صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 44

موضوع: نفس و انسان شناسی از منظر فاضلین نراقی

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,867
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,235
    مورد تشکر
    1,761 در 1,062
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    بقاء و جاودانگی نفس


    آیا نفس مجرد بعد از نابودی بدن، به زندگی خود ادامه می دهد؟ یا این که با فنای بدن، او هم از میان می رود؟ ملا محمد مهدی نراقی با اعتقاد به مجرد بودن نفس، بقای آن را قطعی می داند، و در پی استدلال و مدلل نمودن این بخش از بحث بر نمی آید، تنها به این جمله بسنده می کند:


    «اما مساله دیگر; یعنی بقا و فنا ناپذیری نفس بعد از مفارقت از بدن، پس از اثبات تجرد آن، روشن است، به این دلیل که موجود مجرد، فساد و تباهی نمی پذیرد .» (61)


    لیکن خلف صالحش، ملا احمد نراقی در «معراج السعادة » متعرض بحث تجرد نفس نمی شود، به جای آن به بحث بقای نفس بعد از فنای بدن می پردازد . ایشان در این بحث از روش فلسفی و برهان عقلی مدد نمی گیرد; بلکه به جای آن از روش ره یافت های نقلی و حیات استفاده می کند و می نویسد:


    «و بدان که بدن امری است فانی و بی بقا که بعد از مردن از هم ریخته می شود و اجزای آن از یکدیگر متفرق می گردد و خراب می شود . تا باز وقتی که به امر پروردگار - تعالی شانه - اجزای آن مجتمع می شود و به جهت ثواب و حساب و عقاب زنده کرده شود . اما نفس امری است باقی که اصلا و مطلقا از برای او فنایی نیست و بعد از مفارقت او از این بدن و خرابی تن از برای او خرابی و فنایی نخواهد بود و از این [جهت] است که خداوند - سبحانه - می فرماید: «ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون » (62) .


    دیگر می فرماید: «ارجعی الی ربک » (63) ، یعنی ای نفس رجوع و بازگشت کن به نزد پروردگارت هم چنان که در اول از نزد او - سبحانه - آمدی .
    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,867
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,235
    مورد تشکر
    1,761 در 1,062
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    و نیز این است که پیامبر خداصلی الله علیه وآله در روز بدر به شهدا ندا می فرمود (64) : «هل وجدتم ما وعد ربکم حقا» . . . اصحاب عرض کردند: یا رسول الله اینان مرده اند چگونه آوازشان می دهی؟ حضرت فرمود: «انهم اسمع منک » (65) ایشان از شما شنواترند و فهم و ادراک ایشان، حال از شما بیش تر است و ظاهر است که شنیدن ایشان در آن وقت نه با آن بدن می بود که در صحرای بدر افتاده بودند; بلکه با همان نفس مجرده باقیه بود» (66)


    در این چند سطر مذکور، فاضل نراقی برای بقای نفس بعد از فنای بدن به دو آیه تمسک نمود: دلالت آیه اول برای اثبات مدعا تمام است; چرا که آیه، مربوط به حیات برزخی روح است، یعنی روح آدمی بعد از مفارقت از بدن به حیات خویش ادامه می دهد و باقی است . و شهیدان در عالم برزخ در جوار قرب خداوندی روزی می خورند . و آیه در ادامه می گوید که شهیدان به هم رزمانشان بشارت می دهند که از کشته شدن بیم نداشته باشید; چرا که ما با شهید شدن به حیات خویش بهتر از قبل ادامه می دهیم .
    امضاء

  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,867
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,235
    مورد تشکر
    1,761 در 1,062
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    دلالت حدیث نبوی هم، برای بقای نفس دلیل خوبی است . اما دلالت آیه «ارجعی الی ربک » چون که مربوط به روز قیامت است، قابل مناقشه است . ممکن است کسی بگوید که روح آدمی بعد از مرگ بدن تا روز قیامت از حیات منقطع می شود و در روز یامت به حیات مجدد نایل می گردد . این آیه این ادعا را باطل نمی کند
    امضاء

  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,867
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,235
    مورد تشکر
    1,761 در 1,062
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    لذت و الم نفس


    بعد از شناخت تجرد نفس و بعد از آن که دانستیم نفس بعد از جدا شدن از بدن باقی و جاودانه است، اینک سخن در این خواهد بود که آیا نفس بعد از جدایی از بدن لذت و الم دارد یا نه؟ و اگر لذت و الم دارد، هر یک از این دو، وابسته به چه چیزی هستند؟


    فاضلین نراقی در دو کتاب پر ارزش «جامع السعادات » و «معراج السعادة » به این بحث پرداخته اند . «ملا محمد مهدی نراقی » در جامع السعادات می گوید:


    «نفس بعد از مفارقت از بدن از لذت و الم بهره مند است . لذتش به این است که قبل از مفارقت با دو بال اندیشه راستین و کردار شایسته پرواز می کند و به کمال انسانی نایل می گردد . و الم و عذابش به این است که به جای تلاش برای رسیدن به تعالی و کمال انسانیت، به پلیدی ها روی می آورد . لذتش در پرتو فضایل اخلاقی و عذابش وابسته به رذایل اخلاقی است . ایشان می گوید:


    «نفس [بعد از جدایی از بدن] یا در لذت و نعمت همیشگی یا در عذاب و درد جاوید خواهد بود . و التذاذ نفس بسته به این است که به کمال در خور خود نایل شده باشد، و چون نفس دو قوه نظری و عملی دارد، کمال قوه نظری احاطه به حقایق موجودات و مراتب آن ها و آگاهی به جزییات نامتناهی از طریق ادراک کلیات آن ها است . و پیش رفت و ترقی نفس به وسیله معرفت مطلوب حقیقی و غایت کل [هستی] حاصل می شود، تا این که به مقام توحید برسد و از وسوسه های شیطان رها گردد و قلبش به نور عرفان روشنی و آرامش یابد این مرتبه کمال همان «حکمت نظری » است . و کمال قوه عملی تخلیه و پاک سازی آن است از رذایل و صفات پست و آراستن آن به اخلاق پسندیده و سپس پیش رفت به سوی تطهیر و تزکیه درون و خالی کردن باطن از غیر خدای سبحان، و این کمال، همان «حکمت عملی » است .» (67)
    امضاء

  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,867
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,235
    مورد تشکر
    1,761 در 1,062
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    فرزند صالحش «ملا احمد نراقی » در معراج السعادة، همین سخن را از زاویه ای دیگر مورد بحث قرار داده است; لیکن بحثی که ایشان از لذت و الم نفس بیان کرده است از یک نظر گسترده تر هست; چون که ایشان بحث را به نشئه عالم برزخ و بعد از مفارقت روح از بدن منحصر نکرده است . عبارت ایشان چنین است:


    «چون که دانستی که آدمی را روحی و بدنی است که هر کسی مرکب است از این دو، بدان که هر یک از این دو جزء را المی و لذتی و راحتی و مرضی و صحتی است . و آلام و محنت های بدن عبارت است از امراض و بیماری ها که عارض بدن می گردد و جسم را لاغر و نحیف می کند و او را از درک لذات جسمانیه باز می دارد . . . و آلام و بیماری های روح عبارت است از اخلاق ذمیمه و صفات رذیله که موجب هلاکت و بدبختی روح است و باز می دارد او را از درک لذات روحانیه و رسیدن به سعادت ابدیه و او را محروم می گرداند از موافقت محرمان خلوت خانه انس و مجاورت عالم قدس . و صحت و راحت روح عبارت است از: اتصاف او به اوصاف قدسیه و ملکات ملکیه که موجب قرب حضرت باری و باعث نجات و رستگاری است .» (68)
    امضاء

  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,867
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,235
    مورد تشکر
    1,761 در 1,062
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    قوای نفس


    ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی برای نفس چهار قوه به نام های قوه عاقله، قوه شهویه، قوه غضبیه و قوه واهمه ذکر کرده اند و در دو کتاب اخلاقی «جامع السعادات » و «معراج السعادة » مباحث اخلاقی را بر اساس همین چهار قوه تبویب نموده اند .


    ملا محمد مهدی نراقی می نویسد:


    نفس را چهار قوه یا نیرو است: قوه عقلانی فرشته صفت، قوه غضب درنده خو، قوه شهوت حیوانی و قوه وهمی شیطانی .» (69)


    سپس در بیان میدان فعالیت و فواید این قوا می نویسد:


    کار و شان نیروی عقلانی، ادراک حقایق امور و تمییز بین خیر و شر و فرمان دادن به افعال نیک و نهی از صفات زشت است .


    نیروی خشم موجب صدور افعال درندگان از قبیل کینه و دشمنی و آزار رساندن به مردم است .


    و از نیروی شهوت جز کارهای حیوانات; یعنی شکم پرستی و شهوت رانی جنسی بر نمی آید .


    و کار قوه واهمه (شیطانی) استنباط انواع مکر و حیله و رسیدن به اغراض خود با نیرنگ و فریب است . اما هر یک از این قوا را فایده ای است .


    فایده قوه شهویه حفظ و ادامه حیات بدن است که آلت تحصیل کمال برای نفس است .


    و فایده وجود قوه غضبیه این است که حدت و تندی قوای شهوی و شیطانی را در هم بشکند و هنگامی که آن دو بخواهند در شهوات و فریب کاری فرو روند و در آن ها پافشاری کنند آن ها را تحت قهر و غلبه خود درآورد زیرا آن دو قوه به آسانی از عقل اطاعت نمی کنند .» (70)
    امضاء

  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,867
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,235
    مورد تشکر
    1,761 در 1,062
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    تقابل بین قوا


    فاضل نراقی سپس در صدد بیان روابط قوای مذکور برمی آید و چنین می نویسد:


    و چون قوای نفس، متخالف و در کشمکش اند مادام که یکی از آن ها غلبه نکند، نفس در مرتبه و عالم خاص خود وارد نمی شود، بلکه همواره عرصه نزاع و کشمکش برای آثار مختلف و احکام متباین است تا آن که یکی از آن ها پیروز و چیره شود و آثار آن پدیدار گردد و به عالم ویژه خود در آید .


    و چون قوه عاقله از سنخ ملایکه و قوه واهمه از حزب ابلیسیان و قوه غضبیه از مرتبه و افق درندگان و قوه شهویه از عالم چهار پایان است; بنابراین، بر حسب غلبه یکی از این ها، نفس یا فرشته، یا شیطان، یا سگ و یا گراز خواهد بود .» (71)
    امضاء

  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,867
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,235
    مورد تشکر
    1,761 در 1,062
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    نفس و عقل


    به نظر می رسد که با توجه به متون دینی و روایاتی که در زمینه نفس موجود است، برای نفس دو قوه متخالف و یا متضاد وجود دارد; نه چهار قوا . یکی قوه عاقله است و متضاد آن هوای نفس که به آن جهل و شهوت هم گفته اند; البته شهوت به معنای عام که برابر است با هوای نفس و همه آن قوای سه گانه ای را که در برابر عقل قرار گرفته اند . دلیل این سخن روایات فراوانی است که از پیامبرصلی الله علیه وآله و اهل بیت آن حضرت به ما رسیده است که «مرحوم ثقة الاسلام کلینی در کتاب «العقل و الجهل » اصول کافی آن ها را جمع کرده است . نام گذاری کتاب به «کتاب عقل و جهل » گویای همین سخن است که در نفس آدمی دو نیروی متضاد به نام عقل و ضد آن جهل وجود دارد .


    در یکی از روایات این کتاب آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود:


    «خداوند عقل را آفرید و برای آن لشکریان فراوان قرار داد . و سپس جهل را آفرید و برای آن نیز لشکریان فراوان قرار داد . حضرت در ادامه می فرماید: هفتاد و پنج لشکر برای عقل است همانند: ایمان، عدل، رحمت، عفت و . . . و هفتاد و پنج لشکر برای جهل است، هم چون: کفر، جور، غضب، تهتک و . . . .» (72)
    امضاء

  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,867
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,235
    مورد تشکر
    1,761 در 1,062
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    امام صادق علیه السلام در این روایت تمامی صفات خوب و ملکات فاضله را به عنوان لشکر عقل بر شمردند و متضاد آن ها را به عنوان لشکریان جهل، که یکی از آن ها غضب است . و غضب را نیز یکی از لشکریان جهل به حساب آورده است; یعنی غضب یک قوه در برابر و هم عرض با قوه شهویه نیست . بلکه یکی از ابعاد قوه شهویه است .


    در روایتی از امام علی علیه السلام نقل شده است که حضرت فرمود:


    شیطان کل انسان نفسه .


    شیطان هر فردی هوای نفسش است . (73)


    در روایتی دیگر آمده که امام علی علیه السلام در مقایسه ای بین خلقت فرشتگان، چهارپایان و انسان می فرماید:


    در خلقت و سرشت فرشتگان تنها عقل قرار دارد، نه شهوت و در خلقت حیوانات و چهار پایان تنها شهوت نهفته است نه عقل . اما در خلقت بشر هم عقل قرار دارد و هم شهوت . حضرت سپس می افزاید که میدان زندگی اختیاری بشر تضاد و تنازع بین همین دو قوه عقل و شهوت است . اگر آدمی در این کشمکش بین عقل و شهوت جانب عقل را بگیرد و شهوت را مغلوب نماید، مقام او از فرشتگان برتر است; اما اگر جانب هوای نفس را بگیرد و عقل را مغلوب نماید، او از مقام انسانیت تنزل می کند و به موقعیت چهارپایان می رسد . (74)
    امضاء

  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,867
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,235
    مورد تشکر
    1,761 در 1,062
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    کوتاه سخن این که: در نفس آدمی دو قوه متضاد وجود دارد، یکی عقل است که آدمی را به سوی ملکوت رهبری می کند و دیگری هوای نفس و یا شهوت که آدمی را به پستی و پرتگاه سقوط می کشاند . و انسان با قدرت تصمیم گیری و اختیاری که دارد هر کدام را گزینش کند، به همان سمت و سوی انتخاب شده، زندگی خویش را ورق می زند .
    امضاء

صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi