صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 21

موضوع: کمال انسان از نظر دین

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    کمال، نتیجه عمل


    انبیا و اولیا به عنوان انسان کامل، معرفی شده اند و آنها در مکتب کسی درس نخوانده تلاش آنها بر عمل، بیش از تلاش آنها بر علم بود. چون علم، مقدمه ووسیله عمل است، مگر علمی که عملی نیست، البته چنان علمی که پیوند مستقیم با عمل جارحی ندارد خود، عین عمل دل محسوب می گردد، و افزایش آن علم همواره مطلوب سالکان واصل است.


    بنابراین، اگر علم به عمل ننشیند، وبالی برای عالم می شود و باید ابزار کشی کند؛ مانند کسی که در زمان جنگ به طور مرتب شمشیر تیز می کند. شمشیر سازی و شمشیر تیز کردن برای جنگ با بیگانه است. درس و بحث مثل شمشیر تیز کردنی است که انسان با استفاده از آن در جهاد اکبر باید به جنگ دشمن درون برود. از این رو بخش مهمی از کلمات ائمه ( علیهم السلام) که همه آنها نور است، برای ارائه راه اصلی کمال به انسان است تا او را از توهم کمال دروغین رهایی بخشند.
    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    سعادت روح و بدن


    از پرسشهایی که جهان بینی الهی به آن پاسخ می دهد این است که سعادت چیست و آیا سعادت، و کمال انسان، تنها مربوط به روح اوست یا مربوط به روح و بدن او؟ آنها که برای بدن، هیچ نقشی قایل نیستند و آن را ابزاری بیش نمی پندارند، برای آن سعادتی معتقد نیستند و همه سعادتها را برای روح وی می دانند و احیانا به تفریط مبتلا می شوند و حق بدن را رعایت نمی کنند. عده ای که برای بدن سهمی قایل هستند و سعادت را برای بدن و روح می دانند، سلامت و داشتن امکانات مادی و... را جزو سعادتهای بدنی و مسئله علم، حکمت، معرفت، قسط و عدل و ... را از سعادتهای روحی به شمار می آورند.


    حکمت متعالیه در اینجا سخن تازه ای دارد که: گرچه بدن، نقش و سعادتی مربوط به خود دارد اما باید آن را شناخت. انسان دارای دو بدن است:


    1 بدن طبیعی و محسوس که زشتی وزیبایی اعتباری آن در اختیار خود او نیست و بر اساس «هو الذی یصورکم فی الأرحام کیف یشاء» (19) با هر نوع خلقتی که خدا خواسته به دنیا آمده است.


    2 بدن برزخی که خود، آن را می سازد. این بدن خود ساخته، حد فاصل بدن مادی و روح مجرد است که به این ترتیب در حقیقت، انسان، موجودی سه نشئه ای یا سه مرتبه ای است که مرتبه نازله آن بدن طبیعی و مادی و مرحله عالیه آن همان روح مجرد، و مرحله متوسط آن همان بدن برزخی است که خود انسان به تدریج آن را می سازد؛ یعنی هر کس با کاری که دارد انجام می دهد، سرگرم ساخت و ساز آن بدن وسطی است.


    اگر به معارف و مطالب حق، گوش می سپارد، بدنی می سازد که دارای گوش شنواست و اگر به آیات الهی می نگرد و حق چشم را ادا می کند و از گناه چشم، می پرهیزد، بدنی می سازد که دارای چشم، بینا و بیدار است و در مورد اعضا و جوارح دیگر نیز چنین است.


    از این رو در حالت خواب و نیز بعد از مرگ، چیزهایی را می بیند که دیگران نمی بینند. البته دیگران که در دنیا نابینا و ناشنوا بودند و بدن برزخی را درست نساختند، چیزهایی که مسانخ با هستی آنهاست یعنی قهر خدا و طنین جهنم را می شنوند؛ اما بهشت را نمی بینند، بوی آن را استشمام نمی کنند و صدای فرشتگان رحمت را نمی شنوند.


    حکمت متعالیه، هم برای بدن طبیعی و مادی سعادت قایل است چون بدن را مرحله نازله روح انسان می داند و هم همتش را برای ساختن بدن برزخی مصروف می دارد؛ زیرا بدن برزخی است که در همه حالات با انسان است.
    امضاء

  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    حکمت متعالیه و سعادت روح


    بحث دیگر این است که سعادت روح چیست؟ حکمای پیشین مشاء، سعادت روح را رسیدن به مرحله «عقل مستفاد» می دانستند؛ ولی حکمت متعالیه که برداشتش از قرآن و روایات معصومین ( علیهم السلام) بیشتر و قویتر است، سعادت انسان را بسیار برتر از اینها می داند.


    در مسئله تعیین محدوده سعادت انسان، بر اساس حکمت متعالیه، چند نکته وجود دارد که بر محور خلیفة اللهی انسان، دور می زند. وقتی ما می توانیم مقام خلیفه، یعنی انسان را بشناسیم که نخست، «مستخلف عنه» یعنی اوصاف جلال و جمال حق را بشناسیم. اگر اوصاف و اسمای الهی شناخته شود، هم رابطه انسان با مافوق او که خداست و هم رابطه وی با مادون او که نظام هستی و آفرینش است، مشخص می شود و این عالیترین مرحله اخلاق است.


    اخلاق از علوم جزئی است که زیر مجموعه حکمت و فلسفه است ولی عرفان نه تنها زیر مجموعه فلسفه نیست بلکه همتای آن هم نیست بلکه فوق فلسفه است.
    امضاء

  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    هدف خلقت


    برای تبیین موضوع خلیفة اللهی انسان، چند امر لازم است:


    امر اول این است که ذات اقدس اله، انسان را برای عبادت آفریده است:


    «و ما خلقت الجن و الإنس الا لیعبدون» (20)


    این «حصر» در آیه مزبور، ناظر به آن است که انسان نباید غیر خدا را بپرستد و فقط باید خدا را بپرستد؛ اما معنایش این نیست که کمال انسان، فقط در عبادت اوست و در معرفت، علم، حکمت، اختراع و ابتکار او نیست. بنابراین، آیه یاد شده نمی گوید هدف فقط عبادت است بلکه می گوید: فقط عبادت «خدا» هدف است که غیر خدا را نپرستند.


    درباره علم فرمود:


    «الله الذی خلق سبع سماوات و من الأرض مثلهن یتنزل الأمر بینهن لتعلموا أن الله علی کل شی ء قدیر و أن الله قد أحاط بکل شی ء علما» (21)


    یعنی ذات اقدس اله، مجموعه آسمان و زمین و دستوری را که به وسیله فرشتگان در مجاری آسمان و زمین عبور می کند و تنزل دارد خلق کرده است تا شما به علم و قدرت خدا عالم شوید. یکی از اجزای مجموعه نظام آفرینش، خود انسان است که هدفی دارد و آن هدف، عالم شدن او به قدرت و علم خداست.


    از مجموعه این دو آیه بر می آید که انسان باید عابد عالم باشد. عبادت، از آن عقل عملی و معرفت، از آن عقل نظری اوست و هویت انسان را عقل نظری و عقل عملی او تشکیل می دهد؛ یعنی انسان عالم عابد، انسان به مقصد رسیده است.
    امضاء

  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    غنا و علم خدا


    ذات اقدس اله از یک سو می فرماید:


    «ما ارید منهم من رزق و ما ارید منهم ان یطعمون» (22)


    یعنی، خدا در برابر این همه نعمتی که به انسان داده از وی چیزی طلب نمی کند. لذا در آیه بعد خدا را رازق مطلق می داند:


    «ان الله هو الرزاق ذو القوة المتین» (23).


    از سوی دیگر می فرماید: شما نمی توانید به خدا علم بدهید:


    «قل أ تنبئون الله بما لا یعلم فی السموات و لا فی الأرض» (24)


    آیا شما می خواهید چیزی را که خدا در باره آسمانها و زمین نمی داند به او خبر بدهید؟ وقتی خدا نمی داند، معلوم می شود آن «شی ء» موجود نیست، بلکه معدوم محض است و «شی ء» نیست؛ وقتی شی ء نبود


    «ان الله بکل شی ء علیم» (25)


    شامل آن نمی شود و علم، به معدوم محض تعلق نمی گیرد. البته اگر فرض وجود بشود، آثار آن را هم خدا می داند؛ مانند:


    «لو ردوا لعادوا لما نهوا عنه» (26)


    یا:


    «لو کان فیهما الهة الا الله لفسدتا» (27)


    و... اما معدوم محض، از آن جهت که هیچ ذاتی ندارد و شیئی نیست، تحت هیچ علمی قرار نمی گیرد . چون علم، ظهور و کشف است و چیزی که معدوم محض است، مشهود و منکشف نخواهد شد؛ چنانکه اگر چیزی ممتنع باشد، تحت قدرت قرار نمی گیرد. بنابراین، معدوم محض تخصصا از قلمرو قدرت و علم خارج است نه تخصیصا، البته فرض وجود آنها مایه ثبوت وجود فرضی آنهاست و در این حال معلوم خواهند بود.
    امضاء

  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    از طرف سوم، قرآن کریم در باره تعلیم خداوند می فرماید: «علم الإنسان ما لم یعلم» (28) یا «وعلمک ما لم تکن تعلم» (29)یعنی، معلم حقیقی انسان، خداست یا می فرماید: «الرحمن* علم القران* خلق الإنسان» (30). بنابراین، همه بهره های معنوی و علمی انسان هم از ناحیه خداست؛ چنان که بهره های مادی انسان هم از ناحیه اوست.


    در سوره مبارکه «ابراهیم» می فرماید: «إن تکفروا أنتم ومن فی الأرض جمیعا فإن الله غنی حمید» (31) اگر همه مردم کفر ورزند، خدا آسیب نمی بیند.


    خدا چون حکیم محض است، کار او سراسر حکمت و با هدف است و چون غنی صرف است، کار را برای خود نمی کند؛ بلکه خود چون کمال محض است، کار از او نشئت می گیرد؛ زیرا هر موجودی، کاری را که انجام می دهد برای رسیدن به کمال است؛ اما کمال مطلق برای رسیدن به هدفی کار نمی کند؛ بلکه چون کمال است و قدرت، مشیئت و اختیار او عین ذات اوست، بر اساس اختیار، کار می کند و خدا این چنین است.
    امضاء

  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    تخلق خلیفه خدا به صفات الهی


    بعد از این که روشن شد خدا «مستخلف عنه» است و این اوصاف را دارد، خلیفه خدا نیز باید به این امور متصف باشد. سعی خلیفه خدا این است که مردم، خدا را عبادت کنند؛ چنانکه در جبهه های جنگ، شعاری که مسلمانان به دستور رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می دادند این بود: ما مأموریت پیدا کرده ایم شما را از عبادت بتها به عبادت «الله» و از ذلت به عزت منتقل کنیم» (32). پس بعثت انبیا، ولایت اولیا و امامت امامان ( علیهم السلام) برای این است که مردم بنده خدا باشند و براساس:


    «یعلمهم الکتاب و الحکمة و یزکیهم» (33)


    آنان معلم، مربی و مزکی مردمند.


    همان طور که خدا برای تعلیم جوامع بشری، سفره هستی را گسترده و انس و جن را برای عبادت آفریده، خلفای الهی نیز این دو کار را، «خلافتا» و «نیابتا» و «مظهرا» دارند و همان طور که ذات اقدس اله در افاضه، غرض مادی ندارد آنان نیز در امتثال مأموریت الهی غرض مادی ندارند و سخن همه آنان این است که:


    «و ما أسئلکم علیه من أجر إن أجری الا علی رب العالمین» (34)


    ما از شما چیزی نمی طلبیم. اگر رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مودت عترت طاهرین (صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین) را به عنوان اجرت خواست و فرمود: «لا أسئلکم علیه أجرا إلا المودة فی القربی» (35) این اجر هم در حقیقت، صراط مستقیمی است که پیمودن آن به سود خود انسان است.
    امضاء

  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    آنان گرچه نسبت به خدا فقیر صرفند؛ اما نسبت به مادون او غنی و از همه چیز بی نیاز هستند . سخن آنها در سوره «انسان» این است که: «انما نطعمکم لوجه الله» (36) اطعام، تنها این نیست که اهل بیت (علیهم السلام) نان افطاری را به مسکین، یتیم و اسیر مرحمت کردند؛ زیرا در ذیل آیه «فلینظر الإنسان الی طعامه» (37) از امام صادق (صلوات الله و سلامه علیه) رسیده است که انسان باید نگاه کند ببیند علمش را از چه کسی می گیرد (38). آنچه در ذیل این آیه وارد شده، نشانه آن است که همه آیاتی که درباره طعام انسان نازل شده، اگر قرینه بر اختصاص به طعام مادی نداشته باشد هم ناظر به طعام مادی است و هم ناظر به طعام معنوی.


    اگر این آیه شامل دو قسم طعام است، آیات دیگر هم شامل این دو قسم می شود؛ مانند آب که بر دو قسم است: آبی که از چشمه و چاه می جوشد یا از آسمان نازل می شود؛ و آبی که آب زندگانی یعنی علم و معرفت است. زمین، برای طعام مادی و زمینه و استعداد، برای طعام معنوی است. بنابراین، طعام به استناد این روایت بر دو قسم است: طعام ظاهر و طعام باطن؛ و اطعام کننده ها، که عترت طاهرین (صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین) هستند هم طعام ظاهر می دهند؛ چنان که در باره مسکین، یتیم و اسیر این کار را کردند و هم طعام باطن را عطا می کنند که علوم و معارف است.
    امضاء

  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    وجه الله


    همان گونه که خدا هیچ هدف زاید بر ذات ندارد؛ چون خود، هدف است خلفای الهی نیز هیچ هدفی ندارند؛ چون خود، البته نسبت به مادون نه نسبت به مافوق هدف هستند؛ زیرا فرمودند:


    «إنما نطعمکم لوجه الله»


    ما برای «وجه الله» اطعام می کنیم؛ در حالی که خودشان بر اساس روایات، «وجه الله» و «وجیه عند الله» هستند.


    مفسر، آیه مزبور را به انضمام نصوصی که دلالت دارد بر اینکه آن ذوات نورانی وجه الله اند تحلیل می کند و به این صورت نتیجه می گیرد که سخن علی بن ابی طالب، فاطمه زهرا، حسن مجتبی و حسین شهید (صلوات الله وسلامه علیهم اجمعین) این است که ما «وجه الله» هستیم و چون وجه الله هستیم هم مظهر «رازق» و هم مظهر «هو العلیم و المعلم» هستیم.


    پس خلیفه خدا دو پیام دارد:


    .1 نسبت به مادون می فرماید:


    «إنما نطعمکم لوجه الله»


    «و ما أسئلکم علیه من أجر إن أجری إلا علی رب العالمین» .


    .2 نسبت به ما فوق خود که عبد محض اوست، می گوید:


    «إنا نخاف من ربنا یوما عبوسا قمطریرا» (39)


    و خوف آنها مانند رجایشان بیش از خوف و رجای دیگران است؛ چنان که علم و معرفت و عبادت آنان نیز بیش از علم و معرفت و عبادت دیگران است؛ زیرا همه اینها جزو شئون هستی یک موجود است، اگر اصل هستی یک موجود به کمال بار یابد، شئون آن هم به کمال بار می یابد.
    امضاء

  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    بنابراین، تهذیب روح و رعایت اصول اخلاقی می تواند بازده خوبی داشته باشد. این سخنان بلند در «طهارة الأعراق» ابن مسکویه (40) ومانند آن نیست. چون این بزرگوار می گوید ما بسیاری از این مطالب را برای حفظ حرمت ارسطو و حق شناسی از وی نقل می کنیم (41) و در سخنان ارسطو، این سخنان بلند نیست بلکه در حکمت متعالیه متبلور است که گذشته از آنکه از فضایل حکمت مشاء و فواضل حکمت اشراق برخوردار است وامدار عرفان ناب عارفان ولایی، چونان سید حیدر آملی و دیگر پرچمداران ویژه معرفت خدا و اسمای حسنی و صفات علیای الهی است.
    امضاء

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi