صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 16 , از مجموع 16

موضوع: پیوند دین و اخلاق

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    سبک نوشتاری نیچه به گونه ای است که سخنانش تفسیرهای گوناگون را بر می تابد (36) و در بسیاری از موارد نیز با یکدیگر ناسازگار می نماید . برای نمونه، نیچه بارها از «مرگ خدا» سخن می گوید . این تعبیر نشانگر الحاد وی به شمار آمده است که در تایید آن می توان به عباراتی که صراحت بیشتری در انکار خدا دارند، استناد کرد: «ما خدا را انکار می کنیم و با انکار خدا، مسؤولیت را منکر می شویم . تنها با انجام چنین کاری جهان را آزاد می سازیم » . (37) «خدا، نامیرایی روح، رستگاری، ماورا، همه مفاهیمی هستند که من هیچ گاه، حتی به هنگام کودکی ام، وقت و دقت خود را صرف آن ها نکرده ام، شاید هم برای این کار چندان که باید بچه نبوده ام!» (38) با این حال، برخی از نویسندگان با استناد به تمثیلی که در کتاب «دانش طربناک (39) » به کار رفته است، مقصود از «مرگ خدا» را چنین می دانند: «بشر چراغ ایمان به خدا در قلب خویش خاموش کرد . . . . بالاترین سرچشمه پاکی و نور و عدل و زیبایی و زندگی را به گل خودپرستی بست و در عمیق ترین تاریکی ها سرگردان شد» . (40)


    دیدگاه اخلاقی نیچه نیز دستخوش داوری های متفاوتی قرار گرفته است . برخی بر این باورند که وی - آنگاه که از خودپسندی و بی اعتنایی به هم نوع سخن می گوید - صرفا به شرح فرایند طبیعی جهان پرداخته است، نه آنکه بخواهد در این زمینه چیزی را توصیه کند: «نیچه نمی خواهد از رحم و شفقت، از جانبداری از بیچارگان چیزی بشنود، می گوید چه بسا که اینها دروغ می گویند; نه اینکه خود نرم دل و با شفقت نبوده، چرا! نیچه بسیار حساس است، بسیار انسانی است . . . . می گوید مدار جهان انسان، مدار آنچه می شود و می گذرد، بر خودپسندی و بر تحمیل است » . (41)
    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    این توجیه اگر هم درباره برخی از عبارات نیچه به کار آید، در بسیاری از موارد دیگر پذیرفتنی نیست . دیدگاه اخلاقی نیچه چنان است که بسیاری از اندیشمندان، ظهور جنایت کاران و سلطه جویانی همچون هیتلر (1889- 1945 م) و فاجعه جنگ جهانی دوم را از پیامدهای ناخواسته آن می شمارند . (42) به هر حال در بررسی سخنان نیچه، توجه به چند نکته را سودمند می دانیم:


    1 . دیدگاه نیچه، واکنشی است در برابر نظریه های افراطی شمار فراوانی از مسیحیان که همواره بر ایمان بدون تعقل و فرمانبرداری و سرسپاری مطلق تاکید می ورزیدند و تسلیم بودن در برابر قضا و قدر الهی را به گونه ای تفسیر می کردند که جز به خمودی و سستی نمی انجامید . این عامل، افزون بر نیچه، کسانی همچون دیوید هیوم (1711- 1776 م) و کارل مارکس (1818- 1883 م) را نیز بر ضد مذهب شورانده و چنین سخنانی را بر زبان آنان جاری ساخته است:


    اکنون به جای نابود کردن غولان و چیره شدن بر ستمکاران و پاس داشتن از میهن، ریاضت و روزه و ترس و خاکساری و تسلیم چاکرانه و فرمانبرداری بنده وار، راه های دستیابی بر مفاخر آسمانی در میان آدمی زادگان شده است . . . . همین نکته ماکیاولی را بر آن داشت تا بگوید که تعالیم دین مسیح . . . که فقط شکیبایی و بردباری را می آموزد، روان آدمی زادگان را در هم شکسته و آنان را آماده بندگی و فرمانبرداری کرده است . (43)
    امضاء

  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    این در حالی است که اندیشه اصیل اسلامی، عقل را در جایگاهی بس والا نشانده و ایمان عاری از تعقل را بی ارزش خوانده است . (44) همچنین از دیدگاه مکتب اهل بیت، نمی توان به بهانه تسلیم در برابر اراده الهی از کار و فعالیت دست کشید و به طوفان حوادث تن داد; چنان که امام علی علیه السلام از کنار دیواری که رو به ویرانی بود برخاست و به دیواری سالم پناه آورد و در پاسخ این پرسش که «آیا از قضای الهی می گریزی؟» فرمود: «از قضای خدا به قدرش می گریزم » . (45) بر این اساس، آن حضرت هیچگاه سرسپردگی در برابر گردن کشان را بر نمی تابد و عزت و کرامت انسانی را چنان می ستاید که در هیچ مرام غیر دینی چنین ستایشی از آن صورت نگرفته است: «نفس خود از هر پستی گرامی دار، هر چند تو را بدانچه خواهی رساند، چه آنچه از خود بر سر این کار می نهی، هرگز به تو بر نگرداند . (46) بنده دیگری مباش حالی که خدایت آزاد آفریده » . (47)


    امضاء

  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    2 . نظریه اخلاقی نیچه، با وجود خردستیزی و دل آزاریش، از نکات تامل برانگیز و درس آموز خالی نیست . تاکید بر عزت و کرامت انسانی - که در اسلام نیز بدان سفارش فراوان شده است - از نقاط قوت این دیدگاه به شمار می رود . (48) افزون بر این، نیچه کلیسا را به دلیل سفارش به ریشه کنی غرایز سرزنش می کند و روش درست را مهار کردن آن ها می داند:


    کلیسا با قاطعیتی تمام با شهوت ها نبرد می کند، روش و درمانش از مردی افکندن است . کلیسا هرگز نمی پرسد که چگونه انسان می تواند میل خود را روحانی، زیبا و ملکوتی سازد . بلکه برعکس، پیوسته نظام خویش را بر نابود کردن (نفس پرستی، غرور، قدرت، آز و کین توزی) بر می گمارد . اما حمله بردن بر ریشه شهوت ها، یعنی هجوم به ریشه زندگانی . رویه کلیسا دشمنی با زندگانی است . (49)
    امضاء

  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    3 . برخی از اندیشمندان بر تاثیر پذیری نیچه از نظریه تکاملی داروین تاکید ورزیده (50) و گفته اند: «از رای داروین، نیچه کوشش در بقا را پذیرفته و آن را به معنای تنازع گرفته و پنداشته که افراد باید با یکدیگر در کشمکش باشند و تحصیل توانایی کنند، تا غلبه یابند» . (51) هر چند نیچه به شدت بر نظریه داروین می تازد و بر این نکته پای می فشارد که گزینش طبیعت به نفع «نیرومندتران » و «نیک بنیادتران » نیست، بلکه آنچه با آن رو به رو هستیم «حذف نمونه های خوشبخت است » (52) ; اما گاه برای توجیه نظریه اخلاقی خود، به روند طبیعی جهان استناد می جوید و با اشاره به اینکه در طبیعت، موجودات ضعیف و ناتوان پایمال می گردند و راه را برای شکوفایی توانمندان می گشایند، می گوید:


    خود زندگی هیچگونه همبستگی، هیچگونه «حقوق برابر» را میان اجزای سالم و منحط یک اندام به رسمیت نمی شناسد: باید جزء منحط را جدا کرد; یا این که کل از میان خواهد رفت . همدردی برای منحطان، حقوق برابر برای سست بنیادان، این ژرف ترین بی اخلاقی است; این خود به عنوان اخلاق، ضد طبیعت می باشد! (53)


    به طور کلی، کسانی که می خواهند با بهره گیری از قانونی طبیعی (همچون نظریه تکاملی داروین یا نسبیت انشتین) (54) به پی ریزی نظامی اخلاقی بپردازند، با این نقد اساسی رو به رو می گردند که طبیعت بی جان و عاری از انگیزه نمی تواند مبنایی برای اخلاق - که در آن، نیت و انگیزه نقشی محوری دارد - قرار گیرد و ملاکی برای خوبی و بدی افعال ارائه دهد: «قلمرو طبیعت، قلمرو پدیده های جبری است، و قلمرو اخلاق، قلمرو پدیده های انتخابی و اختیاری . . . . صرف اینکه در نظام طبیعت، ضعیف پایمال است، نمی تواند نظام ارزشی اخلاقی برای ما به وجود آورد» . (55)
    امضاء

  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    پی نوشت ها:


    1) برای نمونه، ذاتی یا الهی بودن حسن و قبح افعال، دست کم از زمان سقراط مطرح بوده است . ر . ک: دوره آثار افلاطون، ترجمه محمدحسن لطفی و رضا کاویانی، شرکت سهامی انتشارات خوارزمی، تهران، چاپ دوم، 1366ش، ج 1 (اوتیفرون)، ص 248- 253 .


    2) ویلیام بارتلی در این باره دیدگاه های شش گانه ای را مطرح ساخته و در کتاب Morality and Religion به بررسی آنها پرداخته است .


    3. see: Avi Sagi & Daniel Statman, Religion and Morality, Rodopi, Amsterdam, 1995, pp. 126-136.


    4. Ibid, pp. 119-122.


    5) در متون مقدس اسلامی و یهودی - مسیحی، تفاوت هایی در نقل این داستان به چشم می خورد; برای نمونه قرآن کریم «اسماعیل » را ذبیح الله می خواند (صافات/101- 112) در حالی که در تورات از فرمان خدا درباره ذبح «اسحاق » سخن رفته است (پیدایش، 22: 2).


    6) سورن کی یرکگارد، ترس و لرز، ترجمه عبدالکریم رشیدیان، نشر نی، تهران، 1378ش، ص 44- 45 .


    7) همان، ص 98 .


    8) همان، ص 86 .


    9) فردریک کاپلستون، تاریخ فلسفه، ج 7، ترجمه داریوش آشوری، انتشارات سروش و علمی و فرهنگی، تهران، 1367 ش، ص 334 .


    10) این اشکال در منبع زیر گزارش شده است: مصطفی ملکیان، جزوه تقابل اخلاق دینی و اخلاق سکولار، ص 17- 18 .


    11) این اشکال به علم پیشین الهی اختصاص ندارد، بلکه هر آموزه دینی (همچون اعتقاد به قضا و قدر و فاعلیت مطلق خداوند) که با اختیار انسان ناسازگار می نماید، در اینجا به کار می آید .


    12. Paul Helm "Religion", in Lawrence C. Becker (ed), Encyclopedia of Ethics, V 2, P 965.


    13) یاراحمد رشیدی تبریزی، رباعیات خیام (طربخانه)، تصحیح جلال الدین همایی، نشر هما، تهران، چاپ دوم، 1367 ش، ص 101 .


    14) ر . ک: محمد سعیدی مهر، علم پیشین الهی و اختیار انسان، مؤسسه فرهنگی اندیشه، تهران، 1375 ش .


    15) محمدتقی مدرس رضوی، احوال و آثار خواجه نصیرالدین طوسی، انتشارات اساطیر، تهران، چاپ دوم، 1370 ش، ص 603 .


    16) مصطفی ملکیان، پیشین، ص 19- 20 .


    17) برتراند راسل، چرا مسیحی نیستم، ترجمه س . طاهری انتشارات دریا، 1349 ش، ص 32 .


    18. Avi Sagi, op.cit, pp 132-133.


    19) جلال الدین مولوی، مثنوی معنوی، انتشارات ققنوس، تهران، 1376 ش، دفتر ششم، بیت 618 .


    20) احمد حسین شریفی و حسن یوسفیان، «امام علی علیه السلام و مخالفان » ، در: دانشنامه امام علی، ج 6، ص 243- 246 .


    21) برتراند راسل، پیشین، ص 33 .


    22) ر . ک: مصطفی ملکیان، پیشین، ص 21- 22 .


    23) شاید مقصود نویسنده این باشد که مجازات اخروی تناسبی با جرائم متخلفین ندارد و از این رو ظالمانه به شمار می آید (برای آگاهی از پاسخ این شبهه، ر . ک: مرتضی مطهری، عدل الهی، صدرا، چاپ دوم، تهران، 1361 ش، ص 225- 255) و اعتقاد به درستی چنین عمل ظالمانه ای راه انجام ظلم و ستم را به روی مؤمنان می گشاید .


    24) ایمانوئل کانت (1724- 1804 م)، فیلسوف بزرگ آلمانی، بر این عقیده بود که: «هر عمل نیکی به شرطی نیک است که با حسن نیت و اراده خیر انجام یابد و اراده خیر عبارت از پیروی از تکلیف است . اگر انسانی دروغ را از آن رو ترک کند که مایه بدنامی او می شود، حسن نیت ندارد و اراده خیر نکرده است » (غلامحسین مصاحب، دائرة المعارف فارسی، با اندکی تصرف).


    25) ر . ک: محمدتقی مصباح یزدی، دروس فلسفه اخلاق، اطلاعات، چاپ دوم، تهران، 1370 ش، ص 88- 96 .


    26) ر . ک: فریدریش نیچه، چنین گفت زرتشت، ترجمه مسعود انصاری، انتشارات جامی، تهران، 1377 ش، ص 137; همو، فراسوی نیک و بد، ترجمه داریوش آشوری، انتشارات خوارزمی، چاپ دوم، تهران، 1373 ش، ص 256 (قطعه 260) ; همو، اراده قدرت، ترجمه مجید شریف، انتشارات جامی، تهران، 1377ش، قطعه 268 .


    27) اراده قدرت، قطعه 205، 247، 312، 364 و 368; همو، اینک آن انسان، ترجمه بهروز صفدری، انتشارات فکر روز، تهران، 1378 ش، ص 181- 182 و 187- 190 .


    28) اراده قدرت، پیشین، قطعه 870 .


    29) همو، شامگاه بت ها، ترجمه عبدالعلی دستغیب، مرکز نشر سپهر، تهران، 1357 ش، ص 152- 153 .


    30) همان، ص 100; اراده قدرت، پیشین، قطعه 345، 400 و 864 .


    31) اراده قدرت، پیشین، قطعه 874 .


    32) چنین گفت زرتشت، پیشین، ص 135 و 336; اراده قدرت، پیشین، قطعه 765، 871، 957 و 1001 .


    33) چنین گفت زرتشت، پیشین، ص 151; اراده قدرت، پیشین، قطعه 721 و 855 .


    34) اراده قدرت، پیشین، قطعه 862 .


    35) فراسوی نیک و بد، پیشین، قطعه 62 .


    36) نیچه، خود، در این باره به خودستایی پرداخته، می گوید: «خودم یک چیز هستم، نوشته هایم چیزی دیگر . پیش از صحبت درباره کتاب هایم جا دارد این پرسش را مطرح کنم که آیا آن ها را فهمیده اند یا نه؟ . . . هنوز زمان چنین پرسشی فرا نرسیده است . زمان خود من نیز هنوز فرا نرسیده است: هستند کسانی که پس از مرگ شان زاده می شوند . . . . زمانی فرامی رسد که . . . شاید برای تفسیر [کتاب چنین گفت زرتشت] کرسی های تخصصی ایجاد شود، اما کاملا تناقض گویی کرده ام اگر انتظار داشته باشم از همین امروز گوش و دست هایی بیابم که بتوانند حقایق مرا بفهمند» (اینک آن انسان، پیشین، ص 81).


    37) شامگاه بت ها، پیشین، ص 91 .


    38) اینک آن انسان، پیشین، ص 52 . همچنین، ر . ک: ص 77 و 188 .


    39. Friedrich Nietzsche, Thd *** Science,trans. by Walter Kaufmann, Vintage Books, New York, 1974, pp 181-182 (No.125).


    40) ج . پ . استرن، نیچه، ترجمه عزت الله فولادوند، طرح نو، چاپ دوم، تهران، 1373ش، پیشگفتار مترجم، ص 13 .


    41) فریدریش نیچه، اراده معطوف به قدرت، ترجمه محمدباقر هوشیار، نشر فروزان، تهران، 1376 ش، مقدمه مترجم، ص 11 .


    42) ر . ک: ج . پ . استرن، پیشین، ص 123 و 128 . هیتلر تاثیرپذیری خود از دیدگاه نیچه و نظریه داروین را این چنین در سخنانش به نمایش می گذارد: «اگر ما به قانون طبیعت احترام نگذاریم و اراده خود را به حکم قوی تر بودن به دیگران تحمیل نکنیم، روزی خواهد رسید که حیوانات وحشی ما را دوباره خواهند درید و آنگاه حشرات نیز حیوانات را خواهند خورد و چیزی بر زمین نخواهند ماند مگر میکرب ها» (Hitler|s Table Talk) به نقل از: عبدالکریم سروش، دانش و ارزش، انتشارات یاران، چاپ دوم، 1358 ش، ص 30).


    43) دیوید هیوم، تاریخ طبیعی دین، ترجمه حمید عنایت، انتشارات خوارزمی، تهران، 1356ش، ص 84 . مارکس نیز در این باره می گوید: «اصول اجتماع مسیحیت جبران تمامی فضاحت ها را به آن دنیا موکول می کند و بدین ترتیب، ادامه آنها را در این دنیا (به عنوان) جزای گناه اولیه یا (به عنوان) تحمیل شده خداوند برای آزمودن بندگان خود توجیه می کند . اصول اجتماعی مسیحیت، بی غیرتی، حقارت، فرمانبرداری، فروتنی و خلاصه تمامی صفات پست را وعظ می کند» (آندره پی یتر، مارکس و مارکسیسم، ترجمه شجاع الدین ضیائیان، انتشارات دانشگاه تهران، 1360 ش، ص 237).


    44) ر . ک: احمد حسین شریفی و حسن یوسفیان، خردورزی و دین باوری، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، تهران، 1379، ص 93- 110 .


    45) الشیخ الصدوق، التوحید، مؤسسه النشر الاسلامی، الطبعة الرابعة، قم، 1415 ق، ص 369 .


    46) یعنی پستی و فرومایگی هر چند ممکن است آدمی را به خواسته ای مادی برساند، اما زیان معنوی آن جبران شدنی نیست; زیرا این مقصود جز با پرداخت بهایی سنگین چون عزت و کرامت انسانی به دست نمی آید .


    47) نهج البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1378 ش، نامه 31، ص 304 .


    48) برای مقایسه میان دیدگاه اسلام و نظریه نیچه ر . ک: مرتضی مطهری، انسان کامل، صدرا، چاپ پنجم، تهران، 1370ش، ص 263- 287 .


    49) فریدریش نیچه، شامگاه بت ها، پیشین، ص 69 .


    50) ر . ک: ج . پ . استرن، پیشین، ص 114 و 183 .


    51) محمدعلی فروغی، سیر حکمت در اروپا، تصحیح امیر جلال الدین اعلم، نشر البرز، تهران، 1375 ش، ص 524 .


    52) فریدریش نیچه، اراده قدرت، پیشین، قطعه 685 . همچنین ر . ک: قطعه 647، 649 و 684 .


    53) اراده قدرت، پیشین، قطعه 734 .


    54) برخی از نویسندگان، از نظریه نسبیت انشتین - که نظریه ای فیزیکی است و زمان و مکان مطلق را انکار می کند - نسبیت اخلاقی را نتیجه گرفته و گفته اند: «نظریه انشتین هیچ گونه تضادی با جامعه شناسی و روان شناسی جدید ندارد . با قبول این که اخلاق نیز نسبی است نباید بی هوده به دنبال مطلق بود . می توان دوش به دوش علوم جدید اخلاق استواری برای هر جامعه ای بنا کرد . این اخلاق، چنان که دانش امروز ثابت می کند، باید از اخلاق جهان کهنه جدا باشد . دانش امروز با اخلاقی که مبانی الهی و انتزاعی داشته باشد در تضاد است، اما نه تنها با اخلاقی که مبانی استوار علمی داشته باشد در تضاد نیست، بلکه خود موجد و موجب آن است » (مصطفی رحیمی، یاس فلسفی، انتشارات امیرکبیر، تهران، چاپ ششم، 1356، ص 27).


    55) محمد تقی مصباح یزدی، پیشین، ص 77 .


    منبع : پایگاه حوزهاخلاق و تربیت اسلامی
    امضاء

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi