نقد ادیان و آینده جهان
نویسنده با تبیین نظریه مهدویت و برشمردن ویژگی های جهان حاضر کوشیده است تا میان تئوری جهانی شدن و مسئله مهدویت سازگاری به وجود آورد و در این راستا می گوید تئوری جهانی شدن و همچنین رسالت عمومی ادیان، ظهور مصلح جهانی نیز به عنوان فلسفه تاریخ ادیان، امری قابل توجه است. از نظر نویسنده، ادیان باید ویژگی های عصر جدید را منطبق بر سنت های تاریخی خویش تفسیر کنند.
دورنما و چشم انداز ادیان پیرامون سیر و حرکت جوامع و یا فلسفه تاریخ، بسیار روشن و مثبت اندیشانه است و نسبت به آینده جوامع، نگرشی منفی و یا صرفا آرمان گرایانه ندارد، بلکه معتقد است جوامع انسانی به سوی اصلاح، عدالت، هم زیستی مسالمت آمیز و رشد پیش می روند. نگرش ادیان مبتنی بر اصلاح جهانی با تئوری سوسیالیسم این تفاوت را دارد که هیچگاه متون مقدس، تاریخ را یک امر جبری و غیرارادی نمی دانند، بلکه معتقدند که انسان ها محرک و موتور تاریخ هستند و این انسان ها می باشند که تاریخ و فرهنگ را می سازند و به جای آنکه به جبر تاریخ قایل باشند، به ارادی بودن ساخت تاریخ معتقد هستند؛ به طوری که اگر انسان ها و یا حاکمان به گونه دیگری می اندیشیدند و یا عمل می کردند، قطعا تاریخ و فرهنگ هم می توانست به گونه دیگری ساخته شود.