معرفی و طرد و ردّ بعضی افراد:
واى بر غفلت زدهاى كه عمرش بر ضد او گواهى دهد، و روزگار او را به شقاوت و پستى كشاند.(خطبه64/7)
قریش: به درخت رسالت استدلال كردند امّا ميوهاش را ضايع ساختند.(خطبه67/2)
بنى اميّه: بنی امیه از ميراث پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم جز اندك چيزى، به من نمىپردازند، سوگند به خدا اگر زنده ماندم، بنى اميّه را از حكومت دور مىكنم چونان قصّابى كه شكمبه خاك آلوده را دور مىافكند(خطبه77)
آگاه باشيد همانا ترسناكترين فتنهها در نظر من، فتنه بنى اميّه بر شما است، فتنهاى كور و ظلمانى كه سلطهاش همه جا را فرا گرفته و بلاى آن دامنگير نيكوكاران است. هر كس آن فتنهها را بشناسد نگرانى و سختى آن دامنگيرش گردد، و هر كس كه فتنهها را نشناسد، حادثهاى براى او رخ نخواهد داد. به خدا سوگند بنى اميّه بعد از من براى شما زمامداران بدى خواهند بود، آنان چونان شتر سركشى كه دست به زمين كوبد و لگد زند و با دندان گاز گيرد و از دوشيدن شير امتناع ورزد، ...فتنههاى بنى اميّه پياپى با چهرهاى زشت و ترس آور، و ظلمتى با تاريكى عصر جاهليّت، بر شما فرود مىآيد. نه نور هدايتى در آن پيدا، و نه پرچم نجاتى در آن روزگاران بچشم مىخورد. ما اهل بيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از آن فتنهها در امانيم و مردم را بدان نمىخوانيم، سپس خدا فتنههاى بنى اميّه را نابود، ... در آن هنگام، قريش دوست دارد آنچه در دنياست بدهد تا يك بار مرا بنگرد، گر چه لحظه كوتاهى (به اندازه كشتن شترى) باشد، تا با اصرار چيزى را بپذيرم كه امروز پارهاى از آن را مىخواهم نمىدهند. (خطبه 93/7-14)
کوفیان: چه مقدار با شما كوفيان مدارا كنم ... هر گاه دستهاى از مهاجمان شام به شما يورش آوردند، هر كدام از شما به خانه رفته، درب خانه را مىبنديد، و چون سوسمار در سوراخ خود مىخزيد، و چون كفتار در لانه مىآرميد. ... به خدا سوگند، شما در خانهها فراوان، و زير پرچمهاى ميدان نبرد اندكيد، و من مىدانم كه چگونه بايد شما را اصلاح و كجىهاى شما را راست كرد، امّا اصلاح شما را با فاسد كردن روح خويش جايز نمىدانم. در ادامه حضرت ناراحتی خود را اینگونه ابراز می کنند: أَضْرَعَ اَللَّهُ خُدُودَكُمْ وَ أَتْعَسَ جُدُودَكُمْ. لاَ تَعْرِفُونَ اَلْحَقَّ كَمَعْرِفَتِكُمُ اَلْبَاطِلَ وَ لاَ تُبْطِلُونَ اَلْبَاطِلَ كَإِبْطَالِكُمُ اَلْحَقَّ خدا بر پيشانى شما داغ ذلّت بگذارد، و بهره شما را اندك شمارد، شما آنگونه كه باطل را مىشناسيد از حق آگاهى نداريد، و در نابودى باطل تلاش نمىكنيد آن سان كه در نابودى حق كوشش داريد.(خطبه 69)
در خطبه 70 نیز به این موضوع اشاره شده: امت پیامبر صلی الله علیه و آله: همان گونه كه نشسته بودم، خواب چشمانم را ربود، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را ديدم، پس گفتم اى رسول خدا، از امّت تو چه تلخىها ديدم و از لجبازى و دشمنى آنها چه كشيدم پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: نفرينشان كن. گفتم: خدا بهتر از آنان را به من بدهد، و به جاى من شخص بدى را بر آنها مسلّط گرداند.