صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 16

موضوع: جبر و اختيار در حادثه ي کربلا

Hybrid View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض جبر و اختيار در حادثه ي کربلا

    جبر و اختيار در حادثه ي کربلا

    آيا يزيد و امام حسين (عليه السّلام) مجبور نبودند که بر طبق آنچه در علم الهي براي آنان مقدر شده بود، رفتار نمايند، بر اين اساس چه سرزنشي بر يزيد است و چه فضيلتي براي امام اثبات مي شود؟
    سؤال:
    ما معتقديم که خداوند از آغاز به سرنوشت و سرشت موجودات علم و آگاهي دارد، در اين صورت؛ اولاً: انسان هاي بدي مانند يزيد، مجبورند که در سرکشي به سر برند و نمي تواند طور ديگري رفتار کنند و گرنه خدا علم جهل مي شود؛ ثانياً: خدايي که مي دانست يزيد با اختيار خود اهل جهنم مي شود؛ چرا او را خلق کرده است؟، ثالثاً، شهادت امام حسين (عليه السّلام) براي آن حضرت فضيلتي محسوب نمي شود؛ زيرا شهادت از پيش برايش مقدّر بوده است و آن حضرت نمي توانست جور ديگري رفتار کند؟
    امضاء

  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    چکيده پاسخ:


    اصل خلقت انسان، لطفي است که از سوي خداوند نصيب او شده است و بعد از خلقت نيز خداوند از هيچ وسيله و سببي براي هدايت انسان ها فروگذار نکرده است. بر اين اساس؛ اگر انساني از اين شرايط فراهم آمده استفاده ننمايد، مسئوليت چنين اقدامي متوجه خود اوست نه بر عهده خداوند. اين در حالي است که هدف از خلقت انسان ها رسيدن آنان به تکامل بوده است، و بديهي است که تکامل بدون وجود شياطين جن و انس امکان پذير نيست؛ البته معناي اين سخن آن نيست که شياطين جني و انسان هاي بد، مجبورند که بد باشند، بلکه مقصود آن است که نقش شيطان هاي جني و انسي يک نقش ضروري است و بايد وجود داشته باشد، اما اين که چه کسي اين نقش را بازي کند با انتخاب و اراده خود شياطين جني و انسان هاست و جبري از ناحيه ي خداوند وجود ندارد.
    امضاء

  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    خداوند نيز اگر چه از ازل مي دانست که چه کسي معصيت مي کند، اما اين بدان معنا نيست که انسان در انجام معصيت مجبور باشد؛ زيرا متعلِّق علم الهي صدور معلولات از ناحيه ي علل خاص خود آنهاست. در نظام عيني خارجي، علت ها متفاوت اند گاهي علت ها طبيعي اند و گاهي شعوري؛ يعني در بعضي از علت ها، اراده و اختيار جزء العلة است مثل آنچه را که انسان انجام مي دهد و اگر علم ازلي خداوند به افعال و اعمال انسان تعلق گرفته است، به اين معناست که او از ازل مي داند که چه کسي از روي اختيار و آزادي خود اطاعت مي کند و چه کسي مرتکب معصيت مي شود، بله انسان در داشتن اختيار مجبور است؛ يعني نمي تواندمختار نباشد.
    امضاء

  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    به عبارت ديگر؛ معناي اين که خداوند افعال اختياري انسان را از پيش تقدير کرده، اين است که شخص خاصي در زمان و مکان معيني با بهره گيري از اختيار خويش - و نه به صورت جبري - آن کار را انجام مي دهد و علم به وقوع حتمي آن عمل نيز بر اساس شرايط فراهم آمده است که يکي از آن شرايط، اختيار آدمي است و اين يعني وقوع جبري و غير اختياري چنين فعلي محال است، از آن جهت که قضا و قدر الهي به وقوع اختياري اين فعل تعقل گرفته است و اگر اين فعل از روي جبر و غير اختياري واقع شود، خلاف قضا و قدر الهي است و در اين صورت علم خدا جهل مي شود؛ زيرا علم خدا به وقوع اختياري اين عمل تعلق گرفته است. بر اين اساس؛ مي توان گفت: قضا و قدر سبب نمي شود که از يزيد سلب مسئوليت شود يا فضيلتي براي امام اثبات نگردد؛ زيرا راهي که يزيد و امام برگزيدند هم مقدر بوده است و هم اختياري. آنان آزاد بودند در انتخاب راهي که در پيش رو داشتند و همين هم مقدر بود؛ يعني خدا از ابتدا و ازل مي دانست که آنان با اختيار خود چه راهي را بر مي گزينند. به هر حال، امام با اختيار خود اين راه را انتخاب کرد و به شهادت رسيد، و اين اگرچه در علم ازلي معلوم بود و عده اي نيز به دلايلي از وقوع اين حادثه باخبر شدند، پيش از آن که اين حادثه اتفاق افتد، اما اينها نه حادثه عاشورا را از اختياري بودن خارج مي کند و نه از قبح جنايت عاملان آن مي کاهد و نه خدشه اي به فضايل امام حسين (عليه السّلام) و يارانش وارد مي کند.
    امضاء

  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    به عبارت ديگر؛ « قضا » يعني حتميت حادثه اي که البته اين حتميت از ناحيه علل و اسباب اوست و « قدر » يعني کسب حدود و مشخصات و خصوصيات که آن هم از ناحيه علل و اسباب آن حادثه است و قضا و قدر الهي در واقع عبارت است از: انبعاث و سرچشمه گرفتن همه ي علل و اسباب از اراده و مشيت و علم حق تعالي که « عله العلل » است؛ يعني هر عاملي که درجهان خودنمايي مي کند، تجلي علم و اراده حق و مظهر خواست خداوند و وسيله اجراي قضا و قدر اوست.
    البته ممکن است عامل و سببي، قضا و قدر الهي را تغيير دهد، اما اين يعني عاملي که خود از مظاهر قضا و قدر الهي و حلقه اي از حلقات علت بوده، عامل تغيير و تبديل سرنوشتي شده است. به بياني ديگر؛ اين تغيير را نيز قضا و قدر الهي اقتضا کرده است؛ مثلاً اگر کسي به بيماري خاصي مبتلا گردد، اين سرنوشتي که براي او رقم خورده، از علت خاصي ناشي شده است. حال اگر اين بيمار دارو بخورد، دارو علت ديگري است که سرنوشت ديگري را به همراه دارد و موجب از بين رفتن بيماري مي شود؛ يعني سرنوشت قبلي بيمار را تغيير مي دهد، ولي اين شفاي از بيماري نيز به موجب قضا و قدر است و البته اگر دارو را هم نخورد و رنجور شود، يا دواي زيان بخشي را بخورد و بميرد، باز به اقتضاي قضا و قدر الهي است. همچنين است اگر از بيماري دوري گزيند و مصون بماند و در نهايت هر
    کاري بکند نوعي سرنوشت و قضا و قدر است و نمي تواند از حوزه قضا و قدر بيرون باشد. سرّ اين مطلب آن است که قضا و قدر عاملي در عرض ساير عوامل جهان نيست، بلکه مبدا و منشاء و سرچشمه همه عامل هاي جهان است، هر عاملي که بجنبد و اثري از خود بروز دهد، مظهري از مظاهر قضا و قدر است و تحت قانون عمومي عليت. حال در مورد هر حادثه اي، هر اندازه علل و اسباب مختلف و جريان هاي متفاوت وجود داشته باشد، قضا و قدرهاي گوناگوني هم متصور است. آن جرياني که واقع مي شود و صورت مي گيرد به قضا و قدر الهي است و آن جرياني که متوقف مي شود نيز به قضا و قدر الهي است.
    امضاء

  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    2. رابطه ي قضا و قدر با اختيار انسان


    از آيات قرآن به دست مي آيد که همه چيز حتي افعال اختياري انسان، مشمول تقدير و قضاي الهي است. (5) به عبارت ديگر؛ قضا و قدر الهي داراي دو حوزه است: الف. حوزه اي که خارج از اختيار آدمي است؛ ب. حوزه اي که شامل افعال اختياري انسان مي شود.
    اما سؤال اين است که آيا در حوزه اخير نيز قضا و تقدير الهي، منافاتي با اراده و تصميم گيري آزاد انسان ندارد؟ و آيا مي توان مسئوليت افعال آدمي را بر عهده خود او دانست؟ و آيا انسان هاي بد مجبور به سرکشي اند؟، در پاسخ بايد گفت: تقدير و قضاي الهي بر دو نوع علمي و عيني تقسيم مي شود:
    الف. قضا و قدر علمي بدين معناست که خداوند مي داند هر چيزي در چه زمان و مکاني و به چه صورتي، حتماً تحقق مي يابد. اين معنا، به علم الهي و فراهم شدن مقدمات و شرايط و نيز علم به وقوع حتمي آنها بر مي گردد.
    ب. قضا و قدر عيني و خارجي آن است که هر چيزي در خارج داراي اندازه و حدود مشخصي است و در شرايط و ويژگي هاي خاصي تحقق مي يابد و اين سير تدريجي پديده ها و نيز تحقق عيني آنها به خداي متعال انتساب دارد.
    گفتني است که هيچ يک از قضا و قدر علمي و عيني با اختيار انسان منافات ندارد. در ادامه هر يک از اين چهار قسم به اجمال بررسي مي شود:
    امضاء

  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    2. از آنچه در تقدير علمي گفته شد روشن مي شود که قضاي علمي نيز با اختيار انسان منافات ندارد؛ زيرا قضاي علمي، علم به وقوع حتمي آن عمل بر اساس شرايط فراهم آمده است که يکي از آن شرايط، اختيار آدمي است و اين يعني وقوع جبري و غير اختياري چنين فعلي محال است از آن جهت که قضا و قدر الهي به وقوع اختياري اين فعل تعلق گرفته است، بر اين اساس اگر اين فعل از روي جبر و بدون اختيار واقع شود، خلاف قضا و قدر الهي خواهد بود (6) و در اين صورت است که علم خدا جهل مي شود؛ زيرا علم خدا به وقوع اختياري اين عمل تعلق گرفته بود.
    امضاء

  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    از اين جهت مي توان گفت: قضا و قدر علمي سبب نمي شود تا انسان از خود سلب مسئوليت کند و خدا را مقصر بداند. براي روشن شدن مطلب، از مثالي بهره مي گيريم: اگر شما بر بالاي ساختمان يا مکاني مرتفع، شاهد رانندگي دوست خود باشيد و ببينيد که با اين طرز رانندگي، حتماً سقوط مي کند و نسبت به عاقبت ناخوشايند رفتار خارج از ضابطه و عقلانيت او، علم و آگاهي کامل داشته باشيد، و پس از دقايقي هم وي عاقبت کار خود را ببيند، آيا شما مقصريد؟ آيا شما باعث سقوطش به دره شده ايد؟ آيا علم شما به سرنوشت انتخاب نادرست وي در شيوه رانندگي، او را مجبور به سقوط کرده است؟ آيا دولت ها و مهندسان راه و سازندگان اتومبيل که يقيناً مي دانند، بسياري از تصادفات به دليل اتومبيل راني و استفاده نادرست و نابجا از ماشين و جاده است، عامل جبري سوانح جاده اي اند؟


    خداوند هرگز تقدير و سرنوشت کسي را به گناه و معصيت ثبت و ضبط نکرده است. اين حديث را بسياري از پيامبر بزرگوار (صلي الله عليه و آله و سلم) روايت کرده اند که، « خداوند لعنت کند کساني را که دم از تقدير زده و مي پندارند معصيت و عذابشان از تقدير و سرنوشتي است که خدا براي آنان مقدر کرده است » (7).
    از اين رو؛ متکلمين گفته اند: خدا به طاعات و معصيت بندگان علم دارد و اين علم، کاشف (8) و تابع (9) آن کردار بندگان است. (10)
    امضاء

  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    3. در تقدير خارجي نيز يکي از شرايط و اجزاي علت در افعال اختياري، اختيار و اراده ي فاعل آنهاست، پس تقدير خارجي هم نمي تواند جبري را در پي داشته باشد.
    4. قضاي خارجي نيز با افعال اختياري منافاتي ندارد؛ توضيح اين که اگرچه بر اساس توحيد افعالي، همه موجودات عين ربط به الله هستند، هيچ استقلالي نه در وجود و نه در افعال، از خود ندارند؛ و قضا و اتمام نهايي کار به دست حق تعالي است، اما اين تفسير به هيچ وجه به معناي نفي فاعليت ساير موجودات در طول فاعليت خداوند و سلب اختيار و اراده انسان ها نيست. (11) به عبارت ديگر؛ اتمام و ضرورت معلول (تحقق عيني پديده ها)، در گرو تحقق علت تامه است و دانستيم که در افعال اختياري، آخرين جزء علت تامه، اراده و اختيارِ وجود مختار است، اما بر طبق توحيد افعالي اين عليت و اتمام در طول عليت و اتمام خداوند است. بنابراين در تحقق عيني افعال، هم جايگاه اختيار انسان، و هم انتساب نهايي افعال به خداي متعال، تؤامان حفظ شده است.
    امضاء

  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    3. خلقت انسان هاي بد و چراييِ آن


    ممکن است گفته شود، حال که خدا مي داند کساني با اختيار خودشان اهل جهنم مي شوند پس چرا خلقشان مي کند؟ در جواب بايد گفت: اولاً: اصل خلقتِ انسان، لطفي است که از طرف خداوند که نصيب انسان شده است تا در پرتو آن به مدارج کمال راه يابد و از بهشت رضوان و نعمت هاي الهي برخوردار گردد؛ مثل اين که ميزباني سفره اي را پهن کند و عده اي را دعوت کند که بيايند و از غذاهاي آماده روي سفره ميل کنند. حال اگر در اين بين کسي با اختيار خود از اين غذا نخورد و اين گرسنگي عوارض جبران ناپذيري را بر او تحميل کند، آيا اشکالي بر ميزبان وارد است و بايد او را بازخواست کرد که چرا چنين مهماني را دعوت کرده است؟! يا بايد اين حرکت را دليل بر بي لياقتي مهمان دانست و او را بر اين کار سرزنش کرد، چه اين که اگر ميزبان دعوتش نمي کرد و به علم خود (که فلان ميهمان از غذا نمي خورد) بسنده مي کرد، ممکن بود از طرف همان مهمان مورد مؤاخذه قرار بگيرد که چرا از من دعوت به عمل نياورده اي و اگر از من دعوت مي کردي من از آن غذا مي خوردم و... .
    ثانياً: اين اعتراض، وقتي موجه است که خدا هيچ وسيله و سببي را براي هدايت و رهيابي انسان به کمال نفرستد، اما زماني که خداوند نعمت خلقت راارزاني انسان مي کند، او را از کتم عدم به دار وجود مي آورد و اين لطف را با لطفي ديگر تکميل مي نمايد، پيامبر و راهنماي دروني (عقل سالم و فطري) و هدايت گران بيروني (انبيا و ائمه (عليهم السّلام) و کتاب و علماي رباني) را براي او تدارک مي بيند، مقصر کيست؟ آن که « صدها چراغ دارد و بيراهه مي رود »؟ يا آن که متخلف را به جهت شکستن چراغ، تنبيه مي کند؟
    ثالثاً: خداوند انسان را خلق کرده و اراده نموده است که او به تکامل برسد، اما آيا اين تکامل بدون شيطان جني و انسي امکان پذير است؟ ! ما معتقديم که وجود شيطان، براي انسان هاي با ايمان و آنها که مي خواهند راه حق را بپيمايند، مضر نيست، بلکه وسيله ي پيشرفت و تکامل است؛ چرا که پيشرفت، ترقي و تکامل، همواره در ميان تضادها صورت مي گيرد. (12)
    امضاء

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi