رؤیت خداوند
در قرآن کریم و دیگر منابع نقلی عباراتی وجود دارد که برخی از فرق اسلامی بر اساس آنها مدعی شده اند که خداوند با چشم سر، قابل مشاهده است. در اینکه منظور این عبارات چیست، اندیشمندان مسلمان با هم اختلاف نظر دارند. نظریات مختلفی که پیرامون این بحث ارائه شده، همانند نظریاتی است که در خصوص صفات خبری ارائه شده است، زیرا این بحث خود شاخه ای از مبحث صفات خبری است؛ به گونه ای که رؤیت خداوند در نزد اثبات کنندگان، در زمرة صفات خبری و در نزد منکران آن از صفات سلبی به شمار می رود. بر این اساس مجسمه و کرامیه که قائل به جسمانیت خداوند هستند، رؤیت حسی خداوند در این دنیا و حتی معانقه با او را جائز می دانند. اشاعره نیز قائل به جواز رؤیت خداوند هستند، اما این رؤیت را با رؤیتی که در مورد اجسام رخ می دهد متفاوت می دانند. فلاسفه و معتزله هم رؤیت حسی خداوند را ناممکن می دانند.
از نظر علامه رؤیت خداوند با چشم محال است و در این معنا هیچ فرقی بین دنیا و آخرت نیست، زیرا عملی که ما آن را دیدن می خوانیم، عملی طبیعی و محتاج به مادّه جسمی است، و حال آنکه هیچ موجودی به هیچ وجهی شباهت به خدای سبحان ندارد و ساحت خداوند از داشتن جسم و اعضا و عوارض مادّه و مادیات منزه است.
اما نوعی از معرفت در مورد خداوند وجود دارد که می توان آن را رؤیت نامید و آن عبارت است از علمی ضروری و مخصوص که به خدای تعالی تعلق می گیرد، و مقصود آیات و روایاتی که رؤیت خدا را اثبات می کند، همین علم است که جز در موطن آخرت برای کسی دست نمی دهد. این علم نیز غیر از آن علم ضروری است که از راه استدلال حاصل می شود. مراد از این رؤیت، قطعی ترین و روشن ترین مراحل علم است و تعبیر آن به رؤیت برای مبالغه در روشنی و قطعیت آن است.