صفحه 12 از 21 نخستنخست ... 28910111213141516 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 111 تا 120 , از مجموع 210

موضوع: تواضع و آثار آن ** متن سخنرانی های استاد حسین انصاریان **

  1. Top | #111

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    طریقه احوالپرسی امام حسن علیه السلام [1]

    مردی از علاقه مندان به وجود مبارک امام مجتبی علیه السلام ، خدمت حضرت می آید .
    کاری هم به جز احوالپرسی نداشته است ، حاجت ، نیاز و کاری نداشت ، نزد خود گفته بود ، بروم محضر مبارک امام مجتبی علیه السلام ، احوالپرسی کنم . نوعاً احوالپرسی عرب با این جمله شروع می شود «کیف أصبحت » یعنی حالتان چطور است ؟ کلمۀ «أَصْبَحَ » در جمله قرار دارد که ریشه اش صبح است ، ولی اگر بخواهند معنا کنند ، معنی آن همین احوالپرسی عمومی می شود . عرض کرد : «کیف أصبحت یابن رسول الله » حالتان چطور است ؟
    طبیعتاً کسانی که اهل ایمان و اسلام هستند ، در جواب احوالپرسی افراد ، به جملۀ زیبای پرمغز تکیه می کنند ، یا می گویند ، «اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ » و یا می گویند «اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ الْعٰالَمِینَ » . اما وقتی به وجود مبارک حضرت مجتبی علیه السلام می گوید : حال شما چطور است ؟ امام سیر زیبایی از وضع کل انسان های عالم را از زمان آدم علیه السلام تا آخرین نفر در جواب احوالپرسی بیان می کند که در حقیقت می خواهند بگویند که حال تک تک مردان و زنان عالم از زمان آدم علیه السلام تا برپا شدن قیامت ، که خود من هم
    ص:198
    ________________________________________
    1- (1)) - آل عمران (3) : 45؛ «یقیناً خدا تو را به کلمه ای از سوی خود که نامش مسیح عیسی بن مریم است مژده می دهد.»
    2- (1)) - من لایحضره الفقیه: 404/4، حدیث 5873؛ «وَ رَوَی الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ علیه السلام قَالَ قِیلَ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام کَیْفَ أَصْبَحْتَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ أَصْبَحْتُ وَ لِیَ رَبٌّ فَوْقِی وَ النَّارُ أَمَامِی وَ الْمَوْتُ یَطْلُبُنِی وَ الْحِسَابُ مُحْدِقٌ بِی وَ أَنَا مُرْتَهَنٌ بِعَمَلِی لَاأَجِدُ مَا أُحِبُّ وَ لَاأَدْفَعُ مَا أَکْرَهُ وَ الْأُمُورُ بِیَدِ غَیْرِی فَإِنْ شَاءَ عَذَّبَنِی وَ إِنْ شَاءَ عَفَا عَنِّی فَأَیُّ فَقِیرٍ أَفْقَرُ مِنِّی.» این حکایت و روایت در کتب حدیثی ما دربارۀ امام حسین علیه السلام آمده است.
    یکی از آنها هستم ، این گونه می باشد .
    اگر غیر از این است ، پس چه می باشد ؟ مسائلی در این عالم است که همان است و غیر از آن نیست ، مانند آن است که خداوند در قرآن مجید می فرماید :
    « أَنَّمٰا إِلٰهُکُمْ إِلٰهٌ وٰاحِدٌ » (1)
    خدا یکتا است و غیر از این نیست . یا می فرماید :
    « إِنَّ السّٰاعَهَ لَآتِیَهٌ » (2)
    مسلم است که قیامت را برپا می کند و غیر از این هم نیست . و ارادۀ من به غیرِ آن تعلق نخواهد گرفت . در برپا شدنش هم قبولی مردم یا ردّ مردم هیچ اثری ندارد . کل مردم عالم هم منکر قیامت شوند ، من قیامت را برپا می کنم . فرار بکنند یا فرار نکنند ، بترسند یا نترسند ، امر قطعی است . می فرماید : در قیامت من از مردم به جز پروندۀ نیکو قبول نمی کنم ، این را در دنیا به وسیلۀ یکصد و بیست و چهار هزار پیغمبر خود اعلان کردم ؛ یعنی آن زمانی که جمعیت کل کره زمین یک مرد و یک زن بود ، و آن مرد را به پیغمبری انتخاب کردم و به او تکلیف کردم همسرت را به سوی خدا هدایت کن و به او بگو که در قیامت پرونده ای جز پروندۀ اسلامی قبول نمی کنم .
    « وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلاٰمِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ » (3)
    اگر کسی این حقیقت را نفهمد و بمیرد ، در آنجا گریبان او را خواهم گرفت که به چه علت مسائل خود را یاد نگرفتی ، من جهالت را عذر نمی دانم .
    « وَ اللّٰهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهٰاتِکُمْ لاٰ تَعْلَمُونَ شَیْئاً وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصٰارَ وَ الْأَفْئِدَهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ » (4)
    ص:199
    ________________________________________
    1- (1)) - کهف (18) : 110؛ «که معبود شما فقط خدای یکتاست .»
    2- (2)) - حجر (15) : 85؛ «بی تردید قیامت آمدنی است .»
    3- (3)) - آل عمران (3) : 85؛ «و هرکه جز اسلام ، دینی طلب کند ، هرگز از او پذیرفته نمی شود.»
    4- (4)) - نحل (16) : 78؛ «و خدا شما رای از شکم مادرانتان بیرون آورد در حالی که چیزی نمی دانستید ، و برای شما گوش و چشم و قلب قرار داد تا سپاس گزاری کنید .»


    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #112

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    پنج حقیقت در اعمال انسان [1]

    استفاده از نعمتهای الهی
    به چه علت گوش را به تو عطا کردم ؟ آن را برای ساز ، آواز و شنیدن اباطیل ندادم ، چشم را برای تماشای نامحرم و هر فیلمی خلق نکردم ؛ یعنی من که این چشم و گوش را به شما دادم ، آیا از این اعضا من سهم ندارم ؟ که حرف مرا گوش دهید ، حرف انبیا و اولیا را گوش دهید و یا حقّ را مطالعه کنید ؛ یعنی من در این گوش و چشم شما و نیروی درک شما به اندازۀ ارزن هم سهم ندارم ؟
    گوش و چشم شما ملک من است ، این گوش و چشم را کجا فروختید و به چه کسی داده اید ؟ من یک ذره راضی نیستم که این گوش و چشم را در غیر امور طبیعی و حقّ هزینه کنید . من تو را آفریدم که:
    « لِتَعْلَمُوا » (1)
    عالم و دانا شوید . ما بیشتر شنیدیم ، که هدف از خلقت مرد و زن:
    « مٰا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاّٰ لِیَعْبُدُونِ » (2)،
    خداوند در قرآن مجید هدف خلقت انسان را منحصر در بندگی خدا نمی داند .
    نمی فرماید : من شما را برای بندگی آفریدم و کار دیگر هم نباید انجام دهید ، خداوند می فرماید : من این خاک مرده را تبدیل به انسان زنده کردم ، که این موجود زنده « لِتَعْلَمُوا » دانای به حقایق شود .
    من بشر را برای شاگردی علی خلق کردم . از امام حسن علیه السلام و حسین بن علی علیه السلام علم یاد بگیرد ، من ائمه و پیامبران را فرستادم که شما با وصل شدن به آنها دانا شوید . دکتر ، مهندس ، معمار و هنرمند مثبت شوید ، نه هنرمندی که از غربی های کافر تقلید می کند .
    دکتر ، مهندس و مخترع شدن ، ثواب دارد و هدف خدمت به جامعه بشری می باشد .



    امضاء


  4. Top | #113

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    اهانت به امام حسن علیه السلام [1]

    امام مجتبی علیه السلام سوار بر استر بودند ، شخصی مهار مرکب را گرفت و شروع به ناسزا گفتن کرد ، به پدر حضرت مجتبی علیه السلام توهین می کرد ، امام علیه السلام سخنان او را قطع نکردند ، مرکب را نگه داشتند و خودشان مستمع شدند ، آن مرد هر چه می خواست به امام حسن علیه السلام توهین کرد و چیزی برای گفتن نداشت .
    من شما را آفریدم که در هر موقعیتی مولّد زیباترین حرکت باشید . پدران ، مادران ، فرزندان ، معلمان و استادان به این نکته توجه کنند و به آن عمل نمایند تا به اجر معنوی برسند ، هنگامی که می خواهید مدیران خود را انتخاب کنید ، زیباترین کار را در انتخاب کنید ؛ یعنی امین ترین ، عالم ترین، فعال ترین، بی نظرترین و دلسوزترین را برای امور مردم منصوب کنید .
    به کسانی که خداوند انتخاب کرده ، توجه کنید ، در میان تمام زنان عالم ، مریم را انتخاب کرده است ، خداوند می فرماید :
    « یٰا مَرْیَمُ إِنَّ اللّٰهَ اصْطَفٰاکِ » (2)؛
    یعنی زنی را انتخاب کرده که لیاقت پدید آوردن پیغمبر اولوالعزم را داشته باشد ،
    « إِنَّ اللّٰهَ اصْطَفیٰ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْرٰاهِیمَ وَ آلَ عِمْرٰانَ عَلَی الْعٰالَمِینَ » (3)
    وقتی پادشاه مصر یوسف را از زندان آزاد کرد ، یوسف نگاهی به حکومت کرد ، می بیند که کسی او را نمی شناسند ، لازم است که خودش را معرفی کند ، نه به عنوان خودنمایی ، ریا و تظاهر ، وجود مبارک یوسف علیه السلام از مخلصین است ؛ یعنی از کسانی است که شیطان به پروردگار گفت : من بر این انسان ها راه ندارم ، بر فکر ،
    ص:201
    ________________________________________
    1- (1)) - بحار الأنوار: 344/43، باب 16؛ «وَ مِنْ حِلْمِهِ مَا رَوَی الْمُبَرَّدُ وَ ابْنُ عَائِشَهَ أَنَّ شَامِیّاً رَآهُ رَاکِباً فَجَعَلَ یَلْعَنُهُ وَ الْحَسَنُ لَایَرُدُّ فَلَمَّا فَرَغَ أَقْبَلَ الْحَسَنُ علیه السلام فَسَلَّمَ عَلَیْهِ وَ ضَحِکَ فَقَالَ أَیُّهَا الشَّیْخُ أَظُنُّکَ غَرِیباً وَ لَعَلَّکَ شَبَّهْتَ فَلَوِ اسْتَعْتَبْتَنَا أَعْتَبْنَاکَ وَ لَوْ سَأَلْتَنَا أَعْطَیْنَاکَ وَ لَوِ اسْتَرْشَدْتَنَا أَرْشَدْنَاکَ وَ لَوِ اسْتَحْمَلْتَنَا أَحْمَلْنَاکَ وَ إِنْ کُنْتَ جَائِعاً أَشْبَعْنَاکَ وَ إِنْ کُنْتَ عُرْیَاناً کَسَوْنَاکَ وَ إِنْ کُنْتَ مُحْتَاجاً أَغْنَیْنَاکَ وَ إِنْ کُنْتَ طَرِیداً آوَیْنَاکَ وَ إِنْ کَانَ لَکَ حَاجَهٌ قَضَیْنَاهَا لَکَ فَلَوْ حَرَّکْتَ رَحْلَکَ إِلَیْنَا وَ کُنْتَ ضَیْفَنَا إِلَی وَقْتِ ارْتِحَالِکَ کَانَ أَعْوَدَ عَلَیْکَ لِأَنَّ لَنَا مَوْضِعاً رَحْباً وَ جَاهاً عَرِیضاً وَ مَالًا کَثِیراً فَلَمَّا سَمِعَ الرَّجُلُ کَلَامَهُ بَکَی ثُمَّ قَالَ أَشْهَدُ أَنَّکَ خَلِیفَهُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ وَ کُنْتَ أَنْتَ وَ أَبُوکَ أَبْغَضَ خَلْقِ اللَّهِ إِلَیَّ وَ الآْنَ أَنْتَ أَحَبُّ خَلْقِ اللَّهِ إِلَیَّ وَ حَوَّلَ رَحْلَهُ إِلَیْهِ وَ کَانَ ضَیْفَهُ إِلَی أَنِ ارْتَحَلَ وَ صَارَ مُعْتَقِداً لِمَحَبَّتِهِم.»
    2- (2)) - آل عمران (3) : 42؛ «ای مریم ! قطعاً خدا تو را برگزیده.»
    3- (3)) - آل عمران (3) : 33؛ «بی تردید خدا آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را [ به خاطر شایستگی های ویژه ای که در آنان بود ] بر جهانیان برگزید .»
    قلب ، خون ، عمل و اخلاق هیچ گونه تاثیری ندارم ، اگر خود را به عنوان برترین معرفی می کند ، به خاطر تکلیف الهی است.
    گفت :
    « اجْعَلْنِی عَلیٰ خَزٰائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ » (1)
    وزارت ، دارایی و پول مملکت را به دست من بسپارید ، من هم حافظ مال مملکت شما هستم ، کسانی که الان وزیر دارایی هستند ، مانند پادشاه مصر حفیظ و علیم نیستند . (2) در حال حاضر ملاک انتخاب ، اقوام و خویشان می باشد ، وقتی پول سنگینی به او رسید ، برای اطرافیان خود برمی دارد ، و به دیگران چیزی نمی دهد .


    امضاء


  5. Top | #114

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    نیکوترین درخواست از خداوند

    امام زین العابدین علیه السلام در صحیفه سجادیه به خدا نمی گوید به من ایمان عنایت کن ، می گوید : «أکمل الایمان » (3) را به من عطا کن . نمی گوید : به من یقین بده ، می گوید : «أفضل الیقین » را به من عنایت کن ، هنگامی که شما دعای کمیل را می خوانید می بینید که امیرالمؤمنین در جستجوی برترین ها رفته است . «واجعلنی من أحسن عبیدک نصیباً عندک و أقربهم منزله منک و أخصّهم زلفه لدیک » (4) أحسن ، أقرب و أخصّ ، از اهداف خلقت است ، آیا همه به این اهداف الهی توجه دارند ؟ اگر این هدف را پایمال کنند در قیامت جوابگو هستند ؟ اگر بخواهید کسی را برای منصبی انتخاب نمایید ، از حزب ، دار و دسته ، اقوام و رفقا استفاده می کنید یا احسن و اخص را انتخاب می کنید؟ باید طبق طرح پروردگار عمل کنید .
    در امر مرجعیت شاید نود و پنج درصد از فقهای بزرگ شیعه می گویند : تقلید اعلم واجب است و تقلید غیر اعلم واجب نیست . افرادی که در ردۀ مرجعیت قرار
    ص:202
    ________________________________________
    1- (1)) - یوسف (12) : 55؛ «مرا سرپرست خزانه های این سرزمین قرار ده ؛ زیرا من نگهبان دانایی هستم .»
    2- (2)) - بحار الأنوار: 38/ 90، باب 61، حدیث 1؛ «[ الأمالی للصدوق ] جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام أَقْدَمُ أُمَّتِی سِلْماً وَ أَکْثَرُهُمْ عِلْماً وَ أَصَحُّهُمْ دِیناً وَ أَفْضَلُهُمْ یَقِیناً وَ أَحْلَمُهُمْ حِلْماً وَ أَسْمَحُهُمْ کَفّاً وَ أَشْجَعُهُمْ قَلْباً وَ هُوَ الْإِمَامُ وَ الْخَلِیفَهُ بَعْدی و نیز در تهذیب الأحکام: 29/3، حدیث 13؛ «وَ عَنْهُ عَنِ الْحَسَنِ عَنْ زُرْعَهَ عَنْ سَمَاعَهَ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَمْلُوکِ یَؤُمُّ النَّاسَ فَقَالَ لَاإِلَّا أَنْ یَکُونَ هُوَ أَفْقَهَهُمْ وَ أَعْلَمَهُم و نیز در تهذیب الأحکام: 32/3، حدیث 25؛ «أَبِی عُبَیْدَهَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنِ الْقَوْمِ مِنْ أَصْحَابِنَا یَجْتَمِعُونَ فَتَحْضُرُ الصَّلَاهُ فَیَقُولُ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ تَقَدَّمْ یَا فُلَانُ فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ یَتَقَدَّمُ الْقَوْمَ أَقْرَؤُهُمْ لِلْقُرْآنِ فَإِنْ کَانُوا فِی الْقِرَاءَهِ سَوَاءً فَأَقْدَمُهُمْ هِجْرَهً فَإِنْ کَانُوا فِی الْهِجْرَهِ سَوَاءً فَأَکْبَرُهُمْ سِنّاً فَإِنْ کَانُوا فِی السِّنِّ سَوَاءً فَلْیَؤُمَّهُمْ أَعْلَمُهُمْ بِالسُّنَّهِ وَ أَفْقَهُهُمْ فِی الدِّینِ وَ لَایَتَقَدَّمَنَّ أَحَدُکُمُ الرَّجُلَ فِی مَنْزِلِهِ وَ لَاصَاحِبَ سُلْطَانٍ فِی سُلْطَانِه.»
    3- (3)) - الصحیفه السجادیه: 92، دعای 20 ؛ «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِیمَانِی أَکْمَلَ الْإِیمَانِ، وَ اجْعَلْ یَقِینِی أَفْضَلَ الْیَقِینِ، وَ انْتَهِ بِنِیَّتِی إِلَی أَحْسَنِ النِّیَّاتِ، وَ بِعَمَلِی إِلَی أَحْسَنِ الْأَعْمَالِ.»
    4- (4)) - دعای کمیل.
    داشتند همیشه مسألۀ اعلم بودن را لحاظ می کردند . مثلا بعد از در گذشت صاحب جواهر ، وقتی علمای نجف محضر شیخ مرتضی انصاری آمدند ، گفتند : به نظر ما شما اعلم هستید ، خود آنها هم دریای علم بودند ، هر کدام از آنها فقیه جامع الشرایط بودند ولی به نظر مبارک و پاکشان ، شیخ انصاری اعلم و حق مرجعیت داشته است ، اگر شیخ را کنار بگذاریم ، باید یک شخص دیگر از میان خود انتخاب کنیم ، با این کار در قیامت باید جهنم برویم ، به این ارزش ها باور داشتند ؛ یعنی همیشه سراغ احسن ، اعلم و اتقی و برترین ها بودند .
    تا به حال میلیاردها کتاب نوشته شده است ، اما خداوند در قرآن مجید می فرماید :
    « وَ اتَّبِعُوا أَحْسَنَ مٰا أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ » (1)
    در میان همۀ این کتابها ، زیباترین ، نیکوترین و بهترین آنها قرآن است ، از این کتاب آسمانی متابعت کنید .
    با بودن احسن نوبت به تورات و انجیل نمی رسد .
    شیخ انصاری می فرماید : رأی شما این است که من اعلم هستم ، اما بین خود و خدا ، رأی من این است که اعلم نیستم . گفتند : اعلم کیست ، معرفی کنید .
    علی بن ابی طالب علیه السلام انسانی اعلم ، اتقی ، اکبر ، اعبد و اعظم بودند و شخصیتی است که بعد از پیغمبر صلی الله علیه و آله تا قیامت رتبۀ او در همه موارد بالاترین است ، نه به نظر قرآن و روایت ، بلکه به نظر عقل هم او بالاترین است. حال آیات قرآن در این زمینه حجّت را بر ما تمام کرده است ، فکر کنید که این مطلب در قرآن یا روایت نبوده است ، آیا رها کردن احسن و اعلم و سراغ حسن رفتن ، انحراف نیست ؟
    باید به انتخاب های خدا تکیه کنیم ، انتخاب هایی که خدا در قرآن به آنها اشاره
    ص:203
    ________________________________________
    1- (1)) - زمر (39) : 55؛ «و از نیکوترین چیزی که از طرف پروردگارتان به سوی شما نازل شده است پیروی کنید.»
    کرده است ، مانند انتخاب انبیا ، به چه دلیل وقتی موسی علیه السلام چهل شبانه روز به کوه طور دعوت می شود ،
    « وَ وٰاعَدْنٰا مُوسیٰ ثَلاٰثِینَ لَیْلَهً وَ أَتْمَمْنٰاهٰا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقٰاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَهً وَ قٰالَ مُوسیٰ لِأَخِیهِ هٰارُونَ اخْلُفْنِی » (1)
    چرا در میان هفتاد هزار نفر ، هارون را وصی خود قرار می دهد ؟ می فرماید :
    هارون بعد از موسی علیه السلام بهترین انسان بود . اگر بهتر از هارون پیدا می شد بر موسی علیه السلام حرام بود که هارون را انتخاب کند ، چون ظلم به دین و ملت بود .
    آن مرد به امام حسن مجتبی و امیرالمؤمنین علیه السلام ناسزا گفت ، امام مجتبی علیه السلام برترین انتخاب را در برخورد داشتند ؛ زیرا می دانند که خداوند در قرآن می فرماید :
    « خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیٰاهَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً » (2)
    من شما را برای رفتن به سوی احسن عمل آفریدم ، آیا اخلاق ما در خانواده ، احسن اخلاق است ؟ اخلاق ما در کارخانه و ادارات احسن اخلاق است ؟ آیا کسانی که بدنۀ یک دولت هستند ، برخورد آنها با مردم احسن اخلاق است ؟
    روز قیامت ، روزگار عجیبی است و محاکمات بسیار سختی دارد . این وعدۀ خدا می باشد ،
    « وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقٰالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ » (3)
    اگر در انتخاب اشتباه کنید در روز قیامت شما را نگه می دارند . کسی که در این مسیر قرار ندارد و خود را دیندار می داند ، با شنیدن این آیات مسیر زندگی خود را عوض نماید .
    امام اگر پا از رکاب بیرون می آوردند و به سینۀ او می زدند، این عمل ، انتخاب صحیحی نبود . امام اگر به او می گفتند جاهل ، نفهم ، احمق ، این انتخاب زشت بود.
    ص:204
    ________________________________________
    1- (1)) - اعراف (7) : 142؛ «و با موسی [ برای عبادتی ویژه و دریافت تورات ] سی شب وعده گذاشتیم و آن را با [ افزودن ] ده شب کامل کردیم ، پس میعادگاه پروردگارش به چهل شب پایان گرفت ، و موسی [ هنگامی که به میعادگاه می رفت ] به برادرش هارون گفت : در میان قومم جانشین من باش.»
    2- (2)) - ملک (67) : 2؛ «آنکه مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدامتان نیکوکارترید.»
    3- (3)) - زلزله (99) : 8؛ «و هرکس هم وزن ذره ای بدی کند ، آن بدی را ببیند .»
    اگر شیخ انصاری (1) می فرمود : بارک الله من اعلم هستم ، این انتخاب زشت بود ، گفتند : آقا اعلم کیست ؟ فرمودند : سال ها در نجف و دانشگاه امیرالمؤمنین علیه السلام با یک طلبۀ اهل مازندران ، هم درس و هم بحث بودم ، در بحث ها و درس ها ، می دیدم که دقّت و دریافت او از من سریع تر و بهتر است . درس او تمام شد ، آب و هوای نجف با مزاج او سازگاری نداشت ، به من گفت : در منطقۀ ما جنگل و دریا وجود دارد ، تکلیف الهی من اقتضا می کند که از آن مردم دستگیری نمایم . پس او اعلم است .
    گفتند : حضرتعالی نامه بنویس که بیاید و پرچم دار عالم تشیع شود ، دو ماه طول می کشید که نامه به ایران برسد ، شیخ نامه نوشتند و مهر کردند که صاحب جواهر از دنیا رفته است و شیعه سراغ مرجع اعلم است ، به من پیشنهاد مرجعیت را دادند ، من با بودن شما ، خود را اعلم نمی دانم و پذیرفتن این مقام ، برای من شرعی نیست ، به نجف بیایید و پرچم شیعه را به دوش بگیرید


    امضاء


  6. Top | #115

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    سید العلماء مازندرانی ، نامه را خواند

    مردان خدا پردۀ پندار دریدند یعنی همه جا غیر خدا یار ندیدند (2)
    در جواب نامه ای زیبا به شیخ انصاری نوشت ، قربان شما شوم ، قبول است که من وقتی طلبه بودم و با تو همدرس بودم ، دقت و فهم من بیشتر و سریعتر بوده است ، اما من ده سال از نجف و فضای بحث و مباحثه دور بوده ام ، اما شما در نجف مانده و درس و بحث را ادامه داده اید ، به یقین اکنون دقت و دریافت تو از من بهتر و این حقّ ، حق شما است . من اصلا دارای چنین حقی در این عالم نیستم .
    امام حسن علیه السلام لگد به سینه آن مرد نزد و به او احمق و بی شعور نگفتند ، فقط گوش دادند . از آن مرد سؤال کرد : آیا ناسزا گفتن علیه من و بابای من تمام شد ؟ امام مجتبی علیه السلام چه بابای مظلومی دارد ، آن مرد در عمر خود امیرالمؤمنین علیه السلام را ندیده
    ص:205
    ________________________________________
    1- (1)) - شرح حال شیخ انصاری در کتاب ارزش عمر و راه هزینه آن، جلسه 17 آمده است.
    2- (2)) - فروغی بسطامی
    بود ، اما به او ناسزا می گفت .
    معاویه (1) به ضرار گفت : تو از یاران نزدیک علی علیه السلام بودی ، برای من تعریف کن که علی چگونه انسانی بوده است ؟ ضرار گفت : اگر علی علیه السلام را معرفی کردم آیا به من امان می دهی که مرا نکشی ؛ زیرا تو حسود می باشی و تحمل آن را نداری .
    بسیاری از مردم تحمل شنیدن تمجید از دیگران را ندارند که بسیار بد و ناپسند است .
    نوبت به حضرت مجتبی علیه السلام رسید که در برابر فحش ها و ناسزاها جواب بدهد .
    سؤال کرد برادر ، اهل مدینه هستی؟ جواب داد نه ، پس شما مال این شهر نیستید ، نه ، مسافر هستی ؟ بله ، مسافر معمولا در یک شهر غریب است ، تا مکان و کار مناسبی پیدا کند ، طول می کشد ، گفت : من خانه دارم ، برویم تا خانه به تو بدهم ، اگر بدهکار هستی ، برویم بدهی تو را بدهم ، اگر درد داری ، درد تو را دوا می کنم ، اگر مشکل داری ، مشکل شما را حل می نمایم ، اگر می خواهی چند روز در مدینه بمانید ، من یک خانه دارم ، هر روز سفره من پهن است ، هر کس هر چه بخواهد بخورد و ببرد ، مانعی ندارد .
    آن مرد نرم شد ، بعد سر خود را پایین انداخت ، مقداری فکر کرد و سر خود را بلند کرد و گفت : یابن رسول الله ، فرهنگ من ، فرهنگ شامیان است ، ما را گول زدند و دروغ گفتند ، مرا به گمراهی انداختند . یابن رسول الله من یک حاجت بیشتر ندارم ، فرمود : بگو ، گفت : تو در خانۀ خدا آبرو داری ، به این زمین بگو دهن باز کند و مرا ببلعد .
    امام علیه السلام وقتی به او می گویند حالت چطور است ، در جواب انتخاب احسن می کند ؛ یعنی یک مطالبی را مطرح می کند که تمام انسانها تا قیامت درگیر این مطالب هستند ، هشدار و بیداری می دهد .
    فرمود : «أصبحت » حالم را می خواهید:
    ص:206
    ________________________________________
    1- (1)) - بحار الأنوار: 33 /250، باب 20، حدیث 524؛ «[کتاب الروضه ] قِیلَ دَخَلَ ضِرَارٌ صَاحِبُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام عَلَی مُعَاوِیَهَ بْنِ أَبِی سُفْیَانَ بَعْدَ وَفَاتِهِ علیه السلام فَقَالَ لَهُ مُعَاوِیَهُ یَا ضِرَارُ صِفْ لِی عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ وَ أَخْلَاقَهُ الْمَرْضِیَّهَ قَالَ ضِرَارٌ کَانَ وَ اللَّهِ بَعِیدَ الْمُدَی شَدِیدَ الْقُوَی یَنْفَجِرُ الْإِیمَانُ مِنْ جَوَانِبِهِ وَ تَنْطِقُ الْحِکْمَهُ مِنْ لِسَانِهِ یَقُولُ حَقّاً وَ یَحْکُمُ فَصْلًا فَأُقْسِمُ لَقَدْ شَاهَدْتُهُ لَیْلَهً فِی مِحْرَابِهِ وَ قَدْ أَرْخَی اللَّیْلُ سُدُولَهُ وَ هُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی قَابِضاً عَلَی لَمَّتِهِ یَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ السَّلِیمِ وَ یَئِنُّ أَنِینَ الْحَزِینِ وَ یَقُولُ یَا دُنْیَا أَ بِی تَعَرَّضْتِ وَ إِلَیَّ تَشَوَّفْتِ [ تَشَوَّقْتِ ] غُرِّی غَیْرِی لَاحَانَ حِینُکِ أَجَلُکِ قَصِیرٌ وَ عَیْشُکِ حَقِیرٌ وَ قَلِیلُکِ حِسَابٌ وَ کَثِیرُکِ عِقَابٌ فَقَدْ طَلَّقْتُکِ ثَلَاثاً لَارَجْعَهَ لِی إِلَیْکِ آهِ مِنْ بُعْدِ الطَّرِیقِ وَ قِلَّهِ الزَّادِ قَالَ مُعَاوِیَهُ کَانَ وَ اللَّهِ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ کَذَلِکَ وَ کَیْفَ حُزْنُکَ عَلَیْهِ قَالَ حُزْنُ امْرَأَهٍ ذُبِحَ وَلَدُهَا فِی حَجْرِهَا قَالَ فَلَمَّا سَمِعَ ذَلِکَ مُعَاوِیَهُ بَکَی وَ بَکَی الْحَاضِرُونَ.»
    «أصبحتُ ولی ربّ فوقی »
    خدا ، مالک ، مدبّر ، محیط ، عالم و انتقام گیرنده می باشد ،
    «ولایمکن الفرار من حکومتک » (1) ، «والنار امامی »
    مقابل من جهنم است ، زیرا اعمال زشت ، همان آتش جهنم است ، اگر بخواهم بهشت بروم ، باید این آتش ها را خاموش کنم .
    «والنار امامی والموتُ یطلُبُنی »
    دهان مرگ باز است و روزی پنج مرتبه به من نگاه می کند .
    «والحساب مُحدق بی »
    مأموران حساب گر خدا که تمام اعمال مرا می نویسند ، مرا در محاصره دارند ، از دست آنها نمی توانم پنهان شوم .
    «وأنا مرتهن بعملی »
    من در گرو اعمال خود هستم .
    « کُلُّ نَفْسٍ بِمٰا کَسَبَتْ رَهِینَهٌ » (2)
    علاوه بر این:
    «لا أجِدُ ما احَبّ »
    هر چه را دوست دارم ، نمی گذارند به دست بیاورم ، دوست دارم همۀ دنیا مال من باشد ، اما در سفرۀ خود نان خالی می گذارم ،
    «و لا ادْفَعُ ما اکْرَهُ »
    بلا ، مصیبت و رنج را نمی توانم از خود دور کنم .
    ص:207
    ________________________________________
    1- (1)) - دعای کمیل.
    2- (2)) - مدثر (74) : 38؛ «هر کسی در گرو دست آورده های خویش است.»
    و بعد فرمود : ای مرد ،
    «والامور بید غیری »
    تمام ظاهر و باطن زندگی من ، به دست غیر از من اداره می شود ،
    «ان شاء عذّبنی »
    اگر در قیامت بگوید : حسن بن علی باید به جهنم بروی ، من چه کار می توانم بکنم .
    «وان شاء عفا عنّی »
    و اگر بخواهد ، مرا می بخشد .
    بعد حضرت فرمود : تو از من یک احوالپرسی کردی ، این جواب من است ، اکنون من مطلبی از تو می پرسم ، تو جواب بده ،
    «فأی فقیر أفقر منّی »
    در این عالم چه تهیدستی از من تهیدست تر است ؟
    والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته


    امضاء


  7. Top | #116

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    14 سعادت و شقاوت

    اشاره

    قرآن کریم در پایان سورۀ مبارکۀ هود از دو حقیقت خبر می دهد ، در قرآن از یک حقیقت تعبیر به «سعادت » و از یک نکته و حقیقت تعبیر به «شقاوت » می نماید . در فارسی سعادت به معنای خوشبختی و شقاوت هم به معنای تیره بختی و بدبختی است .
    در آیه ای سعادت و شقاوت را این گونه مطرح می کند ، بیان نمی کند که سعادتمندان به چه سبب و علتی سعادتمند شدند و اهل شقاوت و تیره بختان به چه علت بدبخت و تیره بخت شدند ، تنها مطلبی که دربارۀ اهل سعادت و شقاوت بیان می کند ، عاقبت سعادتمندان و سرانجام شقاوتمندان است .
    عاقبت انسانهای سعادتمند و شقی [1]
    (1)
    دربارۀ سعادتمندان می فرماید :
    « وَ أَمَّا الَّذِینَ سُعِدُوا فَفِی الْجَنَّهِ » (2)
    کسانی که اهل سعادت شدند ، در بهشت هستند ،
    « فَأَمَّا الَّذِینَ شَقُوا فَفِی النّٰارِ » (3)
    ص:215
    ________________________________________
    1- (1)) - بحار الأنوار: 154/5، حدیث 4؛ «[ قرب الإسناد ] بِالْإِسْنَادِ قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا علیه السلام یَقُولُ جَفَّ الْقَلَمُ بِحَقِیقَهِ الْکِتَابِ مِنَ اللَّهِ بِالسَّعَادَهِ لِمَنْ آمَنَ وَ اتَّقَی وَ الشَّقَاوَهِ مِنَ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لِمَنْ کَذَّبَ وَ عَصَی.» همان، حدیث 5 [الخصال ]؛ «جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ حَقِیقَهُ السَّعَادَهِ أَنْ یُخْتَمَ الرَّجُلُ عَمَلُهُ بِالسَّعَادَهِ وَ حَقِیقَهُ الشَّقَاءِ أَنْ یُخْتَمَ الْمَرْءُ عَمَلُهُ بِالشِّقَاءِ.»
    2- (2)) - هود (11) : 108؛ «اما نیک بختان [ که به توفیق و رحمت خدا سعادت یافته اند ] تا آسمان ها و زمین پابرجاست ، در بهشت جاودانه اند.»
    3- (3)) - هود (11) : 106؛ «اما تیره بختان [ که خود سبب تیره بختی خود بوده اند ] در آتش اند.»
    کسانی که تیره بخت و بدبخت هستند ، اهل آتش و دوزخ می باشند ، لازم و واجب است که ما از طریق معارف الهی آگاهی پیدا کنیم که سعادتمندان با چه خصلت ها، روش ها و حرکت هایی به این نقطۀ اوج رسیده اند و شقاوتمندان با چه خصلت ها ، روش و حرکاتی به اسفل السافلین رسیده اند ، انسان های پست در دنیا بسیار می باشند ، کسانی که در قرآن به آنها پست گفته می شود ، جایگاه آنها آتش جهنم می باشد .
    وجود مبارک حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام توضیح جالبی در این زمینه دارند ، بنابر نقل شیخ صدوق ، در کتاب پر قیمت «عیون اخبار الرضا » که این نقطه ، دچار شدن انسان به آتش قیامت می باشد ، انسان تا از دنیا نرفته ، باید تغییر کاملی در این زمینه ایجاد کند و بهترین فرصت تغییر ، ماه مبارک رمضان است


    امضاء


  8. Top | #117

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    نقطه شقاوت در انسان

    اغلب مردان و زنان در مورد آن بی توجه هستند، و در صریح قرآن مجید آمده است ، کسی که به آن آلوده شود ، قطعاً اهل جهنم است . نقطه شقاوت ، همان ذخیره کردن ، فراوان شدن مال و ماندن این ذخیره و ماندن این ثروت تا مرگ صاحب ثروت می باشد .
    خداوند می فرماید :
    « الَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّهَ »
    کسانی که ثروت را انباشته می کنند ، کنز ، یعنی انباشته کردن ، روی هم نهادن و اضافه کردن می باشد و محور تمام حرکات آنها در دنیا اضافه کردن مال است ؛ یعنی بیمار جمع کردن ثروت و انباشته کردن مال هستند ،
    «وَ لاٰ یُنْفِقُونَهٰا فِی سَبِیلِ اللّٰهِ » (1)
    ص:216
    ________________________________________
    1- (1)) - توبه (9) : 34؛ «کسانی را که طلا و نقره می اندوزند و آن را در راه خدا هزینه نمی کنند.»
    «سَبِیلِ اللّٰهِ » ؛ یعنی تمام کارهای خیر ، نکته عجیب آیه این است که خداوند انفاق را بر این ثروت انباشته ، پذیرفته است و حرام نمی داند ، به کسانی اشاره می کند که ثروت فراوانی را از مال حلال انباشته کرده اند ، زیرا انفاق به ثروت حرام تعلق نمی گیرد ، کسی که ده میلیارد رشوه گرفته است و یا مال غصبی نزد او است یا از اختلاس و با دوز و کلک به دست آورده است ، نمی تواند آن را انفاق کند ، این مال ، از اموال ملت است ، البته مال دولت را بیت المال می نامند ، خداوند متعال تنها حکمی که بر این مال دارد ، این است که آن اموال را به بیت المال یا به صاحبانش برگردانید . خداوند فرمان انفاق ، به مال حرام نمی دهد ، خداوند به معصیت و گناه امر نمی کند .
    « لاٰ یَأْمُرُ بِالْفَحْشٰاءِ » (1)
    مال حرام در انفاق ، امر به فحشا و منکر است .
    در باب مال حرام، قرآن یک حکم دارد:
    « فَلَکُمْ رُؤُسُ أَمْوٰالِکُمْ لاٰ تَظْلِمُونَ وَ لاٰ تُظْلَمُونَ » (2)
    مال خود را از مال دیگران جدا کنید و بقیه را به صاحبان آنها برگردانید ، پروردگار می فرماید :
    « وَ لاٰ یُنْفِقُونَهٰا فِی سَبِیلِ اللّٰهِ »
    بعد به تمام ثروتمندان اشاره می کند که:
    « فَبَشِّرْهُمْ بِعَذٰابٍ أَلِیمٍ » (3)
    نه عذاب ، بلکه «عَذٰابٌ أَلِیمٌ » ؛ یعنی به عذاب دردناک اشاره می کند ، این غیر از عذاب است . حضرت رضا علیه السلام وقتی که می خواهند این نکته را روشن کنند ، که بخل و انباشتن ثروت از موارد تیره بختی و شقاوت است ، فرمودند :
    ص:217
    ________________________________________
    1- (1)) - اعراف (7) : 28؛ «به کار زشت فرمان نمی دهد.»
    2- (2)) - بقره (2) : 279؛ «اصل سرمایه های شما برای خود شماست [ و سودهای گرفته شده را به مردم بازگردانید ] که در این صورت نه ستم می کنید و نه مورد ستم قرار می گیرید .»
    3- (3)) - توبه (9) : 34؛ «و آن را در راه خدا هزینه نمی کنند ، به عذاب دردناکی مژده ده .»
    «لایجمع المال »
    ثروت نزد هیچ مرد و زنی جمع نمی شود .



    امضاء


  9. Top | #118

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    روش جمع کردن ثروت

    «لایجمع المال الا بخصال الخمس » (1) با پنج روش ثروت ثروتمندان انباشته می شود ، کانال اول:
    «ببخل شدید » (2)بسیار سخت است که مقابل موارد فی سبیل الله را می بیند اما خرج نمی کند ، آن قدر بی رحم است که تغییری در حال او ایجاد نمی شود .
    کانال دوم :
    «و أمل طویل » (3)به آرزوهای طولانی امیدوار می شود ؛ یعنی در ذهن خود افکاری را طراحی می کند که ثروت زیادی به دست بیاورد ، در جستجوی نقشه ها و طرح های دور از دسترس می رود ، که اصلاً عمر او و خانواده اش کفاف نمی دهد ، که به آن ثروت برسد ، قصد دارد که در خارج از کشور با ثروت خود ، پارک ، شهربازی ، کشتی و هواپیمای اختصاصی بخرد و با آن مسافر جابجا کند ، اما افسوس که به آرزوهای طولانی نمی رسد ، هزار هکتار زمین می خرد که بعد از یک سال ، متری یک میلیون تومان بفروشد ، دچار آرزوهای طولانی می شود و پول خود را خرج نمی کند . اما عمر او کفاف نمی کند


    امضاء


  10. Top | #119

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    کانال سوم :
    «و حرص غالب » (4)

    ص:218
    ________________________________________
    1- (1)) - وسائل الشیعه: 560/21، حدیث 27873؛ عیون اخبار الرضا علیه السلام : 276/1، باب 28، حدیث 13؛ «إِسْمَاعِیلَ بْنِ بَزِیعٍ قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا علیه السلام یَقُولُ لَایُجْمَعُ الْمَالُ إِلَّا بِخَمْسِ خِصَالٍ بِبُخْلٍ شَدِیدٍ وَ أَمَلٍ طَوِیلٍ وَ حِرْصٍ غَالِبٍ وَ قَطِیعَهِ الرَّحِمِ وَ إِیثَارِ الدُّنْیَا عَلَی الآْخِرَهِ.»
    2- (2)) - الکافی: 44/4، باب البخل و الشح، حدیث 1 - 3؛ «مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ علیه السلام أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ سَمِعَ رَجُلًا یَقُولُ إِنَّ الشَّحِیحَ أَغْدَرُ مِنَ الظَّالِمِ فَقَالَ لَهُ کَذَبْتَ إِنَّ الظَّالِمَ قَدْ یَتُوبُ وَ یَسْتَغْفِرُ وَ یَرُدُّ الظُّلَامَهَ عَلَی أَهْلِهَا وَ الشَّحِیحُ إِذَا شَحَّ مَنَعَ الزَّکَاهَ وَ الصَّدَقَهَ وَ صِلَهَ الرَّحِمِ وَ قِرَی الضَّیْفِ وَ النَّفَقَهَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ أَبْوَابَ الْبِرِّ وَ حَرَامٌ عَلَی الْجَنَّهِ أَنْ یَدْخُلَهَا شَحِیحٌ، أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام إِذَا لَمْ یَکُنْ لِلَّهِ فِی عَبْدٍ حَاجَهٌ ابْتَلَاهُ بِالْبُخْلِ، إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لِبَنِی سَلِمَهَ یَا بَنِی سَلِمَهَ مَنْ سَیِّدُکُمْ قَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ سَیِّدُنَا رَجُلٌ فِیهِ بُخْلٌ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ أَیُّ دَاءٍ أَدْوَی مِنَ الْبُخْلِ ثُمَّ قَالَ بَلْ سَیِّدُکُمْ الْأَبْیَضُ الْجَسَدِ الْبَرَاءُ بْنُ مَعْرُورٍ.»
    3- (3)) - الکافی: 320/2، حدیث 17؛ «ابْنِ أَبِی یَعْفُورٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ مَنْ تَعَلَّقَ قَلْبُهُ بِالدُّنْیَا تَعَلَّقَ قَلْبُهُ بِثَلَاثِ خِصَالٍ هَمٍّ لَایَفْنَی وَ أَمَلٍ لَایُدْرَکُ وَ رَجَاءٍ لَایُنَال.» و نیز در بحار الأنوار: 167/70، باب 128، حدیث 30؛ «کِتَابُ الْغَارَاتِ، قَالَ خَطَبَ عَلِیٌّ علیه السلام فَقَالَ إِنَّمَا أَهْلَکَ النَّاسَ خَصْلَتَانِ هُمَا أَهْلَکَتَا مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ وَ هُمَا مُهْلِکَتَانِ مَنْ یَکُونُ بَعْدَکُمْ أَمَلٌ یُنْسِی الآْخِرَهَ وَ هَوًی یُضِلُّ عَنِ السَّبِیلِ.» و در بحار الأنوار: 166/70، حدیث 29؛ «[ نهج البلاغه ] قَالَ علیه السلام مَنْ جَرَی فِی عِنَان أَمَلِهِ عَثَرَ بِأَجَلِهِ وَ قَالَ علیه السلام أَشْرَفُ الْغِنَی تَرْکُ الْمُنَی وَ قَالَ علیه السلام مَنْ أَطَالَ الْأَمَلَ أَسَاءَ الْعَمَلَ وَ قَالَ علیه السلام کَمْ مِنْ أَکْلَهٍ تَمْنَعُ أَکَلَاتٍ.»
    4- (4)) - بحار الأنوار: 70 /162 حدیث 21، 31، 41، 51؛ «[الخصال] عَنْ سَعِیدِ بْنِ عِلَاقَهَ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قَالَ إِظْهَارُ الْحِرْصِ یُورِثُ الْفَقْرَ. [الخصال] عَنِ ابْنِ نُبَاتَهَ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قَالَ الْحِرْصُ مَفْقَرَهٌ. [علل الشرائع] قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله اعْلَمْ یَا عَلِیُّ أَنَّ الْجُبْنَ وَ الْبُخْلَ وَ الْحِرْصَ غَرِیزَهٌ وَاحِدَهٌ یَجْمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ. [معانی الأخبار] الْحَارِثِ الْأَعْوَرِ قَالَ کَانَ فِیمَا سَأَلَ عَنْهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام ابْنَهُ الْحَسَنَ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ لَهُ مَا الْفَقْرُ قَالَ الْحِرْصُ وَ الشَّرَهُ.
    جمع شدن ثروت می باشد ، یعنی دچار زیاده خواهی شده است ، خدا نکند روزی انسان به این بیماری ها مبتلا شود ، بسیار بیماری خطرناکی است


    امضاء


  11. Top | #120

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    کانال چهارم :

    «و قطیعه رحم » (1)قرآن امر دارد که به پدر و مادر احسان کنید ،
    « آتَی الْمٰالَ عَلیٰ حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبیٰ » (2)
    به خویشان ناتوان و تهیدست خودتان کمک کنید ، برادر ، خواهر ، داماد ، عمو و دایی دارد و می داند در آتش فقر جگرش می سوزد ، اما به آنها کمک نمی کند .
    خدا علناً قاطع رحم را لعنت کرده و وعده داده است که قاطع رحم بوی بهشت را استشمام نمی کند در حالی که بوی بهشت تا پانصد سال دورتر استشمام می شود . (3)کانال پنجم :
    «ایثار الدنیا علی الاخره »
    آخرت را تعطیل کرده است ، فقط به سراغ دنیاسازی می رود ، کاری به آخرت ندارد ، اگر می خواست آخرت را بسازد ، خمس ، زکات و صدقه می داد ، باید انفاق می کرد ، هر سال ده جهیزیه باید می داد ، کار برای چهار جوان تولید می کرد . به آخرت کاری ندارد فقط دنیاساز است .
    قرآن مسألۀ جالبی دارد . می فرماید :
    « یَحْسَبُ أَنَّ مٰالَهُ أَخْلَدَهُ »
    فکر می کند که این ثروت فراوان ، جلوی مرگ او را می گیرد ، آیا تاکنون هیچ ثروتمند و هیچ قارونی نمرده است ؟ بابا طاهر چقدر زیبا می فرماید .
    ص:219
    ________________________________________
    1- (1)) - وسائل الشیعه: 44/5، حدیث 5858؛ «یُونُسَ بْنِ رِبَاطٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لَایَجِدُ رِیحَ الْجَنَّهِ عَاقٌّ وَ لَاقَاطِعُ رَحِمٍ وَ لَامُرْخِی الْإِزَارِ خُیَلَاء.» و نیز در مستدرک الوسائل: 106/9، حدیث 10365؛ «أَبُو الْقَاسِمِ الْکُوفِیُّ فِی کِتَابِ الْأَخْلَاقِ، عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنَّهُ قَالَ لَایُجَالِسُنَا قَاطِعُ رَحِمٍ فَإِنَّ الرَّحْمَهَ لَاتَنْزِلُ عَلَی قَوْمٍ فِیهِمْ قَاطِعُ رَحِمٍ وَ قَالَ صلی الله علیه و آله لَایَدْخُلُ الْجَنَّهَ قَاطِعُ رَحِمٍ.»
    2- (2)) - بقره (2) : 177؛ «مال و ثروتشان را با آنکه دوست دارند به خویشان و یتیمان و درماندگان و در راه ماندگان و سائلان و [ در راه آزادی ] بردگان می دهند.»
    3- (3)) - مستدرک الوسائل: 185/15، حدیث 17952؛ «الشَّیْخُ الطُّوسِیُّ فِی کِتَابِ الْغَیْبَهِ، أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْهُ علیه السلام فِی حَدِیثٍ أَنَّهُ قَالَ یَا سَالِمَهُ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْجَنَّهَ فَطَیَّبَهَا وَ طَیَّبَ رِیحَهَا وَ إِنَّ رِیحَهَا لَیُوجَدُ مِنْ مَسِیرَهِ أَلْفَیْ عَامٍ وَ لَایَجِدُ رِیحَهَا عَاقٌّ وَ لَاقَاطِعُ رَحِمٍ.» بحار الأنوار: 85/71، باب 2، حدیث 99؛ «أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ ضَرَبَ وَالِدَهُ أَوْ وَالِدَتَهُ مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ عَقَّ وَالِدَیْهِ مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ قَاطِعُ رَحِمٍ.»
    به گورستان گذر کردم کم و بیش
    درویش یعنی تهیدست .
    حکایتی در دفن مردی ثروتمند
    روزی می خواستند در حرم حضرت عبدالعظیم جنازه ای را دفن کنند ، دوستان من در حال تشییع آن جنازه بودند ، در آن زمان قبر دویست هزار تومان بوده است ، به خانم میت گفتند : خانم می گویند قبر دویست هزار تومان می باشد ، گفت :
    بهشت زهرا قبر چه قیمت است ؟ گفتند سیصد هزار تومان ، گفت : من این مقدار پول ندارم . اطرافیان گفتند : خانم ، وقتی شوهر شما درِ صندوق را باز می کردند ، فقط سیصد سند شش دانگ منگوله دار ملکی در صندوق بوده ، در بانک هم نزدیک به هشتصد الی نهصد میلیون پول نقد دارد . آن خانم گفت : آن اموال، مال من و دو فرزندم می باشد. گفتند : خیلی علاقه داشت که در حرم حضرت عبدالعظیم دفن شود ، گفت : غلط کرد که علاقه داشت . در تشییع جنازه ، جنازه در تابوت بود ، یکی کلاه را از سر خود برداشت ، و به مردم اعلام کرد که پول قبر را بدهید تا بدبخت را دفن کنید


    امضاء


صفحه 12 از 21 نخستنخست ... 28910111213141516 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi