صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 28 , از مجموع 28

موضوع: صفات الهی در کلمات امیر المؤمنین علیه السلام

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    به امیرالمؤمنین علیه السلام گفتند: آیا پروردگار تو می تواند دنیا را در تخمی قرار دهد، بدون این که دنیا کوچک و تخم بزرگ گردد؟ فرمودند: خداوند را به عجز نسبت نمی دهند و آنچه را از من پرسیده ای، تحقق نمی یابد. (77)


    شخصی پیش امیرالمؤمنین آمد و گفت: آیا خدا می تواند زمین را در تخمی قرار دهد، به گونه ای که نه زمین کوچک شود و نه تخم بزرگ گردد؟ فرمودند: وای بر تو! خداوند به عجز توصیف نمی شود و چه کسی قدرتمندتر از کسی است که زمین را نرم کند و تخم را بزرگ گرداند. (78)


    داخل شدن زمین در تخمی دو گونه فرض می شود: 1.بدون آن که هیچ یک از آن دو بزرگ یا کوچک شوند.2.یا تخم بزرگ شود و یا زمین کوچک شود تا در تخم جا گیرد.سؤال کننده فرض دوم را ممکن می داند و امیرالمؤمنین علیه السلام از همین نکته استفاده می کنند که خداوند از همه قدرتمندان بر این کار قادرتر است و قدرت خدا به اثبات می رسد.
    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    علم خدا


    علم نیز یکی از اوصاف کمالی است از این رو خداوند بدان متصف می شود.مهم در مورد علم خداوند این است که مفاهیمی مانند سمع و بصر، که دال بر علم - به معنای عام - هستند، از نواقص تنزیه شوند، سپس به خدا نسبت داده شود; چون خدا به طور مطلق عالم است.بنابراین، به همه چیز علم دارد.هیچ چیز از حیطه علم او بیرون نیست; زیرا در غیر این صورت، نسبت به بعضی از چیزها جاهل است و جهل با کامل مطلق قابل جمع نیست: «لا شی ء عنه محجوب » ; (79) هیچ چیزی از خدا محجوب نیست.


    علم او به اشیا یا ابزار نیست; زیرا در این صورت، به ابزار محتاج خواهد بود که احتیاج با کامل مطلق سازگاری ندارد و نه تنها ابزار واسطه نیست، بلکه حتی علم هم واسطه بین خدا و معلومش نیست; زیرا اگر علم واسطه شود، در این صورت، خدا در علمش، که عین خودش نیست به غیر خودش محتاج است: «والسمیع لا باداة و البصیر لا بتفریق آله و المشاهد لا بمماسة » ; (80) شنواست نه با ابزار و بیناست نه با جدایی وسیله و مشاهده کننده است نه با تماس گرفتن. «بصیر لا یوصف بالحاسة » ; (81) بینایی است به حس کردن توصیف نمی شود. «لیس ادراکه بالابصار و لا علمه بالاخبار» ; (82) ادراک خدا به واسطه ابزار نیست و علم او به واسطه اخبار نیست. «بتشعیره المشاعر عرف ان لا مشعر له » ; (83) با دادن قوای ادراکی دانسته شد که برای او قوه ای نیست. «و علمها (الاشیاء) لا باداة لا یکون العلم الا بها و لیس بینه و بین معلومه علم غیره » ; (84) اشیا را عالم است نه با ابزار که علم [در مخلوق] جز به ابزار تحقق نمی یابد و میان خدا و معلومش علمی غیر خدا واسطه نیست.
    امضاء

  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    از این بیان، حضرت امیر علیه السلام به دست می آید که علم خدا به اشیا چیزی جز خود خدا نیست و بنابراین، خدا خود را مشاهده می کند که با این مشاهده همه اشیا معلوم اویند.بنابراین، شرط علم این نیست که معلوم نزد عالم حاضر باشد; زیرا در این صورت، علم خدا به غیر خود تکیه کرده که لازمه آن نیازمندی خدا به غیر خود است: «بصیر اذ لا منظور الیه من خلقه » ; (85) بیناست در وقتی که خلقش، که منظور الیه است، موجود نیست. «عالم اذ لا معلوم » ;(86) عالم است وقتی که معلومی نیست.از این جا، معلوم می شود که مشاهده مکان ها برای خدا از قبیل مشاهده انسان ها نیست که لازم باشد بیننده در مکان حضور یابد. «المشاهد لجمیع الاماکن بلا انتقال الیها» ; (87) مشاهده کننده همه مکان هاست، بدون نقل مکان به سوی آن ها.


    اشیا نزد خدا به ظاهر و مخفی تقسیم نمی شوند و هیچ چیز نزد خدا مخفی نیست: «الحمد لله الذی بطن خفیات الامور» ; (88) حمد خدایی را سزد که به خفیات امور علم دارد. «خرق علمه باطن غیب السترات و احاط بغموض عقائد السریرات » ; (89) علم او درون غیب پوشیده ها را دریده است و به عقاید پیچیده درون ها احاطه دارد.
    امضاء

  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    علم خدا نسبت به اشیا اکتسابی نیست; زیرا علم او جز خودش، که هیچ گونه وابستگی ندارد، نیست.بنابراین، علمش را از جایی یاد نگرفته است.از این رو، علم او فزونی نمی یابد و چون علمش ابزاری نیست، برخلاف مخلوقاتش.در سمع و بصر محدودیت ندارد: «کل عالم غیره متعلم...کل سمیع غیره یصم عن لطیف الاصوات و یصمه کبیرها و یذهب عنه ما بعد منها و کل بصیر غیره یعمی عن خفی الالوان و لطیف الاجسام » ; (90) هر عالمی غیر خدا متعلم است...، هر شنونده ای غیر خدا صداهای لطیف را نمی شنود و صداهای بلند او را کر می کند و چیزی که از او دور است از (چنگ) او به در می رود.هر بیننده ای غیر خدا از رنگ های مخفی و جسم های لطیف کور است. «العالم بلا اکتساب و لا ازدیاد علم مستفاد» ; (91) عالم است بودن اکتساب و نه زیاد شدن علم که استفاده شده است. «علام الغیوب فمعانی الخلق عنه منفیة و سرائرهم علیه غیرهم خفیة » ; (92) آگاه پنهان هاست، پس معانی خلق از او نفی شده و درون هایشان بر او غیر مخفی است. «من تکلم سمع نطقه و من سکت علم سره...کل سر عندک علانیة و کل غیب عندک شهادة » ; (93) هر که سخن گوید، گفته اش را بشنود و هر که ساکت ماند سرش را بداند...هر سری نزد تو علنی است و هر پنهانی پیش تو آشکار.
    امضاء

  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    فاعلیت خدا


    همان گونه که علم خدا با ابزار و وسیله نیست، فاعلیت خدا نسبت به موجودات نیز با ابزار و وسایل نیست تا به ابزار محتاج باشد و یا فاعلیتش از سنخ حرکت نیست که تا حرکت نکند بر فعل قادر نباشد; چرا که این نشانی از عجز دارد و خدا قادر مطلق است: «فاعل لا بمعنی الحرکات و الآله » ; (94) فاعل است نه به معنای حرکت ها و ابزارها. خلق کردن و فاعلیت او با فکر نیست تا بدون آن جاهل باشد: «خلق الخلق من غیر رویة اذ کانت الرویات لا تلیق الا بذوی الضمائر و لیس بذی ضمیر فی نفسه » ; (95) آفریدگان را بدون تفکر آفرید; زیرا تفکرات در خور صاحبان ذهن هاست و او در خودش صاحب ذهن نیست. «والخالق لا بمعنی حرکة و نصب » (96) خالق است نه به معنای حرکت کردن و به زحمت افتادن.
    امضاء

  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    اعطا و امساک خدا


    خدا کامل مطلق است و اقتضای کامل مطلق این است که هر وجودی در عالم هستی به خدای منان مستند باشد و تمام نعمت ها به خدا برمی گردد و به دلیل کامل مطلق بودن هرچه اعطا کند، از خزینه او چیزی کاسته نمی شود; زیرا اگر از خزینه او چیزی کم شود، او را فقر و ناداری عارض گردد که فقر و ناداری با خدای کامل مطلق ناسازگار است: «الحمد لله الذی لا یفره (لایغیره) المنع و لا یکدیه الا عطاء و الجود اذ کل معط منتقص سواه والملی ء بفوائد النعم...» ;(97) حمد خدایی را سزد که امساک اورا فزونی نمی بخشد و اعطا و جود او را کاستی نمی دهد; زیرا هر دهنده ای جز او کم گردد و او سرشار است از نعمت های سودمند.
    امضاء

  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    رابطه خدا با انسان


    چون خدا کامل مطلق است و هر وجودی در نهاد خودش وابسته به اوست، تکوینا در برابر او خاضع است و هر چه دارد از او دارد و به حول و قوه او کاری صورت می دهد و بنابراین، خدا همراه هر موجودی از جمله انسان است و از این رو همه چیز انسان از او است: «کل شی ء خاضع له، و کل شی ء قائم به، غنی کل فقیر، و عز کل دلیل، و قوة کل ضعیف مفرغ کل ملهوف من تکلم سمع نطقه و من سکت علم سره و من عاش فعلیه رزقه و من مات فالیه منقلبه » ; (98) هر چیزی خاضع در برابر اوست و هر چیزی به او قائم است.چاره هر ناداری است و عزت هر ذلیلی است و نیروی هر ضعیفی است و پناه هر غمناکی است.هرکس سخن گوید، گفته اش را بشنود و هر کس سکوت کند، سرش را بداند و هرکس زندگی کند، روزی اش بر اوست و هر که بمیرد، بازگشتش به سوی اوست.
    امضاء

  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    پی نوشت ها:


    1- در مقاله «ذات و صفات الهی در کلام امام علی علیه السلام » دارا بودن صفات کمالی را برای ذات الهی و عینیت صفات با ذات را در کلام حضرتش به دست آوردیم.در آن مقاله، معلوم گردید که خداوند - به طور کلی - دارای صفات کمالی است و از هر صفت نقصی مبرا می باشد. (ر.ک.به: نگارنده، «ذات و صفات الهی در کلام امام علی علیه السلام » ، معرفت، ش 39، سال نهم، اسفند 1379)


    2 الی 5- شیخ صدوق، التوحید، قم، منشورات جامعة المدرسین، ص 32/ص 33/ص 50/ص 74


    6- نهج البلاغه، تدوین و شرح صبحی صالح، قم، هجرت، 1395، خ 1، ص 31


    7- التوحید، ص 49/نهج البلاغه، ص 124


    8 الی 12- نهج البلاغه، ص 124/ص 211/ص 232/ص 232/ص 272


    13الی 20- التوحید، ص 31/همان/همان/ص 33/همان/ص 50/ص 78/ص 31


    21- نهج البلاغه، خطبه 152، ص 211


    22الی 28- التوحید، ص 50/ص 72/ص 69/ص 78/ص 73/ص 74/ص 174


    29الی 31- نهج البلاغه، ص 39/ص 140/ص 146


    32- 33- التوحید، ص 77/ص 31


    34- نهج البلاغه، ص 124


    35الی 38- التوحید، ص 78/ص 33/ص 31/ص 115


    39- 40- نهج البلاغه، ص 138/ص 96


    41 الی 47- نهج البلاغه، ص 140/ص 211/ص 235/ص 269/ص 272/ص 213/ص 96


    48- برای تفصیل این بحث، ر.ک.به: نگارنده، «ذات و صفات الهی در کلام امام علی علیه السلام » ، معرفت، ش 39


    49- التوحید، ص 69


    50- نهج البلاغه، ص 232


    51- التوحید، ص 77


    52- 53- نهج البلاغه، ص 232/ص 158


    54 الی 57- التوحید، ص 73/69/ص 71/همان 58- 59- نهج البلاغه، ص 115


    60- التوحید، ص 83


    61الی 63- نهج البلاغه، ص 96/ص 211/ص 87


    64 الی 67- التوحید، ص 70/ص 50/ص 73/ص 79


    68الی 74- نهج البلاغه، ص 39/ص 87/ص 96/ص 258/ص 272/ص 211/ص 96


    75- 76- التوحید، ص 69/ص 71


    77- 78- نهج البلاغه، ص 96/ص 211


    79الی 81- التوحید، ص 130/همان/ص 72


    82 الی 85- نهج البلاغه، ص 211/ص 258/ص 213/ص 272


    86- التوحید، ص 73


    87- 88- نهج البلاغه، ص 39/ص 211


    89- 90- التوحید، ص 31


    91- نهج البلاغه، ص 155


    92- 93- نهج البلاغه، ص 96/ص 213


    94- التوحید، ص 77


    95 الی 98- نهج البلاغه، ص 158/ص 39/ص 155/ص 211
    امضاء

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi