نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (17-08-2019)
❤ |
فروغی که از خورشید وجودش می تابید، روشنگر افکار
و راهنمای مردم بیدار بود.
ظلمت حاکم، آن حق مظلوم را به زندان افکند و در حصر نهاد،
ولی آن نور زندانى، پیوسته روشنایی می بخشید و
بر دل های محبان حکومت داشت؛
نه با سلاح، که با فلاح؛ نه با قدرت نظامى، که با فضیلت اخلاقى.
سخنچینان از جاذبه معنوی و برتری علمی اش در آتش حسد می سوختند
و حاکمان،او را رقیب حکومت می دانستند. او را از مدینه به سامرا بردند
تا مدینه بی خورشید بماند و پروانهها، سرگردان و شیعه، پریشان،
ولی خلفای کوردل عباسى، کورتر از آن بودند
که فروغ جهانتاب او را درک کنند.
آنچه او را محبوب دل ها ساخته بود، پیوند با خدا، تکیه بر خالق
غنای از مخلوق، وارستگی از دنیا، وابستگی به ابدیت و دلدادگی به عبادت بود.
سلام بر جان روشن و ضمیر فروزانش که با نیایش و نجوا
با خدا مأنوس بودو سجاده و سحر، گواه یک عمر
تهجد و شبزنده داری اش بود».
سید محمد صادق میرقصری
♥اَلـــلّـــ♥ـهـُـــ♥ـمَّ عَـــ♥ـجِـّــ♥ـلْ لِــ♥ـوَلــ♥ـیـــِّکَ ♥الــــْفــ♥ــَرَجْ♥
♥اَلـــلّـــ♥ـهـُـــ♥ـمَّ عَـــ♥ـجِـّــ♥ـلْ لِــ♥ـوَلــ♥ـیـــِّکَ ♥الــــْفــ♥ــَرَجْ♥
❤ |
جرعه ای معرفت:
قالَ الامام علی النقی الهادی عليه السلام :
اِنّ اللّهَ جَعَلَ الدّنيا دارَ بَلْوى وَالاْ خِرَةَدارَ عُقْبى ، وَ جَعَلَ بَلْوى الدّنيا
لِثوابِ الاْ خِرَةِ سَبَباً وَ ثَوابَ الاْ خِرَةِ مِنْ بَلْوَى الدّنيا عِوَضاً
امام علی النقی الهادی علیه السلام فرموده اند :
فرمود: همانا خداوند، دنيا را جايگاه بلاها و امتحانات ومشكلات قرار داد؛و آخرت را
جايگاه نتيجه گيرىزحمات، پس بلاها و زحمات و سختى هاى دنيا راوسيله رسيدن
به مقامات آخرت قرار داد و اجر و پاداش زحمات دنيارا در آخرت عطا مى فرمايد.
تحف العقول ص 358
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
مولودى از نيمه ذىحجه مى آيد و آسمان،
رخت آبى اش را با پشته هاى سپيد ابر مى آرايد
و صبحگاهان، خميازه گلها را كه با لبان ظريف
گلبرگهاشان رو به روى جويبار زلال مى كشند،
با بشارتى نو، به گلخندهاى شيرين مبدل مى كند.
گل سرخ، ده گلبرگ خوشرنگ را شبنم مى زند.
ماهى هاى قرمز، ده حباب طلايى در آب مى فرستند.
شب بوها، ده شب از عطر دل انگيزشان را به مهتاب مى دهند.
پرستوها بر ده شاخه بلوط، گل رُز مى آويزند.
و اقاقى ها، آرام مى شمارند
اولين، دومين... دهمين، آرى دهمين ستاره مى آيد.
میلادت مبارک ای دهمین کوکب هستی
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
آفتاب عزّت از عرش جلال آمد پدید
روز عید شادمانى را هلال آمد پدید
آفتابِ فضل، تابان گشت از کوه شکوه
ظلمت شب هاى هجران را وصال آمد پدید
روز، روزِ شادى و وقت نشاط آمد از آنک
بهترین روزهاى ماه و سال آمد پدید
اخترى گردید از برج ولایت جلوه گر
کز جمالش آیتى فرخنده فال آمد پدید
آسمان علم را تابنده ماه آمد عیان
بوستان شرع را خرم نهال آمد پدید
در سپهر عزّ و شوکت آفتاب آمد فراز
بر هماى دین و دانش پر و بال آمد پدید
دشمنان را مایه درد و الم شد آشکار
دوستان را دافع رنج و ملال آمد پدید
اى مسلمان دیده ات روشن که از لطف خدا
هادى الامّه شه احمد خصال آمد پدید
عشق و دل را موجبات اتّحاد آمد عیان
جان و تن را موجبات اتّصال آمد پدید
رکن دین، بحر سخا،غیث کرم، غوث امم
نور حق، شمس الضحى، فضل الکمال آمد پدید
عالمى فضل و تعالى، قلزمى علم و کمال
بر سریر جاه و اورنگ جلال آمد پدید
شوکت و جاه و سعادت را محیط، آمد عیان
حکمت و علم و فضیلت را جمال آمد پدید
جلوه دیگر به خود بگرفت عالم بهر آنک
بر رخ زیباى خلقت خط و خال آمد پدید
هر چه خواهى از خدا «طایى» بخواه امروز چون
بهر حاجت خواستن نیکو محال آمد پدید
طایى شمیرانى
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
ولادت دهمیـن گلبرگ آسمـانی، آیینه ی عصمت
هادی امّت، اسوه ی مجد وشرافت،نیای انسانیت
نای پـرخـروش ولایت ، نـاخـدای کشتـی هـدایـت
ستاره ی راهنمای بشریت، گلبرگ درخت رحمت
گنجینه ی ارزشمند کـرامت ، قله ی بلنـد فضیلت
برگزیده ی خداوند سرمد،دهمین لاله گلزارامامت
حضـرت امام هــادی علیـه الســلام بـرشیفتـگان
و شیعیان حضرتش وپیروان ولایت خجسته باد
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
«اتفاقی روشن در خانه جواد الائمه علیهالسلام»
درست مثل ستاره در یک شب مهتابی!
چه درخشش زلالی!
زلال می آید و شفاف میرود. رد میشود؛
مثل گذر باد بهار در گیسوان شاخه ها!
ولی این نسیم آسمانی قصد توقف دارد؛
توقفی در لایههای باور زمین.
این عزیزترین و گرانبهاترین هدیه خدا به جواد الائمه علیهالسلام است.
فرشتگان از عالم بالا، به خاکبوسی قدوم نوزادی می آیند
که بیکرانگی اش در اتصال به خانواده عصمت آشکار است.
فوج فوج ملائکه؛ دسته دسته گل؛ باران باران، طراوت؛...
اما مردم چه میدانند چه اتفاقی در خانه
جواد الائمه علیهالسلام در حال وقوع است؟!
مردم همین قدر میبینند و میدانند که امشب کودکی از آل علی علیهالسلام
به جهان پا میگذارد. همین قدر میفهمند که پدر در گوشش اذان و اقامه خوانده است.
همین اندازه درک میکنند که نامش علی علیهالسلام است و لقبش هادی.
اما چه کسی شعف آسمانیان را لمس میکند؟
چه کسی اشتیاقی را که در سینه امام نهم علیهالسلام موج میزند، درک میکند؟!
چه کسی میفهمد که خدا بر زمین منّت نهاده و ارزشمندترین هدیه های
عالم امکان را به خاک ارزانی داشته است.
شادمان، اما دلواپس شب صبح میشود؛
در حالی که موازنه هستی دگرگون شده است، در
حالی که تعدیل جهان تغییر کرده است.
چگونه تغییر نکند، وقتی امامی به عرصه زمین پا گذاشته است؟
چه طور ثابت بماند، وقتی میزان حلول کبریا در زمین دو چندان شده است.
پدر لبخند میزند؛ امّا در پس این تبسّم روشن، عالمی از دلواپسی
و اندوه نهفته است. صدای خاموش پدر در تار و پود زمان رسوخ کرده است.
میپرسد از آفرینش که آیا مردم دنیا، قدردان این موهبت قدسی خواهند بود؟
آیا خلیفه های وقت، مجال انتشار فضیلتهایش را در اهل زمین خواهند داد؟
آیا مردم، مجال بهره گیری از وجود لایزالش را دارا خواهند بود؟!
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
اى امام هدايت!
اى امام هدايت و روشنى!
ميلاد تو، جاده ها را بى طاقت مى كند تا با همه رگهايشان، نبض
قدمهاى تو را انتظار بكشند.
تو سر مى رسى، تا قلبها در سايه سار بلند نام تو آرام گيرند.
اگر چه شهر، در پيله تاريك خود فرو رفته بود
اما شوق آمدن تو، كوچه هاى بنى هاشم را به تپش واداشت تا
در مژده ديدار صبر مجسم، به ادامه ريسمان نجات چنگ بزنند.
گرچه يوسفِ جمالِ تو را در اسارتگاه ها پنهان كنند،
وعده «اِنَّ اللّه تُعِّزُ مَنْ تشاء و تُذِّل مَنْ تشاء»،
سرود زندگى تو خواهد بود، اى نور هدايت.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
از فرش تا عرش، امتدادِ فرشته است و نور... .
...و مدینه، چشم به راهِ طلوعِ دهمین خورشید، لحظه ها را میشمارد.
امشب، دلِ شب، چلچراغی درخشان در آسمانِ مدینه است.
امشب، حرم آسمان، چراغانیست.
ستاره ها، فانوسهایی روشن در دستِ فرشتگان، و ماه
روشنترین آیینه بر طاقچه آسمان است امشب.
امشب، فرشتگان بر خانه خورشید نُهُم، سبد سبد گلِ بهشتی میپاشند.
امشب، نوزادِ مبارکی به دنیا میآید تا خورشیدِ هدایتِ انسان به ملکوت شود.
او می آید تا پرچمدار علم مکتب جعفری باشد.
او میآید تا با نورِ دانش، ظُلمت «متوکل عباسی» را بشکافد.
او می آید تا خون خدا را در شریان جهان مرده جاری کند.
او می آید تا آسمان را چون کوله باری سبز بر دوش گیرد
و رسالت هزاران ساله دین را به مقصد برساند.
خورشید دهم، می آید تا پدر خورشید یازدهم و نیای گل نرگس باشد.
امشب، مدینه در باغی از عطر گُل محمدی جاریست.
شانه های شهر، خیس باران گُل و ستاره است.
از هفت آسمان، صدای دَف میبارد.
و آوای تهنیت فرشتگان در ملکوت شب شنیدنیست.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
گلاب و عود و اسپند بیاورید، سیب های سرخ را در سینی ها بچینید! بیارایید اینک کوچه هاتان را؛ بیارایید باغ و بوستان ها را!
بیارایید دل های همیشه سبز باور را؛
بیارایید،به گُلخند تبسّم ها؛ به لطف آیه های آبیِ شادی!
بیارایی با عطر گل های محمد صلی الله علیه و آله !
کسی می آید از آن سوی آیینه!
کسی می آید از ژرفای انوار الهی!
می آید، شُکوهِ ماندگار امامت؛ می آید،
صداقت انوار ولایت؛ می آید،
چلچراغ همیشه روشن هدایت!
می آید، عبای رسالت بر دوش،
شمشیر عدالت بر کف، سرود کرامت بر لب،
شور شهادت در دل و نور عبادت بر پیشانی.
می آید، صداقت صادق علیه السلام در جان،
نجابت کاظم علیه السلام بر چهره، تبسّم رضا علیه السلام بر لب،
و سخاوت محمد علیه السلام در دست!
دستی که برای همیشه حبل المتین مسکینان خواهد شد.
می آید تا کهکشانی از نور هدایت،
فرا راه گم کردگان راه، بیفروزد.
می آید تا زمین با وجود نورانی اش،
به ملکوت لا یتناهی فخر بفروشد.
می آید تا بی پناهان را پناه، دردمندان را شفا،
عاشقان را سعادتِ نجات،
و عارفان را غایت کمال باشد!
می آید با آغوشی از عطر کوچه های بهشت،
تا با توسّل به نام و یادش، مشام جان ها آرام گیرد.
می آید با آغوشی از گل های تبسّم، تا «مدینة النبی»
دوباره آکنده از عطر پیامبر صلی الله علیه و آله شود.
مدینه! مبارکت باد! مبارکت باد،
لحظه های سبز ولادت!
اینک به خود ببال که خورشید را به میهمانی آورده ای.
به خود ببال که اینک تمام آسمان مهمان توست.
مدینه! به خود ببال که اینک عرش به خاک گران بهای تو رشک می برد. کسی را که به دامان گرفته ای، امام هدایت، فخر عالم امکان،
«علی بن محمد النقی علیه السلام » است؛
سرور مردمان و افتخار تمام اولیاء اللّه!
مدینه! خوش به دامان گرفته ای، گوهری را که در تمام هستی،
بی همتاست؛ و غربت نوازِ دل غریبان؛
آرامش دل یتیمان؛ خلوت فروز سینه بی پناهان؛
و فروغ دیده دردمندان است!
مدینه! دیگر بار، خورشیدی از منظومه «کوثر» را به دامان گرفته ای، خورشیدی که انوار الهی اش از «سامرّا» تا شرق و غرب عالم سایه خواهد افکند و درماندگان طریق سعادت را به رستگاری رهنمون خواهد شد.
مولا جان! یا ابالحسن علیه السلام ! سلامت باد!
سلامت باد، هر لحظه ای که با یاد خدا به سر می بریم!
سلامت باد، در ذکر و تشهّد؛
در رکوع و سجود، در قنوت و سلام!
سلامت باد، در توسّل و کُمیل، در «یس» و «کوثر»،
در عطر لحظه های «قدر»، و «الرحمن»!
سلامت باد، در لحظه لحظه ای که نفس می کشیم و در سایه شما اهل بیت علیهم السلام ،سرافرازترین مردمان زمینیم!
سرافراز از پاکیِ جسم و جان، و زلالی روح و روان!
مولا جان! علی بن محمد علیه السلام !
سلام و درود خداوند بر لحظه ای که خاک «مدینه»،
بوسه بر قدمت زد، و لحظه ای که تربت «سامرّا»
تن شریفت را در آغوش گرفت!
درود خداوند بر لحظه ای که دیگر بار، مبعوث خواهی شد
و در آستان قرب الهی، ما شرمندگان آستان آسمانی ات را،
شفاعت خواهی کرد!
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)