آنان میپوشانند و موهای ایشان را برهنه میگذارند. سپس توقع دارند که در هنگام بلوغ شکل و ظاهری دیگری به خود گیرد و حجاب داشته باشد، درحالی که تا بیش از این نیمه عریان در اجتماع رفت و آمد داشته است. این دختر که شخصیت او این گونه شکل گرفته و به این وضعیت عادت کرده است، دیگر به سادگی تحت پوشش حجاب نمی رود؛ چون عادت به این پوشش جدید ندارد و نسبت به آن مقاومت میکند؛ زیرا در زمان فرمانبرداری و تقلید که دوست داشت مانند مادرش چادر بر سرکند، اجازه داده نشده تا با تقلید این سنت و جامعه پذیری به وی منتقل شود، اکنون که دوره نوجوانی او دوره وزارت است، دیگر وزیر نخواهد بود و خود مدعی راه دیگری است و پوشش خود را که به آن عادت کرده ادامه میدهد.