صفحه 4 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 44

موضوع: خدا در فلسفه ملاصدرا

  1. Top | #31

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    صدرالمتألهين در مسئله شناخت صفات حق، همان راهي را طي مي‌كند كه مبناي برهان صدّيقين در اثبات واجب و وحدت او قرار مي‌گيرد.[34] وقتي كه در حكمت متعاليه ثابت مي‌شود كه اصالت از آن وجود است و ذات احديّت، وجود محض است و هيچگونه تعيّن و تحددّي ندارد، پس جميع شئون وجود و كمالات وجودي بنحو أعلي و أتّم در ذات او يافت مي‌شود. اين همه صفات و احوالي كه در اجزاء جهان هستي مشهود است، از آن جهت كه حاكي از محدوديّتند و محدوديّت، مرجعش نفي و عدم كمال است، در مورد حق تعالي كه هويّتش وجود بحت و واقعيّت بدون بطلان مي‌باشد، هرگز صادق نبوده و از ساحت قدسش منتفي است و چون عموم اين صفات و معاني به عدم و بطلان برمي گردد، نفي آنها از ذات مقدّس الهي، اثبات اطلاق و عدم تناهي ذات مقدسش مي‌باشد و از آنجا كه هستي خدا از هر قيد و شرطي، مطلق است و هيچگونه حدي در آنجا نيست، پس خود تحديد نيز از آنجا منتفي است و از اين روي، وجود حق از هر تحديد مفهومي نيز بالاتر و هيچ مفهومي (حتي اين مفهوم) نمي‌تواند به وي احاطه نموده و بطور تام از ذات او حكايت كند.
    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #32

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    خطبه مباركه، در مقام بيان اينستكه هر گونه كيفيّت و صفت امكاني كه از يك نحو «تحديد» حكايت مي‌كند از ساحت كبرياي حق سبحانه، منتفي است و در عين حال، همه كمالات وجودي در وي موجود است. البته لازم اين مطلب چنانكه در خطبه مشروحاً بيان شده است، اين خواهد بود كه از هر صفت، حقيقت و اصلش در مورد حق سبحانه اثبات و قيود عدمي و حدود و خصوصيات امكاني از وي سلب مي‌شود. حق سبحانه مي‌داند نه با ابزار علم؛ مي‌بيند نه با چشم؛ مي‌شنود نه با گوش؛ مي‌خواهد نه با خواست فكري؛ محيط است نه با احاطه جسماني؛ در همه چيز هست نه بطور آميزش؛ و از هر چيز جداست نه با مسافت و فاصله، زيرا همه اين كمالات، مقارن محدوديّتهايي است و او در ذات خود محدوديّت ندارد.
    از نظر ملاصدرا، وجود الهي مطلق الكمال است و از اين جهت، مافوق قواي ادراكي ماست، پس ادراك متناهي، قادر به درك آن كمال نامتناهي نيست. خداوند، بينهايت كامل است و كمال بينهايت او عقل ما را حيران مي‌كند. كسي كه متناهي و ناقص است، چگونه مي‌تواند چيزي را كه كمال بينهايت دارد، درك كند. بنابرين از نظر ملاصدرا خداوند از آن جهت كه وجودي كامل و فراتر از زمان و مكان است، به حيطه ادراك عقل آدمي در نمي‌آيد. در حقيقت، عقل آدمي به سبب نقص و آميختگي با شوائب مادّه، در برابر جمال و جلال آن موجود كامل كه متجلّي في‌نفسه است و استعلاء و تنزّه از ماسوي دارد، مات و مبهوت مي‌شود و صرفاً ظهوري ضعيف از آنرا درك مي‌كند.
    امضاء

  4. Top | #33

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    ملاصدرا با وجود ترديد در شناختني بودن ذات باري، تأكيد دارد كه شناخت خدا، هدف هر فلسفه‌اي است و انسان، موظّف است به اندازه توان و طاقت خويش، خدا را بشناسد و به او تشبه جويد. بدين ترتيب، ملاحظه مي‌كنيم كه ملاصدرا در عين حال كه احاطه بر ذات حق را ناممكن مي‌داند و بر اين عقيده است كه هيچكس نمي‌تواند حقيقت ذات او را آنچنانكه هست، بشناسد، قائل به نوعي شناخت عقلاني از طريق تحليلات دقيق و درك مفاهيم ظريف است.
    ملاصدرا در زمينه تلاش عقلي در تبيين مسئله صفات الهي، كوشش قابل ملاحظه‌اي به خرج داده است. او نه مانند مشبّهه، صفات و افعال موجودات مادي را به خداي متعال نسبت مي‌دهد و نه مانند قائلين به تعطيل، قدرت انسان را مطلقاً بر شناخت ذات و صفات خداي متعال نفي مي‌كند. او در عين حال كه شناخت كنه و حقيقت ذات حق را ناممكن مي‌داند، قائل به شناخت خداي متعال از طريق اسماء و صفات مي‌باشد.
    امضاء

  5. Top | #34

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    در مورد اسماء حسني و صفات علياي الهي، ملاصدرا معتقد است كه مي‌توانيم هر اسمي را كه بخواهيم - هر گاه دالّ بر ارتباطهاي گوناگون او با مخلوقاتش باشد و از عظمت و جلال او حكايت كند - بر او اطلاق كنيم و اطلاق اين اسمها دلالت بر تركيب در ذات و يا صفاتي بيرون از ذات او نخواهد داشت. از نظر ملاصدرا تنها راه رسيدن به حقيقت وجود حق، معرفت شهودي است، البته به اندازه ظرفيت وجودي خودمان. و اين غير از معرفت عقلي حق از طريق اسماء و صفات است. منظور وي اين است كه نمي‌توان با معرفت عقلي به حقيقت وجود رسيد، چون راه رسيدن به چنين مقامي تنها معرفت شهودي عرفاني است. در اينجاست كه بينش رمزي و عرفاني با فلسفه در مي‌آميزد و شناخت عقلي با جذبه و الهام مصادف مي‌شود.
    ملاصدرا، نه مانند اشاعره صفات الهي را اموري خارج از ذات و در عين حال، ناآفريده پنداشته و نه مانند معتزله، قائل به نفي صفات شده، اسناد آنها را به خداي متعال نوعي مجاز تلقّي كرده است. او خدا را متصف به صفاتي مي‌داند، البته نه بعنوان صفات زائد بر ذات. بعبارت ديگر، ملاصدرا صفات الهي را اموري زائد بر ذات و مغاير با آن نمي‌داند، بلكه از نظر او عقل، هنگامي كه كمالي از كمالات وجودي مانند علم و قدرت را در نظر مي‌گيرد، بالاترين مرتبه آن را براي ذات الهي اثبات مي‌كند؛ زيرا وجود او در عين بساطت و وحدت، همه كمالات نامتناهي را داراست و هيچ كمالي را نمي‌توان از او سلب كرد.
    ملاصدرا در كتاب اسفار بطور مفصل به بحث از اسماء و صفات حق مي‌پردازد و صفاتي را براي خداي متعال اثبات مي‌نمايد. او مي‌گويد چون خدا وجود مطلق و واجب الوجود بالذّات است، از هر گونه نقص و محدوديتي مبري است، پس خير محض و حيات محض است و موجودي كه چنين باشد، عقل محض و عاقل محض و معقول محض خواهد بود و اين همه يك ذات است و يك حقيقت. از نظر ملاصدرا خدا به همه مخلوقات علم دارد. او علم به ذات را عين ذات و علم به مخلوقات را علم حضوري عين ذات مي‌داند. ملاصدرا بر خلاف ارسطو كه علم خدا به غير را منكر است، خدا را عالم به كل جهان هستي مي‌داند. او در كتابهاي مختلف خود، خدا را مدبّر جميع موجودات و پروردگاري كه علم و اراده‌اش شامل همه چيز مي‌شود، خوانده است. او در كتاب اسفار به صراحت گفته است كه هيچ ذرّه‌اي از علم او خارج نيست و هر چه در عالم، وجود دارد، به بهترين نحو ممكن و با توافق و اتقان تمام، نظم و ترتيب يافته است.
    امضاء

  6. Top | #35

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    علم خدا به جزئيات، همانند علم ما به آنها نيست؛ يعني علم او به آنها را نبايد علمي ناشي از آنها و مقترن به زمان دانست وگرنه بايد از آنها منفصل شود و آنها در او اثر گذارند و چنين چيزي محال است. بنابرين علم او و در نتيجه ذات او بواسطه تغيير كائنات تغيير نمي‌كند و علم او به آنها، عارض بر ذات او نمي‌شود تا او را حالت منتظره باشد و با اين فرض كه او تام و ثابت است، مغاير شود. واجب و تغييرناپذيري و انفعال ناپذيري او را اثبات كرده و از طرف ديگر، مهمترين خصيصه از خصايص دين را در نظر گرفته است كه خدا به ماوراي ذات خود و به هر كوچك و بزرگي عالِم است.
    امضاء

  7. Top | #36

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    صفات فعليه حق و مسئله آفرينش


    ترديدي نيست كه سراسر جهان و اجزاي آن و حوادث گوناگوني كه در آن بوقوع مي‌پيوندد، از جهت وجود و هستي، نسبتي به حق داشته، فعل و افاضه او هستند و بواسطه قياس و نسبتهاي گوناگون كه در ميانشان تحقّق پيدا مي‌كند، مصداق پاره‌اي از صفات، مانند رحمت و نعمت و خير و نفع و رزق و عزّت و غني و شرف و غير آنها و همچنين متقابل آنها مي‌باشند و لازم لاينفك چنين سخني اين است كه حق سبحانه رحيم است و منعم است و غيره؛ يعني حق تعالي متصف به صفاتي است كه از مقام فعل منتزع مي‌باشند. چيزي كه هست، اين صفات از مقام ذات پايينتر بوده و مرتبه و موطن آنها همان مرتبه فعل مي‌باشد. اراده و مشيّت و جود و كرم و انعام و احسان حق، مثلاً همان موجود خارجي است كه با ايجاد حق به وجود آمده است و مريد و شائي وجواد و كريم و منعم و محسن بودن حق، همانستكه موجود نامبرده را به وجود آورده است؛ و ايجاد حق، چيز ديگري جز وجود خارجي آن شيء نيست، اگرچه ما به منظور مراعات ترتيب عقلي مي‌گوييم: خدا وجود فلان شيء را خواست، پس ايجادش كرد و چون خدا خواسته بود، چنين و چنان شد.
    امضاء

  8. Top | #37

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    با توجه به حكمت الهي، روشن مي‌شود كه چرا اراده الهي به امور معيّني تعلق مي‌گيرد. بعبارت ديگر، تنها اموري كه در كادر نظام تام حق تعالي قرار مي‌گيرند، متعلق اراده الهي واقع مي‌شوند و اراده الهي تنها به اموري تعلق مي‌گيرد كه داراي مصلحت باشند و مصلحت است كه اراده الهي را محدود مي‌كند. بدين ترتيب، در فلسفه ملاصدرا بايد به قدرت و علم مطلق خداوند، وصف خير بودن نيز افزوده شود. هنگامي كه او خدا را منشأ خير مي‌داند، منظورش اينستكه افعال خدا و هستي او شرط اصلي خير و عاليترين كمالات وجودي در نظام تامّ وجود است.
    بنابرين، خداوند عملي بر خلاف حكمت انجام نمي‌دهد. اين سخن با قدرت مطلق الهي منافات ندارد. آنچه در تعاليم ديني تحت عنوان فعّال مايشاء و قادر مطلق آمده، متضمّن اين معناست كه اراده خداوند بر هرچه كه مطابق حكمت و داراي مصلحت باشد، تعلق مي‌گيرد. در واقع از نظر ملاصدرا، خدا در عين حال كه داراي قدرت و علم مطلق است، حكيم علي الاطلاق نيز هست.
    امضاء

  9. Top | #38

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    از نظر ملاصدرا، خداوند فقط خالق نيست؛ بلكه خالقي است حكيم و صاحب جود و عدل و منشأ خير و رحمت. معمولاً خير و محبّت بعنوان دو صفت از صفات خداوند بكار مي‌رود. منشأ خير بودن خداوند، محبّت و لطف و رحمت او، همه به يك معنا بكار رفته‌اند؛ اما مهمترين آنها مفهوم عشق و محبت الهي است. او خدا را كمال و عشق و خير مطلق مي‌داند كه از يك سو همه خيرها از او نشأت مي‌گيرد و از سوي ديگر، لطف و محبت او شامل همه موجودات مي‌شود. او وجود شر را در جهاني كه آفريده خداست، منافي با علم و قدرت نامتناهي و همچنين خير نامتناهي حق نمي‌داند و بيانهاي مشبعي در اين باب عرضه مي‌كند. از آنجا كه نظام هستي از علم و قدرت و محبت به كمال خير نشأت گرفته است و اين صفات، نامتناهي و مطلق است، پس جهان هميشه به صورتي تحقق مي‌يابد كه تامّ و أتّم باشد. يعني بيشترين كمال و خير بر آن مترتّب گردد. در واقع، اراده خدا تنها به چنين نظامي تعلق مي‌گيرد كه تام و أتّم است و با علم نامتناهي حق، مطابق است.
    امضاء

  10. Top | #39

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    بدين ترتيب، ملاصدرا تلاش مي‌كند تا مبدأ اول فلسفي خود را با مفهوم ديني خدا تطبيق دهد. بديهي است كه مطابق چنين نظري، تفسير الهي عالم، عين تبيين علمي و فلسفي آنست. قرآن و روايات بسياري بر خالق بودن خداي متعالي و بي حد و مرز بودن قدرت او تأكيد ميورزند. در اين آيات، هيچ شاني از فلسفه نيست؛ با وجود اين، تأمل در اين آيات، تأثير عميقي در فكر فلسفي مسلمانان داشته است، اين آيات با آنكه با اقامه دليل براي اثبات مفاد خود همراه نيست، توافقي در غايت عمق با آن دارد.
    ملاصدرا، خدا را يگانه فاعل يا علت حقيقي در جهان مي‌داند. جهان از نظر او داراي وحدت و هماهنگي است و روابط علّي بين مراتب آن موجود است. ملاصدرا با اينكه خدا را يگانه علت حقيقي مي‌داند، در قول به ضرورت علّي و معلولي ميان كائنات، با ديگر فيلسوفان مسلمان هماهنگ است. ملاصدرا براي نشان دادن قدرت مطلقه خداوند و اثبات معاد جسماني و همچنين اثبات فاعليّت مطلق الهي و تبيين مسئله «خلق اشياء لا من شيء» به آياتي از قرآن اشاره مي‌كند. بدين ترتيب، ملاحظه مي‌كنيم كه كندي چگونه با استفاده از قرآن براي بعضي از مسائل بسيار مهم از قبيل خلق عالم و فاعليت مطلقه الهي راه حلهايي ارائه مي‌دهد. قرآن به عنوان اصليترين منبع ديني و تفكّر كلامي مسلمانان در آيات بسياري بر بيحد و مرز بودن قدرت الهي و مطلق بودن آن تأكيد مي‌كند و در مقابل مشركان، قدرت را صفت انحصاري خداوند مي‌داند. «الله الذي خلقكم ثم رزقكم ...»، «قل أرأيتم شركائكم الذين تدعون من دون اللّه اروني ماذا خلقوا من الأرض أو لهم شرك في السموات و الارض ...»[36] شرك در اين آيات مي‌تواند به مفهوم دل بستن به هر چيز و هر شيء غير از خدا باشد. تصور خداوند بعنوان تنها واجد سلطه و اقتدار به آياتي كه خداوند همچون علت پديده‌هاي گوناگون جهان معرفي شده، تقويت مي‌شود.
    امضاء

  11. Top | #40

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    قرآن در رد كساني كه امكان چنين خلقي را به اين دليل انكار مي‌كنند كه در قياس با فعل انساني، مستلزم زماني مديد است، تأكيد مي‌كند كه فعل خدا را به هيچ روي نمي‌توان با فعل انسان قياس كرد، چه او چون بخواهد چيزي بيافريند، فرمانش اين است كه مي‌گويد: «هست شو، پس هست مي‌شود» (انّما أمره إذا أراد شيئاً أن يقول له كن فيكون)، و بدينگونه به فضل قدرت مطلق خود، مستغني از دو شرط مادّه و زمان است.
    امضاء

صفحه 4 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi