صفحه 13 از 21 نخستنخست ... 391011121314151617 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 121 تا 130 , از مجموع 210

موضوع: تواضع و آثار آن ** متن سخنرانی های استاد حسین انصاریان **

  1. Top | #121

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    این ثروت انباشته ، عامل دفع مرگ است ؟


    « الَّذِی جَمَعَ مٰالاً وَ عَدَّدَهُ * یَحْسَبُ أَنَّ مٰالَهُ أَخْلَدَهُ »
    مرتب ثروت روی ثروت می ریزد و ماشین حساب خود را در می آورد و حساب می کند که امروز چقدر اضافه شده است ، خدا از این بیماری ها اطلاع دارد ، خانم به او می گوید : چرا پول های خود را هر روز می شماری ، هفته به هفته پول ها را بشمار ، می گوید : نمی توانم ، هر روز باید بشمارم . تمام روانکاوان و روانشناس ها می گویند

    ص:220
    که این افراد وقتی شب ها می خوابند خواب پول می بینند ، خواب شمردن را می بینند .
    « کَلاّٰ لَیُنْبَذَنَّ فِی الْحُطَمَهِ »
    این طور نیست که ثروت جلوی مرگ ، سرطان ، سکتۀ مغزی ، معلولیت و تصادف تو را بگیرد ، تو را در «حطمه » پرتاب می کنند ، بعد به پیغمبر صلی الله علیه و آله می فرماید :
    « وَ مٰا أَدْرٰاکَ مَا الْحُطَمَهُ »
    در آن شکنندۀ خردکننده پرت می کنند ، بعد به پیغمبر صلی الله علیه و آله می فرماید : چه می دانی حطمه چیست ؟ حبیب من تو خبر نداری ، من به تو می گویم:
    « نٰارُ اللّٰهِ الْمُوقَدَهُ »
    آتشی است که من افروختم،
    « الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَی الْأَفْئِدَهِ »
    که تا ذات قلب ها را می گیرد ،
    « إِنَّهٰا عَلَیْهِمْ مُؤْصَدَهٌ »
    وقتی در آتش رفتند ، تمام درهای خروجی تا ابد بسته می شود ،
    « فِی عَمَدٍ مُمَدَّدَهٍ » (1)
    ستون های این آتش چند هزار کیلومتر است .
    پنج عامل سبب انباشته شدن ثروت است . این جمع اموال نقطه شقاوت است ، هر کس دچار این بیماری می باشد ، در ماه رمضان آن را از خود دور نماید ، آن:
    ص:221


    1- (1)) - همزه (104) : 2 - 9؛ «همان که ثروتی فراهم آورده و [ پی در پی ] آن را شمرد [ و ذخیره کرد . ] * گمان می کند که ثروتش او را جاودانه خواهد کرد . * این چنین نیست ، بی تردید او را در آن شکننده ، اندازند ؛ * و تو چه می دانی آن شکننده چیست ؟ * آتش برافروختۀ خداست * [ آتشی ] که بر دل ها برآید و چیره شود . * آن آتش بر آنان سربسته است [ که هیچ راه گریزی از آن ندارند ؛ ] * [ آتشی ] در ستون هایی بلند و کشیده .»

    « الَّذِی جَمَعَ مٰالاً وَ عَدَّدَهُ »
    را بشکند ، و شروع به تفریق کردن آن نماید و با خدا عهد کند که خمس و زکات خود را بدهد ، فی سبیل الله وارد شود ، در ماه رمضان از حالت جمع اموال بیرون بیاید تا نام او از پروندۀ اشقیاء به پروندۀ سعادتمندان انتقال پیدا کند



    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #122

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    طریقه رسیدن به سعادت

    اما نقطۀ سعادت ، چه عاملی موجب می شود که انسان اهل سعادت می شود ، کتابی به نام «التحصین » می باشد که بسیار کتاب ارزنده ای است . مؤلف آن وجود مبارک ابن فهد حلی است . حضرت صادق علیه السلام نقل می کند که خدا می فرماید :
    «انّ من أغبط اولیائی عبداً مؤمناً »
    در میان بندگان ، عده ای در اوج بندگی من هستند ، «أعبد »؛ یعنی در نهایت بندگی و از اولیا و عاشق من هستند ،
    «ذا حظّ من صلاه » (1)که از نماز خواندن نصیب و بهره می برند ، سعی می کند که در هنگام نماز صبح ، ظهر و عصر ، مغرب و عشا:
    « تَنْهیٰ عَنِ الْفَحْشٰاءِ وَ الْمُنْکَرِ » (2)
    لقمۀ حرام در بدن او نباشد . فرش و زمین حرام زیر پای او نباشد ، لباس حرام به تن نکند ، از آب حرام و غصبی در وضو و غسل استفاده ننماید ، این گونه از نماز بهره می برد ؛ یعنی با نماز، گناهان ظاهر و پنهان را از زندگی خود دور می کند و بندگی می کند ، با نماز رضایت مرا جلب می کند و مقرّب به درگاه می شود .
    «الصلوه قربان کل تقیّ » . (3)
    ص:222

    1- (1)) - التحصین لابن فهد الحلی: 9، القطب الثانی فی الإذن فیها؛ «عن أبی عبد الله علیه السلام قال قال الله تبارک و تعالی إن من أغبط أولیائی عبدا مؤمنا ذا حظ من صلاه أحسن عباده ربه بالغیب و عبد الله فی السریره و کان غامضا فی الناس و لم یشر إلیه بالأصابع و کان رزقه کفافا فصبر علیه فعجلت به المنیه فقل تراثه و قلت بواکیه.»
    2- (2)) - عنکبوت (29) : 45؛ «از کارهای زشت ، و کارهای ناپسند باز می دارد.»
    3- (3)) - الکافی: 265/3، حدیث 6؛ «أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ الصَّلَاهُ قُرْبَانُ کُلِّ تَقِیٍّ.»



    امضاء


  4. Top | #123

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    لذت بردن پیامبر صلی الله علیه و آله از نماز و عبادت

    پیغمبر صلی الله علیه و آله از نماز لذت می بردند و فرمودند :
    «و قرّه عینی فی الصلوه » (1)وقتی که عمر سعد در عصر تاسوعا دستور حمله را صادر کرد و گفت : تعداد یاران حسین کم است ، مردها را بکشید و زنان و دختران را اسیر نمایید ، همین امشب به طرف کوفه حرکت می کنیم ، آن قدر أبی عبدالله علیه السلام عاشق نماز بود که قمر بنی هاشم را صدا زد و فرمود : جنگ امروز بعد از ظهر را به فردا موکول کن ، عباس جان من امشب می خواهم زنده بمانم و نماز بخوانم .
    «فان الله یعلم انّی «أحب تلاوه کتابه و الاستغفار و الدعا و الصلاه » (2)خدا عالم است که حسین عاشق قرآن ، استغفار ، دعا و نماز است . نماز را دوست دارد و از آن در دنیا و آخرت بهره می برد .
    جوان عابد و نماز راستین
    مرحوم نراقی در کتاب «طاقدیس » ، که یکی از کتاب های معنوی شیعه است ، نقل می کند ، حاکم شهر با دار و دسته و خانواده خود به شکار رفته بودند ، جوانی مشغول کندن خار بود ، به او گفتند از اینجا دور شو ، گفت : چرا ؟ گفتند : حاکم با اهل و عیال به شکار می رود ، جوان گفت : چشم . معمولاً صحرا باد دارد ، بادی وزید و چادر دختر حاکم کنار رفت . در زمان قدیم ناموس همه پوشیده بود ، زنان و دختران سلاطین ، حکام ، پولدار و بی پول . با حجاب بودند . چشم جوان خارکن به دختر حاکم افتاد ، عاشق او شد ، به فرهنگ حاکم و دربار آگاهی نداشت ، به مادر خود گفت : من به خواستگاری می روم ، به خانۀ حاکم آمد ، مأمور به جوان گفت:
    ص:223
    ________________________________________
    1- (1)) - الکافی: 321/5، حدیث 7؛ «أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله جُعِلَ قُرَّهُ عَیْنِی فِی الصَّلَاهِ وَ لَذَّتِی فِی النِّسَاء.»
    2- (2)) - اللهوف: 89؛ «قال الراوی و لما رأی الحسین علیه السلام حرص القوم علی تعجیل القتال و قله انتفاعهم بمواعظ الفعال و المقال قال لأخیه العباس علیه السلام إن استطعت أن تصرفهم عنا فی هذا الیوم فافعل لعلنا نصلی لربنا فی هذه اللیله فإنه یعلم أنی أحب الصلاه له و تلاوه کتابه.»
    چه می خواهی ، جوان گفت : من با حاکم کار دارم ، مأمور گفت : چه کار داری ؟ گفت : می خواهم به خواستگاری دختر او بروم ، کتک مفصلی به او زد ، و جوان را از آنجا دور کرد .
    جوان ناراحت و بدحال شد ، و دیگر نمی توانست کار کند ، مادر او بسیار ناراحت بود ، جوان رفیقی داشت که از معنویت بویی برده بود ، به او گفت : اگر واقعاً دختر را می خواهی ، به مسجد جامع شهر برو و نماز بخوان ، به زودی مشکل تو حل می شود . خداوند در قرآن می فرماید در مشکلات:
    « وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاٰهِ » (1)
    متوسل به نماز شوید . جوان به مسجد جامع شهر آمد ، مدت بسیاری در آنجا مشغول نماز خواندن بود ، و این عبادت تقریباً به یک سال به طول انجامید ، و در شهر شناخته و مشهور شد که اهل خدا است ، و در نماز برای گرفتاران و بیماران دعا می کرد ، اتفاقاً تعدادی از دعاهای او مستجاب و مشکلات مردم حل می شد ، در شهر پیچیده بود که او کلید حل مشکلات است . دختر حاکم به بیماری سختی مبتلا شد ، دکترها نمی توانستند او را مداوا کنند ، نخست وزیر گفت : می گویند در این شهر انسان عابدی زندگی می کند ، هر مشکلی را به وسیله دعا حل می کند ، حاکم گفت : او را نزد من بیاورید . نخست وزیر به مسجد رفت و از جوان بی سواد خارکن ، سؤال کرد که به دربار تشریف می آورید ؟ گفت: خیر . مرا با دربار کاری نیست . ما زلفمان به زلف خدا گره خورده است ، اگر شاه با ما کار دارد به اینجا بیاید .
    نخست وزیر نزد حاکم آمد و گفت : اعلیحضرت شما باید به مسجد بیایید ، حاکم گفت : من حاضرم جانم را برای دخترم فدا کنم ، حاکم به مسجد رفت و به جوان عابد گفت : برای دخترم دعا کنید تا شفا پیدا کند . جوان شفای دختر را از خدا خواست . چند روز بعد دختر خوب شد ، حاکم به نخست وزیر گفت : این
    ص:224
    ________________________________________
    1- (1)) - بقره (2) : 45؛ «از صبر و نماز [ برای حل مشکلات خود و پاک ماندن از آلودگی ها و رسیدن به رحمت حق ] کمک بخواهید.»
    دختر را به چه کسی شوهر بدهم ، نخست وزیر گفت : بهتر از این انسانی که نزدیک به خدا است پیدا نمی شود . نزد جوان رفتند و به او گفتند که حاکم شما را به خاطر دخترش طلبیده است ، جوان گفت : دختر را به اینجا بیاورید . نخست وزیر گفت :
    آقا این دفعه شفا در کار نیست ، دختر خوب شده ، می خواهند او را به عقد تو در بیاورند . جوان گفت : من تارک دنیا هستم ، به هر حال جوان این پیشنهاد را پذیرفت ، بعد از تشریفات مراسم عروسی در شب زفاف جوان عابد با چشم گریان به دختر حاکم گفت : خدا نگه دار ، عروس گفت : کجا می روید . جوان گفت : من با چند نماز دروغین به مراد خود رسیدم ، می خواهم سراغ نماز راستین بروم .
    «انّ من أغبط أولیائی عبداً مؤمناً ذاحظّ من صلاه » معلوم می شود نماز منبع همۀ بهره های دنیا و آخرت است . و خوش به حال شما که اهل نماز و نجات هستید .
    خوشا آنان که الله یارشان بی
    حضرت علی علیه السلام به قدری عاشق نماز بود که خدا مرگ او را در نماز قرار داد .
    وقتی ضربت شمشیر به فرق ایشان اصابت کرد ، در حال نماز بودند . از زمانی که در رحم مادر بود ، نماز با آب و گل او عجین بود ، که خدا محلّ ولادت او را قبلۀ نماز قرار داد .
    در نمازم خم ابروی تا یاد آمد حالتی رفت که محراب به فریاد آمد (1)
    نماز را باید با ادب و آرام بخوانیم ، به حالت وصل به محبوب بخوانیم .
    دوم : «وأحسن عباده ربّه » انسان عاشق تمام برنامه های بندگی را نیکو به جا می آورد .
    که گفت آن عندلیبان را به گلزار نکو ذکر و نکو فکر و نکوکار (2)
    عبادت پنهان از خصایل عبد
    خصلت دیگر مؤمن این است که در پنهان مرا عبادت می کند:
    «أحسن عباده ربّه و عبد الله فی السریره » 2منظور از عبادت پنهان ، این است که یک ساعت مانده به نماز صبح ، از رختخواب بر می خیزد و می گوید : من به عشق تو نمی خوابم . خدایا! همه مانند مرده ها روی تشک افتاده اند ، اما من مرده نیستم ، خدایا! ما در نیمه شب صورت بر خاک می گذاریم ، خدایا! همه دست ها را به سوی کلیدهای گاوصندوق و دفترچۀ حساب ها بردند ، اما ما دست گدایی به جانب تو دراز می کنیم .


    امضاء


  5. Top | #124

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    بعضی از خصوصیات مؤمن

    «و کان الغامض فی الناس » بعضی از انسان ها مؤمن ، در کشور و شهر مشهور نیستند ، معمولی و گمنام به نظر می آیند ،
    «فلم یشر الیه بالاصابع »
    در جامعه انگشت نما نیستند ، صندلی و ثروت ندارد ، انگشتی به طرف او نشانه نمی رود،
    «وکان رزقه کفافاً و صبر علیه »
    ص:225
    ________________________________________
    1- (2)) - الکافی: 141/2، باب الکفاف، حدیث 6؛ «أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ اللَّهُ عز و جل إِنَّ مِنْ أَغْبَطِ أَوْلِیَائِی عِنْدِی عَبْداً مُؤْمِناً ذَا حَظٍّ مِنْ صَلَاحٍ أَحْسَنَ عِبَادَهَ رَبِّهِ وَ عَبَدَ اللَّهَ فِی السَّرِیرَهِ وَ کَانَ غَامِضاً فِی النَّاسِ فَلَمْ یُشَرْ إِلَیْهِ بِالْأَصَابِعِ وَ کَانَ رِزْقُهُ کَفَافاً فَصَبَرَ عَلَیْهِ فَعَجَّلَتْ بِهِ الْمَنِیَّهُ فَقَلَّ تُرَاثُهُ وَ قَلَّتْ بَوَاکِیهِ.»
    2- (1)) - مهدی الهی قمشه ای.
    ص:226
    درآمد او یک درآمد حلال و به اندازه ای که زندگی او را اداره کند می باشد ، اگر از فضل خود اضافه تر به او بدهم ، اضافه را به خودم بر می گرداند ، می گوید : آن را ذخیره آخرت من کن .
    « وَ مٰا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللّٰهِ » (1)
    «فعجَّلَت به المنیّه » دوست دارد هر چه زودتر به مرگ عاشقانه برسد . ملک الموت می گوید : حیف از او که در این قفس خاکی است . هر چه زودتر او را در آغوش بگیریم و در کنار انبیا ، صدیقین ، شهداء و صالحین قرار دهیم ، شأن او بالاتر از این است که در میان این همه جمعیت نامناسب زندگی کند ، برای بردن او مرگ عجله دارد .
    «فَقَلَّ تراثه »
    «وقلّت بواکیه »
    ارث کم ، از او باقی می ماند افراد کمی برای او گریه می کنند ، چون مشهور نیست و او را نمی شناسند . گوهری پنهان ، در میان مردم می باشد .
    این موارد ، نقطه سعادت انسان ها می باشد .
    از سعادتمندترین انسان ها در این عالم «أسعد السعداء »وجود مبارک امیرالمؤمنین علیه السلام می باشد ، اگر ایشان «أسعد السعداء » نبود به دست «أشقی الاشقیاء » به شهادت نمی رسید . درون این انسان را ملاحظه کنید ، با آن علم ، اخلاق و ایمان ، که در اوج حکومت ، که استان های کشور او ایران ، مصر و عراق می باشد ، شب های جمعه با پیراهن وصله دار صورت روی خاک می گذارد و «الهی و سیدی و ربی . . . » می گوید.
    والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
    ص:227
    ________________________________________
    1- (1)) - بقره (2) : 110؛ «و آنچه از کار نیک برای خود پیش فرستید آن را نزد خدا خواهید یافت


    امضاء


  6. Top | #125

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    بعضی از خصوصیات مؤمن

    «و کان الغامض فی الناس » بعضی از انسان ها مؤمن ، در کشور و شهر مشهور نیستند ، معمولی و گمنام به نظر می آیند ،
    «فلم یشر الیه بالاصابع »
    در جامعه انگشت نما نیستند ، صندلی و ثروت ندارد ، انگشتی به طرف او نشانه نمی رود،
    «وکان رزقه کفافاً و صبر علیه »
    ص:225
    ________________________________________
    1- (2)) - الکافی: 141/2، باب الکفاف، حدیث 6؛ «أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ اللَّهُ عز و جل إِنَّ مِنْ أَغْبَطِ أَوْلِیَائِی عِنْدِی عَبْداً مُؤْمِناً ذَا حَظٍّ مِنْ صَلَاحٍ أَحْسَنَ عِبَادَهَ رَبِّهِ وَ عَبَدَ اللَّهَ فِی السَّرِیرَهِ وَ کَانَ غَامِضاً فِی النَّاسِ فَلَمْ یُشَرْ إِلَیْهِ بِالْأَصَابِعِ وَ کَانَ رِزْقُهُ کَفَافاً فَصَبَرَ عَلَیْهِ فَعَجَّلَتْ بِهِ الْمَنِیَّهُ فَقَلَّ تُرَاثُهُ وَ قَلَّتْ بَوَاکِیهِ.»
    2- (1)) - مهدی الهی قمشه ای.
    ص:226
    درآمد او یک درآمد حلال و به اندازه ای که زندگی او را اداره کند می باشد ، اگر از فضل خود اضافه تر به او بدهم ، اضافه را به خودم بر می گرداند ، می گوید : آن را ذخیره آخرت من کن .
    « وَ مٰا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللّٰهِ » (1)
    «فعجَّلَت به المنیّه » دوست دارد هر چه زودتر به مرگ عاشقانه برسد . ملک الموت می گوید : حیف از او که در این قفس خاکی است . هر چه زودتر او را در آغوش بگیریم و در کنار انبیا ، صدیقین ، شهداء و صالحین قرار دهیم ، شأن او بالاتر از این است که در میان این همه جمعیت نامناسب زندگی کند ، برای بردن او مرگ عجله دارد .
    «فَقَلَّ تراثه »
    «وقلّت بواکیه »
    ارث کم ، از او باقی می ماند افراد کمی برای او گریه می کنند ، چون مشهور نیست و او را نمی شناسند . گوهری پنهان ، در میان مردم می باشد .
    این موارد ، نقطه سعادت انسان ها می باشد .
    از سعادتمندترین انسان ها در این عالم «أسعد السعداء »وجود مبارک امیرالمؤمنین علیه السلام می باشد ، اگر ایشان «أسعد السعداء » نبود به دست «أشقی الاشقیاء » به شهادت نمی رسید . درون این انسان را ملاحظه کنید ، با آن علم ، اخلاق و ایمان ، که در اوج حکومت ، که استان های کشور او ایران ، مصر و عراق می باشد ، شب های جمعه با پیراهن وصله دار صورت روی خاک می گذارد و «الهی و سیدی و ربی . . . » می گوید.
    والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
    ص:227
    ________________________________________
    1- (1)) - بقره (2) : 110؛ «و آنچه از کار نیک برای خود پیش فرستید آن را نزد خدا خواهید یافت .»


    امضاء


  7. Top | #126

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    15 فضایل و رذایل اخلاقی

    معنای کبر

    کلمۀ کبر و مشتقات آن ، مانند «یَسْتَکْبِرُونَ » ، «و اِسْتَکْبَرَ » در قرآن کریم به مناسبت های مختلف ذکر شده است . اگر بخواهیم یک معنای روشن و واضحی را از کبر به دست بیاوریم ، باید به آیات و روایات رجوع کنیم ، کبر؛ یعنی یک نوع سنگینی شدید در باطن انسان که نمی گذارد حق با همۀ شئون خود در وجود انسان ، آشکار شود . وقتی که حق به طرف انسان می آید ، با داشتن حجاب و مانع ، از انسان روی بر می گرداند و زلف حق ، به زلف انسان گره نمی خورد؛ یعنی حق جایی برای خودش در وجود انسان پیدا نمی کند .
    ضدّ کلمۀ کبر و مشتقات آن در معارف الهی و در روایات ، به عنوان تواضع یاد شده است که با دقت در معنای کبر ، معنای تواضع روشن می شود



    امضاء


  8. Top | #127

    عنوان کاربر
    مدير بخش
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    11477
    نوشته
    1,116
    تشکر
    295
    مورد تشکر
    1,279 در 844
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    رسول اكرم صلى الله عليه و آله :

    إنّ اللَّه أوحى إليّ أن تواضعوا حتّى لا يفخر أحد على أحد و لا يبغي أحد على أحد.

    خداى متعال به من وحى فرمود كه متواضع باشيد، تا هيچ كس بر ديگرى فخر نفروشد و احدى به ديگرى زورگويى و تجاوز نكند.




  9. Top | #128

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    معنای تواضع


    تواضع؛ یعنی یک حالت بسیار آسان در وجود انسان که حق با همۀ شئون خود ، به انسان رو می کند ، حق می بیند که در وجود انسان می تواند قرار بگیرد و طلوع کند . به تعبیر قرآن مجید ، مرحلۀ نهایی تواضع ، «خشوع » است که در سورۀ مبارکۀ
    ص:235
    بقره آمده است ،
    « وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاٰهِ » (1)
    از روزه و نماز کمک بگیرید ،
    « وَ إِنَّهٰا لَکَبِیرَهٌ إِلاّٰ عَلَی الْخٰاشِعِینَ »
    کسانی که در وجود خود سنگینی کنند ، کبر دارند ، پذیرفتن روزه و نماز ، برای آنها بسیار سنگین است ، بنابراین بین آنها و روزه و نماز آشتی برقرار نمی شود . « إِلاّٰ عَلَی الْخٰاشِعِینَ » ولی کسانی که از نرمی و تواضع بالایی برخوردار هستند ، با نماز و روزه یک آشتی دائمی و رابطۀ همیشگی برقرار می کنند . ممکن است که این دو حالت ، از هنگامی که انسان به دنیا می آید ، مایه اش در وجود انسان وجود داشته باشد ، بر پدران و مادران ، معلمان و اساتید داشگاه و کسانی که عهده دار تربیت مردم و جامعه هستند ، سنگینی را از روح انسان ها علاج کنند ، و آسانی ، سبکی و راحت بودن در مقابل ارزش ها را در روح انسان تقویت کنند ، که وقتی بچه به تکلیف رسید ، قبول تکالیف الهیه برای او سنگین نباشد ، یا وقتی وارد جامعه شد ، قبول ارزش ها و عمل به قوانین برای او سنگین نباشد؛ زیرا قبول نکردن ارزش ها و تکالیف بنا به آیات قرآن کریم و روایات ، دلیل بر بیماری باطنی و روگردانان از حقّ و ارزش ها است .



    امضاء


  10. Top | #129

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    تواضع؛ مقدمه رسیدن به نبوت

    ممکن است به همین خاطرباشد که پروردگار مهربان عالم ، همۀ انبیای خود را قبل از رسیدن به نبوت ،به چنین فضایی هدایت کرده است . حضرت موسی بن عمران علیه السلام می خواهدروزی کلیم الله و اولوا العزم شود ، لذا زمینه را به گونه ای فراهم می کندکه او را از دربار و میان مردم متکبّر و فرعون صفت مصر جدا نماید
    ص:236
    ________________________________________
    1- (1)) - بقره (2) : 45؛ «از صبر و نماز [ برای حل مشکلات خود و پاکماندن از آلودگی ها و رسیدن به رحمت حق ] کمک بخواهید و بی تردید این کارجز بر کسانی که در برابر حق قلبی فروتن دارند دشوار و گران است .»
    و به مدین می فرستد . ده سال چوپان گله می شود و با حیوانات سر و کار پیدامی کند ، حیواناتی که در بیابان فرار می کنند ، حضرت موسی علیه السلام بهدنبال حیوان فراری می رود و بعد گوسفند فراری را در آغوش می گیرد و نوازشمی کند .
    خدا پیامبران را در برابر برنامه های رشد دهندۀ فروتنی قرار می داد ، تابا قبول همۀ ارزش های الهی ، پیغمبر شوند و در میان مردم دین را به گونهای ابلاغ نمایند که مردم دین را در عمل و اخلاق انبیا بیابند.
    اخلاق و تواضع پیامبر صلی الله علیه و آله
    پیغمبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله هم مدتی گوسفند چران بودند ،دایه ای که برای او انتخاب کردند ، گوسفند دار و روستایی بود؛ یعنی پیغمبرصلی الله علیه و آله را به ده فرستاد ، تا در میان مردمی که هیچ تکبّر واستکباری نداشتند ، زندگی کند و بعد هم او را به طرف گوسفند چرانی کشانیدو حالات عجیبی را برای او ایجاد کرد ، که در مسألۀ اخلاق ، خداوند در قرآنمجید این آیه را نازل کرد:
    « إِنَّکَ لَعَلیٰ خُلُقٍ عَظِیمٍ » (1)
    حرف «علی » در ادبیات عرب به معنی استعلاء آمده است . معنی استعلاء یعنیچه ؟ معمولاً این گونه ترجمه کرده اند که تو بر اخلاق بزرگی قرار داری ،اما با توجه به معنای استعلاء که در حرف «علی » در ادبیات عرب لحاظ شدهاست ، معنای آن این می شود که تو بر بلندای خلق عظیمی قرار داری ؛ یعنیبالاتر از این اخلاق وجود ندارد . کسی به دنیا نخواهد آمد که فروتنی او ازتو بیشتر باشد . تو در قلۀ فروتنی ، مهرورزی ، گذشت ، عفو و ارزش هایاخلاقی قرار داری .
    « إِنَّکَ لَعَلیٰ خُلُقٍ عَظِیمٍ »
    خداوند در قرآن می فرماید :این انسان ها بر بلندای هدایت هستند ، تمام قله های ایمان و هدایت را فتح کرده اند



    امضاء


  11. Top | #130

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    اخلاق و تواضع پیامبر صلی الله علیه و آله

    پیغمبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله هم مدتی گوسفند چران بودند ،دایه ای که برای او انتخاب کردند ، گوسفند دار و روستایی بود؛ یعنی پیغمبرصلی الله علیه و آله را به ده فرستاد ، تا در میان مردمی که هیچ تکبّر واستکباری نداشتند ، زندگی کند و بعد هم او را به طرف گوسفند چرانی کشانیدو حالات عجیبی را برای او ایجاد کرد ، که در مسألۀ اخلاق ، خداوند در قرآنمجید این آیه را نازل کرد:
    « إِنَّکَ لَعَلیٰ خُلُقٍ عَظِیمٍ » (1)
    حرف «علی » در ادبیات عرب به معنی استعلاء آمده است . معنی استعلاء یعنیچه ؟ معمولاً این گونه ترجمه کرده اند که تو بر اخلاق بزرگی قرار داری ،اما با توجه به معنای استعلاء که در حرف «علی » در ادبیات عرب لحاظ شدهاست ، معنای آن این می شود که تو بر بلندای خلق عظیمی قرار داری ؛ یعنیبالاتر از این اخلاق وجود ندارد . کسی به دنیا نخواهد آمد که فروتنی او ازتو بیشتر باشد . تو در قلۀ فروتنی ، مهرورزی ، گذشت ، عفو و ارزش هایاخلاقی قرار داری .
    « إِنَّکَ لَعَلیٰ خُلُقٍ عَظِیمٍ »





    امضاء


صفحه 13 از 21 نخستنخست ... 391011121314151617 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi