مسئلهی دین در انسان شناسی
در نگاهی عمومی، مسئلهی دین در انسان شناسی، همچون در جامعه شناسی، در تقابل دو مفهوم «قدسی» (1) و «ناقدسی» (2) و در فرایند تولید اجتماعی باورهای دینی قرار میگیرد. در هر دو رویکرد، امیل دورکیم شخصیتی کلیدی است که کتاب کلاسیکش صور ابتدایی حیات دینی، پایههای درک انسان شناختی را، همچون جامعه شناختی، نسبت به پدیدهی دین مستحکم میکند. در حوزهی دین شناسی کارل اوتو (3) و میرچیا الیاده (4) دو چهرهی مهمی هستند که عمدتاً قالبهای درک دین را به منزلهی مفهومی «دیگر» مطرح میکنند: نوعی دیگربودگی که نیاز عمیق انسان را به توضیحی متافیزیکی از پدیدههای فیزیکی نشان میدهد. در عین حال باید توجه داشت که انسان شناسی به خاطر همین رویکرد است که اهمیتی بیش از انسان شناسی یافته، نه رویکرد به مثابه محصول و برآیند تأثیر متقابل پدیدههای اجتماعی. تجربهی علمی انسان شناسی طی بیشتر از 150 سال تأییدی است بر این فرض.