از سوی دیگر مولوی تمام مخلوقات و آفریده ها را به نوعی وابسته و متعلق به خدا می داند، و از آنجا که گمان و وهم آدمی جز در حیطه ی فصل و وصل نمی اندیشد، آدمی توانایی درک ماهیت و ذات خداوند را ندارد. بنابراین مولوی اکیداً سفارش می کند که به هیچ وجه در مورد ذات خداوند جستجو و کنکاش نکنید:
بی تعلق نیست مخلوقی بدو
آن تعلق هست بی چون ای عمو!
زانکه فصل و وصل نبود در روان
غیر فصل و وصل نندیشد گمان
غیر فصل و وصل پی بر، از دلیل
لیک پی بردن بننشاند غلیل
پی پیاپی می بر از دوری ز اصل
تا رگ مردیت آرد سوی وصل
این تعلق را خرد چون ره برد؟
بسته ی فصل است و وصل است این خرد
زین وصیّت کرد ما را مصطفی
بحث کم جویید در ذات خدا
(همان: 497/2)