صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 21

موضوع: بررسی صفات سلبی خداوند

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض بررسی صفات سلبی خداوند

    بررسی صفات سلبی خداوند


    مقدمه



    تاكنون پاره اى از صفات ثبوتى ذاتى فعلى خداوند را بررسى كرديم. اينك بجاست كه نظرى بر صفات سلبى حق تعالى داشته باشيم. پيشتر گفتيم كه در هر يك از صفات سلبى, در واقع, نقس و محدوديتى از خداوند سلب مى شود و از اين رو, سلب نقص سرانجام به اثبات كمال باز مى گردد. بنابراين, بازگشت تمام صفات سلبى به مفهوم واحدى است كه مى توان از آن به ((سلب نقص)) يا ((سلب محدوديت)) تعبير كرد.هر چند تعداد صفات سلبى خداوند, به يك لحاظ, بيشمار است, ما تنها چند صفت اصلى را مورد بحث قرار مى دهيم كه عبارت انداز:1ـ نفى تركيب.2ـ نفى صفات زائد بر ذات .3ـ نفى جسميت .4ـ نفى جهت و مكان.5ـ نفى حلول خداوند در غير خود.6ـ نفى اتحاد خداوند با غير خود.7ـ نفى حلول حوادث در خداوند.8ـ نفى لذت و درد .9ـ نفى رويت.1
    امضاء

  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    دليلى عمومى بر صفات سلبى



    قبل از ورود در بحث صفات سلبى, مناسب است به اين نكته اشاره كنيم كه با توجه به بازگشت اين صفات به مرجع واحدى; يعنى, سلب نقص و محدوديت, مى توان برهان عامى بر تمام اوصاف سلبى اقامه كرد:خداوند وجود مطلق و واجد همه كمالات وجودى است . بنابراين , هيچ نقص و كاستى و محدوديتى در ذات خداوند راه ندارد و از اين رو, هر مفهومى كه متضمن نوعى نقص باشد, بالضروره از ذات الهى سلب مى گردد. از آنجا كه مضمون صفات سلبى چيزى جز سلب نقايص و محدوديتها نيست, كمال مطلق خداوند مستلزم استناد همه اوصاف سلبى به اوست . بدين ترتيب , همان گونه كه تحقق همه اوصاف ثبوتى را با دليل واحدى ثابت كرديم, مى توان دليلى اجمالى بر صفات سلبى اقامه كرد.اينك به بررسى فشرده دسته اى از صفات سلبى , مى پردازيم:
    امضاء

  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    1ـ2ـ نفى تركيب و صفات زايد بر ذات


    ما در بحث توحيد ذاتى و توحيد صفاتى , به تفصيل , اين دو صفت را بررسى كرديم.

    3ـ نفى جسميت


    1ـ اكثريت قريب به اتفاق مسلمانان خداوند را از جسم بودن منزه مى دانند و در اين ميان , جماعت قليلى كه به ((مجسمه)) (= جسم انگاران) معروف اند , خدا را وجودى جسمانى در نطر مى گيرند.22ـ بهترين دليلى كه بر سلب جسميت از خداوند اقامه مى شود آن است كه جسم (به هر معنايى كه گرفته شود) داراى ابعاد سه گانه , يعنى طول , عرض و ارتفاع است و از اين روز, قطعاً , از اجزاى مقدارى تركيب مى يابد. بنابراين آ هر جسمى مركب است در حالى كه , قبلاً ثابت شد كه خداوند از هرگونه تركيبى مبر است . بنابراين , ثابت مى شود كه خداوند جسم نيست . براين اساس , هرگز جايز نيست كه انسان, حتى در پهنه اوهام و خيال خود, خداوند سبحان را موجودى جسمانى تصور كند . بلكه همواره بايد به ياد داشت كه او موجودى مجرد است كه هيچ يك از احكام و خصوصيات جسم بر ذات مقدس او جارى نمى شود.
    امضاء

  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    4ـ نفى جهت و مكان


    مقصود از اين صفت آن است كه خداوند متعال در جهت خاصى قرار نمى گيرد و موجدى مكانمند نيست تا جا و مكانى را اشغال كند. مجسمه, در مخالفت با ديگر فرق اسلامى,معتقدند كه خداوند در جهت خاصى قرار دارد و كراميه بر اين باورند كه او همواره در جهت بالا واقع است !3يكى از ادله منزه بودن خداوند از جهت و مكان آن است كه قرار گرفتن در جهت يا مكان از اوصاف اجسام يا عوارض جسمانى است و خداوند نه جسم است و نه امر عارض بر جسم, زيرا هر عرضى به معروض خود نيازمند است و خداوند , واجب الوجود و بى نياز مطلق است .
    امضاء

  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    5ـ نفى حلول در غير


    خداوند در هيچ موجود ديگرى حلول نمى كند . تمام فرق اسلامى در اين معنا اتفاق نظر دارند و تنها ظواهر سخنان برخى از اهل تصوف حاكى از اعتقاد به حلول است .يكى از دلايل متكلمان بر نفى حلول آن است كه بر اساس معناى متعارف حلول, شى حال , در تعين خود, محتاج محل خويش مى گردد و به گونه اى قائم به محل خود و نيازمند آن مى گردد, ليكن خداوند غنى مطلق است و هيچ نيازى در او قابل تصور نيست .
    امضاء

  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    6ـ نفى اتحاد با غير


    خداوند با هيچ موجودى متحد نمى گردد و ظاهراً همه فرق اسلامى بر اين مطلب متفق اند . 4 يكى از ادله اين مدعا آن است كه اگر مقصود از ((اتحاد)) معناى مجازى آن, يعنى تركيب و امتزاج دو شى با يكديگر يا تبدل صورت شى باشد , اين معنا مستلزم انفعال و تغيير و تركيب است و ذات مقدس الهى از اين امور منزه است , زيرا اين امور مستلزم نقص و حاجت اند . و اگر مقصود از ((اتحاد)) معناى حقيقى آن , يعنى تبديل دو ذات به ذات واحد باشد, چنين معنايى نه تنها در مورد خداوند , بلكه در مورد هر موجودى غير قابل تصور است .5
    امضاء

  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    7ـ نفى حلول حوادث در خداوند



    خداوند محل حدوث حوداث و عروض عوارض قرار نمى گيرد . بر اين اساس, هيچ يك از اوصاف خداوند, اوصاف عارضى و حادث نيستند . يكى از ادله متكلمان بر نفى صفات حادث , آن است كه عروض صفت حادث بر يك ذات, مستلزم وجود استعداد و قوه پذيرش صفت مزبور در آن ذات است و استعداد و قوه از ويژگيهاى موجودات مادى است . بنابراين , عروض صفت بر ذات بارى تعالى مستلزم مادى بودن آن است, در حالى كه ذات مقدس او از شوائب مادى منزه است .يكى از نتايج نفى عروض حوادث بر ذات الهى آن است كه تمام اوصاف حق تعالى قديم اند.
    امضاء

  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    8ـ نفى لذت و درد



    خداوند , نه لذت مى برد و نه درد مى كشد. معمولاً لذت و درد به دو نوع تقسيم مى شود: نوع اول, لذت و درد مزاجى يا طبيعى است كه به موجودات مادى زنده (مانند انسان و حيوانات) اختصاص دارد و از آن رو كه خداوند ماده نيست, چنين لذت و دردى درباره او قابل تصور نيست . نوع ديگر, لذت و درد عقلى است كه به ترتيب عبارت اند از اينكه ذات عاقل, امر ملائم (= موافق) با خويش يا امر منافى با خود را درك كند. ترديدى نيست كه درد عقلى نيز در مورد خداوند ممتنع است, زيرا همه هستى معلول و مخلوق اوست و هيچ گاه بين علت و معلول يا خالق و مخلوق تباين يا تنافرى وجود ندارد. بنابراين , هيچ موجودى در عالم , منافى ذات پروردگار نيست تا ادراك آن, سبب الم و درد عقلى او باشد.اما در اين مطلب كه آيا خداوند به لذت عقلى متصف مى گردد, اختلاف نظر هست , گروهى از متكلمان , به پيروى از حكما, 5 آن را پذيرفته و گفته اند: ذات خداوند در غايت كمال و زيبايى است , پس ادراك خداوند نيست به ذات خويش مساوق با ادراك كاملتر و زيباترين موجودى است كه كاملترين تناسب را با ذات الهى دارد, زيرا كاملترين تناسب بين شى و خودش برقرار است و اين امر التذاد عقلى خداوند را در پى دارد 6 . گروهى ديگر هر چند, اصل علم خداوند به كمال ذات خويش را قبول دارند , ليكن اطلاق وصف ((التذاد)) را بر حق تعالى جايز نمى شمرند, چرا كه در قرآن و روايات چنين وصفى در مورد خدا به كار نرفته است .علامه حلى در شرح خود بر تجريد الاعتقاد مى گويد:اما لذت به معناى ادراك ملائم مورد اتفاق (حكماى ) اوليه است چرا كه خداوند مدرك كاملترين موجودات , يعنى ذات خودش , مى باشد پس بر اثر اين ادراك , لذت مى برد... و اين مسلك ابن نوبخت و ساير متكلمان است , هر چند اطلاق لفظ ملتذ نيازمند اذن شرعى است . 7به هر تقدير, معناى متعارف لذت و درد, همان معناى نخست است و تاكيد اين بحث بر آن است كه خداوند , بر خلاف برخى مخلوقات خويش, به چنين لذت يا دردى متصف نمى گردد.
    امضاء

  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    9ـ نفى رويت



    خداوند متعال قابل رويت نيست. اين صفت, يكى از بحث انگيزترين صفات سلبى است و درباره آن اختلاف شديدى وجود دارد. متكلمان اماميه و معتزله معتقدند كه خداوند, نه در دنيا و نه در آخرت, قابل رويت حسى نيست. در مقابل, مجسمه, كه خداوند سبحان را جسم و داراى جهت مى شمارند, رويت حسى او را, به طور مطلق (چه در دنيا و چه در آخرت) ممكن مى دانند. اهل حديث و اشاعره نيز راى ميانه اى را برگزيده, و بر اين باورند كه در آخرت مومنان مى توانند خداوند را با چشمان خود مشاهده كنند. اشعرى در اين باره مى گويد:ما معتقديم كه خداوند در آخرت با چشم ديده مى شد, آن چنان كه قرص كامل ماه در شب بدر ديده مى شود و مومنان او را مى بينند.8با توجه به اينكه هر كى از فرق ياد شده كوشيده اند, علاوه بر اقامه ادله عقلى و نقلى بر مدعاى خود, به نقد ادله گروه مخالفت بپردازند, بحث ((رويت)) به مبحثى مفصل و گسترده تبديل شده است. ما در اينجا, براى رعايت اختصار, به ذكر برخى ادله راى مختار, يعنى ((امتناع رويت حسى حق تعالى)) اكتفا مى كنيم و بخشى از بحث را نيز در ضمن مباحث قرآنى اين مضوع دنبال خواهيم كرد.9
    امضاء

  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    البته, يادآروى اين نكته لازم است كه محل نزاع در اين بحث, خصوص رويت حسى خداوند به مدد قوه باصره و عضو حسى آن, يعنى چشم است. اما اگر مقصود از رويت, نوعى شوهود قلبى و ادراك باطنى باشد, هيچ بحث و گفتگويى در امكان آن نيست و وقوع چنين رويت و مشاهده اى كه از آن به ((رويت قلبى)) در مقابل ((رويت حسى)) تعبير مى كنيم. هم در دنيا و هم در آخرت, ممكن خواهد بود. البته, با مراجعه به سخنان اشعريان متاخر, روشن مى شود كه آنان, با توجه بوضوح امتناع نظريه رو يت حسى, تلاش كرده اند كه معانى ديگرى براى رويت پيدا كنند. فى المثل گفته اند كه محل بحث, رويتى حسى است كه نيازى به رودرويى (مقابله) ندارد و مسلتزم قرار گرفته مرئى (يعنى خداوند) در جهت و مكان نيست .10برخى نيز مدعى شده اند كه خداوند, در روز رستاخر, همان حالتى را كه براى عقول مومنان در ارتباط با مشاهده باطنى نور وجود الهى حاصل است, براى چشمان آنان نيز ايجاد مى كند!11 به هر تقدير, تفاسير متاخر اشعريان از رويت خداوند يا در نهايت به رويت قلبى مى گردد يا به مفهومى مى انجامد كه نامعقول و غير قابل تصور است.12
    امضاء

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi