صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 39 , از مجموع 39

موضوع: صبر و شکیبایی از منظر عرفان اسلامی

  1. Top | #31

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    باید خاطرنشان کرد که مقام شکر، حقیقتی عظیم و عبادتی بزرگ و سبب رفع بلا و باعث زیادتی نعماء است و به این جهت مکرر بدان امر و ترغیب شده است؛ اما اداکننده‌اش در میان بندگان اندک بوده است. همان‌گونه که خداوند سبحان در قرآن کریم می‌فرماید تنها عده کمی از بندگان من شکرگزار هستند. در مصحف شریف می‌خوانیم:


    { اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُکراً وَ قَلِیلٌ مِنْ عِبادِی الشَّکورُ }[85]؛


    و از بندگانم اندکی در مقام سپاس‌گزاری هستند.


    وجود مبارک حضرت سیدالشهداء(ع) در پایان خطبه شب عاشورا از پیشگاه پروردگار چنین درخواست می‌فرماید:


    «فَاجْعَلْنَا مِنَ الشَّاکرِینَ»[86]؛


    پروردگارا! ما را از شکرگزاران قرار ده.


    و این از بلندای مرتبة شکر است که کم کسی را عروج بدان دست دهد. هم‌چنین حق‌تعالی در کتاب کریم خود فرموده:


    { ما یفْعَلُ اللهُ بِعَذابِکمْ إِنْ شَکرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ وَ کانَ اللهُ شاکراً عَلِیماً }[87]؛


    چه می‌کند خدا به عذاب شما، اگر شکر او را کنید و ایمان به او آورید و می‌فرماید:


    { لَئِنْ شَکرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکم }[88]؛


    اگر شکر کنید، نعمت شما را زیاد می‌کنم.


    در شرف و فضیلت آن همین کافی است که یکی از صفات خداوندی است. چنان‌که فرموده است:{ وَ اللهُ شَکورٌ حَلِیمٌ }[89]؛ روز قیامت نیز منادی کند که:


    «فَلْیقُمْ الْحَامِدُونَ لِلّهِ عَلَی کلِّ حَالٍ»،


    یعنی برخیزند و به جزای خیر خود برسند آن‌کسان که ستایش کرده باشند خدای را در جمیع احوال. پس حامدان و شاکران خرامان و شادان به بهشت عنبرسرشت روند.[90]


    تا آن‌جا که امامان معصوم(ع) می‌فرمودند: «فَإِذَا نَزَلَ أَمْرُ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ رَضِینَا بِقَضَائِهِ وَ سَلَّمْنَا لِأَمْرِهِ وَ لَیسَ لَنَا أَنْ نَکرَهَ مَا أَحَبَّ اللهُ لَنَا»[91]؛ هرگاه امر خداوند تحقّق یافت، ما راضی به قضای الهی و تسلیم امر او هستیم و هرگز آن‌چه را خدا برای ما دوست می‌دارد، مکروه نمی‌داریم. این مقام رضا و فوق مقام صبر است.
    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #32

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    وجوب شکر در بلا و نعمت


    معامله حق‌تعالی با بنده از دو حالت بیرون نیست؛ یا بنده را به بلا مبتلا گرداند و یا به عطا مشرف سازد. اگر عطا دید، شکر واجب است و اگر بلا فرستد، واجب‌تر. زیراکه عطا سرمایة این جهان است و بلا رأس‌المال آن جهان؛ چون بر نعمت این جهانی شکر واجب بود، بر نعمت آن جهانی واجب‌تر. زیراکه عطا سبب آلایش توست و بلا موجب زدایش تو، آلایش عطا کرامت است. { کلَّا إِنَّ الْإِنْسانَ لَیطْغی* أَنْ رَآهُ اسْتَغْنی }[92]؛ و زدایش بلا اکرام { وَ لَنَبْلُوَنَّکمْ بِشَی‌ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوع }[93]؛ آن‌جا که فرمود: { وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ }[94]؛ چون بر سبب آلودگی شکر واجب آید، بر سبب پاکی و زدودگی به طریق اولی. و اهل تحقیق گفته‌اند که نعمت را سه شکر است و بلا و مصایب را شش شکر. شکر محنت آن است: اول شکر گوئی که این بلا دنیویه است، نه مصیبت اخرویه.[95]


    مردی به سهل گفت: دزد به خانه‌ام وارد شده و اثاثم را برده است. پاسخ داد: خدا را شکر کن، که اگر شیطان به دلت وارد می‌شد و اعتقادت را به توحید الهی تباه می‌کرد، چه کار می‌کردی؟ ازاین‌رو عیسی(ع) در دعای خود به خدا پناه برد و گفت: «بار خدایا مصیبت مرا در دین من قرار مده».[96]


    دوم آن‌که از حق‌تعالی است نه از غیر.


    سوم آن‌که گذرنده است نه پاینده.


    چهارم آن‌که به حد طاقت است نه بیرون از طاقت.


    هر مصیبت و بیماری که تصور شود، بدتر و بزرگ‌تر از آن وجود دارد؛ چه مقدرات حق‌تعالی بی‌پایان است و اگر خداوند آن‌چه را دامن‌گیر انسان شده، افزون‌تر و چند برابر کند، چه چیزی می‌تواند آن را برگرداند و منع کند. بنابراین باید انسان در آن حال خدا را شکر گوید، که در دنیا او را به بلایی بزرگ‌تر گرفتار نکرده است.
    امضاء

  4. Top | #33

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    یکی از عارفان دوستی داشت که حاکم او را زندانی کرده بود. زندانی نزد عارف پیغام فرستاد. او به وی پاسخ داد که خدا را شکر گوی. پس از آن زندانی را کتک زدند، به او پیغام داد که خدا را شکر گوی؛ پس از آن زندانی مجوسی را که شکمش دردمند بود، آوردند و او را زنجیر کردند و یک حلقه از زنجیر را در پای او و حلقه دیگری را در پای این زندانی گذاردند. وی به صاحب‌دل پیغام داد، او نیز برایش پاسخ فرستاد که شکر خدای گو. مجوسی بارها محتاج می‌شد که از جا برخیزد و او هم ناگزیر می‌شود که با او از جا بلند شود و بالای سر او بایستد تا قضای حاجت کند. این جریان را به صاحب‌دل نوشت، وی پاسخ داد شکر خدا را به جا آورد. زندانی به او پیغام داد: تا کی این را می‌گویی و کدام بلا از این بزرگ‌تر است؟ به او پاسخ داد: اگر زنّاری[97] که بر گردن اوست، بر گردن تو ببندند چه می‌کنی؟[98]


    پنجم آن‌که در برابر آن ثواب موعود است و ضایع نیست.


    ششم آن‌که بر تن است و بر دین نیست.


    پس اگر در نعمتی شکرکنی، زیادت یابی: { لَئِنْ شَکرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکمْ }[99]؛


    و اگر در محنتی شکر کنی، فرج یابی: { ما یفْعَلُ اللَّهُ بِعَذابِکمْ إِنْ شَکرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ }.[100]و[101]
    امضاء

  5. Top | #34

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    بنابراین هر انسانی به بلایی گرفتار شود؛ چنان‌چه در سویدای دل خود به‌طوری که سزاوار است، نسبت به حق مولای خویش از حیث ظاهر و باطن بیندیشد، خود را مستوجب بلاهایی بیش از آن‌چه در حال به او رسیده و در آینده به او می‌رسد، خواهد دید و اگر کسی که حق دارد به تو صد تازیانه زند، به ده تازیانه بسنده کند، بی‌شک مستحقّ شکر است و آن‌که حق دارد هر دو دست را قطع کند، یکی را برایت باقی بگذارد، بی‌تردید شایسته شکر است. ازاین‌رو یکی از مشایخ از کوچه‌ای گذر کرد، بر سرش تشتی از خاکستر ریختند. او برای خدا سجده شکر به جا آورد، به او گفتند: این چه سجده است، پاسخ داد: من انتظار می‌کشیدم که بر سرم تشتی از آتش بریزند؛ این‌که به خاکستر اکتفا شده، نعمت است. به یکی از اینان گفتند: آیا برای طلب باران که باز ایستاده و نیامده است، بیرون نمی‌آیی؟ پاسخ داد: شما آمدن باران را دیر می‌شمارید و من فرود آمدن سنگ را. [102]


    بـیـا ای رفـتـه هم‌چـون ناسپاسان بــه راه بـاطــل حــق نـاشنـاسان


    بـگو آخـر کـه کافر نعمـتی چیست حرامت باد، این بی حـرمتی چیست


    نـمـی‌شـایـد حــق نـعـمت نهفتن شکایت چـیست؟ بایـد شکر گـفتن


    گرت از شکـر باشـد صـد حـکایت ز تـرک شـکـر خود می‌کن شکایت


    ز بــهـر شـکـر اگر فــرزنــد آدم بـــه قـدر هـر یـک از ذرّات عالـم


    زبــانی بر کـنـد هـم‌چـون زبـانـه زبــان شـکـر او بــاشــد زمــانـه


    در آن کوشش کند چندان‌که خواهی نـگــویــد ذرّه‌ای شـکــر الــهـی


    (هلالی جغتایی)
    امضاء

  6. Top | #35

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    از دیدگاه فیض کاشانی هیچ چیزی از این اسباب برای انسان وجود نمی‌یابد، جز این‌که تصور می‌رود از نظر دین خیر او در آن باشد. پس بر اوست که گمان خود را به خداوند نیکو کند و آن را خیر بداند و بر آن شکر کند. به دلیل این‌که حکمت‌های خداوند گسترده است و او به مصالح بندگان آگاه‌تر از آنها است. در روز قیامت هنگامی که بندگان ثواب‌های الهی را در برابر بلاها ببینند، خداوند را بر بلاهایی که به آنها رسیده است، شکر می‌گویند؛ همان‌گونه که کودک پس از رسیدن به بلوغ و عقل از کتک‌ها و تنبیهات استاد و پدر خود تشکر می‌کند. چه ثمرات تنبیه آنها را برداشت و استفاده کرده است. بلا نیز تنبیه حق‌تعالی است و عنایت او به بندگانش، از عنایت پدران به فرزندان بسیار کامل‌تر و بیشتر است.[103]
    امضاء

  7. Top | #36

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    آثار و برکات شکر


    «مسمع بن عبدالملک» می‌گوید: در سرزمین منی در محضر امام صادق(ع) به خوردن انگور مشغول بودیم. ناگاه فقیری وارد شد و از حضرت درخواست کمک کرد. حضرت فرمود: مقداری انگور به او بدهید. هنگامی که انگور به او دادند، از گرفتن انگور خودداری کرد و آن را برگرداند و گفت: اگر پولی به من بدهید، مرا کفایت می‌کند. امام صادق(ع) فرمود: خدایت عطا کند. تا این‌که فقیر رفت و سپس بازگشت و گفت: همان انگور را به من بدهید. آن حضرت فرمود: خدایت عطا کند! آن‌گاه نیازمندی دیگر آمد و درخواست کمک کرد. حضرت سه حبّه از یک خوشه برداشتند و به او دادند، فقیر آن را گرفت و گفت: «الْحَمدُ للَّهِ رَبِّ العالَمِینَ الَّذِی رَزَقَنِی». همه سپاس و ستایش ویژه خداوند باری‌تعالی، پروردگار جهانیان است؛ آن پروردگاری که این سه حبّه انگور را روزی من قرار داد. حضرت به او فرمودند: صبر کن. پس هر دو دست خود را پر از انگور کردند و به او دادند. آن مرد دوباره گفت: «الحَمدُ للَّهِ ربِّ العالَمین». باز حضرت به او فرمودند: صبر کن. سپس به خادم خود فرمود: چه اندازه درهم و دینار نزد تو هست؟ خادم بیست درهم آورد و گفت: به همین اندازه درهم نزد ما مانده است. حضرت هم تمامی بیست درهم را به فقیر داد. چون مرد شاکر بیست درهم را گرفت، رو به آسمان نموده و گفت: «الْحَمْدُ للَّهِ هَذا مِنْك وَحْدَك لَاشَرِیك لَك». همة سپاس و ستایش ویژه خداوند است، خدایا! این عطا و بخشش از حضرت ربوبی تو است، تویی یگانه‌ای که شریک و همتا نداری. امام صادق(ع) به او فرمود: صبر کن. پس پیراهن مبارک را از بدن درآورده و به او عطا کردند و فرمودند: این پیراهن را بپوش. چون پیراهن را پوشید، گفت: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی کسَانِی وَ سَتَرَنِی یا أَبَا عَبْدِ اللهِ أَوْ قَالَ جَزَاك اللهُ خَیراً».[104] همه سپاس و ستایش ویژه خداوند است، که مرا لباس پوشانید و عرضه داشت یا اباعبداللَّه، یا آن‌که گفت: خدا تو را جزای خیر دهد. سپس با همین دو کلمة کوتاه از آن حضرت سپاس‌گزاری کرد و بیرون رفت.
    امضاء

  8. Top | #37

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    ملا محسن فیض کاشانی در کتاب گران‌سنگ «وافی» در باب تعقیبات نماز از معصوم(ع) چنین روایت می‌کند:


    «اگر شخص نمازگزار پس از ادای نماز واجب، سر به سجده شکر گذارد و نعمت‌هایی که خداوند مهربان به او عطا کرده، یک به یک به یاد آورد و شکر کند، از سوی حضرت حق به فرشتگان خطاب شود: ای فرشتگان، بنده‌ام نماز واجبش را ادا کرد و به شکرگذاری من مشغول شد، با او چه معامله‌ای کنم؟ فرشتگان می‌گویند: حوائجش را روا کن. خطاب رسد: روا کردم، دیگر چه کنم؟ گویند: به او نجات در آخرت را عطا کن. خطاب رسد: عطا کردم، دیگر چه کنم؟ گویند: وسعت رزق به او عنایت فرما. خطاب رسد: عنایت کردم، دیگر چه کنم؟ گویند: فرزندان شایسته نصیب او کن. خطاب رسد: نصیب کردم. وقتی نمازگزار در سجده شکرگذاری می‌کند، خداوند خطاب می‌فرماید و فرشتگان دعا می‌کنند؛ تا جایی‌که فرشتگان می‌گویند: پروردگارا، ما آن‌چه از امور خیر بود از پیشگاهت برای او خواستیم و تو عنایت فرمودی، دیگر چیزی نمی‌دانیم. خطاب رسد: شما نمی‌دانید، من می‌دانم، او شکرم را به جا آورد، من هم از او سپاس‌گزاری می‌کنم و سپاس من این است که درب نعمت را به رویش باز می‌کنم».[105]
    امضاء

  9. Top | #38

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    و نیز روایت شده که حضرت عیسی(ع) بر مردی گذشت، که کور و پیس و زمین‌گیر بود و به علت فلج بودن، اعضای او پیچیده بود و از بیماری خوره گوشت‌های بدنش فروریخته! می‌گفت: شکر مر خدایی که به عافیت داشت مرا از آن چیزهایی که بسیاری از خلقش را به آن مبتلا کرده‌است. پس حضرت عیسی(ع) فرمودند: ای مرد! چه بلایی از تو گردیده است؟ گفت: یا روح اللَّه! من بهترم از کسی که آن معرفتی را که خدای تعالی در دل من جا داده، در دل آن کس جا نداده. پس آن حضرت فرمودند: راست می‌گویی، دست خود را به دست من بده و آن مرد دست به دست عیسی(ع) داد و به فرمان الهی روی آن بهترین روی‌ها و هیئتش بهترین هیئت‌ها شد و همگی بلاها از وی زائل شد و مصاحب عیسی(ع) گردیده، با آن حضرت عبادت می‌کرد.[106]


    سرور عارفان امام حسین(ع) خطاب به خداوند سبحان در دعای عرفه عرضه می‌دارد:


    «وَلَوْ حَرَصْتُ أنا وَالعادُّونَ مِن أنامِك أن اؤَدّی شُکرَ واحِدَةٍ مِنْ أنعُمِك مَا اسْتَطَعْتُ إلّا بِتَوفِیقِك»[107]؛


    اگر من و همة کسانی که نعمت‌هایت را شماره می‌کنند، تلاش کنیم که شکر یکی از نعمت‌هایت را به جا آوریم، نمی‌توانیم مگر به توفیق تو.
    امضاء

  10. Top | #39

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    پی نوشت ها:


    [1]. ص(38): 44.


    [2]. تعریفات: 115.


    [3]. منظور ذات باری تعالی است.


    [4]. تسنیم المقربین: 208. «اَلصَّبْرُ حَبْسُ النَّفْسْ عَلَی جَزَعٍ کَامِنٍ عَنِ الشَّکْوَی».


    [5]. منازل السائرین: 195؛ عرفان الحق: 38.


    [6]. عرفان الحق: 37.


    [7]. اوصاف الاشراف: 59.


    [8]. بحارالأنوار: 68/ 68؛ نهج السعاده: 7/ 283؛ مستدرک سفینة البحار: 6/ 150.


    [9]. هر حیوانی و صاحب روحی که آن را محاصره کنند و سپس هدف قرار دهند و بزنند تا به قتل صبر کشته شود، مصبوره گویند.


    [10]. کتک زدن شدید که منجر به مرگ گردد.


    [11]. کشف الأسرار: ‌2/ 46.


    [12]. شرح اصطلاحات تصوف: 7/ 93-101؛ همچنین ن.ک: راه روشن: ‌7/ 153.


    [13]. شرح اصطلاحات تصوف: ‌7/ 93.


    [14]. قوت القلوب: 1/ 193-196.


    [15]. تذکرةالاولیاء: 1/ 265؛ شرح تعرّف: 3/ 114؛ ترجمه رساله قشیریه: 279-280.


    [16]. مصباح الهدایه: 382.


    [17]. شرح تعرّف: 13؛ ترجمه الحقائق فی محاسن الاخلاق: 291.


    [18]. ص( 38): 44.


    [19]. مصباح الانس (ترجمه و شرح ناییجی): ‌1/ 555.


    [20]. معراج السعاده: 814 .


    [21]. تذکرة‌الاولیاء: 2/31؛ اللمع: 49.


    [22]. تذکرة‌الاولیاء: 1/ 293؛ طبقات الصوفیه: 104؛ شرح اصطلاحات تصوف: ‌7/ 99.


    [23]. نهج البلاغه: خطبه 193.


    [24]. تذکرة‌الاولیاء: 2/ 134؛ ترجمه رساله قشیریه: 281.


    [25]. قوت القلوب: 199.


    [26]. معراج السعاده: 832-833 .


    [27]. محجة البیضاء: 7/ 129.


    [28]. «تَدْمَعُ الْعَینُ وَیحْزَنُ الْقَلْبُ وَلَا نَقُولُ مَا یسْخِطُ الرَّبّ»؛ الکافی: 3/ 262، حدیث 45؛ مسکن الفؤاد: 102؛ بحارالأنوار:‌22/ 157، باب 1، حدیث 16.


    [29]. معراج السعاده: 832-833 .


    [30]. محجة البیضاء: 7/ 128.


    [31]. معراج السعاده: 833.


    [32]. مسکن الفؤاد: 87 .


    [33]. اوصاف الأشراف: 60 .


    [34]. امام صادق(ع) فرمود: «کسی که در برابر مکروهی صبر نمود و به سوی خلق شکایت نبرد و با فاش کردن رازش بی‌تابی نکرد، او از صابران عام است و نصیبش همانی است که خداوند عزّوجل فرمود: { وَ بَشِّرِالصَّابِرِینَ } (بشارت ده صابران را)؛ یعنی به بهشت و مغفرت بشارت بده و کسی که با خوشحالی از بلا استقبال کند و با آرامش و وقار صبر کند، او از صابران خاص است و نصیبش همانی است که خداوند متعال فرمود: { إِنَّ اللهَ مَعَ الصَّابِرِین }. (مصباح‌ الشریعه: 186).


    [35]. مناهج أنوار المعرفه: 2/ 523. «بار خدایا! به حرمت خواص از برگزیدگان و پاکان پاکیزه‌ات، ما را از صابران به صبر خاص قرار ده تا پیوسته با تو باشیم».


    [36]. أوصاف الاشراف: 59-60.


    [37]. بردباری، نیرومندی.


    [38]. روم(30): 7.


    [39]. زمر(39): 10.


    [40]. بقره(2): 155.


    [41]. ر.ک: قوت القلوب: 1/ 193-203؛ شرح تعرّف: 3/ 113- 118؛ احیاء علوم الدین: 4/ 53- 78-112-124؛ کیمیای سعادت: 665- 675؛ شرح منازل السائرین: 85- 88؛ مصباح الهدایه: 379 - 384؛ حیات القلوب، حاشیه قوت القلوب: 2/216- 224.


    [42]. در کتاب تسنیم المقربین نیز مشابه این تقسیم بندی مشاهده می‌شود: «وَ أَضْعَفُ الصَّبْرِ: الْصَّبرُ للِّه وَ هُوَ صَبْرُ العَامَّةِ وَفُوقَهُ الْصَّبرُ بِاللّهِ وَ هُوَ صَبْرْ الْمُرِیدِ وَ فُوقَهَمُا الْصَّبرُ عَلَی اللَّهِ وَ هُوَ صَبْرُ الْسَّالِك». یعنی ضعیف‌ترین صبر، صبری است که برای امید ثواب و جزای حق‌تعالی باشد. «للّه» أی لجزاء اللّه. این صبر عامه است و برتر از آن صبرباللّه است، که از حول و قوّت خود بیرون آمده باشد و دانسته که «لَاحَوْلَ وَلَا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللَّهِ» و این صبر مرید است و برتر از هر دو، صبر علی اللّه است؛ یعنی صبر بر حکم و قضائی که حق‌تعالی در ازل رانده است. اگرچه نفس را رنجی باشد، اما دانسته است که تغییر و تبدیل به آن راه نیابد و این صبر سالکان و روندگان راه است. (تسنیم المقربین: 1/212).


    [43]. منازل السائرین: 70؛ البحر المدید:‌ 3/ 176.


    [44]. مصباح الهدایه: 380.


    [45]. مصباح الانس (ترجمه و شرح ناییجی): 1/ 554.


    [46]. اللمع: 50؛ همچنین ر.ک: مصباح الهدایه: 383.


    [47]. بقره(2):155-157؛ { وَ لَنَبْلُوَنَّکمْ بِشَی‌ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِالصَّابِرِینَ }؛


    [48]. کشف ‌الاسرار: 6/247.


    [49]. کشف الاسرار: 1/ 421-422.


    [50]. کشف الاسرار: 2/ 400.


    [51]. تمهیدات عین القضات همدانی: 1/ 319.


    [52]. تفسیر حدائق الحقائق: 255.


    [53]. عرفان الحق: 38.


    [54]. ینبوع الأسرار:‌1/ 315.


    [55]. پیش‌آمدهای ناگوار.


    [56]. ینبوع الأسرار:1/ 315.


    [57]. یهودی.


    [58]. غسل‌خانه، یا طهارت خانه.


    [59]. آل‌عمران(3): 134.


    [60]. تذکرةالاولیاء: 52.


    [61]. أوراد الاحباب: 117.


    [62]. تذکرة الأولیاء: 617.


    [63]. اللمع: 50.


    [64]. کنزالعمال: 3/ 744، حدیث 8632؛ المواعظ العددیة: 132.


    [65]. کشف‌الأسرار:‌ 1/ 416.


    [66]. این حکایت با اندکی اختلاف در کتاب تذکرة‌الأولیاء عطار نیز آمده و احتمالاً مأخذ مولوی همین کتاب بوده است. در کتاب تذکرةالاولیاء، ابوعلی‌سینا برای دیدن ابوالحسن خرقانی به شهر خرقان می‌رود. (تذکرة‌الاولیاء: 667/2536).


    [67]. ابوالحسن خرقانی؛ علی‌بن‌جعفر (م 348 هـ) در روستای خرقان از توابع بسطام به دنیا آمد. او از بزرگان عرفای قرن چهارم و پنجم به حساب می‌آید. به نظر می‌رسد مولوی به جهتی در مصرع دوّم او را ابوالحسین معرفی کرده است.


    [68]. سخنان باطل و خرافه.


    [69]. مثنوی معنوی: 394، دفتر ششم، 2136.


    [70]. مثنوی معنوی: 3/354، دفتر ششم، 1407 - 1410.


    [71]. ابراهیم(14): 5؛ 32؛ بی‌تردید در این [واقعیت] برای هر شکیبای سپاس‌گزاری نشانه‌هایی [از توحید، قدرت و ربوبیت خدا] است.


    [72]. تحف‌العقول: 48؛ بحارالأنوار: ‌74/151، باب 7، حدیث 99.


    [73]. المفردات: ماده «شکر».


    [74]. مصباح الشریعه (ترجمه و شرح گیلانی): 66.


    [75]. ابراهیم(14): 7.


    [76]. تفسیر حدائق الحقائق: 255.


    [77]. معراج السعاده: 598.


    [78]. تفسیر حدائق الحقائق: 255.


    [79]. أوصاف الاشراف: 62؛ مصباح الشریعه: 56؛ بحارالأنوار:‌86 / 368، باب 4 حدیث 33.


    [80]. الکافی: 2/ 98، حدیث 27؛ بحارالأنوار: 13/351، باب11، حدیث41. در روایت مشابهی چنین آمده است: «أَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَی دَاوُدَ: اشْکرْنِی حَقَّ شُکرِی فَقَالَ إِلَهِی کیفَ أَشْکرُك حَقَّ شُکرِك وَشُکرِی إِیاك نِعْمَةٌ مِنْك فَقَالَ الآْنَ شَکرْتَنِی حَقَّ شُکرِی». خداوند به داود پیامبر(ع) وحی فرستاد که مرا سپاس‌گزاری کن، به طوری که حق نعمت مرا ادا کنی. داود(ع) عرض کرد: خدایا! چگونه تو را سپاس‌گزاری کنم، که حق سپاس گزاری تو ادا شود؛ در صورتی که خود آن سپاس گزاری نعمتی از نعمت‌های تو است، که باز احتیاج به سپاس‌گزاری دارد. خطاب رسید: به همین کلامت حق سپاس‌گزاری مرا ادا کردی. زیرا دانستی که این هم از ناحیه من است. (ارشاد القلوب: 1/ 122، باب 36؛ بحارالأنوار: 14/ 40، باب 3، حدیث 25). این نمونه روایات، بیانگر شکر زبانی است و برترین مرتبه شکر ـ یعنی شکر عملی ـ عبارت است از:


    1 ـ تحصیل ایمان یقینی.


    2 ـ انجام دادن همه کارهای شایسته.


    3 ـ به کارگیری حسنات اخلاقی.


    4 ـ دوری گزیدن از همه محرمات الهی.


    [81]. معراج السعاده: 597.


    [82]. یونس(10): 10.


    [83]. زاد المعاد: 410؛ بحارالأنوار: 91/ 146، باب 32، حدیث 21.


    [84]. معراج السعاده: 598 .


    [85]. سبأ(34): 13.


    [86]. الإرشاد: 2/ 91؛ بحارالأنوار: 44/ 392، باب 37.


    [87]. نساء(4): 147.


    [88]. ابراهیم(14): 7.


    [89]. معراج السعاده: 597.


    [90]. رسائل فارسی ادهم خلخالی: 1/ 156. رسول خدا(ص) فرمود: «ینادی مُنادٍ یوْمَ الْقِیامَةِ لَیقُمِ الْحَمّادُونَ، فَیقُومُ زُمْرَةٌ، فَینْصَبُ لَهُمْ لِواءٌ، فَیدْخُلُونَ الْجَنَّةَ. قیل: وَ مَنِ الْحَمّادُونَ؟ فَقال: الَّذینَ یشْکرُونَ اللَّهَ تَعالی عَلی کلِّ حالٍ وَ فی لَفظٍ آخَرَ: الَّذینَ یشْکرُونَ اللَّهَ عَلَی السَّراءِ وَ الضَّرّاءِ». روز قیامت فریادکننده‌ای فریاد برمی‌دارد: حمّادون بپا خیزید؛ عده‌ای برمی‌خیزند، پس برای آنان پرچمی قرار داده می‌شود، سپس وارد بهشت می‌شوند. عرضه داشتند، حمّادون کیانند؟ فرمود: آنان که در هر حالی خدا را شکر کردند. در حدیث دیگری آمده است آنان که در راحت و سختی خدا را شکر کردند. (محجة البیضاء: 7/ 143؛ جامع السعادات: 3/ 192).


    [91]. من لایحضره الفقیه: 1/ 190، حدیث567؛ وسائل الشیعه: 3 /276، باب 85 ، حدیث3642.


    [92]. علق(96): 6-7.


    [93]. بقره(2): 155.


    [94]. بقره(2): 155-156.


    [95]. تفسیر حدائق الحقائق: 253.


    [96]. راه روشن: ‌7/ 283.


    [97]. شالی که نشانه زرتشتیان است. رشته ای که به وسیله آن صلیب مسیحیان را به گردن آویزان می‌کنند.


    [98]. تفسیر حدائق الحقایق: 284.


    [99]. ابراهیم(14): 7.


    [100]. نساء(4): 147.


    [101]. تفسیر حدائق الحقائق: 254؛ راه‌ روشن، 7/284.


    [102]. راه روشن: ‌7/ 284.


    [103]. راه روشن: 7/ 286.


    [104]. الکافی: 4/ 49، حدیث 12؛ بحارالأنوار: 47/ 42، باب 4، حدیث 56.


    [105]. الوافی:‌ 8 /817، حدیث 7188؛ مکارم الاخلاق: 286؛ بحارالأنوار:‌ 83 / 205، باب 44، ذیل حدیث 19.


    [106]. مسکن الفؤاد: 95؛ بحارالأنوار:‌ 79/ 153، باب19؛«رُوِی أَنَّ عِیسَی(ع) مَرَّ بِرَجُلٍ أَعْمَی أَبْرَصَ مُقْعَدٍ مَضْرُوبِ الْجَنْبَینِ بِالْفَالِجِ وَ قَدْ تَنَاثَرَ لَحْمُهُ مِنَ الْجُذَامِ وَ هُوَ یقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی عَافَانِی مِمَّاابْتَلَی بِهِ کثِیراً مِنْ خَلْقِهِ فَقَالَ لَهُ عِیسَی(ع) یا هَذَا وَ أَی شَی‌ءٍ مِنَ الْبَلَاءِ أَرَاهُ مَصْرُوفاً عَنْك فَقَالَ یا رُوحَ اللَّهِ أَنَا خَیرٌ مِمَّنْ لَمْ یجْعَلِ اللَّهُ فِی قَلْبِهِ مَا جَعَلَ فِی قَلْبِی مِنْ مَعْرِفَتِهِ فَقَالَ لَهُ صَدَقْتَ هَاتِ یدَك فَنَاوَلَهُ یدَهُ فَإِذَا هُوَ أَحْسَنُ النَّاسِ وَجْهاً وَ أَفْضَلُهُمْ هَیئَةً قَدْ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُ مَا کانَ بِهِ فَصَحِبَ عِیسَی(ع) وَ تَعَبَّدَ مَعَهُ».


    [107]. إقبال الأعمال: 341؛ بحارالأنوار: 94/ 317.





    مطالب فوق برگرفته شده ازکتاب: گوهر شکیبایی


    نوشته: استاد حسین انصاریان


    منبع : پایگاه عرفان
    امضاء

صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 03-04-2010, 15:42

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi