صفحه 4 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 54

موضوع: شفاعت در نهج البلاغه

  1. Top | #31

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    معرفی و طرد و ردّ بعضی افراد:


    واى بر غفلت زده‏اى كه عمرش بر ضد او گواهى دهد، و روزگار او را به شقاوت و پستى كشاند.(خطبه64/7)
    قریش: به درخت رسالت استدلال كردند امّا ميوه‏اش را ضايع ساختند.(خطبه67/2)
    بنى اميّه: بنی امیه از ميراث پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم جز اندك چيزى، به من نمى‏پردازند، سوگند به خدا اگر زنده ماندم، بنى اميّه را از حكومت دور مى‏كنم چونان قصّابى كه شكمبه خاك آلوده را دور مى‏افكند(خطبه77)
    آگاه باشيد همانا ترسناكترين فتنه‏ها در نظر من، فتنه بنى اميّه بر شما است، فتنه‏اى كور و ظلمانى كه سلطه‏اش همه جا را فرا گرفته و بلاى آن دامنگير نيكوكاران است. هر كس آن فتنه‏ها را بشناسد نگرانى و سختى آن دامنگيرش گردد، و هر كس كه فتنه‏ها را نشناسد، حادثه‏اى براى او رخ نخواهد داد. به خدا سوگند بنى اميّه بعد از من براى شما زمامداران بدى خواهند بود، آنان چونان شتر سركشى كه دست به زمين كوبد و لگد زند و با دندان گاز گيرد و از دوشيدن شير امتناع ورزد، ...فتنه‏هاى بنى اميّه پياپى با چهره‏اى زشت و ترس آور، و ظلمتى با تاريكى عصر جاهليّت، بر شما فرود مى‏آيد. نه نور هدايتى در آن پيدا، و نه پرچم نجاتى در آن روزگاران بچشم مى‏خورد. ما اهل بيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از آن فتنه‏ها در امانيم و مردم را بدان نمى‏خوانيم، سپس خدا فتنه‏هاى بنى اميّه را نابود، ... در آن هنگام، قريش دوست دارد آنچه در دنياست بدهد تا يك بار مرا بنگرد، گر چه لحظه كوتاهى (به اندازه كشتن شترى) باشد، تا با اصرار چيزى را بپذيرم كه امروز پاره‏اى از آن را مى‏خواهم نمى‏دهند. (خطبه 93/7-14)
    کوفیان: چه مقدار با شما كوفيان مدارا كنم ... هر گاه دسته‏اى از مهاجمان شام به شما يورش آوردند، هر كدام از شما به خانه رفته، درب خانه را مى‏بنديد، و چون سوسمار در سوراخ خود مى‏خزيد، و چون كفتار در لانه مى‏آرميد. ... به خدا سوگند، شما در خانه‏ها فراوان، و زير پرچم‏هاى ميدان نبرد اندكيد، و من مى‏دانم كه چگونه بايد شما را اصلاح و كجى‏هاى شما را راست كرد، امّا اصلاح شما را با فاسد كردن روح خويش جايز نمى‏دانم. در ادامه حضرت ناراحتی خود را اینگونه ابراز می کنند: أَضْرَعَ اَللَّهُ خُدُودَكُمْ وَ أَتْعَسَ جُدُودَكُمْ. لاَ تَعْرِفُونَ اَلْحَقَّ كَمَعْرِفَتِكُمُ اَلْبَاطِلَ وَ لاَ تُبْطِلُونَ اَلْبَاطِلَ كَإِبْطَالِكُمُ اَلْحَقَّ خدا بر پيشانى شما داغ ذلّت بگذارد، و بهره شما را اندك شمارد، شما آنگونه كه باطل را مى‏شناسيد از حق آگاهى نداريد، و در نابودى باطل تلاش نمى‏كنيد آن سان كه در نابودى حق كوشش داريد.(خطبه 69)
    در خطبه 70 نیز به این موضوع اشاره شده: امت پیامبر صلی الله علیه و آله: همان گونه كه نشسته بودم، خواب چشمانم را ربود، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را ديدم، پس گفتم اى رسول خدا، از امّت تو چه تلخى‏ها ديدم و از لجبازى و دشمنى آنها چه كشيدم پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: نفرينشان كن. گفتم: خدا بهتر از آنان را به من بدهد، و به جاى من شخص بدى را بر آنها مسلّط گرداند.
    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #32

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    در شرح مجلسی آمده است که آنها حضرت را آنگونه که باید اطاعت نکردند و در مورد حضرت گمان شر می کردند به همین حضرت در مورد آنها امیر شرّ را از خدا طلب می کند. [48]
    اهل عراق: پس از ستايش پروردگار اى مردم عراق همانا شما به زن بار دارى مى‏مانيد، كه در آخرين روزهاى بار دارى جنين خود را سقط كند، و سرپرستش بميرد، و زمانى طولانى بى شوهر ماند، و ميراث او را خويشاوندان دور غارت كنند. آگاه باشيد من با اختيار خود به سوى شما نيامدم بلكه به طرف ديار شما كشانده شدم، به من خبر دادند كه مى‏گوييد على دروغ مى‏گويد خدا شما را بكشد، بر چه كسى دروغ روا داشته‏ام آيا به خدا دروغ روا داشتم در حالى كه من نخستين كسى هستم كه به خدا ايمان آوردم، يا بر پيامبرش در حالى كه من اول كسى بودم كه او را تصديق كردم نه به خدا هرگز آنچه گفتم واقعيّتى است كه شما از دانستن آن دوريد، و شايستگى درك آن را نداريد، مادرتان در سوگ شما زارى كند «واى، واى، سر دهد» پيمانه علم را به شما به رايگان بخشيدم، اگر ظرفيّت داشته باشيد، و به زودى خبر آن را خواهيد فهميد.(خطبه 71)
    در این خطبه حضرت با کلماتی نظیر قَاتَلَكُمُ اَللَّهُ خدا شما را بکشد و وَيْلُ أُمِّهِ مادرتان در سوگ شما زاری کند ناراضی بودن خود را اعلام می دارند.
    مروان: گويند در سال 36 هجرى وقتى مروان بن حكم، داماد عثمان، در جنگ جمل اسير شد، امام حسين عليه السّلام و امام حسين عليه السّلام نزد پدر عذر او خواستند و امام على عليه السّلام او را رها كرد. گفتند: پدر، مروان با شما بيعت مى‏كند. حضرت چنین فرمودند: مگر پس از كشته شدن عثمان با من بيعت نكرد مرا به بيعت او نيازى نيست دست او دست يهودى است، اگر با دست خود بيعت كند، در نهان بيعت را مى‏شكند، آگاه باشيد، او حكومت كوتاه مدتى خواهد داشت، مانند فرصت كوتاه سگى كه با زبان بينى خود را پاك كند. او پدر چهار فرمانرواست «قوچ‏هاى چهار گانه» و امّت اسلام از دست او و پسرانش روزگار خونينى خواهند داشت.(خطبه73)
    امضاء

  4. Top | #33

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    مروان ملعون همان پسر حکم بن أبي العاص بن اميّة بن عبد شمس ابن عبد مناف است و قطعاً رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله او را طرد کرد و از مدینه به همراه پسرش بیرون کرد در حالیکه مروان کودک بود پیوسته در طائف بود تا اینکه عثمان خلیفه شد وپس او را با پسرش به مدینه برگرداند.[49]
    به خاطر كارشكنى‏هاى مكرّر بر ضدّ پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله، به طائف تبعيد شد و پيامبر در حقّ او فرمود: «لعنك اللّه و لعن ما في صلبك : خداوند هم تو را و هم فرزندى را كه در صلب خود، دارى لعنت كند» (و اين قبل از تولّد مروان بود.) چهره او در جامعه اسلامى آن روز، به قدرى منفور بود كه نه خليفه اوّل و نه‏ خليفه دوم جرأت نكردند به وساطت‏هاى «عثمان» كه برادرزاده او بود ترتيب اثر داده، اجازه بازگشت او را به مدينه بدهند.[50]
    مارقین و ناکثین و مرتابین: من مارقين (از دين خارج شدگان) را با حجّت و برهان مغلوب مى‏كنم و دشمن ناكثين «پيمان شكنان» و ترديد دارندگان در اسلام مى‏باشم‏.(خطبه 75)
    پیشگو: به هنگام حركت براى نبرد با خوارج، در ماه صفر سال 38 هجرى، شخصى با پيشگويى از راه شناخت ستارگان گفت: اگر در اين ساعت حركت كنيد، پيروز نمى‏شويد و من از راه علم ستاره شناسى اين محاسبه را كردم، امام فرمودند: گمان مى‏كنى تو از آن ساعتى آگاهى كه اگر كسى حركت كند زيان نخواهيد ديد و مى‏ترسانى از ساعتى كه اگر كسى حركت كند ضررى دامنگير او خواهد شد كسى كه گفتار تو را تصديق كند، قرآن را تكذيب كرده است، و از يارى طلبيدن خدا در رسيدن به هدف‏هاى دوست داشتنى، و محفوظ ماندن از ناگواريها، بى‏نياز شده است گويا مى‏خواهى به جاى خداوند، تو را ستايش كنند چون به گمان خود مردم را به ساعتى آشنا كردى كه منافعشان را به دست مى‏آورند و از ضرر و زيان در امان مى‏مانند.(خطبه 79)
    امضاء

  5. Top | #34

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    عالم نمایان:

    ديگرى كه دانشمندش دانند، و بهره‏اى از دانش نبرده، ترّهاتى چند از نادانان، و مايه‏هاى جهلى از گمراهان به دست آورده، دامهايى از فريب و دروغ گسترده. كتاب خدا را به رأى خويش تفسير كند، و حقّ را چنانكه دلخواه اوست تعبير كند.- مردم- را از بلاهاى سخت ايمن دارد، و گناهان بزرگ را، آسان شمارد. در كارهاى شبهه‏ناك افتاده است و گويد: چون شبهه‏اى باشد باز ايستم. در بدعتها آرميده است و گويد: اهل بدعت نيستم. صورت او صورت انسان است، و دل او دل حيوان. نه راه رستگارى را مى‏شناسد، تا در آن راه رود، و نه راه گمراهى را تا از آن باز گردد، چنين كس، مرده‏اى است ميان زندگان.(خطبه 87/10-13)[51]

    معرفی گروهی که خود را رهبر قرار داده اند: در شگفتم، چرا در شگفت نباشم از خطاى گروه‏هاى پراكنده با دلايل مختلف كه هر يك در مذهب خود دارند نه گام بر جاى گام پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مى‏نهند، و نه از رفتار جانشين او پيروى مى‏كنند، نه به غيب ايمان مى‏آورند و نه خود را از عيب بر كنار مى‏دارند، به شبهات عمل مى‏كنند و در گرداب شهوات غوطه‏ورند، نيكى در نظرشان همان است كه مى‏پندارند، و زشتى‏ها همان است كه آنها منكرند. در حل مشكلات به خود پناه مى‏برند، و در مبهمات تنها به رأى خود تكيه مى‏كنند، گويا هر كدام، امام و راهبر خويش مى‏باشند كه به دستگيره‏هاى مطمئن و اسباب محكمى كه خود باور دارند چنگ مى‏زنند.(خطبه 88/3-5)
    بیان نبایدها(یعنی این کارها را انجام ندهید)
    به همان دلایلی که نهج البلاغه سرشار از بایدهاست، نباید های بساری نیز در آن وجود دارد تا موانع راه رسیدن انسان به خدا را برطرف نماید و او را از افتادن در منجلاب و شقی و بدبخت شدن نگاه دارد و محافظت کند.
    در این رابطه مواردی چون دروغ، حسد، دنیاگرایی، پیرو باطل نبودن و... بیان شده است.
    دروغ: جَانِبُوا الْكَذِبَ فَإِنَّهُ مُجَانِبٌ لِلْإِيمَان‏ از دروغ بر كنار باشيد كه با ايمان فاصله دارد.(خطبه 86/11)
    در این رابطه امام حسن عسکری می فرمایند: همه ی پلیدیها در یک خانه نهاده شده و کلید آن، دروغ قرار داده شده است. همچنین از از اسماءبنت عمیس نقل شده: من ساقدوش عایشه بودم که اورا آماده کردم و به نزد رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم بردم.به خدا قسم، نزد رسول خدا خوراکی جز یک کاسه شیر نبود. رسول خدا ، مقداری شیر نوشید و سپس کاسه را به دست عایشه داد. اسمائ می گوید : دختر، از گرفتن کاسه شیر شرم کرد. من گفتم: دست رسول خدا را ردنکن، ظرف را بگیر . عایشه، با حالت شرم کاسه را گرفت و مقداری شیر نوشید.حضرت سپس فرمود به بقیه زنان هم بده، بنوشند.آنها گفتند ما میل نداریم.رسول خدا فرمود: گرسنگی و دوغ را باهم جمع نکنید.اسمائ می گوید: عرض کردم: ای رسولخدا، اگر کسی از ما میل به چیزی داشته باشد و بگوید میل ندارم، آیا این دروغ به شمار می آید؟ فرمود: دروغ نوشته می شود،حتی دروغ کوچک هم،دروغ کوچک نوشته می شود.[52]
    امضاء

  6. Top | #35

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    طالب باطل:

    بعد از من با خوارج نبرد نكنيد، زيرا كسى كه در جستجوى حق بوده و خطا كرد مانند كسى نيست كه طالب باطل بوده و آن را يافته است‏.(خطبه 61)

    · اى مردم، از فرا گرفتن علم ستاره شناسى براى پيشگويى‏هاى دروغين، بپرهيزيد، جز آن مقدار از علم نجوم كه در دريا نوردى و صحرا نوردى به آن نياز داريد، چه اينكه ستاره شناسى شما را به غيب گويى و غيب گويى به جادوگرى مى‏كشاند، و ستاره شناس چون غيب گو، و غيب گو چون جادوگر و جادوگر چون كافر و كافر«» در آتش جهنم است. با نام خدا حركت كنيد.(خطبه 79)
    · اى مردم، زهد يعنى كوتاه كردن آرزو، و شكرگزارى برابر نعمت‏ها، و پرهيز در برابر محرّمات. پس اگر نتوانستيد همه اين صفات را فراهم سازيد، تلاش كنيد كه حرام بر صبر شما غلبه نكند، و در برابر نعمت‏ها، شكر يادتان نرود. چه اينكه خداوند با دلائل روشن و آشكار، عذرها را قطع، و با كتاب‏هاى آسمانى روشنگر، بهانه‏ها را از بين برده است. (خطبه 81)
    · دوری از آزادی: وَ لَا تُرَخِّصُوا لِأَنْفُسِكُمْ- فَتَذْهَبَ بِكُمُ الرُّخَصُ مَذَاهِبَ الظَّلَمَةِ- وَ لَا تُدَاهِنُوا فَيَهْجُمَ بِكُمُ الْإِدْهَانُ عَلَى الْمَعْصِيَة به خودش بيش از اندازه آزادى ندهيد، كه شما را به ستمگرى مى‏كشاند، و با نفس سازشكارى و سستى روا مداريد كه ناگهان در درون گناه سقوط مى‏كنيد. (خطبه 86/9)
    مقصود از رخصتى كه امام (ع) در اين فراز بدان اشاره دارند رخصت شرعى نيست، بدين معنى كه انسانها اجازه ترك اعمال را در حال حاضر به شرط انجام آن در آينده داشته باشند.
    بلكه منظور آن سهل انگاريهايى است كه اشخاص در رابطه با انواع خوردنيها، آشاميدنيها و ازدواج داشته‏اند و با سرگرميهاى آن چنانى به امورى بيش از حدّ لزوم پرداخته‏اند و براى زياده رويهاى غير مجاز تأويل و توجيه‏هائى هم ذكر كرده‏اند، بدين خيال كه اين توجيهات آن اعمال را در شريعت جايز كرده و زمينه را براى پيروى از هواى نفسشان آماده مى‏كند. مانند غيبت ديگران و حضور يافتن در مجلس گناهكاران، و رفاقت و همنشينى با ستمگران كه از اين قبيل امورند.
    قاعده كلّى در اين باب اين است، كه انسان، دائره امور مباح را كه انجامشان از نظر شرع اشكال ندارد، چنان وسيع بگيرد كه به امور مكروه سرايت كند. و سپس بدين گمان كه انجام كارهاى مكروه كيفر ندارد، خواسته‏هاى نامطلوب شخص او را به انجام كارهاى مكروه وابدارد و سر انجام همين اهميّت ندادن به مكروهات او را بر انجام محرّمات جرى كرده، محرمات و امور ممنوعه را هم انجام مى‏دهد. دليل اين مطلب روشن است. هنگامى كه عقل از نفس امّاره در دستورهاى نابجايى كه به او مى‏دهد پيروى كند، آهسته آهسته او را به كارهاى زشت وادار مى‏كند، تا حدّى كه ديگر، به دليل علاقه‏اى كه بر انجام حرام پيدا كرده، از آن نفرت نداشته و آن را ناروا نمى‏داند. شك نيست كه انجام بعضى از كارهاى حرام، شخص را بر ارتكاب پاره‏اى ديگر از محرمات، جرى مى‏سازد، و بتدريج كارش بجايى مى‏رسد كه حدود شرع را زير پا مى‏نهد و بدام شيطان گرفتار آمده، دست به محرّماتى مى‏زند، كه عقوبتى جز هلاكت و نابودى ندارد.
    براى بيان همين مقصود است كه در خبر آمده: «هر كه به محرمات نزديك گردد، بيم آن هست كه در آنها واقع شود». عرفا قلب انسان را به حصار و شيطان را به دشمنى تشبيه كرده‏اند كه مى‏كوشد بدان وارد شود. دفع چنين دشمنى، جز به نگهبانى كامل و بستن درهاى حصار و پاسدارى مداوم و مستمر ممكن نيست، فرض اين است كه اين حصار درهاى بى‏شمارى دارد. انجام محرمات، سهل انگارى نفس در امور مباحه و وارد شدن در كارهايى كه شبهه‏ناك باشند، از درهاى بزرگ اين حصارند، و توان دخول شيطان از همين درها بيشتر و آسانتر است، بدين سبب امام (ع) فرمود: فتذهب بكم الرخّص فيها مذاهب الظّلمة و لا تداهنوا فيهجم بكم الإدهان على المعصية [المصيبة] «به نفس خود مجال ندهيد. كه او به شما اجازه ورود بتاريكها را مى‏دهد. و با سهل‏انگارى و مماشات با نفس خود برخورد نكنيد كه هجوم آوردن شما را به انجام معصيت روا مى‏داند.» مقصود از «مذاهب الظلمة» در عبارت حضرت، راههاى انحرافى و عدول از طريق حق مى‏باشد. روايت شده است كه ابليس بر يحيى بن زكريّا (ع) ظاهر شد. حضرت يحيى تمام امور مورد علاقه انسانها را بر اندام ابليس مشاهده كرد، از ابليس پرسيد، اينها چه چيزند كه بر خود آويخته‏اى پاسخ داد اينها شهواتى هستند كه بدانها دل انسانها را مى‏ربايم. حضرت يحيى پرسيد: آيا در ميان آنها چيزى كه مورد علاقه من باشد وجود دارد ابليس پاسخ داد، بلى هر گاه شكمت را از غذا پر نمايى، من تو را از نماز و ياد خدا غافل مى‏سازم. حضرت يحيى پرسيد غير از اين مورد، علاقه ديگرى از من در نزد تو مى‏باشد جواب داد. خير آن گاه حضرت يحيى سوگند ياد كرد كه هرگز از غذا سير نخورد و ابليس سوگند ياد كرد كه هرگز مسلمانى را نصيحت نكرده و به او رازى نگويد. منظور از: «و لا تدهنوا» اين است كه با گمراهيها و گمراهان مماشات نكنيد. با منكراتى كه از آنها مى‏بينيد بر خورد مسالمت آميز نداشته باشيد، كه همين سهل‏انگارى شما را به معصيت مى‏اندازد. بدين توضيح كه هر گاه با مشاهده معاصى و گناهان انس پيدا كرديد و با تكرار آنها خو گرفتيد، شما هم از معصيت كاران بحساب آمده و بتدريج انجام منكرات شما را شريك گناهكاران مى‏كند. [53]
    · حسادت: وَ لَاتَحَاسَدُوا- فَإِنَّ الْحَسَدَ يَأْكُلُ الْإِيمَانَ كَمَا تَأْكُلُ النَّارُ الْحَطَبَ حسد نورزيد كه حسد ايمان را چونان آتشى كه هيزم را خاكستر كند، نابود مى‏سازد. با يكديگر دشمنى و كينه توزى نداشته باشيد كه نابود كننده هر چيزى است آرزوهاى ناروا را دروغ انگاريد كه آرزوها فريبنده‏اند و صاحبش فريب خورده. (خطبه 86/12-13)
    امضاء

  7. Top | #36

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    امام (ع) از حسد ورزيدن نهى مى‏كند. عرفا بر اين موضوع اتفاق نظر دارند، كه حسد از بزرگترين درهايى است كه شيطان از آن وارد قلب انسان مى‏شود، و آن يكى از خلقهاى پست نفسانى است كه از جمع شدن، بخل و بدخواهى پديد مى‏آيد. و بدخواهى عبارت از اين است كه شخص از جهت نعمتى كه بديگران مى‏رسد غمگين و از زيان ديدن ديگران خوشحال مى‏شود. هر چند آن ديگران نه او را ديده باشند و نه به او آزارى رسانده باشند. كسى كه داراى چنين خلق نكوهيده‏اى باشد، معلوم است كه سزاوار خشم خداوند بلند مرتبه قرار مى‏گيرد. بدخواهى مخالف اراده حق تعالى است. زيرا او همواره، خير بندگان خود را در نظر دارد و براى همگان فيّاض مطلق است.
    بعضى ديگر حسد را چنين تعريف كرده‏اند: حسد صفت شخصى است كه از رسيدن خير بديگران اندوهناك شود، با اين كه ضررى از آنان متوجّه حسود نشده باشد. گاهى حسد تا بدين درجه مى‏رسد، كه شخص با وجود شركت داشتن در نعمت ديگران، باز هم بر آنها حسد مى‏ورزد. اين حدّ اعلاى بدخواهى و حسادت است كه انسان از خوشحالى ديگران و نعمتى كه خود هم در آن سهيم است بد حال شود اين را حسد بالغ مى‏گويند.
    علّتى كه امام (ع) براى ترك حسد آورده، اين است كه حسد، نيكيها را مى‏خورد، چنان كه آتش هيزم را از ميان مى‏برد. دانشمندان در اين مسئله كه حسد به جسم و جان زيان مى‏رساند اتفاق نظر دارند، زيان جانى حسد اين است كه فراموشى ايجاد كرده، و فكر حسود را مشغول داشته، تا حدّى كه حسود را از انديشه در باره امورى كه براى خود او نافع است باز مى‏دارد.
    امضاء

  8. Top | #37

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    صفات نيك و ملكات خيرى كه مى‏تواند كسب كند از يادش مى‏برد. بدين جهت شخص حسود همواره فكرش مغشوش، و مشغول و گرفتار است، و مدام دچار حزن و اندوه مى‏باشد. با اين كه نعمت خداوند، نسبت به بندگان فراوان و غير قابل شمارش است، شخص حسود به دليل فرو رفتن در انديشه حسد، وقتى‏ براى انجام كارهاى نيك ندارد. «تاكنون آنچه گفتيم مربوط به ضرر روانى و جانى شخص حسود بود امّا زيان جسمى حسود اين است كه حسادت موجب بيدار خوابى و سوء تغذيه مى‏شود و در نهايت، پريدگى رنگ، ضعف جسمى و فساد مزاج را به دنبال دارد.
    با توضيح مطلب فوق روشن شد كه امام (ع) لفظ «اطل» را براى حسد، به اين دليل كه تمام انديشه‏هاى خير و نيكيها را از نفس انسان مى‏زدايد و مانع صفات ثابت نفسانى مى‏گردد، استعاره به كار برده است، خوردن حسد نيكيها را بدين سبب است كه شخص حسود مدام، غرق در حالات و نعمتهاى شخص مورد حسد مى‏باشد. اين حالت حسود را به از بين بردن هيزم به وسيله آتش تشبيه كرده‏اند، زيرا حسد و آتش، از اين جهت كه حسنات و هيزم را از بين مى‏برند شبيه يكديگرند. [54]
    · مبادا آنچه مردم دنيا را فريفت، شما را بفريبد، كه آن دامى است چون سايه گسترده- همه را به دام اندازد- ، و تا دم مرگ رهاشان نسازد.(خطبه 89/8)[55]
    امضاء

  9. Top | #38

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    معرفی کارهای ناپسند:


    در بعضی موارد حضرت نفرموده اند که این کار را انجام ندهید ولی عوقب آن کار را بیان کرده اند و اینکه ایشان چنین رفتارهایی را نمی پسندند چون خدا نمی پسندد نمونه های در ادمه می آید که بدلیل وضوح مطالب و جلوگیری از طویل شدن مطلب از آوردن شرح خودداری شده است.
    · و آن كس كه خويشتن را بيشتر مى‏فريبد، نزد خدا گناه كارترين انسان‏ها است، زيانكار واقعى كسى است كه خود را بفريبد.(خطبه 86/10)
    · و شقاوتمند كسى است كه فريب هوا و هوس‏ها را بخورد. آگاه باشيد رياكارى و تظاهر، و هر چند اندك باشد شرك است، و همنشينى با هوا پرستان ايمان را به دست فراموشى مى‏سپارد، و شيطان را حاضر مى‏كند.(خطبه 86/10-11)
    · اما دروغگو بر لب پرتگاه هلاك و خوارى است.(خطبه 86/12)
    · بدانيد كه آرزوهاى دور و دراز عقل را غافل و ياد خدا را به فراموشى مى‏سپارد.(خطبه 86/13)
    · هر كس كه با او به مبارزه بر خيزد بر او غلبه مى‏كند، و هر كس دشمنى ورزد هلاكش مى‏سازد، هر كس با او كينه و دشمنى ورزد تيره روزش كند، و بر دشمنانش پيروز است(خطبه 90/5-6)‏
    · پس از ستايش پروردگار، خدا هرگز جبّاران دنيا را در هم نشكسته مگر پس از آن كه مهلت‏هاى لازم و نعمت‏هاى فراوان بخشيد، و هرگز استخوان شكسته ملّتى را باز سازى نفرمود مگر پس از آزمايش‏ها و تحمّل مشكلات. مردم در سختى‏هايى كه با آن روبرو هستيد و مشكلاتى كه پشت سر گذارديد، درس‏هاى عبرت فراوان وجود دارد. نه هر كه صاحب قلبى است خردمند است، و نه هر دارنده گوشى شنواست، و نه هر دارنده چشمى بيناست‏.(خطبه 88/1-2)
    · فتنه‏ها آنگاه كه روى آورند با حق شباهت دارند، و چون پشت كنند حقيقت چنانكه هست، نشان داده مى‏شود، فتنه‏ها چون مى‏آيند شناخته نمى‏شوند، و چون مى‏گذرند، شناخته مى‏شوند، فتنه‏ها چون گرد بادها مى‏چرخند، از همه جا عبور مى‏كنند، در بعضى از شهرها حادثه مى‏آفرينند و از برخى شهرها مى‏گذرند.(خطبه 93/5-6)
    امضاء

  10. Top | #39

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    موانع و عواقب شفع نشدن


    به غیر از موارد بالا موارد دیگر و راههای دیگری را می توان از نهج البلاغه دریافت کرد و آن اینکه چنانچه نصایح و سخنان حضرت را نپذیریم چه نتایجی دارد؛ مهترین نتیجه آن این است که انسان تحت سیطره اهل کفر و باطل می رود و شیطان بر او مسلط می شود که خود عواقبی را در بردارد؛ و حضرت برای جلوگیری از آن آگاهی هایی را به مردم در موقعیتهای مختلف داده اند؛ در ادامه به بیان این موارد می پردازیم:
    امضاء

  11. Top | #40

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    نتیجه اطاعت نکردن و دوری از حضرت:


    أَيُّهَا النَّاسُ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شِقاقِي- وَ لَا يَسْتَهْوِيَنَّكُمْ‏ عِصْيَانِي‏ اى مردم دشمنى و مخالفت با من، شما را تا مرز گناه نراند، و نافرمانى از من شما را به پيروى از هواى نفس نكشاند،(خطبه 101/2)
    یعنی دشمنی و مخالفت با من شما حمل نکند به اینکه مرا تکذیب کنید و اینکه شما را مانند کسانی قرار دهد که راه می رود بى‏آنكه مقصود خودش را بداند.[56]
    سپس مردم را هشدار و پرهيز مى‏دهد كه با او دشمنى نورزند و نافرمانى وى نكنند، و سخنان او را دروغ نشمارند، و اين سخن براى نكوهش كسانى است كه چشم بصيرت آنها از ديدن فضايل آن حضرت ناتوان است، و نيز اشاره است بر اين كه خبر دادن از حوادث آينده براى شخصيّتى مانند او در خور امكان است، پس از آن آنچه را مى‏خواهد به آگاهى مردم برساند و آنچه را پيش از اين خبر داده به پيامبر خدا (ص) مستند مى‏دارد تا شاهدى بر صدق گفتارش باشد.[57]
    امضاء

صفحه 4 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi