صفحه 21 از 21 نخستنخست ... 111718192021
نمایش نتایج: از شماره 201 تا 210 , از مجموع 210

موضوع: تواضع و آثار آن ** متن سخنرانی های استاد حسین انصاریان **

  1. Top | #201

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,232
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,251
    مورد تشکر
    14,397 در 4,695
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    3- تعلیم قرآن


    (1)حقّ دیگر «أن یعلّمه القرآن » زمینه آگاهی به قرآن را برای فرزند خود آماده و فراهم کند ، اگر خود انسان قرآن می داند ، باید آن را به اولاد خود انتقال دهد ، و اما اگر نمی تواند قرآن بخواند باید فرزند خود را به مراکز قرآنی بفرستد . البته تشویق ، ترغیب ، جایزه و معلّم با محبّت لازم است . تجربه شده است که این امور جواب خوبی می دهد .
    پس بر پدران و بر خانواده لازم است که موارد حسنات اخلاقی بخصوص تواضع را در اولاد خود تقویت کنند . بعد از اینکه اولاد به سن بلوغ رسید و توانست
    ص:406
    ________________________________________
    1- (1)) - الکافی: 603/2، باب فَضْلِ حَامِلِ الْقُرْآن، حدیث 3؛ «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ یَأْتِی یَوْمَ الْقِیَامَهِ صَاحِبَهُ فِی صُورَهِ شَابٍّ جَمِیلٍ شَاحِبِ اللَّوْنِ فَیَقُولُ لَهُ الْقُرْآنُ أَنَا


    الَّذِی کُنْتُ أَسْهَرْتُ لَیْلَکَ وَ أَظْمَأْتُ هَوَاجِرَکَ وَ أَجْفَفْتُ رِیقَکَ وَ أَسَلْتُ دَمْعَتَکَ أَؤُولُ مَعَکَ حَیْثُمَا أُلْتَ وَ کُلُّ تَاجِرٍ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَتِهِ وَ أَنَا الْیَوْمَ لَکَ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَهِ کُلِّ تَاجِرٍ وَ سَیَأْتِیکَ کَرَامَهٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَبْشِرْ فَیُؤْتَی بِتَاجٍ فَیُوضَعُ عَلَی رَأْسِهِ وَ یُعْطَی الْأَمَانَ بِیَمِینِهِ وَ الْخُلْدَ فِی الْجِنَانِ بِیَسَارِهِ وَ یُکْسَی حُلَّتَیْنِ ثُمَّ یُقَالُ لَهُ اقْرَأْ وَ ارْقَهْ فَکُلَّمَا قَرَأَ آیَهً صَعِدَ دَرَجَهً وَ یُکْسَی أَبَوَاهُ حُلَّتَیْنِ إِنْ کَانَا مُؤْمِنَیْنِ ثُمَّ یُقَالُ لَهُمَا هَذَا لِمَا عَلَّمْتُمَاهُ الْقُرْآنَ.» و نیز در الکافی: 607/2؛ «الصَّبَّاحِ بْنِ سَیَابَهَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ مَنْ شُدِّدَ عَلَیْهِ فِی الْقُرْآنِ کَانَ لَهُ أَجْرَانِ وَ مَنْ یُسِّرَ عَلَیْهِ کَانَ مَعَ الْأَوَّلِینَ. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ یَنْبَغِی لِلْمُؤْمِنِ أَنْ لَایَمُوتَ حَتَّی یَتَعَلَّمَ الْقُرْآنَ أَوْ یَکُونَ فِی تَعْلِیمِهِ.»
    با غیر پدر و خانه تماس برقرار کند ، بر او واجب می شود که کمبودهای اخلاقی خود را با مصاحبت آگاهان ، عملاً برطرف کند و حقایق اخلاقی را تحقّق دهد .
    شما اگر به برخورد انبیا و ائمّه طاهرین علیهم السلام دقت کنید ، متوجه می شوید که این بزرگواران نقاط روشن اخلاقی را انتقال می داده اند . با افرادی مواجه بودند که در خانه تربیت شده بودند ، ولی کمبود داشتند ، کمبود خود را تأمین می کردند و افرادی که خالی از مسائل عالی اخلاقی بودند . آنها هم کمبود خود را تأمین می کردند البته اگر اهل قبول کردن بودند



    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #202

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,232
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,251
    مورد تشکر
    14,397 در 4,695
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    جلسه دارالندوه

    دارالندوه در حکم مجلس سنای مکه بوده. مکه اساساً نه از خودش حکومتی داشت به شکل پادشاهی یا جمهوری، و نه تابع یک مرکزی بود. یک نوع حکومت ملوک الطوایفی داشتند. قراری داشتند که از هر قبیله ای چند نفر با شرایطی و از جمله این که از چهل سال کمتر نداشته باشند بیایند در آنجا جمع بشنوند و درباره مشکلاتی که پیش می آید با یکدیگر مشورت کنند و هر چه در آنجا تصمیم می گرفتند، دیگر مردم قریش عمل می کردند. دارالندوه یکی از اطاقهایی بود که در اطراف مسجدالحرام بود. الآن آن محل خراب شده و داخل مسجدالحرام است.
    (در دارالندوه تشکیل جلسه دادند، که آیه 20 از سوره قصص اشاره به آن دارد.) در آنجا پیشنهادهایی کردند، گفتند: بالأخره باید به یک شکلی آزادی را از محمد سلب کنیم، یا اساساً او را بکشیم یا حبسش کنیم و یا لااقل شرش را از اینجا بکنیم و تبعیدش کنیم، هر جا می خواهد برود. در اینجاست که هم شیعه و هم سنی نوشته اند: پیر مردی در این مجلس ظاهر شد - با این که قرار نبود که غیر قریش کس دیگر را در آنجا راه بدهند - و گفت من اهل نجد هستم. گفتند: اینجا جای تو نیست. گفت: نه، من راجع به همین موضوعی که قریش در اینجا بحث می کنند صحبت و فکر دارم. بالأخره اجازه گرفت و داخل شد. و در اخبار، وارد شده که این پیرمرد انسان نبود و شیطان بود که به صورت یک پیر مرد مجسم شد.
    به هر حال در تاریخ، او به نام شیخ نجدی معروف شد که در آن مجلس شیخ نجدی هم اظهار نظر کرد و در آخر هم نظر شیخ نجدی تصویب شد. آن پیشنهاد که گفتند: یک نفر را بفرستند پیغمبر را بکشد رد شد. همان شیخ نجدی گفت: این عملی نیست. اگر شما یک نفر بفرستید، قطعاً بنی هاشم به انتقام خون محمد او را خواهند کشت و کیست که یقین داشته باشد که کشته می شود و حاضر شود این کار را انجام دهد. گفتند: او را حبس می کنیم. گفت: حبس هم مصلحت نیست زیرا باز بنی هاشم به اعتبار این که به آنها برمی خورد که فردی از آنها محبوس باشد، اگر چه به تنهایی زورشان به شما نمی رسد ولی ممکن است در موقع حج که مردم جمع می شوند، از نیروی مردم استمداد کنند و محمد را از حبس بیرون بکشند. پیشنهاد تبعید شد. گفت: این از همه خطرناکتر است. او مردی خوش صورت و خوش بیان و گیرا است. الآن به تنهایی در این شهر افراد شما را به تدریج دارد جذب می کند. (یک وقت می بینید) رفت در میان قبایل عرب چندین هزار نفر را پیرو خودش کرد و با چندین هزار مسلح آمد سراغ شما.
    در آخر پیشنهاد شد و مورد قبول واقع شد که او را بکشند ولی به این شکل که از هر یک از قبایل قریش یک نفر در کشتن شرکت کند، و از بنی هشام هم یک نفر باشد (چون از بنی هاشم، ابولهب را در میان خودشان داشتند) و دسته جمعی او را بکشند و به این ترتیب خونش را لوث کنند، و اگر بنی هشام ادعا کردند، می گوییم قبیله شما هم شرکت داشتند. حداکثر این است که به آنها دیه می دهیم. دیه ده انسان را هم خواستند، می دهیم.



    امضاء


  4. Top | #203

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,232
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,251
    مورد تشکر
    14,397 در 4,695
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    شخصیت محمد بن مسلم

    روایتی در این زمینه وارد شده که به نظر می رسد روایت بسیار مهمّی باشد که دلالت بر حسّاسیت بسیار بالای اهل بیت علیهم السلام نسبت به مردم در امر اخلاق دارد .
    شاید برای بعضی روایت تازه ای باشد ، شخصی به نام ابوالنصر می گوید : من روزی به عبدالله بن محمد بن خالد گفتم : محمد بن مسلم چگونه آدمی بود ؟ امام صادق علیه السلام در یک روایتی می فرمایند : دوستان واقعی دنیا و آخرت پدرم حضرت باقر علیه السلام چهار نفر هستند ، یکی از آنها محمد بن مسلم است .
    به او گفتم محمد بن مسلم را چگونه دیدی ؟ این یک جمله را جواب داد :
    «کان رجلاً شریفاً موسراً » (1)گفت: ای ابوالنصر ! محمد بن مسلم مرد شرافتمندی بود و از نظر مادّی وضع خوبی داشت ؛ یعنی همۀ ارزش های ایمانی ، اخلاقی و عملی را دارا بود .
    روزی امام محمد باقر علیه السلام احساس کردند که این مرد الهی و ملکوتی دچار تکبر شده اند ، البته تکبّر ایشان در رابطه با پروردگار نبوده است ، شاید به خاطر ثروت او بوده است.
    ص:407
    ________________________________________
    1- (1)) - بحار الأنوار: 390/47، حدیث 111 - 112؛ «[ الإختصاص ] مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعُودٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ سَأَلْتُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ کَانَ رَجُلًا شَرِیفاً مُوسِراً فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ تَوَاضَعْ یَا مُحَمَّدُ فَلَمَّا انْصَرَفَ إِلَی الْکُوفَهِ أَخَذَ قَوْسَرَهً مِنْ تَمْرٍ مَعَ الْمِیزَانِ وَ جَلَسَ عَلَی، باب مَسْجِدِ الْجَامِعِ وَ جَعَلَ یُنَادِی عَلَیْهِ فَأَتَاهُ قَوْمُهُ فَقَالُوا لَهُ فَضَحْتَنَا فَقَالَ إِنَّ مَوْلَایَ أَمَرَنِی بِأَمْرٍ فَلَنْ أُخَالِفَهُ وَ لَنْ أَبْرَحَ حَتَّی أَفْرُغَ مِنْ بَیْعِ مَا فِی هَذِهِ الْقَوْسَرَهِ فَقَالَ لَهُ قَوْمُهُ أَمَّا إِذْ أَبَیْتَ إِلَّا أَنْ تَشْتَغِلَ بِبَیْعٍ وَ شِرًی فَاقْعُدْ فِی الطَّحَّانِینَ فَقَعَدَ فِی الطَّحَّانِینَ فَهَیَّأَ رَحًی وَ جَمَلًا وَ جَعَلَ یَطْحَنُ وَ ذَکَرَ أَبُو مُحَمَّدٍ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الْبَرْقِیُّ أَنَّهُ کَانَ مَشْهُوراً فِی الْعِبَادَهِ وَ کَانَ مِنَ الْعُبَّادِ فِی زَمَانِهِ. - [ الإختصاص ] سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ مَا أَحَدٌ أَحْیَا ذِکْرَنَا وَ أَحَادِیثَ أَبِی إِلَّا زُرَارَهُ وَ أَبُو بَصِیرٍ الْمُرَادِیُّ وَ مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ وَ بُرَیْدُ بْنُ مُعَاوِیَهَ وَ لَوْ لَاهَؤُلَاءِ مَا کَانَ أَحَدٌ یَسْتَنْبِطُ هُدًی هَؤُلَاءِ حُفَّاظُ الدِّینِ وَ أُمَنَاءُ أَبِی عَلَی حَلَالِ اللَّهِ وَ حَرَامِهِ وَ هُمُ السَّابِقُونَ إِلَیْنَا فِی الدُّنْیَا وَ فِی الآْخِرَهِ.»
    امام باقر علیه السلام به هیچ عنوان تحمّل تخریب شخصیت مردم را نداشتند ، محمد بن مسلم را صدا زدند فقط به او فرمودند : «تواضع » ؛ یعنی فروتنی و خاکساری کن ، متواضع باش . محمد بن مسلم چهرۀ مشهور و خانواده دار ، بعد از اینکه امام باقر علیه السلام فرمود : «تواضع » ، سبدی را پر از خرما کرد ، کنار در مسجد جامع نشست ، سبد خرما را مقابل خود گذاشت و فریاد می زد خرما دارم ، خرمای خوبی دارم ، بیایید خرما بخرید .
    برای شکستن دیوار تکبّر باید این گونه تواضع کرد . تکبر باید ریشه کن شود والاّ تقویت می شود . این انسان با عظمت ، اگر در زمان ما زندگی می کرد ، قطعاً از اعلم مراجع شیعه بود ؛ زیرا بخش مهمّی از روایات فقه از ایشان به مراجع رسیده است و او کنار سرچشمه بود . وقتی قوم و خویشان او خبردار شدند ، فکر کردند روانی شده است ؛ زیرا با عقل سازگاری ندارد که یک انسان با عظمت ، عالم و آگاه ، مقابل مسجد جامع خرما بفروشد .
    بزرگان و اقوام به مسجد آمدند ، مشاهده کردند که محمد بن مسلم روانی نشده است ، به او گفتند : با این کار تو ، آبروی طایفه ما رفته است . محمد بن مسلم به آنها گفت : امام باقر علیه السلام به من امر فرموده است . کاری به آبروی شما ندارم . اینکه مردم تحمّل انبیا و ائمه را نداشتند ، به خاطر این بود که برای آنها انجام مسائل الهی دشوار بود




    امضاء


  5. Top | #204

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,232
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,251
    مورد تشکر
    14,397 در 4,695
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    شاگرد متقلب صاحب جواهر

    مرحوم آیت الله العظمی اراکی (1) با گریه بسیار داستانی را برای من تعریف کردند ، ایشان فرمودند : مرحوم صاحب جواهر (2) مرجع تقلید بودند ، مرحوم آیت الله العظمی شیخ محمد حسن نجفی مؤلّف کتاب جواهر ، که از سن بیست سالگی شروع به نوشتن کردند ، و گاهی هوای نجف به قدری گرم بود که ایشان تمام
    ص:408
    ________________________________________
    1- (1)) - در سال 1312 ه .ق در محلۀ عباس آباد شهر اراک به دنیا آمد پدرش حجه الاسلام حاج احمد آقا از علمای مشهور آن سامان بود، مادرش نیز از نوادگان امامزاده سید حسن واقف است. ایشان در نوجوانی وارد حوزۀ علمیۀ اراک شد. دروس سطح حوزه را نزد آیت اللّه سید محمد تقی خوانساری گذراند و سالها در درس آیت اللّه شیخ عبدالکریم حائری یزدی شرکت کرد و به دنبال هجرت ایشان به قم وارد حوزۀ علمیه قم شد. ایشان در این سالها با امام خمینی رحمه الله آشنا شد. آیت اللّه اراکی در طول بیش از 35 سال تدریس در حوزه علمیه قم پیچیده ترین مباحث علمی را با گفتاری شیوا و بیانی رسا مطرح می کرد و بیش از 12 اثر فقهی و اصولی از وی به یادگار مانده که تقریرات فقه و اصول مرحوم مؤسس حوزه علمیه از آن جمله است. ایشان در سال 1373 ه .ش دار فانی را وداع گفت و در حرم حضرت معصومه علیها السلام به خاک سپرده شد.
    2- (2)) - مجموعۀ آثار شهید مطهری: 20، آشنایی با علوم اسلامی (فقه) شیخ محمدحسن، صاحب کتاب جواهر الکلام که شرح شرایع محقق است و می توان آن را دائره المعارف فقه شیعه خواند. اکنون هیچ فقیهی خود را از صاحب جواهر بی نیاز نمی داند. صاحب جواهر، شاگرد کاشف الغطا و شاگرد شاگرد او سید جواد، صاحب مفتاح الکرامه است. صاحب جواهر عرب است. در زمان خود مرجعیت عام یافت و در سال 1266 که اوایل جلوس ناصر الدین شاه در ایران بود، درگذشت.
    لباس های خود را در می آورد و لنگ به خود می بست تا بتواند کتاب بنویسد .
    زحمات بسیاری برای این فرهنگ کشیدند .
    ایشان در حال نوشتن کتاب بودند که به او گفتند : آقازادۀ بزرگوار شما از دنیا رفته است ، فقط گفت :
    « إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَیْهِ رٰاجِعُونَ » (1)
    و دوباره به نوشتن خود ادامه داد ، گفت : خدا به من اجازه نمی دهد وقت خود را در تشییع و کفن و دفن بگذرانم ، زیرا می ترسیدند که عمرشان کفاف ندهد ، کار خیر را با مرگ بچّه هم نباید عوض کرد .
    پنجاه سال نوشتن این کتاب تحقیقی طول کشید . یقیناً تا ظهور امام زمان از بین نمی رود ؛ زیرا از ابزار اصلی مرجعیت شیعه است .
    مرحوم آیت الله العظمی اراکی فرمودند : یک روحانی برجسته نزد صاحب جواهر بسیار خوب درس خوانده بود ، وقتی می خواست به ایران برگردد ، نزد صاحب جواهر آمد ، گفت : یک اجازه نامه به من بدهید ، در روحانیت شیعه این گونه اجازه ها وجود دارد ، اجازۀ امور حسبیه ، روایت و اجتهاد ، به تناسب علم ، به آنها داده می شود ، گفت : من می خواهم به ایران بروم ، شما یک اجازه علمی به من بدهید . ایشان یک اجازۀ علمی برای او نوشتند ، آن روحانی به خانه آمد و کلمه مجتهد را اضافه کرد . مردم شهر هم خبر داشتند کسی از شهر آنها به نجف رفته و بسیار خوب درس خوانده است ، شهر تعطیل شد و استقبال عجیبی از ایشان شده بود و علما ، بزرگان و فرماندار شهر به دیدن او آمدند ، بعد علما به دیدن او آمدند ، اجازه صاحب جواهر را در آورد ، گفت : در هر صورت خدا به ما توفیق داده در درس صاحب جواهر شرکت کنیم و ما مجتهد هستیم . اما صاحب جواهر کلمۀ مجتهد را ننوشته بود .
    ص:409
    ________________________________________
    1- (1)) - بقره (2) : 156؛ «ما مملوک خداییم و یقیناً به سوی او بازمی گردیم .»
    مهم ترین مسجد شهر را به او دادند ، مردم شهر به او احترام می گذاشتند و جمعیت زیادی در نماز او شرکت می کردند .
    هنگامی که می خواست به خانه خود برگردد به طرف مغازه پینه دوزی رفت و به او سلام کرد ، پینه دوز به او گفت :
    «السلام علیک ایّها المدلّس »
    سلام بر تو ای متقلّب . با خود گفت در اینجا همه دست من را می بوسند ، تعظیم و تکریم می کنند ، چرا پینه دوز این گونه به من جواب داده است ؟ شاید روانی باشد . فردا دوباره نزد پینه دوز آمد ، به پینه دوز سلام کرد . او در جواب گفت :
    «السلام علیک ایّها المدلّس » شاگرد صاحب جواهر در مغازه آمد ، گفت : شما مرا نمی شناسید . گفت : می شناسم نمی دانید که من آیت الله شدم و در نجف درس خوانده ام ؟ پینه دوز گفت : می دانم ، چرا در برخورد با ما آبروریزی می کنی ؟ گفت :
    من آبروریزی نمی کنم . امام عصر به من فرموده است وقتی این شیخ نزد تو آمد و سلام کرد ، این گونه به او جواب بده . بگو : «السلام علیک أیها المدلّس » من هفته ای یک مرتبه خدمت امام زمان علیه السلام شرفیاب می شوم . ایشان به من فرموده است که شما در نامه صاحب جواهر تقلب کرده اید .
    خواب بودم سخن عشق تو بیدارم کرد
    به پینه دوز گفت : آقا را می بینی ، گفت : بله ، حجابی بین من و آقا نیست ، گفت :
    به آقا بگو چگونه از این چاهی که برای خودم کندم بیرون بیایم ؟ زیرا انسان ها یا نفوس خود را با ایمان و عمل به جانب خدا پرِ پرواز می دهند ، یا در باطن ، برای خودشان چاه می کنند ، که در این چاه سرنگون می شوند .
    گفت : چه کار کنم ؟ پینه دوز گفت : دو سه روز صبر کن ، تا وعدۀ ملاقات من برسد ، از آقا می پرسم که مشکل شما چگونه حل می شود ؟
    ص:410
    چند روز بعد به شیخ گفت : آقا فرمودند : اگر بخواهی از تو راضی شوم ، یک رساله در دست می گیری و از آیت الله بودن و این مقام ها بیرون می آیی ، به روستاها می روی و برای شیعیان ناآگاه ما مسألۀ فقهی می گویی . یک مدتی این عمل را انجام بده ، تا ما از تو راضی شویم و روی آن کلمه خط بکش .
    قوم و خویشان به محمد بن مسلم گفتند : تو داری آبروی ما را می بری ، ما در جامعه ، عظمتی و شخصیتی داریم ، گفت : من به آبروی شما کاری ندارم ، امام به من امر فرموده است تواضع کن





    امضاء


  6. Top | #205

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,232
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,251
    مورد تشکر
    14,397 در 4,695
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    توجه امام عصر علیه السلام به شیعیان


    امامان نگران ما شیعیان هستند . وجود مبارک امام عصر علیه السلام نگران ما است که در ایمان ، عمل و اخلاق ما خدشه ای وجود نداشته باشد ، غصّه می خورد و رنج می کشد . خداوند متعال نمی خواهد ما عیب و نقص داشته باشیم ، تمام عباداتی که بر ما واجب کرده اند ، به خاطر این بوده که رذائل اخلاقی ما را در دنیا معالجه کنند یا نگذارند که ما دچار آن شویم ، نماز برای چیست ؟ برای اینکه یک پولدار ، وکیل ، وزیر و رئیس جمهور ، در هر رکعت دو مرتبه بهترین عضو بدن را روی خاک می گذارد ، که اگر متکبر هستیم ، علاج بشود ، نماز باعث می شود متکبّر نشویم .
    اگر نماز کبر ما را علاج نمی کند ، معلوم می شود نماز عیب دارد . انفاق، معالجه کنندۀ بخل است ، انکسار و تواضع زمینۀ رشد حقایق در وجود انسان است





    امضاء


  7. Top | #206

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,232
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,251
    مورد تشکر
    14,397 در 4,695
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    عظمت و بزرگواری مقدس اردبیلی [1]

    تواضع زیبایی را نقل می کنم ، بسیار زیبا است . مرجعیت شیعه به وجود مبارک مقدّس اردبیلی رسیده بود ، شخصی مشکلی داشت ، مقدّس اردبیلی از نجف به شاه طهماسب صفوی که از شاهان قدرتمند این طایفه بوده ، نامه ای نوشت ، شاه
    ص:411
    ________________________________________
    1- (1)) - مجموعۀ آثار شهید مطهری: جلد 20، آشنایی با علوم اسلامی (فقه). احمد بن محمد اردبیلی، معروف به مقدس اردبیلی ضرب المثل زهد و تقواست و در عین حال از محققان فقهای شیعه است. محقق اردبیلی در نجف سکنی گزید. معاصر صفویه است. گویند شاه عباس اصرار داشت که به اصفهان بیاید، حاضر نشد. امتناع مقدس اردبیلی از آمدن به ایران سبب شد که حوزه نجف به عنوان مرکز دیگر در مقابل حوزه اصفهان احیا شود. مقدس اردبیلی در سال 993 در نجف درگذشته است. کتاب فقهی معروف او یکی شرح ارشاد است و دیگری آیات الاحکام. نظرات دقیق او مورد توجه فقهاست.
    طهماسب نامۀ مقدس را که می بیند می بوسد و روی چشم می گذارد ، می گوید : کفن مرا بیاورید . نامۀ مقدّس را در کفن می گذارد ، بعد از مردن هنگامی که فرشتگان خدا سراغ من آمدند ، به آنها می گویم مقدّس اردبیلی مرا مورد محبّت قرار داده است ، شما هم به من محبّت کنید . چنین شخصیتی بوده است . شاهان دنیا به هر حقّی لگد می زدند . اکثر صندلی داران عالم به هر حقّی لگد می زدند . شما باید وجهۀ مقدّس را از نظر عظمت با این کار شاه طهماسب عنایت بفرمایید .
    گرفتار نزد مقدس اردبیلی می آید و می گوید : گره کار من در دست شاه عباس است ، باید از من گذشت کند . گره کار من ، به گذشت شاه عباس بستگی دارد ، مقدّس اردبیلی به شاه عباس می نویسد : «بانی ملک عارتی ، عباس » یعنی حکومتی که در دست تو است ، امانت است ، همین روزها ملک الموت پیدا می شود و جان تو را می گیرد .
    «صاحب نامه اگر قبلاً ظالم بوده اکنون خود را مظلوم نشان داد ، مشکل این شخص را حل کن ، بندۀ شاه ولایت احمد اردبیلی » .
    این نامه را برای شاه عباس آوردند ، هنگامی که شاه عباس نامه را دید ، در جواب به مقدّس اردبیلی نوشت ، فرمان شما را روی چشم نهادم ، و به آن عمل کردم ، « کلب آستان علی عباس » .






    امضاء


  8. Top | #207

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,232
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,251
    مورد تشکر
    14,397 در 4,695
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    تواضع مقدس اردبیلی


    زائری به نجف آمده بود ، می خواست به حرم امیرالمؤمنین علیه السلام برود ، بقچۀ لباس های کثیف در دست او بود ، مقدس اردبیلی را می بیند ، خیال می کند که کارگر است ، به ایشان گفت : کار می کنی ؟ مقدس اردبیلی می فرماید : بله ، آن مرد گفت :
    لباس های مرا بگیر ، و خوب برای من بشور ، هر چه مزد تو شد پرداخت می کنم .
    مقدس گفت : چشم .
    ص:412
    کنار آب آمد ، با هر وسیله ای لباس ها را شستشو کرد ، لباس های او را با تأنی شست ، به لباس ها نگاه کرد که لکّه ای در آنها نمانده باشد ، چهار پنج بار لباس ها را شست ، هنگامی که آن مرد از حرم برمی گشت همان موقع بود که طلبه ها و بزرگان می خواستند به نماز بروند ، طلبه ها می خواستند آن مرد را ادب کنند ؛ زیرا آن مرد با این کار به مقدس اردبیلی اهانت کرده بود ، مقدس اردبیلی فرمود : «ان حقوق اخواننا المؤمنین أکثر من أن یقابل غسل ثیاب » حقوقی که برادران مؤمن بر عهدۀ ما دارند ، بسیار بیشتر از شستن یک لباس می باشد .
    پروردگار کسی را بی علت و بی سبب ، به درجات عالی انسانی و الهی نمی رساند






    امضاء


  9. Top | #208

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,232
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,251
    مورد تشکر
    14,397 در 4,695
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    26 امدادهای غیبی

    اشاره

    یاران حقیقی انسان ها


    حقیقت بسیار مهمی که شاید از نظر بسیاری از مردم پنهان می باشد و کمتر هم به آن اشاره شده ، این است که خداوند مهربان در همین دنیا یارانی را برای انسان ها قرار داده که بر این یاران واجب است ، انسان را یاری کنند و واجب است که نصرت خود را برای انسان هزینه کنند . یاران با کرامت و بزرگوار ، به این واجب الهی عمل می کنند ، و هرگز از هزینه کردن یاری خود رویگردان نیستند ، اما مهم این است که بدانیم در میان انسان ها ، چه افرادی از یاری و نصرت این بزرگواران بهره مند می شوند .
    از آیات قرآن استفاده می شود که یاری و نصرت آنها ، نسبت به انسان از اول دنیا شروع شده ، و آثار آن در آخرت مشاهده می شود ، افرادی که از یاری و نصرت آنها محروم هستند و تنها می مانند ، در دنیا و آخرت تنها می باشند و کسی آنها را کمک نمی کند





    امضاء


  10. Top | #209

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,232
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,251
    مورد تشکر
    14,397 در 4,695
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    بدترین حالت در دنیا و آخرت


    از فرمایش های امیرالمؤمنین علیه السلام که در «نهج البلاغه » در باب حکمت ها وجود دارد ، که تنهایی وحشتناک ترین حالت در دنیا و آخرت می باشد ، (1) البته کسانی که
    ص:419
    ________________________________________
    1- (1)) - نهج البلاغه: حکمت 492؛ «وَ قَالَ علیه السلام : وَ قَدْ رَجَعَ مِنْ صِفِّینَ فَأَشْرَفَ عَلَی الْقُبُورِ بِظَاهِرِ الْکُوفَهِ یَا أَهْلَ الدِّیَارِ الْمُوحِشَهِ وَ الْمَحَالِّ الْمُقْفِرَهِ وَ الْقُبُورِ الْمُظْلِمَهِ یَا أَهْلَ التُّرْبَهِ یَا أَهْلَ الْغُرْبَهِ یَا أَهْلَ الْوَحْدَهِ یَا أَهْلَ الْوَحْشَهِ أَنْتُمْ لَنَا فَرَطٌ سَابِقٌ وَ نَحْنُ لَکُمْ تَبَعٌ لَاحِقٌ أَمَّا الدُّورُ فَقَدْ سُکِنَتْ وَ أَمَّا الْأَزْوَاجُ فَقَدْ نُکِحَتْ وَ أَمَّا الْأَمْوَالُ فَقَدْ قُسِمَتْ هَذَا خَبَرُ مَا عِنْدَنَا فَمَا خَبَرُ مَا عِنْدَکُمْ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَی أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَمَا [ وَ اللَّهِ لَوْ أُذِنَ لَهُمْ فِی الْکَلَامِ لَأَخْبَرُوکُمْ أَنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوی.»
    تنها می مانند ممکن است تلخی و زیان این تنهایی را در دنیا حس نکنند ، به خاطر اینکه تعدادی اطرافشان هستند و آنها را از تنهایی ظاهر در می آورند ، مانند ، خانواده و دوستانی که هم اخلاق آنها می باشند . هنگامی که بیداران به این افراد نگاه می کنند ، کاملاً حس می کنند که اینها با وجود داشتن خانواده و اطرافیان باز هم تنها هستند . این نگاه را از آیات سورۀ تغابن پیدا کرده اند که پروردگار می فرماید :
    « إِنَّ مِنْ أَزْوٰاجِکُمْ وَ أَوْلاٰدِکُمْ عَدُوًّا لَکُمْ » (1)
    خیال نکنند که با داشتن فرزندان و خانواده یار و یاور دارند ، آنها دشمن دارند و دشمنی که در آستین خود ، پرورش داده اند .
    باید به این نکته توجه کرد که می فرماید : «مِنْ أَزْوٰاجِکُمْ » بعضی از همسران و فرزندان ، به طور یقین دشمن آنها هستند ، این دشمنی به گونه ای نیست که بتوانند آن را حس کنند . خدا در قرآن می فرماید : به شکلی این مرد را محاصره می کنند که نتواند این محاصره را بشکند و به سوی خدا ، کار خیر و عمل صالح حرکت کند ، آنها خیال می کنند تنها نیستند ، ولی تنهای تنها هستند





    امضاء


  11. Top | #210

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,232
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,251
    مورد تشکر
    14,397 در 4,695
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    تواضع ریشه رسیدن به مقامات معنوی


    انسان هایی که مورد یاری ، اولیای الهی از جانب پروردگار هستند ، اگر در آیات و روایات دقّت شود ، متواضعان هستند که با تواضع خود نسبت به پروردگار نرمی نشان داده اند و برنامه های حضرت حق را پذیرفته و قبول کرده اند . تکبّر نکردند و بعد از پذیرفتن هم به اجرا گذاشتند ؛ یعنی به هر جایی از مقامات الهیّه که رسیدند ، ریشۀ این رسیدن آنها تواضع بوده است ، و همچنین به عباد خدا هم تواضع می کنند . اینها یارانی دارند که این یاران به طور پیوسته به آنها یاری می دهند و این یاری دادن هم بر آنها واجب است ، حقّ تعطیل کردن این یاری دادن را
    ص:420
    ________________________________________
    1- (1)) - تغابن (64) : 14؛ «به راستی برخی از همسران و فرزندانتان [ به علت بازداشتن شما از اجرای فرمان های خدا و پیامبر ] دشمن شمایند.»
    ندارند .
    بنابراین متواضعان عالم ، گرچه یک نفر در کنار آنها نباشد و از نظر ظاهر تک و تنها باشند ، در محاصرۀ یاران بی ادبی هستند که آن یاران بی ادب مرتب آنها را یاری می رسانند ، لذا می بینیم هم در تاریخ و هم در این روزگار ، در مقابل هجوم پرفشار این همه فساد ، از مدار برنامه های الهی بیرون نمی روند . معلوم می شود یاری یاران نمی گذارد که بیرون بروند ، اگر از آن یاران دور و تنها بودند ، با حملۀ اولین فساد ، نابود می شدند .
    اگر بخواهم همه یاران را از قرآن برای شما بیان کنم ، در یک درس امکان ندارد ، لکن آیات و روایات در این زمینه بسیار زیاد است ، سه آیه را برای شما انتخاب کرده ام که این سه آیه به همدیگر متصل است ، خداوند متعال در این آیات یاری این یاران را به مردم متواضع بیان می کند ، علاوه بر اینکه از توضیح هر سه آیه استفاده می کنیم متواضعان همرنگ آن یاران هستند و همین همرنگی باعث عشق و عامل یاری رساندن یاران به متواضعان است .
    آیات در سورۀ مبارکۀ غافر است . این یاری دهندگان از قدرت بالایی برخوردار هستند ؛ یعنی من فکر نمی کنم در عالم هستی ، قوی تر از این یاران در ذهن کسی بیاید




    امضاء


صفحه 21 از 21 نخستنخست ... 111718192021

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi