صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 39

موضوع: صبر و شکیبایی از منظر عرفان اسلامی

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    پس هرکه ملاحظه این معانی کند و از حسن عواقب بلایا و رزایا[55] اندیشه نماید، هرآینه رضا به قضای [خدا دهد] و شکیبایی و صبر را پیشه سازد و یقین شناسد که صبر اگرچه جوان را پیرکند، هزاران بخت پیر را جوان گرداند و اگرچه با او ساختن مشکل و دشوار است، همه مشکلی از او سهل و آسان گردد. با باد شرطه صبر، هیچ زورق‌نشین اندیشه طوفان نکند و در بازار تجربه هیچ معامل با او زیان نکند، هیچ در مرادی بی‌کلید صبر نگشاید و هیچ درخت امیدی بی‌نسیم صبر به بار نیاید. صبر دوا فرمای هر رنجی است و طلسم‌گشای هر گنجی.


    صبـر حـرز اسـت پیش تیر فنا صبر بندسـت پیش سیل بلا


    هـیـچ دردی نیـافـریـد خــدا که نکردش طـبیبِ صبر دوا


    هرکه او را رهی به‌جایی نیست بهتر از صبر رهنمایی نیست


    گـره بـستـه، صبـر بـگشـایـد ره گـم گشـتـه، صبر بنماید


    گـل گـلـزار صبـر رنگین است میوه شاخ صبر شیرین است[56]
    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    صبر و شکیبایی بزرگان و اولیاء حق


    در کتاب تذکرة‌الاولیاء، حکایات بسیاری دربارهٔ صبر و شکیبایی عارفان بزرگ در برابر اذیت و آزار معاندان و منکران؛ هم‌چنین طعنه و ملامت و سرزنش اغیار و بیگانگان نقل شده است. از تأمّل و تعمّق در این حکایات، به این حقیقت می‌رسیم که صبر بر اذّیت و آزار دیگران، یکی از مقامات مهم عرفانی است، که عرفا توانسته‌اند از طریق آن به مراتب و درجات بلند عرفانی و هم‌چنین به کشف و کرامات و خرقِ عادات نایل آیند. چنان‌که از قول عطار نیشابوری آمده است:


    «مالک وقتی خانه‌ای به اجارت بستد و همسایه‌ای جهود[57] داشت و محراب خانهٔ مالک سوی خانهٔ جهود بود و آن جهود مبرزی[58] ساخته بود و بر آن نجاست می‌کرد و به خانهٔ مالک می‌انداخت و محراب پلید می‌کرد. روزی جهود پیش مالک آمد و گفت: تو را از مبرز من رنج نیست؟ مالک گفت: هست؛ اما من پاک می‌کنم و می‌شویم. گفت: این رنج از برای چه می‌کشی و این خشم از برای که فرومی‌خوری؟ گفت: از حق‌تعالی فرمان چنین است که { وَالْکاظِمینَ‌الْغَیظِ وَالْعافینَ عَنِ‌النّاسِ }[59]؛ جهود گفت: زهی دین پسندیده، که دوست خدا، رنج دشمن خدای چنین کشد و هرگز فریاد نکند و چنین صبر کند و با کس نگوید. در حال مسلمان شد.[60]


    حکایت فوق بیان‌کنندهٔ این حقیقت است که از دیدگاه عرفا، صبر و شکیبایی بر اذّیت و آزار دیگران، گذشتن از وجود و هستی نفسانی و رسیدن به تعبـّد و بندگی محض دربرابر ارادهٔ خداوند است.
    امضاء

  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    چنان‌که رسول خدا(ص) صحابه را فرمود آیا می‌توانید که هم‌چون ابوضمضم باشید؟ و عمل ابوضمضم آن بود که بامداد و شبانگاه می‌گفت: «ای بار خدای! من نفس و عرض خود را به تو بخشیدم. ای بار خدای! من عِرض خود را بر بندگان تو صدقه کردم. اگر مرا دشنام دهند، باز دشنام ندهم و اگر بر من ظلم کنند، باز ظلم نکنم».[61]


    ذوالنون مصری در کلام بسیار زیبایی گوید: «اگر به دل خلایق مرا به آتش بسوزند، من صبر می‌کنم. از آن‌جا که دعوی من است محبت او را، هنوز هیچ نکرده باشم».[62]


    در تصدیق محبّت خالصانه به خالق و یا مخلوق، از ابونصر سراج نقل شده‌است در ایامی که شِبلی بیمار شد، پس دوستان به عیادت او آمدند و شبلی از آنان پرسید: شما چه کسانی هستید؟ ایشان در جواب گفتند: ما دوستان تو هستیم. در این هنگام شبلی سنگی برداشت و به سوی آنان افکند. پس همگی متواری شدند و فرار کردند. شبلی خطاب به ایشان گفت: ای دروغ‌گویان!! [چگونه] ادعای محبت مرا دارید، درحالی‌که بر زدن من صبر نمی‌کنید؟![63]
    امضاء

  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    صبر و شکیبایی از منظر مولوی


    در بینش مولوی صبر و شکیبایی یکی از مهم‌ترین مقام‌های عرفانی است، که در سیر و سلوک به سوی حق‌تعالی نقشی اساسی و بنیادین دارد. مولوی در مثنوی دربارهٔ نقش سازنده و تکامل‌دهندهٔ صبر در برابر مشکلات و سختی‌ها و به‌طور کلی مسئله ابتلائات و آزمون‌های الهی بحث گسترده‌ای مطرح کرده‌است و داستان‌ها و تمثیل‌های متعددی دراین‌باره نقل کرده است. آن‌چنان‌که این شاعر نامدار، هرگونه پیروزی و موفقیت را محصول صبر و شکیبایی می‌داند و در این مبارزه و جهاد، صبر را به سپری آهنین تشبیه کرده، که خداوند بر روی آن نوشته است: «جاء الظفر». یعنی پیروزی آمد.


    اسپرِ آهن بُوَد صبر، ای پدر! حق نبشته بر سپر جاء الظّفر


    (مولوی)


    هم‌چنین مولوی ضمن حدیث دیگری نقل می‌کند که پیامبر اکرم(ص) فرمود: «مَنْ لَا صَبْرَ لَهُ لَا إِیمَانَ لَهُ»[64] یعنی هرکس صبر ندارد، ایمان ندارد. یا به تعبیر دیگر، صبر برابر با تمامی ایمان است.


    گفت پیغمبر خداش ایمان نداد هر که را نبود صبوری در نهاد


    صبـر از ایـمان بیابـد سـر کله حـیـث لا صبـر فلا ایـمان له


    در حقیقت مولوی در سرتاسر مثنوی با ذکر آیات قرآن و احادیث پیامبر اکرم(ص) و هم‌چنین با به کارگیری تمثیل‌ها و حکایات فراوان، موضوع صبر و شکیبایی را یادآور شده و این حدیث پیامبر(ص) را به دفعات درمثنوی تکرار می‌کند که: «الصَّبْرُ مِفْتَاحُ الْفَرَجِ»[65]؛ از دیدگاه وی، صبر کلید گشایش مشکلات و سختی‌ها است و با این کلید می‌توان هر در بسته‌ای را باز و هر راه ناگشوده‌ای را گشود. صبر آدمی باید برای خدا باشد. بنابراین انسان در پیش‌آمدها و حوادث و مشکلات نباید جزع و فزع کند؛ بلکه باید بر تحمّل آلام صبور و شکیبا بماند، تا به آسایش برسد.


    صبر کردن بهرِ این نَبْوَد حرج صبر کن، کالصَّبر مفتاح الفرج


    این شاعر عارف برای این‌که اهمیّت صبر را از منظر قرآن نشان دهد، می‌گوید به آخر سورة العصر نگاه کنید که خداوند حق و صبر را برابر قرار داده است.


    صبر را با حق قرین کرد ای فلان آخــر و الـعـصـر را آگـه بـخوان


    مولوی از زبان لقمان حکیم چنین بیان می‌کند که صبر و شکیبایی بهترین کیمیا، یعنی بهترین وسیله تکامل‌دهنده روح و جان آدمی است.


    گفت لقمان صبرهم نیکودمی‌ست کـه پنـاه و دافـع هـرجا غمیـست


    صبر را با حق قرین کرد ای فلان آخــر والعـصــر را آگـه بـخــوان


    صـد هـزاران کـیمیـا حق آفریـد کـیمیـائی هـم‌چو صبر آدم نـدیـد
    امضاء

  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    البته بیشترین تأکید مولوی در مثنوی دربارة صبر و شکیبایی در برابر گرایش‌ها و هواهای نفسانی است. در بینش عرفا، نفس بزرگ‌ترین حجاب و مانع بین انسان و خداوند است. زیرا گرایش‌های نفسانی روح را اسیر و وابسته به عالم خاک می‌کند و مانع می‌شود که صفات و قدرت‌های الهی در روح انسان تجلی کند. به همین دلیل انسان باید سخت‌ترین مبارزه را با نفس خود داشته باشد.


    مولوی در قالب گفتگو و مناظره‌ای بین روح انسان و خدا، این حقیقت عرفانی را مطرح می‌کند که خدا بر اثر لطف به ظاهر قهرآمیز، روح را در زندان تن گرفتار و اسیر وسوسه‌های نفسانی و جاذبه‌های دنیوی کرده، تا روح بر اثر صبر و پایداری در برابر آنها تکامل یابد و بتواند به خداوند واصل شود. آن‌چنان‌که پروردگار متعال در جواب روحی که از هم‌نشینی با نفس می‌نالد و از هجران و فراق او شکایت می‌کند و برای نجات خود از وی کمک می‌طلبد، می‌فرماید: صبر و شکیبایی داشته باش، من نیز خواهان تو هستم و برای رسیدن به تو تلاش می‌کنم، فریاد بر نیاور!!


    حـق هـمـی گـویـد کـه آری ای نـزه لیــک بـشـنـو صـبـرآر و صـبــر بـه


    صبح نزدیک است، خامش، کم خروش مـن هـمـی کوشـم پی تو، تو مکوش


    از سوی دیگر، مولوی برای بازگو کردن اهمیت صبر و شکیبایی در برابر اذیت و آزار جاهلان و منکران و نقش آن در تکامل روح و سیر الی‌الله، داستان مرید ابوالحسن خرقانی را مطرح کرده[66] و در ضمن آن به بسیاری از رموز و اسرار معرفت اشاره می‌نماید.


    مولوی می‌گوید درویشی از شهر طالقان برای دیدن ابوالحسن خرقانی کوه‌ها و درّه‌ها را پشت سر می‌گذارد:


    رفت درویشی ز شهـر طــالقـان بهر صوت بـوالحسین[67] خـارقـان


    وقتی مرید به خانهٔ او می‌رسد و در خانه را می‌کوبد، زن شیخ ابوالحسن پشت در می‌آید و هنگامی که درویش به او می‌گوید برای دیدن شیخ آمده‌ام، آن زن او را مسخره می‌کند و حرف‌های زننده و زشتی را درباره شیخ و انکار وی بر زبان می‌آورد. مرید هم ناراحت می‌شود و می‌گوید:


    تُرّهات[68] چـون تــو ابلیسی مــرا کـی بگـرداند ز خـاک این ســرا
    امضاء

  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    سپس مرید دربارهٔ شیخ و مقام و مرتبهٔ والای او شروع به صبحت می‌کند. بعد از آن، درویش از هر کسی سراغ شیخ را می‌گیرد، تا این‌که به او می‌گویند شیخ برای آوردن هیزم به فلان کوهستان رفته است و او در جستجوی شیخ به کوهسار می‌رود؛ تا این‌که شیخ را می‌بیند، درحالی‌که شیری غرّنده هیزم‌های او را حمل می‌کند و خود شیخ نیز بر روی هیزم‌ها نشسته و ماری را به عنوان تازیانه در دست گرفته است. چون شیخ علم الهی داشته و از اسرار و رموز پنهان آگاه بوده، تمامی حوادثی را که در راه برای درویش پیش آمده بود، بیان می‌کند، تا به انکار زن و مطرح شدن سؤال در ذهن درویش می‌رسد. شیخ در جواب درویش می‌گوید: صبر و شکیبایی من در برابر عناد و انکار آن زن و بدخلقی‌های او؛ از روی هوای نفس نیست. اگر من رنج‌ها و اذیت و آزار او را تحمّل نمی‌کردم و در برابر آن صبر و شکیبایی نمی‌ورزیدم، شیر نر برای من بیگاری نمی‌کرد و چنین قدرتی در من به وجود نمی‌آمد، که تمامی موجودات عالم طبیعت و جهان در مقابل من تسلیم شوند:


    بعـد از آن در مـشکل انکــار زن برگـشاد آن خوش‌سراینـده دهـن


    کان تحمل از هوای نفس نیست آن خیال نفس توست آن جامه‌ایست


    گرنه صبرم می‌کـشیـدی بـار زن کـی کشـیدی شیر نر بیگـار مـن[69]


    شیخ به مرید خود می‌گوید: همة مطالب را برایت بیان کردم، تا تو نیز با رفیق و همراه بدخلق و ناسازگارت سازش کنی و دربرابر آزار و اذیت او صبر و شکیبایی نشان بدهی. چون صبر و شکیبایی رمز و راز غلبه بر هر مشکلی است.


    بهـر تو ار پست کـردم گفت‌وگـو تـا بســازی با رفیــق زشـت‌خـو


    تا کشی خندان و خوش بار حرج از پی الصبـر مـفـتــاح الـفــرج


    یعنی تو با تحمل بار رنج و اذیت و آزار مردم ناآگاه و فرومایه، به نور سنت انبیاء بزرگ الهی که صبر و شکیبایی درمقابل اذّیت و آزار کافران و معاندان بوده است، دست می‌یابی:


    چون بسازی بـا خسی این خسان گردی اندر نـور سنـت‌هـا رسـان


    کانبیا رنـج خسان بس دیـده‌انـد از چـنیـن ماران بسی پیچیـده‌اند
    امضاء

  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    مولوی در جای‌جای مثنوی به موضوع صبر و شکیبایی دربرابر اذّیت و آزار هم‌نشین بد و ناسازگار تأکید می‌کند. وی در دفتر ششم مثنوی، در نتیجه‌گیری از داستان سلطان محمود و غلام هندو می‌گوید: صبر در برابر دوست و قرین بد (که از آن به نفس نیز می‌توان تعبیر کرد)، سینه را برای درک حقایق الهی وسعت می‌دهد و سپس این مسئله را به عنوان قانونی عمومی که بر کل عالم حاکم است، تعمیم می‌دهد و می‌گوید: صبر ماه در برابر شب و تاریکی آن موجب می‌شود که از خورشید نور بگیرد و درخشان و تابان شود. صبر گل در برابر خار موجب می‌شود که گل معطر و خوشبو شود. هم‌چنین، شیر بهائم با صبر و شکیبایی و تحمل اوضاع و احوال سخت و ماندن بین سرگین و خون می‌تواند عنصری حیات‌بخش جهت توانمندی شیرخوارانشان شود و صبر و شکیبایی پیامبران(ع) در مقابل منکران و تحمل آزار و اذیت آنان موجب می‌شود که از مقربان الهی به شمار آیند و در هدایت مردم به سوی خدا موفق شوند:


    یار بــد نیکوسـت بهـر صبـر را کـه گشـایـد صبـرکردن صـدر را


    صبر مـه بـا شب منــوّر داردش صبـر گل بـا خـار اَذْفـــر داردش


    صبر شیر اندر میـان فَرْث وخون کـرده او را ناعـش اِبْــن‌ُ‌ اللَّبُــون


    صـبر جمله انبیاء بــا منـکــران کـردشان خاص‌ّ حق و صاحب قرآن[70]‌
    امضاء

  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    به تعبیر مولوی هر دشمنی برای آدمی همانند دارو، در ظاهر ناخوشایند و ناراحت‌کننده به نظر می‌رسد، اما در باطن سودمند و شفابخش است. زیرا انسان از دست آنان به درگاه خداوند روی می‌آورد و از او طلب کمک و یاری می‌کند. اما دوستان چون آدمی را به خود مشغول می‌کنند و تکیه‌گاه او هستند، همانند حجاب و مانعی وی را از حق دور می‌کنند:


    بنده می‌نالـد بـه حق از درد و نیش صد شکایت می‌کند از رنج خویـش


    حق همی‌گوید که آخـر رنـج و درد مر تو را لابــه‌کنــان و راست کرد


    این گله ز آن نعمتی کن کـت زنـد از در مـــا دور و مـطــرودت کنـد


    درحقیقت هر عــدو داروی تـوست کـیمیا و نــافع و دل‌جوی تـوست


    که از او انــدر گـریـزی در خـــدا استعــانت جــویـی از لطف خــدا


    در حقیقت دوستــانت دشمن‌انـــد کـه ز حـضرت دور و مشغـولت کنند


    (مولوی)
    امضاء

  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    مقام شکر، کمال صبر و شکیبایی


    از منظر عارفان و اولیای الهی، مراتب کمال در انسان به صبر و شکیبایی محدود نخواهد شد؛ بلکه انسان می‌تواند در طریق قرب الهی به مقامات والاتری نیز نائل شود. از جمله این مقامات، مقام شکر است. در واقع پیوند و ارتباط مقام صبر و شکر تا بدان حد است که در چهار موضع از مصحف شریف مقام صبر و شکر در کنار هم تکرار شده است. چنان‌که در کلام حضرت حق می‌خوانیم:


    { إِنَّ فِی ذَٰلِك لَآیاتٍ لِکلِّ صَبَّارٍ شَکورٍ }[71]؛ همان‌گونه که در کلام ائمة معصومین(ع)، سرآمد عارفان طریق حق آمده است:


    «الْإِیمَانُ نِصْفَانِ نِصْفٌ فِی الصَّبْرِ وَ نِصْفٌ فِی الشُّکرِ».[72]


    راغب اصفهانی می‌گوید: شکر دارای سه مرتبه است: شکر قلبی، شکر زبانی، شکر عملی. شکر قلبی، شناخت نعمت‌دهنده و نعمت است. شکر زبانی، اعتراف و اقرار به نعمت می‌باشد و شکر عملی، خرج کردن نعمت و مصرف کردن آن در اموری است که خدا به آن دستور داده است.[73]
    امضاء

  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    در کلام نورانی امام صادق(ع) درباره صبر شاکران می‌خوانیم:


    «حق آن است که هر صابر، شاکر است و هر شاکر، صابر؛ چراکه معنی شکر، تعظیم منعم است و بازداشتن نفس از عصیان منعم. پس شاکر از آن حیثت که تعظیم منعم کرده، شاکر است و از آن حیثت که منع نفس کرده است از عصیان و خلاف رضای او به عمل نیاورده، صابر است».[74] چه سالک به هیچ حالی از احوال، از امری ملایم یا غیرملایم خالی نباشد، پس بر ملایم شکر باید کرد و بر غیرملایم صبر باید نمود. نیز هم‌چنان‌که به ازای صبر جزع است، به ازای شکر، کفران است و کفر نوعی از کفران است: { وَ لَئِنْ کفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِی لَشَدِیدٌ }[75]؛


    از این‌جا معلوم شود که درجه شکر از درجه صبر، عالی‌تر است و شکر به زبان بود و به دل بود و به تن؛ جامع این مجموع شاکر به تمام و کمال است.[76] برخی بزرگان معتقدند اصل شکر آن است که آدمی خود را از ادای شکر خدای عاجز داند و آن را هم به او حواله نماید.[77] چون شکر نتوان گذارد؛ الا به دل و زبان و اعضای دیگر، که هر سه نعمت اوست و قدرت بر استعمال هر یکی، نعمت دیگر؛ پس اگر خواهد که بر هر نعمتی شکری گذارد بر این نعمت‌ها، هم شکری دیگر باید گذارد و سخن دراز گردد و آن بِه که شکر هم‌چنان باشد، که در اول و انتها به عجز باشد و اعتراف به عجز از شکر، آخر مراتب شکر است. چنان‌که اعتراف به عجز از ثنا بزرگ‌ترین ثنا است.[78] چنان‌که رسول اکرم(ص) فرمودند:


    «لَا أُحْصِی الثَّنَاءَ عَلَیك أَنْتَ کمَا أَثْنَیتَ عَلَی نَفْسِك وَ فَوْقَ مَا یقُولُ الْقَائِلُونَ»[79]؛


    من توانائی شمارش حمد و ثنای تو را ندارم، آن‌چنان ثنایی که لایق مرتبه توست و برتر از آنی که دیگران می‌گویند.


    از دسـت و زبـان کـه بـرآیـد کـز عهـده شکـرش به‌در آید


    (سعدی شیرازی)
    امضاء

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 03-04-2010, 15:42

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi