صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 21

موضوع: تاریخچه وهابیت

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض تاریخچه وهابیت

    تاریخچه وهابیت


    «وهابیان » پیروان محمد بن عبدالوهاب بن سلیمان تمیمی نجدی (۱۱۱۵ – ۱۲۰۶) هستند او پیر و مکتب ابن تیمیه و شاگرد او ابن قیم الجوزی بود که عقاید جدیدی را در جزیره العرب بنیاد نهاد.
    نام این فرقه از نام پدر او عبدالوهاب گرفته شده و لقب وهّابی را دشمنان این فرقه به آنان داده اند و صحیح این است که ایشان را «محمّدیه » در نسبت به شیخ محمّد پیشوای این فرقه بنامیم.
    شیخ محمّد در شهر عینیه از بلاد نجد تولد یافت، پدرش در آن شهر قاضی بود و از کودکی به مطالعه کتب تفسیر و حدیث و عقاید می پرداخت. فقه حنبلی را نزد پدر خود که از علمای حنابله بود بیاموخت.
    محمّد در سفری که به حج بیت اللّه الحرام رفت بعد از مناسک به مدینه رفت و در آن جا استغاثه و استعانت مردم را از پیغمبر(ص) در پیش قبر او انکار کرد و گفت: این عمل بر خلاف توحید است و استعانت و حاجت خواستن فقط باید از خداوند باشد. سپس به نجد بازگشت و از آن جا به بصره و شام رفت و به مطالعه کتب ابن تیمیه و ابن قیم پرداخت.
    ابن تیمیه ابوالعباس احمد بن عبدالحلیم حرّانی از بزرگترین علمای حنبلی قرن هفتم و هشتم هجری بود و چون عقایدش مخالف افکار علمای معاصرش بود تکفیر شده به زندان افتاد و عاقبت از جور مغولان مهاجم از شام به قاهره گریخت. ولی به سال ۷۱۲ به دمشق برگشت و به سال ۷۲۸ در قلعه دمشق درگذشت.
    ابن تیمیه با این که خود و پدرش از علمای حنبلی به شمار می رفتند مقید به تبعیت از مذهب فقهی احمد بن حنبل نبود و در مسائل کلامی در توحید غلو می کرد. سرانجام ابن تیمیه در زندان دمشق درگذشت.
    شمس الدین ابو عبداللّه محمد معروف به ابن قیم الجوزی (۶۹۱ – ۷۵۱) شاگرد ابن تیمیه بود و مانند استاد خود از آراء و افکار مذکور دفاع می کرد و به اتهام بدعت گذاری در اسلام به زندان افتاد.
    محمد بن عبدالوهاب در مسافرتهای خود ظاهرا به ایران نیز سفر کرده است و در قدیمترین کتابی که در مورد مسافرت وی به ایران سخن رفته است، کتاب «تحفه العالم » تالیف سید عبداللطیف تستری (شوشتری) است.
    این کتاب در سال ۱۲۱۶ در حدود ده سال پس از وفات محمد بن عبدالوهاب مصادف با حمله وهابیان به کربلا و نجف تالیف یافته است و در آن کتاب سفر او را به ایران و اصفهان ذکر کرده است.
    میرزا محمد تقی خان سپهر نویسنده «ناسخ التواریخ » در مجلّد مربوط به قاجاریه در شرح حال محمد بن عبدالوهاب چنین گفته است. «وی از عرب بادیه بود و به بصره سفر کرد و در نزد یکی از علمای آن شهر که شیخ محمد مجموعی بود علم دین آموخت و از آن جا به ایران آمد و در اصفهان متوقف شد و در نزد علمای آن دیار به تحصیل علم و ادب و فقه پرداخت.
    شیخ محمّد در شهر عینیه رانده شد و در سال ۱۱۰۶ به درعیه از نواحی معروف نجد رهسپار گردید. امیر درعیه که محمد بن سعود نام داشت مقدم او را گرامی شمرد و سخنان وی را به مصلحت مقام خود دانست و به شیخ محمد وعده مساعدت و یاری در اشاعه عقایدش داد. شیخ محمد درعیه را موطن خویش قرار داد، و به مردم آن سامان تفسیر قرآن بیاموخت و به اصول مذهب خود آشنا ساخت.
    امضاء

  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    چون عدّه ای به مذهب وی گرویدند، آنان را علیه مردم نجد فرمان جهاد داد و ایشان به یاری محمد بن سعود بر نجد و قبایل ساکن در آن حدود غلبه کردند، و شهر ریاض را فتح کردند و از آن به بعد آل سعود آنجا را پایتخت خود قرار دادند.
    شیخ محمّد اداره امور مردم را به عهده عبدالعزیز پسر محمد بن سعود واگذار کرد و خود به عبادت و تدریس پرداخت تا در سال ۱۲۰۶ رخت از جهان بربست.
    شیخ مفهوم توحید و لا اله الاّ اللّه را طوری قرار می داد که جز معتقدان به این عقیده موحد دیگری باقی نمی ماند. وی چنین گوید: لا اله الاّ اللّه نفی است و اثبات.
    قسمت اوّل لا اله دلالت بر نفی جمیع معبودات می کند و قسمت دوم الاّ اللّه عبادت را برای خدایی که شریک ندارد ثابت می نماید.
    همچنین گوید: مهمترین چیزی که خداوند بر آن امر فرموده «توحید» است که مقصود از آن منحصر ساختن عبادت به خدا می باشد و زشت ترین چیزی که خداوند از آن نهی فرموده، شرک است.
    امضاء

  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    محمد جواد مغنیه در کتاب «هذی هی الوهابیه » ، طبع بیروت باستناد به کتب محمد بن عبدالوهاب و آثار دیگر «وهابیان » می نویسد: به نظر وهابیها هیچ انسانی نه موّحد است و نه مسلمان مگر این که امور معینی را ترک نماید که از جمله آنها این چند مورد است:
    ۱ – بوسیله هیچ یک از انبیاء و اولیای خدا به خداوند تعالی توسل نجوید و هر گاه چنین کند و بگوید: ای خدا توسط پیامبرت محمد(ص) به تو متوسل هستم که من را مشمول رحمت خود قرار دهی، چنین کسی به راه مشرکان رفته و عقیده اش شرک است.
    ۲ – به قصد زیارت به قبر پیغمبر(ص) نزدیک نشود و بر آن دست نگذارد و در آن جا دعا نخواند و نماز نگذارد و بر آن بنا و مسجد نسازد و برای آن نذر نکند.
    ۳ – از پیغمبر طلب شفاعت نکند اگر چه خداوند حق شفاعت را به پیغمبر(ص) اسلام عطا کرده است ولیکن از طلب آن نهی فرموده است.
    بر مسلمان جایز است که بگوید: یا اللّه اشفع لی محمدا، یعنی محمد(ص) را شفیع من قرار ده ولی روانیست بگوید: یا محمد اشفع لی عند اللّه، یعنی ای محمّد (ص) نزد خدا برای من شفاعت کن.
    کسی که از پیامبر طلب شفاعت کند مانند این است که از بتان شفاعت خواسته باشد.
    ۴ – باید هرگز به پیغمبر سوگند نخورد و او را ندا و «یا محمدا» نکند و آن حضرت را با لفظ «سیدنا» توصیف نکند و الفاظی از قبیل: بحق محمد، یا محمد، سیدنا محمد(ص) بر زبان جاری نسازد.
    ۵ – نذر برای غیر خدا و پناه بردن و استغاثه به غیر خداوند شرک است.
    ۶ – زیارت قبور و ساختن گنبد و بنابر آنها و تزیین قبور و سنگ و کتیبه نهادن بر آن، و چراغ و شمع گذاشتن بر آن شرک است.
    امضاء

  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    همه مسلمانان معتقدند که هر کس شهادتین گوید مسلمان محسوب می شود و خون و مالش محفوظ است امّا «وهابیه » گویند: قول بدون عمل ارزش و اعتباری ندارد و بنابراین هر کس شهادتین را بخواند ولی از مردگان استعانت بطلبد چنین کسی کافر و مشرک خواهد بود و خون و مال او حلال می باشد.
    «وهابیان » به پیروی از ابن تیمیه به ظاهر آیات و اخبار عمل می کنند و قایل به تاویل و توجیه نیستند، و به استناد ظاهر پاره ای از احادیث و آیات برای باری تعالی اثبات جهت می کنند و او را مانند «مجسمه » دارای اعضا و جوارح می دانند. آنان نخستین پیغمبر را نوح و خاتم ایشان را حضرت محمد(ص) بن عبداللّه دانند.
    در سرزمین ایشان زیارت قبور وجود ندارد و تمام قبرها با خاک یکسان است و روضه منوره پیغمبر(ص) را که تا به حال باقی می باشد طوری قرار داده اند که کسی نمی تواند بدان نزدیک شود و قبر مطهر ابدا دیده نمی شود.
    مذهب وهابی اکنون در عربستان سعودی مذهب رسمی است و فتاوی علمای آن مذهب از طرف دولت اجرا می شود.
    «وهابیان » در فروع مذهب تابع امام احمد حنبل هستند و بر هیچ یک از پیروان مذاهب اربعه مثل: حنفی، شافعی، حنبلی، مالکی ایراد نمی گیرند ولی پیروان دیگر مذاهب را از قبیل: «شیعه » و «زیدیه » و «غلاه » را مورد طعن قرار می دهند.
    «وهابیه » در سال ۱۲۱۶ هجری قمری بعد از خراب کردن قبور بقیع، به کربلا و نجف حمله کردند و حرم حضرت امام حسین(ع) را غارت نمودند و قریب چهار هزار تن از مردم شیعه آن شهر را بکشتند.
    ایشان بر آن بودند که گنبد رسول(ص) خدا را نیز خراب کنند و با خاک یکسان نمایند ولی از بیم اعتراض دیگر مسلمانان از این کار خودداری کردند.
    امضاء

  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    گویند: محمد بن عبدالوهاب بر سر قبر رسول(ص) خدا می رفت و با عصای چماق گونه خود بر قبر آن حضرت می کوفت و می گفت: یا محمد، قم ان کنت حیّا «یعنی ای محمد(ص) اگر زنده ای برخیز» و با این عمل می خواست به پیروان خود نشان دهد که پیغمبر(ص) زنده نیست و نباید از او حاجت خواست.
    با تبلیغات متعدد عقاید «وهابیان » در افریقا و هند رواج فراوان یافته است چنان که در زنگبار بسیاری از مسلمانان به این مذهب گراییده اند.
    در هندوستان پیشوای این فرقه سید احمد خان (۱۸۱۷ – ۱۸۹۸) ملقب به (زخژ) بود که در سال ۱۸۲۲ میلادی در سفر حج خود مذهب وهابی را پذیرفت و در پنجاب به دعوت پرداخت و دولتی شبیه به حکومت «وهابیان » به وجود آورد و کارش بالا گرفت به حدی که شمال هند را تهدید می کرد. وی به علما و واعظان دین در آن نواحی حمله می برد و به هر کس که مذهب او را نمی پذیرفت اعلان جهاد می داد، و هند را «دار الفکر» نامید.
    سرانجام امپراطوری انگلیس برای رفع اغتشاش توانست سید احمد خان را به جای خود بنشاند.
    در الجزایر امام سنّوسی برای حج به مکّه رفت و دعوت «وهابیه » را بشنید و آن را بپذیرفت و پس از بازگشت به موطن خود در انتشار آن کوشید.
    در یمن شخصی به نام امام شوکانی (درگذشته در ۱۲۵۰) برخاست و آن عقاید را در آنجا رواج داد.
    شیخ محمد عبده در مصر به دو نکته که اساس مذهب «وهابیه » را تشکیل می داد توجه کرد که یکی مبارزه با بدعتهاست و دیگری باز بودن باب اجتهاد.
    وی را در این راه، شاگرد و دوست صدیقش، سید محمد رشید رضا صاحب مجله المنار یاری می کرد.
    عقاید «وهابیان » در افکار و آثار شیخ محمود شکری آلوسی نیز تاثیر کرد.
    آثار محمد بن عبدالوهاب، کتاب التوحید، کشف الشبهات، تفسیر الشهاده لا اله الاّ اللّه، فضل الاسلام، نصیحت المسلمین و مفید المستفید است.






    امضاء

  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    وهابیت ، از فرق نسبتا نوپای اسلامی ست. این مسلک که در زادگاه اسلام یعنی در عربستان رشد یافته، به دلیل پشتوانه قوی سیاسی و اقتصادی در حال گسترش به دیگر نقاط بلاد اسلام است. از آنجا که پیروان این فرقه تنها خود را بر حق دانسته و پیروان مذاهب دیگر اسلامی را کافر و مشرک و خارج از حوزه اسلام می شمرند، اهمیت مطالعه و تدقیق در اصول فکری این مکتب آشکار می گردد.
    در این نوشتار ابتدا مختصری به زندگینامه محمد بن عبدالوهاب به عنوان پایه گذار وهابیت پرداخته شده و سپس نظریات او در باب توحید، توسّل، شفاعت، بدعت و تکفیر مسلمانان مورد بررسی قرار گرفته است. نیز سعی شده تا حد امکان به نوشته ها و گفته های محمدبن عبدالوهاب استناد شود و سپس صحت و سقم این گفته ها مورد بررسی قرار گیرد.
    امضاء

  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    زندگی شیخ محمد بن عبدالوهاب


    مؤسس فرقه وهابیت ، محمد بن عبدالوهاب است که در سال 1115ق (1703م) در شهر العیینه متولد شد و در 1206ق (1794م) درگذشت. وی در خانواده ای اهل علم متولد شد، پدر او قاضی شهر عیینه و عالمی دینی بوده و نیاکان محمد بن عبدالوهاب همگی بر مذهب احمدبن حنبل بوده اند؛ لذا محمدبن عبدالوهاب نیز از همان آغاز که تعلّم دینی را در خانواده شروع کرد، بر همان مذهب حنبلی به تحقیق و تلمّذ پرداخت (حسین خَلَف، 5556).پس از مدتی وی به شهرهای دیگری از جمله مکه و مدینه سفر کرد. از آنجا که وی در مدینه منکر استغاثه مردم به مزار نبی(ص) شد و آن را برابر با شرک دانست، علمای آنجا او را طرد کرده و در 1136ق (1723م) او را مجبور به ترک مدینه کردند. این وضعیت در شهرهای دیگری نیز که شیخ رحل اقامت در آنها می افکند، حاکم بود. وی از مدینه به بصره رفت و چون مجبور به ترک بصره شد به حریملا سفر نمود اما در حریملا نیز او را تهدید به قتل کردند و این امر سبب بازگشت وی به زادگاهش عیینه در سال 1156ق (1743م) شد. از آنجا که امیر عیینه، عثمان بن معمّر با شیخ از یک قبیله بود و از قدیم با او ارتباط دوستی داشت، وی را در آن شهر پذیرفت (همان، 7576).
    زمانی که محمد بن عبدالوهاب در بصره بود، توسل به انبیا و اولیا و زیارت قبور را منکر شد و مردم را از انجام آن اعمال نهی کرد. اینجا، شایسته است عینا چند جمله از کتاب سیرة الامام شیخ محمد بن عبدالوهاب را که به قلم یکی از پیروان او تالیف شده بیاوریم: «شیخ در بصره اعلان نمود که دعا و طلب کردن تنها باید از خدا باشد، او کسانی را که غیر از خدا را می خواندند تکفیر نمود. و اگر کسی در مجلسش از کرامات اولیا و صالحین سخن می گفت، او را از عبادت آنها نهی می کرد و می گفت محبت آنها همان پیروی نمودن از آنهاست و نه خدا قراردادن آنها سوای اللّه» (سعید، 19).
    در این جملات بدفهمی محمد بن عبدالوهاب از مسأله زیارت و توسل به خوبی آشکار می شود. بدرستی نمی توان گفت چرا پس از گذشت قرون بسیار میان مسلمانان بسیاری که این اعمال را انجام می دهند، او به چنین برداشتی از توسل و زیارت رسیده، تا آنجا که علنا به بیان خود، محبت داشتن نسبت به اولیا و توسل به آنها را «خدا» دانستن آنها می شمرد و بلافاصله حکم تکفیر صادر می کند. البته باید متذکر این مطلب شویم که در زمان شیخ محمد بن عبدالوهاب، پرستش سنگها و درختان و بزرگداشت آنها نیز میان بسیاری از قبایل رواج داشت که توسط وی نابود گردید (الیاسینی، 28). بنابراین شاید بتوان جوّ بُت زده آن دوره را نیز در ایجاد چنین زمینه فکریی مؤثر دانست. بدنبال این اعتقادات و به دعوی بر پایی توحید بود که شیخ در هر شهری که اندک نفوذی می یافت، دستور می داد تمامی مشاهد شریفه و گنبدهایی را که مردم به زیارت آنها می رفتند، خراب کنند (حسین خلف، 115116؛ سعید، 22). از آن جمله بود قبر زید بن خطاب در شهر جبلیه و مسجدی که روی آن قبر ساخته شده بود که به فرمان او ویران شد. این زید و تعداد دیگری از صحابه و دیگر مسلمین در سال 12ق در جنگ ردّه به شهادت رسیده و در این مکان دفن شده بودند. طی سالیان بسیار، مردم روی این قبور گنبد و بارگاه ساختند و به زیارت آنها می رفتند و به آنها توسّل می جستند. همین امر سبب شد که شیخ علیرغم مخالفت و نارضایتی مردم شهر، با عده ای از طرفدارانش این مقابر را تخریب نماید (حسین خلف، 130؛ سعید، 23).
    در اثر اینگونه اعمال بود که شیخ مجبور به ترک زادگاهش عیینه شد و در 1158ق/1744م) به درعیه مهاجرت کرد و تحت حمایت امیر محمدبن مسعود (حک 11381179/17251765م) قرار گرفت.در همین زمان است که شیخ محمدبن عبدالوهاب با امیر محمد بن مسعود پیمان می بندد تا با یکدیگر برای فتح سرزمینهای اسلامی و تبلیغ اسلام ناب همراهی نمایند، و نتیجتا یکی نیروی مذهبی و دیگری قوای جنگی و نبرد را فراهم می کند. در اثر این همکاری نزدیک است که از شهر درعیه پرچمهای جهاد برافراشته می شود و با مسلمانان دیگر مناطق به جنگ می پردازند تا آنان را از سویی زیر سلطه حکومت امیر محمد بن مسعود درآورند و از سوی دیگر وادار به تبعیت از مسلک وهابیت نمایند. طیّ این جنگ های خونین، جنایات و کشتارهای بسیاری علیه مسلمانان صورت می گیرد و بسیاری از بلاد اسلامی به تصرف امیر محمدبن مسعود در می آید. این جنگها همگی نام «جهاد فی سبیل اللّه» و قتال با کفّار را می گیرند و اموال مسلمین حکم غنایم را پیدا می کنند (حسین خلف، 206؛ سعید، 2732).
    امضاء

  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    در کتاب حیاة الشیخ محمد بن عبدالوهاب در مورد کیفیت رابطه میان امیر محمدبن مسعود و شیخ محمدبن عبدالوهاب چنین آمده است: «شیخ محمدبن عبدالوهاب و امیر محمدبن مسعود، در همه امور و در همه تصرفاتشان اتفاق تمام و کمال باهم داشتند. به گونه ای که گویا شخصیتی واحد هستند که دارای دو وظیفه در زندگی می باشند... امیر محمدبن مسعود، تا موافقت شیخ حاصل نمی آمد، به هیچ کاری اقدام نمی کرد ...امیر محمدبن مسعود اولین مؤسس دولتی به شمار می رود که به حمایت از دعوت شیخ محمدبن عبدالوهاب پرداخت، کما اینکه شیخ نیز اولین واضع این مکتب محسوب می شود» (حسین خلف، 266).
    پس از فتح ریاض در سال 1188ق (که در واقع زمان آغاز اقتدار وهابیت به شمار می رود)، شیخ از حکومت و سیاست کناره گیری می کند و امور مسلمین را بدست امیر عبدالعزیز (حک 1179 1218ق/ 17651803م) جانشین امیر محمدبن مسعود می سپارد (حسین خلف ، 311). هموست که برای نخستین بار به «امام» ملقب شد.
    حسین خلف (390) در مورد نحوه حکومت امیر عبدالعزیز می گوید: «عصر امام عبدالعزیز، عصر گسترش بود، پس از جهادی طولانی در راه اعلای کلمة الله و اخلاص جهت عبادت خداوند و تنفیذ احکام و شرایع الهی، شهرهای بسیاری تحت سلطه وی قرار گرفت... اما وی به اینها اکتفا نکرد، بلکه از آن نیز تجاوز نمود و برکات اصلاحات و جنگهایش به حدود حجاز، طائف، مکه مکرّمه و مدینه منوّره نیز رسید».


    امضاء

  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    می بینیم که متأسفانه چگونه بر جنایات محمدبن عبدالوهاب و حاکمان سیاسی هم عصرش، نام جهاد فی سبیل اللّه و اصلاح دینی نهاده می شود و تصرّفات سیاسی، صبغه مذهبی می یابد.این است که از همان ابتدا، حکومت سعودی با وهابیت پیوندی عمیق خورده و هر یک از این دو برای تقویت خود، به دفاع و طرفداری از دیگری می پردازند. برای روشن تر شدن کیفیت همکاری علمای وهابی با دولت حاکم، سخن الیاسی را (3637) عینا ترجمه و نقل می کنیم: «تعالیم وهابی، حکومت سعودی را در جزیرة العرب محکم و استوار کرد. محمد بن عبدالوهاب تاکید بسیار داشت که اطاعت حکّام واجب است حتی اگر ظالم باشند. اوامر حکّام تا زمانی که با قواعد دین تضاد و مخالفتی نداشته باشد، باید اطاعت شوند و علما قیّم و مسؤول شرح و تفسیر آن قواعد هستند. شیخ، صبر در برابر ظلم حکّام را توصیه می نمود و از قیام مسلّحانه علیه حکومت نهی می کرد...».
    وهابیون در مورد مسأله اطاعت از هر حاکمی خواه ظالم خواه عادل به احادیث و عمل برخی صحابه استناد می کنند. از جمله آنکه: «الجهاد واجب علیکم مع کلّ امیر برّا کان أو فاجرا». حال آنکه این تفکر مخالف قرآن است و آیات بسیاری تبعیت از ظالمین را معصیت می داند و از آن نهی می کند. از جمله آیه ..ولا تَعاوَنوُا عَلَی الاِثْمِ و العُدْوانِ...(مائده/2) و در احادیث نیز از اطاعت مخلوق گناهکار نهی شده است: «لا طاعة لمخلوق فی معصیة الخالق» (نهج البلاغه، خ 156).
    شیخ محمد بن عبدالوهاب در زمان حیات خود، بیش از 30 کتاب تالیف نمود که مهمترین آنها عبارتند از: التوحید، کشف الشبهات، تفسیر سورة الفاتحة و اصول الایمان (برای اطلاع از فهرست کتب محمد بن عبدالوهاب نک: حسین خلف ، 347349).
    وی در این مدت نامه های بسیاری نیز به علمای سرزمین های اسلامی نوشت و به تبیین عقاید خود و دعوت آنان پرداخت (در مورد نامه های محمدبن عبدالوهاب نک: حسین خلف؛ سعید، 48175). البته پاسخی که وی از ارسال نامه هایش دریافت می کرد، بیش از آنکه بر مبنای اعتقاد دینی باشد، محصول ملاحظات سیاسی و اقتصادی بود. برخی رهبران قبایل به این حرکت جدید می پیوستند زیرا آن را ابزار پیمان اتحادی علیه شورش های محلّی می شمردند، و برخی دیگر از این واهمه داشتند که پذیرش این دعوت، قدرت آنان را تحت سیطره ابن مسعود تقلیل داده و مجبور سازد که لااقل بخشی از مالیاتهای دریافتی از مردم را به آن حکومت پرداخت نمایندemiw ,3/160) ).اینک، پس از این نگاه کوتاه تاریخی بر زندگی محمدبن عبدالوهاب، به بررسی برخی نظرات و دیدگاههای اصولی وی می پردازیم.
    امضاء

  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    اقسام توحید از نظر محمد بن عبدالوهاب:


    توحید، موضوع محوری مذهب وهابیت است، بگونه ای که محمدبن عبدالوهاب آن را همان دین اسلام و دین الله می شمرد (الیاسینی، 33). در واقع تقسیم بندی و تعریف او از توحید است که شالوده دیدگاههای او را شکل می بخشد. لذا به جهت اهمیت بحث، به تفصیل به این موضوع می پردازیم.تقسیمی که محمد بن عبدالوهاب از توحید ارائه داده است، در آثار خود او متفاوت است. وی در برخی رسالاتش توحید را به دو بخش ربوبی و الوهی تقسیم می کند (سعید، 79، نامه محمدبن عبدالوهاب به عبدالله بن سحیم). و در برخی نوشته هایش، آن را شامل سه بخش ربوبی، الوهی و اسماء و صفات می داند (حسین خلف، 163). از این رو در کتبی که پیرامون عقاید وی تالیف شده نیز هر دو شقّ تقسیم به چشم می خورد. همین امر سبب شده که ابن مرزوق گوید (94): «محمدبن عبدالوهاب در تقسیم توحید، در سه موضع آن را به دو بخش تقسیم کرده و در یک موضع آن را دارای سه اصل دانسته است. همین تذبذب و بی ثباتی، دالّ بر جهل او نسبت به اصول دین می باشد. و اگر گفته شود که این مسأله تغییر در اجتهاد و رسیدن به تقسیم بندی جدیدی است، پاسخش این است که این گفته فاسد است زیرا اجتهاد در فروع است و نه در اصول».به هر صورت ما برای آنکه در این مقاله جامع تر بحث کرده باشیم، هر سه نوع توحید را از نظر محمدبن عبدالوهاب بررسی می کنیم.
    1 توحید ربوبی: عبد الوهاب در نامه ای به عبدالله بن سحیم می نویسد (سعید،79): «توحید ربوبی آن است که خداوند سبحان، در خلق و تدبیر از ملائکه و انبیا و موجودات دیگر متفرد است. و این حقّی انکارناپذیر است. اما انسان با این اعتقاد مسلمان نمی شود. چرا که اکثر مردم نسبت به این مسأله معترفند. آنگونه که در قرآن آمده: وَ لَئِن سَأَلْتَهُم من خَلَقَ السَّمواتِ و الارضَ و سَخَّرَ الشَّمْسَ و القَمَرَ لَیَقُولُنَّ اللّه ُ (عنکبوت/61)؛ قُلْ مَن یَرزُقُکُم مِن السَّماءِ و الارضِ اَمَّن یَملِکُ السَّمْعَ والاَبصارَ...فَسَیَقوُلونَ اللّه ُ (یونس/31).در حقیقت توحید ربوبی، وحدت و یگانگی خداوند در عمل، خلق، تدبیر و تصرفّات است (الیاسینی، 33).
    امضاء

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi