قبل از انقلاب اسلامي ايران در چهارچوب جنگ سرد يعني در عرصه رقابت دو ايدئولوژي حاكم بر جهان و دو ابرقدرت نظامي، جايگاه ويژهاي بدست آورد. در محاسبات استراتژيك غرب به ايران نقش فعال د جهت مقابله و جهاد كمونيسم در حاشيه جنوبي شوروي داده شد.(1) چنين نقشي همسويي كامل با جهانبيني دولت ايران داشت. لذا ايران در ملاحظات بينالمللي آمريكا نقش اقتصادي، امنيتي و سياسي در رقابتهاي بينالمللي و در جهت منافع غرب ايفا ميكرد. شاه كه بقا و دوام حكومت خود را در موفقيت جهاني آمريكا و غرب ميديد نفت را به عنوان وسيلهاي موثر در جهت پيروزي اين استراتژي به خدمت گرفت.(2) ولي اگر چه الزامات ماهري حكومت شاه همراهي او را با استراتژي منطقهاي و بينالمللي آمريكا اجتنابناپذير كرده بود، اما اين همسويي فاصلهاش را با باورهاي توده مردم بيشتر كرد. و بعضي از دانشمندان روابط بينالملل علت عمدة انقلابها در جوامع بشري را در ازدياد بيش از حد فاصله بين باورهاي حاكمان و مردم ميدانند. و يكي از ويژگي حكومت شاه در ديدگاه مردم عرضة نفت ارزان ايران به دنياي غرب از سوي شاه بوده و مردم باور داشتند كه شاه با تاراج ثروت كشور بر آمريكا و غرب خوش خدمتي ميكند. لذا در جريان انقلاب نحوه و ميزان عرصة نفت ايران در بازار جهاني به عنوان معرفي مهم و استراتژيك پذيرفته شد.