صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 28 , از مجموع 28

موضوع: براهین اثبات وجود خدا از منظر شهید مطهری(ره)

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    پس بنابر مقدمه اول، حقیقت وجود اصیل و حقیقی است و بلکه عین تحقق است و بنابر مقدمه دوم، واحد است و ثانی ندارد، خودش است و شئون خودش و بس. حال این حقیقت یا واجب است یا ممکن. اگر واجب است، فهو المطلوب، اگر ممکن است، پس قائم به غیر است؛ ولی فرض این است که حقیقت وجود ثانی ندارد؛ پس اگر قائم به چیزی باشد، باید قائم به خود باشد. پس حقیقت وجود، ماورائی ندارد تا قائم به آن ماوراء باشد، پس حقیقت وجود، واجب است.[20]


    بنابراین فیلسوف که با دید فیلسوفانه در جهان هستی تأمل کرده و اندیشۀ دقیق و رقیق فلسفی را به کار می اندازد، آنچه را که در قدم اول کشف می کند، حقیقت وجوبیه است و پس از آن باید در جستجوی ممکنات برآید و اگر بخواهد همان مسیر عقلانی فلسفی را ادامه دهد، ناگزیر است از اینکه ذات واجب الوجود را پله و نردبان قرار دهد برای اثبات وجود ممکنات. ولی البته از نظر فیلسوف، ممکنات به منزلۀ ثانی وجود پروردگار نیستند؛ بلکه از قبیل شئون و تجلیات ذات پروردگارند که اگر چه آن ها در مرتبۀ ذات حق نیستند، ولی ذات حق در مرتبۀ آنهاست: ((هُوَ مَعَکُم أینَما کُنتُم))[21]؛ «و او با شماست هر کجا باشید!».
    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    در آیه ای دیگر آمده است: ((ما یَکونُ مِن نَجوی ثَلثةٍ إلاّ هُوَ رَابِعُهُم وَلاَ خَمسَةٍ إلاّ هُوَ سَادِسُهُم))[22]؛ «هیچ رازی سه کس با هم نگویند، جز آنکه خدا چهارم آن ها و نه پنج کس جز آنکه خدا ششم آن ها خواهد بود».


    این برهان دو ویژگی دارد: یکی اینکه نیازی به استناد به امتناع دور و تسلسل نیست و فرضاً هم کسی در امتناع دور و تسلسل تردید داشته باشد، در این برهان خللی وارد نمی شود. دیگری اینکه هیچ شیئی از اشیاء و هیچ مخلوقی از مخلوقات، واسطه برای اثبات ذات واجب الوجود قرار نگرفته است و به عبارت دیگر عالم واسطۀ اثبات ذات حق قرار نگرفته است[23] و این است مفهوم جملۀ معروف مولی الموحدین علی(ع): «یا مَن دلَّ عَلی ذاتِهِ بِذاتِه و تَنَزَّهَ عَن مُجانِسة مَخلوقاته[24]؛ ای کسی که ذاتش دلالت کند بر ذاتش و منزه است از مجانست مخلوقاتش».
    امضاء

  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    تفاوت دو برهان


    فرق میان فلسفه مشاء و حکمت متعالیه در تقریر برهان صدیقین بدین صورت است:
    1. در فلسفه مشاء، مصب برهان صدیقین، بررسی مفهوم و ماهیت است. اگر چه در آنجا مفهوم به عنوان حاکی و مرآت مصداق مورد نظر است، اما به هرحال بحث در مفهوم و ماهیت است که «الشَیء إمّا واجبٌ إمّا مُمکِنٌ»؛ ولی در حکمت متعالیه بحث در حقیقت هستی است، نه مفهوم وجود. در این تقریر حقیقت هستی مطمح نظر است که یا قائم بالذات است یا ذاتاً متعلق به غیر است؛ پس این یک فرق ماهوی و جوهری است که در فلسفه مشاء از راه تقسیم مفهوم و ماهیت و در حکمت متعالیه از راه تقسیم حقیقت وجود، استدلال صدیقین طرح شده است.


    2. فرق دوم این است که در فلسفه مشاء منظور از امکان، امکان ماهوی است؛ ولی در حکمت متعالیه «امکان فقری» مطرح است؛ زیرا مفهوم موجود که در مشاء مورد بحث است هم شامل واجب و هم شامل ممکن و هم بر ماهیت های موجود حمل می شود.
    امضاء

  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    ولی در حکمت متعالیه حقیقت هستی مورد نظر است. حقیقت هستی هرگز شامل ماهیت نمی شود؛ بلکه مرحلۀ عالیة آن غنی بالذات است و مراحل مادون آن ذاتاً ربط به آن مرحلۀ عالیه د ارند. پس صحبت ماهیت اصلاً مطرح نیست و قهراً امکان ماهوی هم مطرح نخواهد بود و فقط امکان فقری یعنی عین الربط بودن مطرح است.


    3. فرق سوم این است که چون برهان صدیقین در حکمت مشاء بر محور تقسیم مفهوم موجود به واجب و ممکن دور می زند و مراد از این امکان، امکان ماهوی است و قهراً نیازمند به بطلان دور و تسلسل خواهد بود؛ چون اگر ممکن به واجب منتهی نشود، یا مستلزم دور است و یا تسلسل. ولی براساس حکمت متعالیه مسئله دور و تسلسل اصلاً مطرح نیست بلکه با قطع نظر از اینکه دور محال است و تسلسل مستحیل، می توان برای اثبات واجب بالذات برهان اقامه نمود.


    در تقریر این برهان بر مبنای حمکت متعالیه اول واجب بالذات ثابت می شود و سپس در پرتو اثبات آن دور و تسلسل نیز ابطال می گردد. ولی بنابر روش مشاء اول باید دور و تسلسل را ابطال کرد تا به کمک ابطال دور و تسلسل، واجب بالذات ثابت شود.


    امضاء

  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    فرق سوم فلسفه مشاء و حکمت متعالیه در تقریر برهان صدیقین نیز این است که بر اساس حکمت متعالیه، حقیقت هستی یا قائم الذات است یا متعلق به قائم الذات است؛ چون ما بالغیر به ما بالذات متکی است؛ پس اصلا دور و تسلسل مطرح نمی شود. در این تقریر مسئله به این صورت مطرح نیست که ممکن باید به واجب منتهی شود، بلکه به این صورت است که ما بالغیر به غیر متکی است، زیرا هستی یا هستی محض است که می شود واجب بالذات و یا ربط به محض است که می شود فقر و فقیر.
    امضاء

  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    4. با تقریر این برهان براساس حکمت متعالیه، گذشته از اثبات اصل ذات واجب، توحید آن و همین طور دیگر صفات کمالی واجب نیز ثابت می شود؛ ولی تقریر آن بر مبنای حکمت مشاء این چنین نخواهد بود.


    در نتیجه با توجه به این مطالب، برهان صدیقین در حکمت متعالیه با برهان صدیقین در فلسفه مشاء تشابه زیادی ندارد، لذا صدرا آنچه را که ابن سینا در کتاب اشارات به عنوان برهان صدیقین آورده است، از جرگه برهان صدیقین خارج دانسته است. اگرچه وی این طریقه را نزدیک ترین روش به برهان صدیقین دانسته، ولی آن را به عنوان برهان صدیقین به حساب نیاورده است.[25]
    امضاء

  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    تقریر این برهان براساس حکمت متعالیه امتیازهایی بر شرب مشاء دارد که آن ها عبارتند از:
    1. در فلسفه مشاء صحبت از مفهوم هستی است (البته به عنوان حاکی و مرآت)، ولی در حکمت متعالیه صحبت از حقیقت هستی است.


    2. مقسم در فلسفه مشاء مفهوم موجود است و شامل واجب و ماهیات امکانی (ماهیات موجوده) می شود، ولی مقسم در حکمت متعالیه، حقیقت هستی است که جز مراتب هستی و اعلی المراتب چیز دیگری را شامل نمی شود.


    3. در فلسفه مشاء امکان ماهوی مطرح است و در نتیجه نیاز به ابطال دور و تسلسل می باشد، ولی چون در حکمت متعالیه امکان فقری مورد بحث است، احتیاجی به ابطال آن ها نیست.


    4. با برهان مشائین نمی توان توحید را اثبات کرد، ولی با برهان صدرایی هم واجب بالذات ثابت می شود هم وحدانیت آن ذات؛ یعنی با یک دلیل هم ذات واجب ثابت می شود و هم وحدانیت آن ذات.[26]
    امضاء

  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    پی‌نوشت:


    [1] . آموزش عقاید، محمد تقی مصباح یزدی، ج 1، ص 43.


    [2] . اصول فلسفه و روش رئالیسم، محمدحسین طباطبایی، ج 5، ص 68 ـ 74؛ شرح منظومه، مرتضی مطهری، ص 307 و 603.


    [3] . روم (30) : 30.


    [4] . شرح منظومه، ص، 309.


    [5] . همان، ص 311 و 310.


    [6] . اعلی (87) : 3.


    [7] . طه (20) : 50.


    [8] . شرح منظومه، ص 308.


    [9] . اصول فلسفه و روش رئالیسم، همان، ص 96؛ شرح منظومه، ص 312 و 311.


    [10] . شرح منظومه، همان، ص 97 و 96.


    [11] . الأشارات و التنبیهات، ابن سینا، ج 3، ص 18.


    [12] . النجاة فی بحر الضلالات، ابن سینا، ص566؛ الرسائل، ابن سینا، ص 242؛ المبدأ و المعاد، ابن سینا، ص، 22.


    [13] . شرح منظومه، همان، ص 314 و 313.


    [14] . درس‌های شرح منظومه حکیم سبزواری، سید رضی شیرازی؛ ص 904.


    [15] . شرح منظومه، ص 315 و 314.


    [16] . درس‌های شرح منظومه حکیم سبزواری، همان، ص 904.


    [17] . الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیه، صدرالدین محمد شیرازی، ج 6، ص 16.


    [18] . اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 5، ص 121.


    [19] . همان، ص 124.


    [20] . شرح منظومه، ص 315.


    [21] . حدید (57) : 4.


    [22] . مجادله (58) : 7.


    [23] . شرح منظومه، ص 316.


    [24] . دعای صباح.


    [25] . شرح حکمت متعالیه اسفار اربعه، عبدالله جوادی آملی، ج 6، ص 133.


    [26] . همان، ص 135.
    امضاء

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi