صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 17 , از مجموع 17

موضوع: رابطه شفاعت با مقام معنوى مؤمنان

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    دسته هشتم


    آياتى كه در آنها لفظ شفاعت به كار نرفته، ولى به شفاعت غيرفرشتگان مربوط مى شوند.
    از اين دسته نيز به نمونه اى مهم مى توان اشاره كرد كه در پاسخ به پرسش نخستين مؤثر است: «وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَاما مَحْمُودا.» (اسراء: 79)
    فخر رازى از واحدى نقل كرده است: مفسّران اجماع دارند كه مراد از «مقاما محمودا» در اين آيه، «شفاعت» است و در اين زمينه، رواياتى نيز وارد شده؛ مثل قال النبى صلي الله عليه و اله: «المقام المحمود هو المقام الذى اشفع فيه لأمتى.»18
    در روايات شيعه نيز به همين مطلب تصريح شده است. در تفسير عياشى روايات متعددى از امام باقر و امام صادق عليهماالسلام وجود دارد كه در تفسير جمله «عسى ان يبعثك ربك مقاما محمودا» فرموده اند: «هى الشفاعه.»19
    البته فخر رازى و علّامه طباطبائى و... كوشيده اند كه نشان دهند ظاهر اين آيه نيز مشعر به همين معناى شفاعت است. آنها ادعا كرده اند كه جمله «عسى ان يبعثك» نشان مى دهد منظور از «مقام محمود» مقامى است كه خداوند در آينده به پيامبر مى دهد كه ستايش همگان را برمى انگيزاند؛ چراكه سودش به همگان مى رسد. آنها بر اين استظهار استدلال نموده اند كه «محمود» در آيه شريفه مطلق است و هيچ گونه قيد و شرطى ندارد و حمد و ستايش نيز در برابر يك عمل اختيارى است و چيزى كه واجد همه اين صفات باشد، چيزى جز شفاعت عامه پيامبر صلي الله عليه و الهنيست.20
    به هر صورت، با توجه به روايات فراوان هر دو فرقه و اجماع هاى منقول مفسّران، ترديدى وجود ندارد كه «مقاما محمودا» بر مقام شفاعت منطبق مى گردد، همان گونه كه زمخشرى نيز تفسير اين آيه به شفاعت را به قرينه روايات نبوى متعدد پذيرفته است.21 آن قدر دلالت اين آيه بر شفاعت، دست كم به لحاظ روايات فراوان وارده در ذيل آن، محكم است كه مفسّرانى همچون آلوسى، كه از پذيرش اين گونه مسائل رويگردان هستند، اعتراف كرده اند: «و المراد بذلك المقام مقام الشفاعة العظمى.»22
    تطبيق «مقام محمود» بر شفاعت به معناى انحصار آن در شفاعت نيست؛ چراكه بعيد نيست منظور اين باشد كه پيامبر صلي الله عليه و اله با نماز شب و نيايش در سحر به درجه اى از قرب مى رسد كه يكى از آثار آن، شفاعت كبرى مى باشد كه ستايش همگان را برمى انگيزاند.
    همچنين، هرچند مخاطب در آيه ظاهرا پيامبر صلي الله عليه و اله است، ولى مى توان اين حكم را به مقتضاى تعليل تعميم داد و نتيجه گرفت: هر انسانى كه برنامه الهى تلاوت قرآن و نماز شب را انجام دهد، به ميزان ايمان و عمل خويش به بارگاه قرب پروردگار راه يافته و به همان ميزان سهمى از مقام محمود خواهد داشت و در نتيجه، خواهد توانست شفيع و دستگير واماندگان در راه شود. به عبارت ديگر، هر مؤمن متهجدى كه تهجدش مقبول واقع گردد، در شعاع ايمان خود از مقام شفاعت برخوردار خواهد بود، هرچند مصداق اتم و اكمل اين آيه شخص پيامبر صلي الله عليه و الهاست.23
    ناگفته نماند كه هرچند واژه «مقام» در آيه شريفه به معناى لغوى خويش به كار رفته است، ولى تعريف اصطلاحى «مقام معنوى» در عرفان نظرى نيز بر آن تطبيق مى كند؛ چراكه پيامبر صلي الله عليه و اله با رسيدن به «مقاما محمودا» كمالى را در مسير سلوك خويش به فعليت رسانده است و اين مطلب با تعريف محى الدين عربى از تعريف «مقام» سازگارى دارد: «به فعليت رسيدن كمالاتى است كه انسان مؤمن در مسير سلوك خويش مى تواند تحصيل كند.»24
    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    جمع بندى

    با كنارهم چيدن نكات استفاده شده از آيات، مى توانيم به دو پرسش اوليه پاسخ دهيم. با توجه به اينكه از هريك از شفاعت كننده و شفاعت شونده پرسش گرى شده بود، پاسخ را در دو بخش ارائه مى نماييم:
    الف. نسبت به شفاعت كننده

    از آيات دسته چهارم استفاده گرديد كه تنها كسى مى تواند شفاعت كند كه به اذن الهى موانع در مورد وى برطرف شده باشند. از آيات دسته سوم نيز چنين برمى آيد كه دريافت اذن الهى، وابسته به آماده كردن اسبابى از سوى شفيع است. از منظر دسته دوم آيات نيز شفاعت كردن مقامى اكتسابى است و با انجام كارهايى مى توان واجد آن گرديد.
    از آيات دسته هشتم نيز استفاده گرديد كه نماز شب و نيايش در سحر مى توانند سبب شوند كه انسان به درجه اى از قرب برسد كه يكى از آثار آن، شفاعت كبرى مى باشد كه ستايش همگان را برمى انگيزاند. البته مصداق اتم آن شخص پيامبر صلي الله عليه و اله است، ولى دليلى بر اختصاص اين مقام معنوى به شخص پيامبر صلي الله عليه و اله وجود ندارد. از اين رو، مى توان به پرسشى كه در ابتداى مقاله مطرح گرديد، چنين پاسخ داد: اين امكان وجود دارد كه آدمى با انجام برنامه هاى الهى، همانند تهجد به ميزان ايمان و عمل خويش، تكوينا، به بارگاه قرب پروردگار راه يافته و به همان ميزان سهمى از مقام محمود دريافت نمايد و در نتيجه، خواهد توانست شفيع ديگران شود. به عبارت ديگر، هر مؤمن متهجدى در شعاع ايمان خود از مقام شفاعت برخوردار خواهد بود، هرچند مصداق اتم و اكمل اين آيه شخص پيامبر صلي الله عليه و اله است.
    در دسته هشتم از آيات، اشاره كرديم كه هرچند واژه «مقام» در آيه شريفه به معناى لغوى خويش به كار رفته است، ولى تعريف اصطلاحى «مقام معنوى» در عرفان نظرى نيز بر آن تطبيق مى كند؛ چراكه پيامبر صلي الله عليه و اله با رسيدن به «مقاما محمودا» كمالى را در مسير سلوك خويش به فعليت رسانده است و اين مطلب، با تعريف اصطلاحى عرفان نظرى از «مقام» سازگارى دارد: «به فعليت رسيدن كمالاتى است كه انسان مؤمن در مسير سلوك خويش مى تواند تحصيل كند.»
    بنابراين، رابطه اى مستقيم بين شفاعت كردن و مقام معنوى فرد وجود دارد، به گونه اى كه شفاعت كردن از آثار مقام معنوى است كه فرد مؤمن با اجراى برنامه هاى الهى، همانند برپاداشتن نماز شب، از آن بهره مند مى گردد.
    امضاء

  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    ب. نسبت به شفاعت شونده

    1. پيش تر از آيه «الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ... يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَّحْمَةً وَعِلْما فَاغْفِرْ...»استفاده كرديم كه شفاعت متفرع بر رحمت واسعه الهى است.
    2. هرچند رحمت الهى عام است، ولى از دسته چهارم از آيات استفاده گرديد كه در حالت عادى موانعى نسبت به شفاعت شدن و برخوردارى از رحمت واسعه الهى وجود دارد و اين موانع همواره باقى است، مگر آنكه خداوند اذن داده و اين موانع را برطرف نمايد. همان گونه كه از دسته سوم از آيات نيز استفاده گرديد، رابطه شفاعت با شفاعت شونده يك امر اعتبارى صرف و قراردادى محض نيست و فرد براى اينكه مورد شفاعت قرار گيرد و موانع برطرف گردد، بايد قابليت بهره مندى از شفاعت را در خود ايجاد كرده باشد. با توجه به قرينه عقلى حكيم بودن خداوند و نبود بخلى در ساحت الهى براى بهره مندى از رحمت الهى، مى توان عقلاً نتيجه گرفت كه تنها كسانى از اين رحمت الهى محروم مى گردند كه فاقد قابليت تطهير و پاك شدن باشند. بدين ترتيب، همچنان كه در اين عالم، باران (رحمت عام الهى) تنها زمينى را كه داراى قابليت است، بارور مى كند و در آن گل و گياه مى روياند و زمينى كه اين قابليت را ندارد از آن بهره اى نمى برد، در آن جهان نيز تنها كسى مى تواند از رحمت عام مورد شفاعت قرار گرفتن بهره مند شود كه قابليت بهره مندى از آن را در خود ايجاد كرده باشد.
    خلاصه اينكه بهره مندى از شفاعت، اكتسابى است و با انجام كارهايى كه منجر به برطرف شدن موانع مى گردند مى توان واجد آن گرديد.
    امضاء

  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    از عبارت «وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ»در ذيل آيه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاكُم مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ... وَلاَ شَفَاعَةٌ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ» مى توان استفاده كرد كه كفر مانع مورد شفاعت قرار گرفتن مى گردد و كافر با كفرش به خودش ستم كرده و خود را از شفاعت محروم مى نمايد. از اينجا معلوم مى شود كه شفاعت، با ايمان، كه يك مقام معنوى است، ارتباط دارد.
    همچنين، آياتى همانند «وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى» نشان مى دهند كه يكى از ويژگى هاى لازم براى بهره مندى از شفاعت و برطرف شدن موانع، رضايت الهى از دين فرد است و تا زمانى كه اين ويژگى حاصل نگردد، فرد مورد شفاعت قرار نمى گيرد.
    از سياق آياتى همانند «فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ»كه ظهور در پذيرش تقاضاى فرشتگان دارد و به ويژه آيه شريفه «وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى»استفاده مى شود كه تقاضاى مورد شفاعت قرار گرفتن كسانى كه به رضايت الهى از دينشان رسيده اند، ولى در دنيا دچار لغزش هايى شده اند و اين لغزش ها را با خود به عالم ديگر برده اند، پذيرفته شده و آنها از اين رحمت واسعه الهى بهره مند مى گردند. از آياتى نظير «إِنَّ اللّهَ لاَ يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ» استفاده كرديم كه بهره مندى از نعمت شفاعت، عام بوده و بجز شرك، كه امرى اعتقادى است، هر عملى قابل شفاعت و آمرزش است. البته اگر زنگارهاى سياهى و گناه آن قدر زياد باشد كه اصل اعتقاد فرد را نيز متزلزل كرده باشد از نعمت مورد شفاعت قرار گرفتن محروم خواهد بود؛ چراكه رضايت الهى از دين وى مورد خدشه قرار خواهد گرفت.
    امضاء

  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    ظهور عرفى شمول رحمت و مغفرت الهى از راه شفاعت اين است كه به همان سان كه توبه سبب محو كدورت ناشى از سيئات و لغزش هاى آدمى مى شود، با شفاعت انبيا اوليا و فرشتگان نيز آثار لغزش ها از نفس شخص گناهكارى كه قابليت بهره مندى از شفاعت را داراست، پاك مى شود. در برخى روايات25 نيز وارد شده كه پيامبر صلي الله عليه و اله برخى افراد را درحوض كوثرشست وشومى دهند.تعبيربه«شست وشو»، ظهور در از بين رفتن آلودگى هاى قبلى دارد.
    همچنين، از آيات دال بر تجسم اعمال در آخرت استفاده مى گردد كه ورود نفوس آلوده به كدورت هاى ناشى از گناه به بهشت امكان ندارد. چگونه كسى كه روحش آلوده به كدورت هاست بتواند وارد بهشت شود؟

    بنابراين، با پذيرش شفاعت شفيعان از سوى خداوند، آلودگى هاى ناشى از لغزش ها در نفس گناهكار زدوده مى شوند.
    امضاء

  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    پيش تر در تعريف «مقام معنوى» اشاره كرديم كه مقام معنوى با «به فعليت رسيدن كمالاتى كه انسان مؤمن در مسير سلوك خويش تحصيل مى كند» تعريف مى گردد و چون نفسى كه آلودگى ها از آن زدوده شده، در مقام مقايسه با نفسى كه اين آلودگى ها از آن زدوده نشده است، كامل تر است، مى توان به بخش دوم پرسشى كه در ابتداى مقاله مطرح گرديد، چنين پاسخ داد: فردى كه از شفاعت بهره مند شده، اولاً، پيش تر از مقام معنوى ناشى از ايمان و دين صحيح بهره مند بوده و ثانيا، با مورد قبول قرار گرفتن شفاعت وى، از مقام معنوى بالاترى نسبت به قبل از بهره مندى از شفاعت برخوردار مى گردد. بنابراين، مى توان نتيجه گرفت كه هريك از بهره مندى از شفاعت و يا شفاعت كردن ديگران از آثار تكوينى دست يابى به مقام معنوى خاصى مى باشند.
    امضاء

  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    منابع


    ـ آلوسى، محمودبن عبداللّه، روح المعانى، چ چهارم، بيروت، دار احياء التراث العربى، 1405ق.
    ـ ابن عربى، محيى الدين، الفتوحات المكية، ترجمه محمد خواجوى، تهران، مولى، 1385.
    ـ ابن منظور، لسان العرب، قم، ادب الحوزه، 1405ق.
    ـ راغب اصفهانى، حسين بن محمد، المفردات فى غريب القرآن، بيروت، دفتر نشر الكتاب، 1404ق.
    ـ زمخشرى، محمودبن عمر، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، چ دوم، قم، البلاغه، 1415ق.
    ـ طاهرى خرم آبادى، سيدحسن، شفاعت ، چ دوم، قم، بوستان كتاب، 1385.
    ـ طباطبائى، سيدمحمدحسين، الميزان فى تفسيرالقرآن، بيروت، موسسه الاعلمى للمطبوعات، 1417ق.
    ـ عبدالوهاب، محمدبن، كشف الشبهات، مدينه، وزارة الشوون الاسلاميه و الاوقاف و الدعوه و الارشاد، 1418ق.
    ـ عياشى، محمدبن مسعود، كتاب التفسير، تحقيق سيدهاشم رسولى محلاتى، تهران، چاپخانه علميه، 1380.
    ـ فخر رازى، محمدبن عمر، مفاتيح الغيب، چ دوم، بيروت، دارالفكر، 1420ق.
    ـ فراهيدى، خليل بن احمد، كتاب العين، تحقيق مهدى مخزومى، چ دوم، قم، دارالهجره، 1409ق.
    ـ فيض كاشانى، ملّامحسن، تفسير صافى، تهران، صدر، 1415ق.
    ـ كلينى، محمدبن يعقوب، اصول كافى، تصحيح على اكبر غفارى، چ سوم، قم، دارالكتب الإسلاميه، 1388.
    ـ مصباح، محمدتقى، آموزش عقايد، چ دهم، تهران، اميركبير، 1377.
    پي‌نوشت‌ها:

    1ـ سيدحسن طاهرى خرم آبادى، شفاعت، چ دوم، قم، بوستان، 1385.
    2ـ خليل بن احمد فراهيدى، كتاب العين، ص 261؛ ابن منظور، لسان العرب، ج 8، ص 183.
    3ـ راغب اصفهانى، المفردات فى غريب القرآن، ص 263.
    4ـ نظير «والشفع و الوتر» فجر: 3.
    5ـ محمدتقى مصباح، آموزش عقايد، ص 482.
    6ـ شفاعت به معناى مذكور، از مسلمات دين مبين اسلام به شمار مى رود و در اين زمينه، علاوه بر آيات متعدد قرآنى، روايات فراوانى از طريق شيعه و سنى نقل شده است، هرچند بين خود عامه در تفسير شفاعت اختلاف وجود دارد. مثلاً، معتزله همانند جاراللّه زمخشرى معتقدند: شفاعت مربوط به رفع عقاب نيست، بلكه مربوط به ازدياد ثواب است. در مقابل، اشاعره همانند (فخر رازى) اعتقاد دارند كه شفاعت مربوط به رفع عقاب است. البته هر دو دسته در اصل وجود شفاعت اختلافى ندارند.
    7ـ محمدبن يعقوب فيروزآبادى، القاموس المحيط، ج 4، ص 238.
    8ـ محى الدين ابن عربى، فتوحات المكية، ترجمه محمد خواجوى، ج 9، ص 23.
    9ـ محمودبن عمر زمخشرى، الكشاف، ج 4، ص 130.
    10ـ محمدبن عبدالوهاب، كشف الشبهات، ص 15.
    11ـ محمدبن عبدالوهاب با استناد به اين دسته از آيات گفته است: «اين آيات نشان مى دهند كه شفاعت تنها بعد از اذن خداوند واقع مى شود و نه پيامبر و نه غير پيامبر شفاعت نمى كنند، مگر آنكه خداوند اجازه دهد و چون خداوند فقط براى شفاعت اهل توحيد اجازه مى دهد، روشن مى شود كه شفاعت تنها مخصوص به خداست و بايد شفاعت را از او بخواهيم.» محمدبن عبدالوهاب، همان، ص 15 در اين استدلال، نتيجه «ما بايد از خداوند طلب شفاعت كنيم» با ساير مقدمات سازگار نيست؛ چراكه به تصريح آيه شريفه، خداوند به ديگران اذن به شفاعت كردن مى دهد. بنابراين، وقتى خداوند به ديگران اذن شفاعت كردن مى دهد، چه مانعى دارد كه از ديگران هم طلب شفاعت كنيم؟ خلاصه، اين نتيجه كه «نبايد از غير خدا طلب شفاعت كرد» از آن مقدمات قابل استنتاج نيست.
    12ـ محمدبن يعقوب كلينى، كافى، تصحيح على اكبر غفارى، ج 1، ص 183.
    13ـ ر.ك: سيدمحمدحسين طباطبائى، الميزان، ج 17، ص 278؛ محمدبن عمر فخر رازى، التفسيرالكبير، ج 22، ص 138و139؛ محمودبن عبداللّه آلوسى، روح المعانى، ج 10، ص 104.
    14ـ محمودبن عمر زمخشرى، همان، ج 3، ص 112.
    15ـ فخر رازى، همان، ج 22، ص 136.
    16ـ تفسير اين آيه به شفاعت فرشتگان، اختصاص به شيعه ندارد و زمخشرى در تفسير كشاف بدين تفسير تصريح نموده است ر.ك: محمودبن عمر زمخشرى، همان، ج 4، ص 151؛ سيدمحمدحسين طباطبائى، همان، ج 17، ص 309؛ ملّامحسن فيض كاشانى، تفسير صافى، ج 4، ص 335.
    17ـ ر.ك: محمودبن عمر زمخشرى، همان، ج 3، ص 209؛ فخر رازى، همان، ج 27، ص 579؛ سيدمحمدحسين طباطبائى، همان، ج 18، ص 111.
    18ـ فخر رازى، همان، ج 21، ص 25؛ ابوحيان اندلسى، البحرالمحيط، ج 7، ص 100.
    19ـ محمدبن مسعود عياشى، تفسير عياشى، ج 2، ص 314؛ ملّامحسن فيض كاشانى، همان، ج 3، ص 211.
    20ـ فخر رازى، همان، ج 21، ص 387؛ سيدمحمدحسين طباطبائى، همان، ج 13، ص 176.
    21ـ محمودبن عمر زمخشرى، همان، ج 2، ص 687.
    22ـ محمودبن عبداللّه آلوسى، همان، ج 15، ص 140.
    23ـ منظور ما اين نيست كه هر مؤمنى به مقام محمود موردنظر آيه مى رسد، بلكه مدعاى ما اين است كه آيه به مقتضاى تعليل نشان مى دهد تهجد علت رسيدن به مقام محمود است و روايات مطرح، هم در تفاسير شيعه و هم در تفاسير سنى، نشان مى دهند كه «مقام محمود» شفاعت كردن است. هرچند مصداق اتم مقام محمود مطرح در آيه، شخص پيامبر صلي الله عليه و اله است، ولى دليل محكمى بر انحصار اين ويژگى در شخص پيامبر صلي الله عليه و اله وجود ندارد.
    24ـ محى الدين ابن عربى، همان، ج 9، ص 23.
    25ـ همانند محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 27، ص 158، روايت 3؛ ج 8، ص 37، روايت 12، ص 57و58، روايت 37.

    منبع : فرهنگ و معارف قرآن
    امضاء

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi