جبر و اختیار از دیدگاه علامه طباطبائی
مقدمه
از نظر علامهطباطبائی، انسان موجودی است مختار و اختیار خود را نیز بهطور فطری ادراک میکند. اگر انسان خود را مختار نمیدانست، هیچگاه با فکر و اندیشه اقدام به انجام فعلی و یا ترک آن نمیکرد. این هم که انسان در جامعه به امرونهی و پاداش وکیفر افراد میپردازد، نشانه اختیار انسانهاست. بهعلاوه امر تربیت نیز فرع بر پذیرش اختیار است (طباطبائی، بیتا b، ج3، صص 139-140). از نظر علامه در مورد افعال انسان چند فرض را میتوان مطرح کرد:
الف) جبر؛ بدین معنا که افعال انسان تحتتأثیر عوامل خارج از انسان بوده و ارادة وی هیچگونه تأثیری در افعال او ندارد؛
ب) تفویض؛ اینکه افعال انسان تحتتأثیر اراده وی بوده و هیچگونه استنادی به فاعل و علت دیگری نداشته باشد؛
ج) امربینالامرین؛ یعنی افعال انسان هم استناد به اراده وی داشته باشد و استناد به علت دیگری که فوق انسان است (همان، صص 162-157).
علامه مادهگروان را پیرو جبر میداند، زیرا آنها با اثبات جبر یا ضرورت در همة پدیدههای عالم، انسان را موجودی غیرمختار تلقی کردند. از نظر آنها قول به ثبوت اختیار مستلزم انکار حاکمیت اصل علیت بر اعمال انسانهاست. به باور علامه آنها نسبت امکان را در انسان نفی کردند و در نتیجه به تناقضگویی دچار شدند.