گناه انسان و اراده الهی
اعتقاد به عدل الهی چه لوازمی دارد؟ وقتی می گوییم خداوند متعال عادل است دقیقاً چه معانی از این صفت الهی باید در ذهنمان نقش ببندد؟
اختیار انسان
از مسائل متفرع بر عدل و حکمت الهی مختار بودن انسان است. تکلیف نمودن انسان مجبور و مجازات یا پاداش بر کاری که از وی صادر گردیده عقلاً قبیح است. بحث جبر و اختیار ارتباط مستقیمی با مسئله عدل الهی دارد زیرا تنها در صورت مختار بودن انسان است كه بحث عدالت در پاداش و کیفر مطرح می شود. اگر انسان را موجودی مجبور بدانیم پاداش و کیفر بی معنا خواهد بود تا چه برسد به بحث عادلانه و یا غیرعادلانه بودن آن. انسانها تنها در مقابل اعمالی که خود قصد انجام آن را کرده اند مستحق پاداش و یا کیفر هستند و نه اعمالی که خارج از کنترل و توان آنها صورت می پذیرد. از میان متکلمین، کسانی که عدل الهی را پذیرفته اند(عدلیه: امامیه و معتزله) در بحث جبر و اختیار به مختار بودن انسان حکم کرده اند و گروهی که منکر صفت عدالت خداوند هستند(اشاعره) طرفدار جبر شده اند.
به نظر عدلیه این سخن اشاعره با عدل الهی ناهمساز است: «لو کان کذلک لبطل الثواب و العقاب، و الامر و النهی، و الزجر، و لسقط معنی الوعد و الوعید، و لم یکن علی مسیء لائمة و لا لمحسن محمدة»؛ اگر چنین بود (انسان مجبور بود)، پاداش و کیفر، امر و نهی و زجر باطل میبود.و وعد و وعید ساقط میگردید، و گنهکار مستحق نکوهش و نیکوکار شایسته ستایش نبود. (توحید صدوق، باب القضاء و القدر، روایت 28)