صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 34

موضوع: بررسی تطبیقی مبحث صفات الهی از منظرعلامه طباطبایی و ابومنصور ماتریدی

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    آنچه گفته شد، مطالبی است که ما از مجموع سخنان علامه در این خصوص برداشت کرده ایم. برای تأیید آنچه گفتیم، خوانندة محترم را به مطالبی که در المیزان در ذیل این آیات آمده ارجاع می دهیم: آیة ید (سوره مائده، آیة64)؛35 آیة وجه (سوره الرحمن، آیة27)؛36 آیة عین (سوره قمر، آیة14).37


    بنابراین، در مقام مقایسه بین نظر علامه و ماتریدی می توان گفت که شخص ابومنصور ماتریدی قائل به تفویض صفات خبری است، اما نظر علامه این است که باید معنای نهایی و جدی کلام خداوند در این آیات را پس از در نظر گرفتن تمامی قرائن از جمله آیات تنزیه و مسائل عقلی بدست آورد.
    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    تعدادی از صفات جمال


    در آثار علامه و ماتریدی برای اثبات تعدادی از صفات الهی به صورت جداگانه استدلال شده که در ذیل به تعدادی از این صفات در حد ضرورت اشاره خواهیم نمود که هم علامه و هم ماتریدی مشترکاً بدانها پرداخته اند. اما تفصیل بحث در مورد هریک از صفات یاد شده رسالة مفصلی را می طلبد که این مختصر گنجایش آن را ندارد.


    1 . علم الهی
    ماتریدی علم الهی را با استفاده از دلالت احکام و اتقان مخلوقات و محدثات بر علم خالق و محدث، اثبات می کند. از نظر ماتریدی امور زیر بر علم خالق جهان دلالت دارند:


    الف) اتقان و احکام مخلوقات.


    ب) وجود هماهنگی در میان اجزای طبیعت، به شکلی که هریک از اشیای موجود در طبیعت در خدمت و برای بقای عضو دیگر قرار داده شده است.


    ج) ادیان آسمانی حاوی دستور های ارزشمندی است که عمل به آنها ضامن نجات بشر و مانع اختلاف و تفرقه و فساد انسانهاست و اگر شارع مقدس علم نداشت نمی توانست چنین دینی را تشریع کند.38


    اما علامه این علم را از طریق تفکیک بین علم حصولی و علم حضوری تبیین می کند. هر مجردی به نفس خود با علم حضوری علم دارد، زیرا هر مجردی به صورت مستقیم و بی واسطه در نزد خود حضور دارد و علم حضوری هم چیزی جز حضور معلوم در نزد عالم با وجود خارجی اش نیست. خداوند هم که موجود مجردی است، خودش در نزد خودش حضور دارد؛ پس به ذات خود علم دارد.


    از سوی دیگر واجب تعالی همة کمالات وجودی ای را که در صحنة آفرینش گسترده است به نحو اعلی و اشرف واجد است. بنابراین، واجب تعالی در مرتبة ذات خود به همة موجودات علم حضوری دارد. موجودات دیگر، هرچه هستند، همه معلول واجب تعالی هستند و بی واسطه یا باواسطه به او منتهی می شوند. این موجودات در واقع وجودهای رابطی هستند که به آن موجود مستقل وابسته اند و وجودشان نزد او حضور دارد و هیچ حجابی میان واجب تعالی و آنها نیست. بنابراین، واجب تعالی به موجودات دیگر در مرتبة وجود آنها علم حضوری دارد.
    امضاء

  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    پس از نظر علامه علم واجب به خودش و به مخلوقاتش علم حضوری است و سه مرتبه دارد:


    الف) علم واجب به ذات خود. این علم عین ذات است.


    ب) علم واجب به موجودات در مرتبة ذات (علم پیش از خلقت). این علم نیز عین ذات است.


    ج) علم به موجودات در مرتبه خود موجودات (علم بعد از خلقت). این نوع علم جدا از ذات است.39
    امضاء

  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    2 . قدرت الهی


    از دید ماتریدی، خداوند خلق را از روی اختیار خلق نموده، پس ثابت می شود که قدرت نیز داشته است. هماهنگی موجودات، وجود آیات حکمت در جهان خلقت، ایجاد معدوم و اعدام موجود، دلیل بر وجود اختیار در خالق است، وقتی اختیار ثابت شد، قدرت خداوند بر خلق نیز ثابت می شود.40


    اما از نظر علامه، اگر قدرت از نواقص تجرید شود، عبارت است از اینکه شی از روی آگاهی به خیر بودن فعل و داشتن اختیار در برگزیدن آن، مبدأ فاعلی برای آن باشد. چون ذات خداوند هم مبدأ فاعلی برای هر موجودی است و هم علم به نظام اصلح دارد و در فعل خود مختار نیز هست، پس ثابت می شود که خداوند قادر است.41


    بنابراین، برخلاف ماتریدی که عنصر اختیار را در اثبات قدرت کافی می دانست، از نظر علامه عناصر قدرت عبارت اند از: مبدئیت برای فعل، علم فاعل به خیر بودن فعل و اختیار.
    امضاء

  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    3 . ارادة الهی


    ابومنصور ماتریدی همان گونه که قدرت را با تمسک به اختیار اثبات می کند، اراده را نیز به اثبات می رساند. وی می گوید: شرط هر فعلی که از روی اختیار انجام بگیرد اراده است و هر که فعلش از روی اضطرار انجام گرفته باشد مرید نیست.42 چون از نظر ماتریدی صفات فعلیه به صفات ذاتیه باز گشت می کند، پس باید از نظر وی اراده نیز از صفات ذاتیه دانسته شود. اما در کتاب التوحید عباراتی وجود دارد که به نحوی اراده را به فعل باز می گرداند.43


    اما از نظر علامه، اراده یک مفهوم ماهوی است و کیف نفسانی به حساب می آید. از این رو آن را نمی توان از صفات ذاتیه به شمار آورد. پس اراده از صفات فعلیه است و از مقام فعل انتزاع می شود. عقل وقتی فعل خداوند را در نظر می گیرد و صدور آن را از روی علم و اختیار می بیند، از آن صفت اراده را انتزاع می کند. در یک تحلیل نیز می توان گفت از این لحاظ که اراده خودش جزو علت برای تحقق فعل است و با آمدن اراده، علت تامه تشکیل می شود و به دنبال آن خود فعل صادر می شود، پس صدور فعل از خداوند به معنای تحقق علت تامه و بیان کننده تعلق اراده خداوند بر تحقق این فعل است.44
    امضاء

  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    4 . کلام الهی


    تمامی متکلمان در اینکه خداوند دارای صفت تکلم است اتفاق نظر دارند، اما درباره جزئیات مباحث مربوط به کلام الهی اختلاف نظر وجود دارد. به صورت کلی در باب کلام الهی چهار نظریه وجود دارد:


    1 . نظر امامیه و معتزله: آنان معتقدند که کلام خداوند حادث و متشکل از اصوات و حروف است و قائم به ذات حق نیست و معنای متکلم بودن خداوند در نزد آنان این است که خداوند آن حروف و اصوات را در جسمی ایجاد می کند.45


    2 . نظر حنابله: بر اساس آنچه علامه مجلسی گفته، آنان معتقدند که کلام خداوند حروف و صداهاست، و قدیم است و برخی حتی به قدیم بودن جلد و غلاف قرآن نیز قائل شده اند.46


    3 . نظر کرامیه: آنان معتقدند که کلام خداوند همین الفاظ است که از حروف و صدا ها تألیف شده و حادث و قائم به ذات خداوند است.47


    4. نظر کلابیه، اشاعره و ماتریدیه: آنان برای خداوند کلام نفسی را اثبات می کنند و معتقدند که کلام خداوند معنای واحد، بسیط، قائم به ذات خداوند و قدیم است.48
    امضاء

  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    کلام نفسی


    به گفتة برخی از محققان، اولین کسی که نظریة کلام نفسی را مطرح نمود ابن کلاب (م 240ق) بود.49 این نظریه به ابوالحسن اشعری نیز نسبت داده شده است. در دو کتاب اللمع و الـإبانة، بحث مربوط به خلق قرآن به تفصیل مطرح شده، اما از عبارت وی نمی توان نظریة کلام نفسی را به وضوح استنباط نمود. کسانی که این نظریه را به ابوالحسن نسبت می دهند به کتابهای نهایة الاقدام شهرستانی، مجرد مقالات الاشعری نوشتة ابن فورک اصفهانی، الارشاد جوینی، احیاء العلوم غزالی و... استناد می کنند، نه به آثار خود اشعری.


    ماتریدیان با صراحت از کلام نفسی سخن گفته اند.50 از نظر ماتریدیان، قرآن موجود بین الدفتین که متشکل از حروف و کلمات است حادث است، زیرا قرآن با این خصوصیت کلام خدا نیست، بلکه تبیین کلام خدا در قالب عبارت است. خود ابومنصور ماتریدی نیز چنین نظری دارد. وی در کتاب التوحید نخست با ادلة نقلی و عقلی صفت تکلم را برای خداوند اثبات می کند. سپس با توجه به آیات تنزیه هرگونه شباهت بین کلام خداوند و کلام مخلوقات را نفی می کند.


    از نظر ماتریدی بشر نمی تواند بفهمد که حقیقت کلام خداوند چیست، زیرا حتی حقیقت کلام خود مخلوقات نیز برای بشر مشخص نیست. بشر هنوز نمی داند که سخن گفتن مورچگان، هدهد و تسبیح کوهها به چه شکل است. پس چگونه می تواند حقیقت سخن گفتن پروردگار را بداند؟ وقتی ثابت شد که سخن گفتن خداوند با سخن گفتن مخلوقات متفاوت است، ثابت می شود که کلام خداوند حادث نیست51 و از اموری چون، اعراض، پراکندگی، اجتماع، اندازه و پایان داشتن، کمی و زیادی بری است.52 از نظر وی صفت کلام همانند صفات دیگر خداوند از صفات ازلی به شمار می رود.53
    امضاء

  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    کلام مسموع


    مطلب دیگری که در مورد نظر ماتریدی اهمیت دارد و از وجوه تفاوت نظر ماتریدی با نظر ابوالحسن اشعری دانسته شده است، مسئله کلام مسموع است. از نظر ابوالحسن، کلام نفسی قابل شنیدن است، اما از نظر ماتریدی کلام نفسی را نمی توان شنید، بلکه آنچه قابل شنیدن است همین الفاظ و حروف است که بیان کننده کلام نفسی است نه خود آن.54


    مسموع بودن کلام نفسی معنای محصلی جز قدیم دانستن الفاظ و حروف ندارد. چون اکنون ما درصدد توضیح نظر اشعری نیستیم، از پرداختن مفصل به این مبحث خودداری می کنیم. آنچه در مورد نظر ماتریدی قابل بیان است این است که این سخن ماتریدی که کلام نفسی مسموع نیست، بلکه الفاظ و حروف مسموع است، بیان کننده نظر وی در خصوص حدوث قرآن موجود بین الدفتین است که بر این اساس باید قرآن را حادث بشماریم و کلام نفسی را که در نزد خداوند است قدیم بدانیم.


    بنابراین، نظر ماتریدی درباره کلام الهی را می توان به شکل زیر خلاصه نمود:


    الف) حقیقت کلام، همان کلام نفسی است که در نزد متکلم وجود دارد و کلام لفظی بیان کننده آن است.


    ب) کلام نفسی قابل استماع نیست، آنچه قابل استماع است کلام لفظی است.


    ج) کلام نفسی صفت ازلی خدا و قائم به ذات خداست، ولی کلام لفظی غیر قائم به ذات و حادث است. بدین ترتیب قرآن کریم که موجود بین الدفتین است، حادث است.
    امضاء

  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    کلام از نظر علامه


    علامه نیز همانند ماتریدی معتقد است که حقیقت سخن گفتن خداوند برای ما معلوم نیست. از آیات قرآن به دست می آید که خداوند با برخی از بندگان خود حقیقتاً سخن گفته است، و این را نیز می دانیم که سخن گفتن خداوند، همانند سخن گفتن ما با عبور دادن هوا از حنجره و به ارتعاش در آوردن تار های صوتی نیست؛ اما اینکه حقیقت این سخن گفتن چیست برای ما معلوم نیست. اما این بدین معنا نیست که ما هیچ راهی برای شناخت کلام الهی نداشته باشیم. حقیقت سخن گفتن الهی برای ما مجهول است، اما این را می دانیم که آثار کلام الهی همان کشف ما فی الضمیر است و در این جهت بین کلام خداوند و کلام بندگان تفاوتی نیست.55


    کلام الهی فعلی از افعال خداوند است، نه صفتی از اوصاف او، و صفت تکلم از صفات فعلیة اوست.56 پس چیزی به نام کلام نفسی وجود ندارد. وحی ای که بر پیامبر نازل می شود، از آن جهت که تفهیمی است از سوی خداوند، به تبع حدوث خود تفهیم، حادث است؛ و از آن جهت که مضمون این وحی در علم خداست، به تبع قدمت علم خداوند قدیم خواهد بود. پس قرآن موجود بین الدفتین حادث است.57
    امضاء

  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    بنابراین، در مقام مقایسه نظر علامه و ماتریدی در باب کلام الهی می توان گفت. آنان در اینکه قرآن موجود بین الدفتین کلام لفظی و حادث است اتفاق نظر دارند و نیز در اینکه کلام لفظی الهی بدون پشتوانه در ذات نیست متفق اند. اما تفاوت آنان در این است که علامه قرآن لفظی را قرآن و کلام خدا می داند، اما ماتریدی آن را نه کلام خدا بلکه بیان کننده کلام خدا می شمارد.


    تفاوت دیگر آنان در این است: چیزی را که ما به عنوان پشتوانة کلام لفظی در ذات یاد کردیم و ماتریدیان آن را کلام نفسی نامیده اند، علامه به علم الهی قابل بازگشت می داند، اما ماتریدی به عنوان یک امر جدا و به عنوان صفت جداگانه برای ذات مطرح می کند.
    امضاء

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 03-04-2010, 15:42

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi