هیچ کسی را در چارچوب انسانیت و آثار انسانیت نباید به بازی گرفت ، به بازی گرفتن دین ، رأی ، مال و پروندۀ مردم ، حرام و گناه کبیره است .
    پیغمبر صلی الله علیه و آله را با چوب و سنگ می زدند ، در حدّی که به نظر خودشان نابود شود ، کتک می زدند ، دندان و پیشانی او را می شکستند ، یارانش را تبعید می کردند ، اما در تمام این حوادث می گفت :
    «اللهم اهد قومی فانّهم لایعلمون » (1)خدایا مردم آگاه نیستند که این کارها را انجام می دهند . آنها را هدایت کن . برای مردم و دشمنان دعا می کرد . برای کسانی که او را کتک می زدند و یارانش را تبعید می کردند دعا می کرد



    امضاء


  5. Top | #104

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,412 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    سزای مسخره کردن مردم


    شخصی پشت سر پیغمبر صلی الله علیه و آله شروع به مسخره کردن نمود ، علیه پیغمبر بازیگری می کرد ، «رَحْمَهً لِلْعٰالَمِینَ » است که تبعید کنندۀ یارانش را دعا می کرد ، شکنندگان دندان و پیشانی خود را دعا می کرد ، قاتل عموی خود را بخشید ، اما
    ص:181
    ________________________________________
    1- (1)) - بحار الأنوار: 177/35، باب 3؛ «وَ ذَلِکَ أَنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله ضُرِبَ بِحَرْبَهٍ فِی خَدِّهِ یَوْمَ حُنَیْنٍ فَسَقَطَ إِلَی الْأَرْضِ ثُمَّ قَامَ وَ قَدِ انْکَسَرَتْ رَبَاعِیَتُهُ وَ الدَّمُ یَسِیلُ عَلَی حُرِّ وَجْهِهِ فَمَسَحَ وَجْهَهُ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ اهْدِ قَوْمِی فَإِنَّهُمْ لَایَعْلَمُونَ.» بحار الأنوار: 117/20، باب 12، غزوه أحد؛ «وَ کَانَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله یَرْمِی وَ یَقُولُ اللَّهُمَّ اهْدِ قَوْمِی فَإِنَّهُمْ لَایَعْلَمُون.»
    کسی که با لب ، دهان ، ابرو و دست و پا ، در حالی که همۀ بدن او غیر طبیعی بود ، پیامبر صلی الله علیه و آله را مسخره می کرد ، فرمود : به همان حال بمان ، و تا آخر عمر به همان حال ماند . سزای بازی کردن با رأی ، آبرو ، مال ، خانواده ، پدر و مادر ، دوست و حتی دشمن این گونه می باشد . به ما اجازه ندادند که حتی با دشمن هم بازیگری کنیم




    امضاء


  6. Top | #105

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,412 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    مهر و محبت پیامبر بر مردم مکه

    در مکّه علیه پیغمبر صلی الله علیه و آله تبلیغ سوء می کردند . رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد خانه می شد ، وجود مبارک حضرت زهرا علیها السلام در سن شش سالگی می دید که پدر بزرگوارشان در حالی که روی عمامه ، شانه و لباس مبارک ایشان شکمبه گوسفند می باشد ، فاطمه علیها السلام پدر را می بوسید و با دست های کوچک ، صورت بابا را پاک می کرد ، لباس های بابا را می شست ، در مکّه علیه پیغمبر عظیم الشأن اسلام حمله می کردند ، هنگامی که می خواست مکه را فتح کند ، مردم مکه خبر نداشتند که پیغمبر صلی الله علیه و آله با ده هزار مسلح بیرون شهر مکّه می باشد . جمعیت یکصدا فریاد می زد ، «الیوم یوم الملحمه » امروز روز انتقام گرفتن از ستمکاران مکه است .
    پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود : شعار را عوض کنید . همه شعار بدهند «الیوم یوم المرحمه » (2) امروز روز محبت و گذشت است . مردم مکه علیه پیغمبر صلی الله علیه و آله بیداد می کردند ، خداوند متعال به پیغمبر دستور موضع گیری داد با این حال به پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود : به بیدادگران آتش بس بده ؛ زیرا من از ماه های قمری ، چهار ماه را حرام اعلان کردم .
    و به تمام دشمنان هم اعلام کن
    « فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ » (3)
    هر جا می خواهید بروید ، ما کاری به کارتان نداریم . البته این اعلام ، خدعه
    ص:182
    ________________________________________
    1- (1)) - بحار الأنوار: 46/27، باب 3؛ «إِنَّ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ علیه السلام قَالَ یَوْماً- مَوْتُ الْفُجَاءَهِ تَخْفِیفُ الْمُؤْمِنِ وَ أَسَفٌ عَلَی الْکَافِرِ- وَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیَعْرِفُ غَاسِلَهُ وَ حَامِلَهُ- فَإِنْ کَانَ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ خَیْرٌ نَاشَدَ- حَمَلَتَهُ أَنْ یُعَجِّلُوا بِهِ- وَ إِنْ کَانَ غَیْرَ ذَلِکَ نَاشَدَهُمْ أَنْ یُقَصِّرُوا بِهِ- فَقَالَ ضَمْرَهُ بْنُ سَمُرَهَ إِنْ کَانَ کَمَا تَقُولُ- قَفَزَ مِنَ السَّرِیرِ وَ ضَحِکَ وَ أَضْحَکَ- فَقَالَ علیه السلام اللَّهُمَّ إِنَّ ضَمْرَهَ بْنَ سَمُرَهَ- ضَحِکَ وَ أَضْحَکَ لِحَدِیثِ رَسُولِ اللَّهِ ص- فَخُذْهُ أَخْذَهَ أَسَفٍ فَمَاتَ فُجَاءَهً- فَأَتَی بَعْدَ ذَلِکَ مَوْلًی لِضَمْرَهَ زَیْنَ الْعَابِدِینَ- فَقَالَ آجَرَکَ اللَّهُ فِی ضَمْرَهَ مَاتَ فُجَاءَهً- إِنِّی لَأُقْسِمُ لَکَ بِاللَّهِ أَنِّی سَمِعْتُ صَوْتَهُ وَ أَنَا أَعْرِفُهُ- کَمَا کُنْتُ أَعْرِفُ صَوْتَهُ فِی حَیَاتِهِ فِی الدُّنْیَا- وَ هُوَ یَقُولُ الْوَیْلُ لِضَمْرَهَ بْنِ سَمُرَهَ- خَلَا مِنِّی کُلُّ حَمِیمٍ وَ حَلَلْتُ بِدَارِ الْجَحِیمِ- وَ بِهَا مَبِیتِی وَ الْمَقِیلُ- فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ اللَّهُ أَکْبَرُ- هَذَا أَجْرُ مَنْ ضَحِکَ وَ أَضْحَکَ مِنْ حَدِیثِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله .»
    2- (2)) - شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید): 272/17 - 273؛ «الیوم أذل الله قریشا فلما حاذاهما رسول الله صلی الله علیه و آله ناداه أبو سفیان یا رسول الله أمرت بقتل قومک أن سعدا قال الیوم یوم الملحمه الیوم تسبی الحرمه الیوم أذل الله قریشا و إنی أنشدک الله فی قومک فأنت أبر الناس و أرحم الناس و أوصل الناس فقال عثمان بن عفان و عبد الرحمن بن عوف یا رسول الله إنا لا نأمن سعدا أن یکون له فی قریش صوله فوقف رسول الله صلی الله علیه و آله و ناداه یا أبا سفیان بل الیوم یوم المرحمه الیوم أعز الله قریشا و أرسل إلی سعد فعزله عن اللواء و اختلف فیمن دفع إلیه اللواء فقیل دفعه إلی علی بن أبی طالب علیه السلام فذهب به حتی دخل مکه فغرزه عند الرکن و هو قول ضرار بن الخطاب الفهری و قیل دفعه إلی قیس بن سعد بن عباده و رأی رسول الله صلی الله علیه و آله أنه لم یخرجه عن سعد حیث دفعه إلی ولده فذهب به حتی غرزه بالحجون قال و قال أبو سفیان للعباس ما رأیت مثل هذه الکتیبه قط و لا أخبرنیه مخبر سبحان الله ما لأحد بهؤلاء طاقه و لا یدان لقد أصبح ملک ابن أخیک یا عباس عظیما قال فقلت ویحک إنه لیس بملک و إنها النبوه قال نعم. قال الواقدی قال العباس فقلت له انج ویحک فأدرک قومک قبل أن یدخل علیهم فخرج أبو سفیان حتی دخل من کداء و هو ینادی من دخل دار أبی سفیان فهو آمن و من أغلق علیه بابه فهو آمن حتی انتهی إلی هند بنت.»
    3- (3)) - آل عمران (3) : 137؛ «پس در زمین گردش کنید.»
    و حیله نباشد . در این چهارماه حرام ، اگر دشمنان در مدینه از جلوی شما رد شدند ، کسی حق ندارد با چشم تند به آنها نگاه کند ؛ چون من در این چهار ماه اعلان آتش بس دادم و همه جا آزاد هستند و نباید از شما بترسند . تواضع یک شجره طیّبه است .
    عباد متواضع ، فروتن و خاکسار ، با پروردگار و خلق خدا بازی گری ندارند ، برخوردهای آنها با خدا و با خلق ، مثبت و جدی است . این معنای خشوع است .


    امضاء


  7. Top | #106

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,412 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    تفاوت خشوع با خضوع

    شجرۀ دیگر این مزرعه ، خضوع است . محققین می فرمایند : خشوع با خضوع فرق می کند . خضوع ؛ یعنی شکل دادن به بدن ، که بیننده با دیدن شکل بدن شما ، راه رفتن ، نشستن و حرف زدن شما ، احساس نکند که تکبر می کنید .
    « عِبٰادُ الرَّحْمٰنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْناً » (1)
    آسان و سبک راه بروید ، برای دیگران شاخ و شانه نکشید ، از پیامبر صلی الله علیه و آله پرسیدند : «ما حدّ التواضع » (2) مرز تواضع چیست ؟ فرمودند : وقتی در مجلسی وارد می شوید ، به هیچ عنوان از کسی توقعی نداشته باشید که برای تو برخیزند و به تو جا بدهند .
    شخصی در حال قضا کردن نمازهای خود بود . رفیقش گفت : چه کار می کنی ؟ گفت : بیست سال نماز از من قضا شده است . آنها را قضا می کنم ، من بیست سال نماز جماعت شرکت می کردم و در صف اول می ایستادم ، یک بار برای نماز دیر کردم ، دیدم در صف اول جا نیست ، در صف دوم ایستادم ، فهمیدم ایستادن در صف اول برای من بیماری بوده ، نماز نبوده است . صف اول می ایستادم که خوشم بیاید و دیگران مرا در صف اول ببینند ، پس نماز من با اخلاص نبوده است .
    ص:183
    ________________________________________
    1- (1)) - فرقان (25) : 63؛ «بندگان رحمان کسانی اند که روی زمین با آرامش و فروتنی راه می روند.»
    2- (2)) - الکافی: 124/2، باب التواضع، حدیث 13؛ «عَنْهُ عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ قَالَ التَّوَاضُعُ أَنْ تُعْطِیَ النَّاسَ مَا تُحِبُّ أَنْ تُعْطَا وَ فِی حَدِیثٍ آخَرَ قَالَ قُلْتُ مَا حَدُّ التَّوَاضُعِ الَّذِی إِذَا فَعَلَهُ الْعَبْدُ کَانَ مُتَوَاضِعاً فَقَالَ التَّوَاضُعُ دَرَجَاتٌ مِنْهَا أَنْ یَعْرِفَ الْمَرْءُ قَدْرَ نَفْسِهِ فَیُنْزِلَهَا مَنْزِلَتَهَا بِقَلْبٍ سَلِیمٍ لَایُحِبُّ أَنْ یَأْتِیَ إِلَی أَحَدٍ إِلَّا مِثْلَ مَا یُؤْتَی إِلَیْهِ إِنْ رَأَی سَیِّئَهً دَرَأَهَا بِالْحَسَنَهِ کَاظِمُ الْغَیْظِ عَافٍ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِین.» و نیز در بحار الأنوار: 465/72، حدیث 4؛ «السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِ علیه السلام قَالَ إِنَّ مِنَ التَّوَاضُعِ أَنْ یَرْضَی الرَّجُلُ بِالْمَجْلِسِ دُونَ الْمَجْلِسِ وَ أَنْ یُسَلِّمَ عَلَی مَنْ یَلْقَی وَ أَنْ یَتْرُکَ الْمِرَاءَ وَ إِنْ کَانَ مُحِقّاً وَ لَایُحِبَّ أَنْ یُحْمَدَ عَلَی التَّقْوَی.»
    «ما حدّ التواضع » یا رسول الله ! مرز تواضع چیست ؟ می فرمایند : با هر کس ملاقات کردی ، اول تو سلام کن ، این حدّ تواضع است .
    قرآن مجید می فرماید : آیا سر تو با این گونه راه رفتن ، از قله های کوه بالاتر می رود ، قدم های تو زمین مرا می شکافد ؟ (1)


    امضاء


  8. Top | #107

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,412 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    نصیحت پروردگار به موسی بن عمران علیه السلام

    پروردگار چه نصیحت جالبی به موسی بن عمران علیه السلام دارد ، «یا موسی انظر الی الارض » روی این زمینی که راه می روی ، مرتب به زمین نگاه کن ، «فانّها عن قریب قبرک » (2) به همین زودی زمین دهان باز می کند ، خانواده و مردم عجله می کنند که جنازۀ تو را در آن گودال بگذارند که باد نکند و بوی جنازه مردم را اذیت نکند .
    غافل از خدا روی مبلها می نشینید ، پا روی پا می گذارید و مردم را به حساب نمی آورید ، گویا شما مردم را آفریده و روزی مردم را شما می دهید .
    روزگاری این شعر بسیار زیبا در مجالس ما خوانده می شد ، آن وقت که تلویزیون نبود ، پنجاه سال قبل رادیو داشتند ، مؤمن هایی که رادیو داشتند ، آن را در کمد می گذاشتند ، قفل می کردند و سر کار می رفتند ، وقتی بر می گشتند ، برای اذان ، اخبار و سحر ماه رمضان رادیو را روشن می کردند ، مواظب بودند که دست خانواده نیفتد که با رادیو معصیت کنند . اکنون که زندگی مردم مملو از معصیت است . در آن زمان بر رادیو ، مجالس و مدّاح ها اشعار سعدی ، سنایی ، ابن یمین ، نظامی و گاهی بعضی از غزلیات حافظ و اشعار جلال الدین رومی حاکم بود .
    اما اکنون دویست خط شعر خوانده می شود و هیچ گونه ارزشی ندارد . برای اهل بیت علیهم السلام شعر می خوانند ، پایین ترین شعر و منحطترین شعر که جز اینکه این شعرها ، دل اهل بیت علیهم السلام را بسوزاند ، کار دیگری نمی کند .
    یکی از اشعار در باب تواضع در کتاب «بوستان سعدی» است . کتابهای سعدی ،
    ص:184
    ________________________________________
    1- (1)) - اشاره است به سورۀ اسراء (17) : 37؛ « وَ لاٰ تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّکَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَ لَنْ تَبْلُغَ الْجِبٰالَ طُولاً »
    2- (2)) - الکافی: 48/8، حدیث 8 قسمتی از حدیث موسی؛ «یَا مُوسَی انْظُرْ إِلَی الْأَرْضِ فَإِنَّهَا عَنْ قَرِیبٍ قَبْرُکَ وَ ارْفَعْ عَیْنَیْکَ إِلَی السَّمَاءِ فَإِنَّ فَوْقَکَ فِیهَا مَلِکاً عَظِیماً وَ ابْکِ عَلَی نَفْسِکَ مَا دُمْتَ فِی الدُّنْیَا وَ تَخَوَّفِ الْعَطَبَ وَالْمَهَالِکَ وَ لَاتَغُرَّنَّکَ زِینَهُ الدُّنْیَا وَ زَهْرَتُهَا وَ لَاتَرْضَ بِالظُّلْمِ وَ لَاتَکُنْ ظَالِماً فَإِنِّی لِلظَّالِمِ رَصِیدٌ حَتَّی أُدِیلَ مِنْهُ الْمَظْلُوم.»
    «گلستان » ، «مجالس » ، «قصاید » ، «بدایع » ، «خواتیم » ، «طیّبات » و «غزلیات قدیم » می باشد ، همۀ این کتاب ها را من خواندم و سیر کردم . در آن روزگار اشعار عالمانه ، حکیمانه و دلسوزانۀ او حاکم بر مجالس بود . این شعر در باب تواضع در کتاب «بوستان » است .
    شنیدم که وقتی سحرگاه عید
    تواضع و فروتنی بایزید [1]
    (1)
    «بایزید » در زمان خود شخصیت مهمی بوده و در قرن سوم هجری معروف و مشهور بود .
    در روزگار قدیم روی تنور کرسی می گذاشتند و به هنگام صبح و در تاریکی خاکسترهای آن را جمع می کردند و دور می ریختند ، دوباره هیزم جدید روشن می کردند .
    انسان که تازه از حمام بیرون می آید ، خیس است ، لباسش نم دارد ، اگر خاکستر نرم روی لباس ها و سر و صورت و گردن بریزد ، چه اوضاعی پیش خواهد آمد .
    در اینجا چه کار باید کرد ؟ آن کسی که اهل تواضع و دارای شجره طیّبه است ، می تواند در برابر نفس خود ایستادگی کند .
    همی گفت ژولیده دستار و موی
    دستار یعنی عمامه اش، خاکستر زیاد بود ، عمامه را به هم ریخت ، وقتی عمامه را باز کرد خاکستر روی سر و گردن او ریخت .
    با خود گفت : با این پرونده ام ، مرا باید هیزم جهنم کنند ، حالا برای یک ذرّه
    ص:185
    ________________________________________
    1- (2)) - معارف و معاریف: 53/3 بایزید بسطامی: طیفور بن عیسی بن سروشان بسطامی از مشایخ صوفیه که به سال 234 از دنیا رفت. صوفیان بسی وی را ستوده و درباره اش مبالغه ها کرده اند. خود گوید: دویست سال به بوستان بر گذرد تا چون ما گلی در رسد. جنید درباره اش گوید: بایزید در میان ما چون جبرئیل است در میان ملائکه. جدّ وی گبر بوده است.
    خاکستر فریاد بزنم و فحش بدهم ، مریدان خود را جمع کنم و بگویم خانۀ او را خراب کنید ، صاحب خانه را زندان کنید . او را از این کار محروم کنید ، به او حقوق ندهید ، او را به خاک سیاه بکشانید ، این واکنش کار متکبران است



    امضاء


  9. Top | #108

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,412 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    بزرگواری مرحوم آخوند کاشی

    یکی از بزرگترین علمای شیعه ، مرحوم آخوند ملامحمد کاشی (1) است . قبر او در تخت فولاد اصفهان است . تعدادی از شاگردانی که نزد او درس خوانده اند و او تربیت کرد ، نام می برم . آیت الله العظمی سیدجمال الدین گلپایگانی (2) که در زمان حیات ، برزخ را دیده بود ، مانند استاد خود آخوند کاشی به برزخ راه پیدا کرده بود . مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ مرتضی طالقانی ، مرحوم آیت الله شهید سید حسن مدرّس ، (3) مرحوم آیت الله حاج آقا رحیم ارباب اصفهانی (4) و مرحوم آیت الله العظمی بروجردی ، (5) اینها شاگردان آخوند کاشی بودند .
    یک روز آخوند در ایوان مدرسه صدر نشسته بود ، یک نفر به او می گوید :
    التماس دعا . اشک در چشمان مرحوم آخوند حلقه می زند ، می گوید : من دعا کنم ؟ کسی باید دعا کند که با خدا ارتباط نزدیک داشته باشد ، حرف او را بخوانند ، من چه چیزی دارم ؟ التماس دعاکننده رفت ، آخوند به پهنای صورت اشک ریخت ، او به من خوش بین بوده ، که به من گفت : دعا کن ، او ظاهر مرا دیده ، این محاسن و لباس مرا دیده است.
    اما بعضی در این زمان دو کلمه درس خوانده اند ، یا یک صندلی به او داده اند ، با او نمی شود حرف زد ، نزد او نمی شود رفت ، در باطن خود ادعای «أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلیٰ » دارد . همین مردمی که به آنها راه ندادی و حرف آنها را گوش نکردی ، دو روز دیگر می آیند زیر تابوت جنازه تو را می گیرند و به قبرستان می برند که بوی تعفن جنازه ، مردم را اذیت نکند .
    ص:186
    ________________________________________
    1- (1)) - ملّا محمد جوشقانی معروف به آخوند کاشی از فقیهان و حکیمان بزرگ عصر قاجار است که در اصفهان سکونت داشت و از معاصران و دوستان جهانگیرخان قشقایی بود. وی سالها در مدرسۀ جدّۀ کوچک و سپس در مدرسۀ صدر به تدریس پرداخت و شاگردان زیادی از محضر این شخصیت برجسته بهره مند شدند. ملّا محمد در کاشان هندسه و ریاضی را از حاج ملّا محمدحسین نطنزی و فلسفه و حکمت را از حاج ملّا محمدحسن نطنزی (عبد علیشاه) فرا گرفت. همچنین به دیگر استاد او میرزا محمدرضا قمشه ای باید اشاره کرد. وی به علت اینکه همسری اختیار نکرده بود در مدرسه ای که تدریس می کرد سکونت داشت. آخوند کاشی در سنّ 84 سالگی به تاریخ بیستم شعبان 1333 ه . ق دار فانی را وداع گفت و در تخت فولاد اصفهان مدفون گشت. بزرگان کاشان: 13/2؛ تذکره القبور، سیّد مصلح الدین مهدوی: 6 - 7؛ سیمای کاشان: 165 - 166؛ شرح رجال ایران: 237/3؛ مشاهیر کاشان: 18.
    2- (2)) - آیت الله حاج سید جمال الدین بن سید حسین بن محمد علی موسوی گلپایگانی متولد 1296 و متوفی 1377 ق از اعلام فقه و مراجع تقلید نجف و دارای آثار علمی زیر بوده است: رساله ای در غیب، الترتب، اجتهاد و تقلید، اجتماع امر و نهی، جواز بقا بر تقلید میت. اشعار بسیاری فارسی و عربی دارد. گنجینه دانشمندان: 272/7
    3- (3)) - آیت الله سید حسن مدرس در سال 1287 (ه .ق) متولد شد و تا شش سالگی در اردستان بود و سپس تا یازده سالگی در قمشه و آنگاه در اصفهان و سپس در نجف اشرف، مدتی بیش از بیست سال مشغول تحصیل بود و هنگامی که از نجف مراجعت کرد، حدود سی سال داشت. و ایشان را که سی سال مشغول تدریس بود، ده سال در اصفهان، بیست سال در تهران، به این جهت او را مدرس نامیدند و مرحوم آخوند خراسانی او را به عنوان مجتهد طراز اول با همین لقب به مجلش شورا معرفی کرده و تا آخر عمر هم به همین لقب شهرت داشت و در مدرسه سپهسالار مدرس رسمی بوده است. مرحوم شهید مدرس یکی از چهره هایی است که بعد سیاسی زندگی او بر بعد علمی او غالب شده و به عنوان یک روحانی سیاستمدار شناخته شده و مرتبۀ علمی و حوزوی وی تقریباً به فراموشی سپرده شده است.
    4- (4)) - هو الشیخ آغا رحیم بن علی پناه الچهار محلی الأصفهانی المعروف به (أرباب) عالم جلیل و فقیه فاضل. ولد فی (چهار محل) من توابع اصفهان فی 23 جمادی الثانیه سنه (1297) و قرأ مقدمات العلوم فی (مدرسه شاهزادها) علی السید محمود الکیشاری، و السطوح علی المیرزا بدیع الدرب امامی، ثم قرأ الحکمه و المعقول فی «مدرسه الصدر» علی الشیخ جهانگیرخان القشقائی، و الشیخ المولی محمد الکاشی، و اختص بالاخیر فقرَا علیه العلوم الریاضیه و أخذ عنه طریقه السلوک، و قرأ الفقه و الأصول علی السید محمدباقر الدرچه ای؛ ثم استقل بالتدریس منذ ثلاثین سنه تقریباً فکانت حوزته من أفضل و أجل حلقات الدرس فی اصفهان، بل هی منذ سنوات أکملها بدون استثناء، و ذلک لمکانته السامیه فی العلم، و دقه نظره فی التحقیق، و اسلوبه السهل فی حل المطالب الغامضه، و له فی الفقه و الأصول ید غیر قصیره، و لذلک یعتبر فضلاء اصفهان درسه ذا أهمیه فائقه، و من أبرز تلامیذه العلامتان المرحوم المیرزا محمد هاشم الروضاتی الچهار سوقی، و المیرزا جلال الدین الهمائی استاذ جامعه طهران الیوم، أخذ عنه الأخیر خصوص الریاضیات، و هو الیوم یدرس فی «مسجد الحکیم» کلا من «الرسائل» و «الجواهر» و «شرح التجرید» و غیرها؛ و یقیم الجماعه فیقتدی به جمع من المؤمنین و الصلحاء، و هو حتی الیوم و مع مکانته و جامعیته فی العلوم لم یرتد البزه الروحیه، بل هو کالمرحوم العلامه جهانگیرخان الذی لم یبدل بزته القرویه حتی الموت، و هو الیوم حاکم الشرع المقبول فی اصفهان، و من أجل و ابرز علمائها حفظه اللّه و نفع به. طبقات اعلام الشیعه: 721/1 - 722، علمای قرن 14، شماره 1174.
    5- (5)) - آیت الله العظمی سید حسین بروجردی در سال 1292 (ه .ق) در بروجرد دیده به جهان گشود. تحصیلات مقدماتی را در مدرسه نوربخش وطن خود به پایان رسانید و برای ادامه تحصیلات خویش به حوزه علمیه اصفهان سفر نمود و نه سال تمام از محضر اساتیدی چون، آقا سیدمحمد باقر درچه ای، ملامحمد کاشی، ابوالمعالی و میرزا جهانگیر قشقایی بهره ها برد، او در 28 سالگی عازم حوزه علمیه نجف اشرف گشته و خود را در برابر دانش مرجع وارسته آیت الله العظمی محمد کاظم آخوند خراسانی قرار داد. تألیفات مهم آیت الله بروجردی در چهار رشته است: رجال، حدیث، فقه، اصول فقه. ایشان در سال 1380 (ه .ق) 1340 هجری شمسی دیده از جهان فروبست



    امضاء


  10. Top | #109

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,412 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    کای نفس من در خور آتشم

    ما را از جنسی آفریده که زیر پای همه موجودات است ، همه از روی خاک راه می روند ، گاو از روی خاک راه می رد ، فضله هم می اندازد ، لاشه حیوانات روی خاک می ماند تا خاک شود ، ما را از این خاک آفریده اند .
    کسی نیست به این کاخ نشینان دنیا بگوید : مگر شما چه کسی هستید ، و چقدر ارزش دارید ؟
    حریص و جهانسوز و سرکش مباش
    آن کسی که از آتش آفریده شد ، گردنکشی کرد و گفت : به انسان سجده نمی کنم:
    « خَلَقْتَنِی مِنْ نٰارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ » (1)
    عنصر آتش ابلیس شد ، عنصر خاک آدم ، ابراهیم ، موسی ، عیسی و محمد صلی الله علیه و آله می باشد .
    یکی قطره باران ز ابری چکید خجل شد چو پهنای دریا بدید
    که جایی که دریاست من کیستم
    واقعاً جایی که خدای بی نهایت است ، من کیستم !؟ هیکل من در مقابل کل عالم چقدر به حساب می آید .
    سخن در زمینه تواضع بسیار است ، دو مورد از این مزرعه گفته شد ، دو مورد
    ص:187
    ________________________________________
    1- (3)) - اعراف (7) : 12؛ «مرا از آتش پدید آورده ای و او را از گِل آفریدی .»
    دیگر و شش مطلب از رسول خدا صلی الله علیه و آله ، و چند مطلب بسیار مهم از امیرالمؤمنین علیه السلام و سه آیه قرآن در باب تواضع باقی مانده است .
    والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته


    امضاء


  11. Top | #110

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,412 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    13 اخلاق امام حسن علیه السلام

    اشاره

    نامگذاری امام حسن علیه السلام

    در پانزدهم ماه مبارک رمضان ، خداوند مهربان به خاندان رسالت و نبوت ، فرزندی عنایت فرمود . این فرزند از نظر جدّ ، مادربرزگ ، پدر ، مادر ، برادر و خواهر نعمت خدا بر او کامل بود . زیرا از زمان پدید آمدن انسان ، هیچ فرزندی دارای چنین خانواده و ریشه ای در عالم معنویت نبوده است .
    وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله بعد از ولادت این فرزند ، از خانواده خود سؤال کردند که چه نامی برای او انتخاب کرده اید ، عرضه داشتند ما در نام گذاری این فرزند ، بر شما سبقت نمی گیریم ؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند : من در نامگذاری او از پروردگار سبقت نمی گیرم؛ یعنی حتی نام فرزندان خود را آسمانی ، ملکوتی و معنوی انتخاب کنید .
    سابقه داشته که پروردگار عالم کسانی را نام گذاری کرده است . در قرآن خداوند به حضرت زکریا علیه السلام می فرماید : فرزندی به تو عنایت می کنم که نام او را یحیی انتخاب کردم و این نام در گذشته سابقه نداشته است . (1)یا فرشتگان وقتی به حضرت مریم علیها السلام بشارت تولد فرزندی را دادند ، به مریم کبری علیها السلام عرضه داشتند:
    ص:197
    ________________________________________
    1- (1)) - اشاره است به سورۀ مریم (19) : 7؛ « یٰا زَکَرِیّٰا إِنّٰا نُبَشِّرُکَ بِغُلاٰمٍ اسْمُهُ یَحْییٰ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِیًّا »
    « إِنَّ اللّٰهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَهٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ » (1)
    این نام گذاری خدا است ، همان وقت امین وحی نازل شد و کلمۀ پاک و پاکیزه معنا دار حسن را از جانب خداوند به پیغمبر صلی الله علیه و آله اعلان کرد که خدا می فرماید : نام این مولود رمضان را حسن بگذارید .
    این مختصری از مسألۀ ولادت و نام گذاری و ریشۀ خانوادگی اهل بیت علیه السلام می باشد . پس امام حسن علیه السلام اولین انسانی است که در عالم ، با دارا بودن چنین خانوادۀ با عظمتِ بی نظیری به دنیا آمد . اما نگاهی به فرهنگ حضرت حسن بیندازیم .




    امضاء


صفحه 11 از 21 نخستنخست ... 789101112131415 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi