نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: قلمرو دين

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    عضو ثابت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    75
    نوشته
    911
    تشکر
    4,151
    مورد تشکر
    2,549 در 723
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    4

    پیش فرض قلمرو دين




    ما در روزگارى زيست مى كنيم كه با چالش هاى فكرى فراوانى روبه رو است.چالش هاى معرفت شناختى، كلامى و اعتقادى و نيز شبهات سياسى و اجتماعى. مهمترين پرسش هاى دينى معاصر ما در چهار محورِ منطق فهم دين يا چگونگى دستيابى به معرفت دينى صحيح; انتظار بشر از دين يا نياز انسان به دين; قلمرودين يا گستره ى شريعت; و تعارض دين با علم، عقل، مدرنيسم و پست مدرنيسممطرح مى گردد.

    بحث قلمرو دين در صدد پاسخ به اين پرسش ها است.

    نخست پرسش هاى مربوط به روش شناسى قلمرو دين است. آيا براى كشف گسترهى شريعت و قلمرو دين، بايد به متون دينى يعنى كتاب و سنت رجوع كرد يا اينكه از طريق انسان شناسى تجربى و نيازشناسى تجربى به اين پرسش پاسخ داده مىشود؟ برخى با توجه به صامت بودن متون دينى و تأثير پيش فرض ها و دستآوردهاى علمى و فلسفى در متون دينى، روش دوم را ترجيح داده اند و اصولامراجعه به كتاب و سنت را در كشف قلمرو دين، ناتوان و بى فايده تلقى كرده اند.

    دسته ى دوم پرسش هاى مربوط به منبع شناسى قلمرو دين است. آيا منابعدين فقط كتاب و سنت است؟ يا عقل و فطرت نيز مى توانند منبع دين شناخته شوند؟

    نقش عقل و عقلانيت در تبيين و تعيين نقش دين در عرصه هاى اجتماعىچيست؟ و اصولا عقلانيتى كه در دين مطرح است، چه تفاوتى با عقلانيت نوين ياعقلانيت ابزارى دارد؟

    آيا ظاهر قرآن و سنت به عنوان منبع دين است؟ يا باطنآن نيز منبع دين شمرده مى شود؟

    آيا مى توان تمام محتواى قرآن و رواياتقطعى را دين دانست؟ در حالى كه بسيارى از معارف قرآنى و روايى با عقل وعلوم بشرى تحصيل پذيرند و نيازى به وحى در اين زمينه ها وجود ندارد؟

    آيامى توان اين سخن را پذيرفت كه فرهنگ زمانه ى عرب جاهليت بر قرآن تأثيرگذاشته است؟ با اين فرض آيا احكام متعالى قرآن متأثر از عقايد و آداب ورسوم فرهنگ زمانه نشده اند؟ در صورت تأثير چگونه مى توان استمرار احكام شرعى را پذيرفت؟


  2. تشكر

    عهد آسمانى (07-01-2011)

  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    عضو ثابت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    75
    نوشته
    911
    تشکر
    4,151
    مورد تشکر
    2,549 در 723
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    4

    پیش فرض پاسخ : قلمرو دين

    دسته ى سوم پرسش ها، مربوط به قلمرو دين در عرصه هاى مختلف است. اينكه گستره ى دين در عرصه ى انسان شناسى اقلى است يا اكثرى؟

    گستره ى دين درعرصه ى اخلاق چگونه است، اقلى است يا اكثرى؟ آيا دين در عرصه ى حقوق وفقه، اكثرى است يا اقلّى؟

    يا گستره ى دين در عرصه ى سياست، گستره اىحداقلى دارد يا حداكثرى؟ و نيز گستره ى دين در عرصه ى اقتصاد و علوم، عرصه ى طبيعى، فلسفه، عرفان، كلام و ساير علوم؟

    اين از بحث هاى بسيار جدى است;زيرا بعضى ها ادعا مى كنند دين در بعضى از اين زمينه ها سخنى كه داردحداقلى است. اين ها همه بايد به طور دقيق روشن شود تا ببينيم اصولاً تعبيرحداقلى و حداكثرى تعبير درستى است يا نادرست؟ و اگر درست است حداقلى رابايد بپذيريم يا حداكثرى را؟

    عده اى معتقدند كه در متون دينى مطلبى درباره ى عرصه هاى سياسى واجتماعى وجود ندارد و آن چه در اين عرصه ها به نام دين مطرح مى شود، بيشتر عرفيات و پيش فرض هاى عالمان دين است، نه خود متون دينى.

    به عقيده ى برخى، ويژگى هاى سبك جديد زندگى اجتماعى عبارتند از: اراده ى توان مندانسان، بهتر زندگى كردن او و متكى بودن او به رشد علوم جديد تجربى وانسانى و برنامه ريزى و مشاركت سياسى همراه با عقل جمعى. آيا با اين فرض،حلال و حرام هاى فقهى دين با سبك جديد زندگى سازگارى دارد و مسائلى از اين قبيل؟

    فرضيه ى ما اين است كه دين اسلام به عرصه ى امور اجتماعى و فردى،دنيوى و اخروى، مادى و معنوى پرداخته است. نسبت به پاره اى از امور فوق،به كليات اكتفا نموده و نسبت به بخشى ديگر، جزئيات را نيز ذكر كرده است.

    در روش پاسخ يابى به پرسش هاى اصلىِ بحث و اثبات فرضيه ى مذكور نيزبايد از جمع روش درون و برون دينى بهره گرفت; هم عقل استدلال گر منبع معرفت دينى است و هم كتاب و سنت ناطق بر حقايق دينى. بنابراين، تفكر حوزوىصامت بودن، ساكت بودن، بى دلالت بودن متون دينى و ناتوانى آن ها در كشف قلمرو دين را نمى پذيرد و ديدگاه هاى افراطى و تفريطى گستره ى شريعت راطرد مى كند. اين يك نگاه گذرا به بستر بحث بود; اين كه چه سؤال ها و پرسشهايى مطرح است و اين كه تفكر حوزوى ما چيست؟

    اما قطعاً، اين فرضيه كه به طور اجمال و مختصر ذكر شد، نياز به بحث و اثبات دارد; يعنى ما دقيقاً بايدمشخص كنيم كه وقتى گفته مى شود اسلام عقل را قبول دارد، اين اقبال تا چه درجه اى است. مثلاً اگر يك وقت يك دست آورد عقلى، با دين تعارض پيدا كرد،راه حل چيست و ما چه كارى بايد انجام بدهيم؟

    در عرصه ى اقتصاد، ما علم اقتصادى داريم، مكتب اقتصاد داريم، نظاماقتصاد داريم. وقتى سخن از اقتصاد و رابطه ى دين با اقتصاد به ميان مىآيد، بايد ببينيم آيا دين اسلام بيان گر علم اقتصاد و يا فلسفه ى اقتصاد ويا مكتب اقتصاد يا نظام اقتصادى؟

    وقتى سخن از رابطه ى دين و سياست به ميانمى آيد، بايد مشخص شود كه دين آيا با علم سياست ارتباط دارد؟ با جامعهشناسى سياست ارتباط دارد؟
    با فلسفه ى سياسى ارتباط دارد؟ يا با شاخه هاىديگر سياست؟ بيش تر شبهات و اشكالاتى كه به حريم دين عزيز ما وارد كرده اند، ناشى از اين است كه به طور عمده اصل پرسش ها گرفتار نوعى مغالطه است كه خود سؤال براى آن ها تبيين نشده است



    : حجت الاسلام و المسلمين عبدالحسين خسروپناه.

  5. تشكر

    عهد آسمانى (07-01-2011)

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi