خداوند قابل رويت نيست
شايد صريحترين آيه اى كه در قرآن كريم بر نفى امكان رويت خدا دلالت دارد, آيه زير باشد:لا تدركه الابصار و هو يدرك الابصار و هو الطيف الخبير (انعام : 103)او را هيچ چشمى درك ننمايد و (حال آنكه ) او همه ديدگان را مشاهده مى كند و او لطيف (و نامرئى) , و به همه چيز (خلق) آگاه است .در اين آيه, صريحاً بيان مى شود كه خداوند همه چشمها را مى بيند و بر آنها احاطه علمى دارد, در حالى كه , چشمها به ديدن او نايل نمى شوند . ظاهراً مقصود از اينكه چشمها خدا را نمى بيند , نديدن انسانها به وسيله چشم است كه به نفى رويت حسى باز مى گردد و شايد جمع بودن ((ابصار)) (چشمها) به اين مطلب اشاره دارد كه با وجود كه با وجود تعدد و تنوع چشمها , هيچ چشمى به رويت خداوند دست نمى يابد . آيه ديگرى كه صريحاً امكان رويت حسى خداوند را نفى مى كند در سوره اعراف قرار دارد:و لما جا موسى لميقاتنا و كلمه ربه قال رب ارنى انظر اليك قال لن ترانى (اعراف : 143)و چون موسى به ميقات ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت , عرض كرد: پروردگارا, خود را بر من بنماى تا بر تو بنگرم . فرمود : هرگز مرا نخواهى ديد.با توجه به آيات ديگر قرآن , 13 روشن مى شود كه موسى (ع) در درخواست خود, در واقع, تقاضاى گروهى از جاهلان بنى اسرائيل را مطرح كرده است و خداوند در پاسخ او, موكداً اعلام مى كند كه : ((هرگز مرا نخواهى ديد)).اين گونه آيات, كه دلالت صريحى بر نفى رويت دارند, در حكم محكماتى اند كه بايد آيات متشابهى را كه ممكن است در نگاه اول مفيد امكان رويت باشند, در سايه آنها, معنا كرد .14 براى نمونه , اشاعره براى اثبات مدعاى خود به آيات زير تمسك كرده اند:وجوه يومئذ ناضره # الى ربها ناظره (قيامت: 22 و 23)در آن روز (رستاخيز) چهره هايى شاداب و مسرور است و در انتظار (رحمت ) پروردگارش.در پاسخ به استدلال اشاعره گفته شده است كه مصدر ((نظر)) , وقتى با حروف ((الى)) متعدى شود, همان گونه كه به معناى ((ديدن)) مى آيد در معناى ((انتظار )) و ((توقع)) نيز استعمال مى شود و به قرينه آيه 25 از همين سوره , 69 مقصود از آيه فوق, آن است كه اين گروه از مردم , در انتظار رحمت و لطف خداوندند, در حالى كه , گروه ديگر (كه در آيه 25 حال آنها بيان مى شود) منتظر عذاب شكننده الهى اند . با توجه به اين نكته, و بويژه با نظر به ادله قاطع عقلى امتناع رويت وآيات محكمى كه به برخى از آنها اشاره شد, معلوم مى شود كه آيه مورد استدلال اشاعره دلالتى بر مدعاى آنان ندارد. 15