نفس شناسی ابن سینا
شیخ الرئیس اختلاف قوای نفس را که منشا افعال متغایرند نوعی و صنفی دانسته و در مباحث وحدت و تجرد نفس، نفس را واجد تمامی این قوا و منشا واحد غیرجسمانی جمیع قوا شمرده و قوا را فروع و استعداد نفس دانسته است. وی در اشاراه ارزشمندی در کتاب النبات، قوای نفس را به جای فروع و اجزا، شؤون نفس خوانده است.
ابن سینا همچون دیگر حکمای مشاء، نفس ناطقه انسانی را مجرد و غیرجسمانی دانسته و ادله ای را از طریق اثبات آنکه نفس محل معقولات مجرده است و ادله ای را برمبنای آنکه نفس افعالی غیرمادی داشته و تعقل نفس به ابزار و آلت جسمانی نیست، برتجرد نفس اقامه می نماید. البته شیخ تجرد خیالی و برزخی نفس انسان را نفی نموده و قوه متخیله را جسمانی شمرده است، اگرچه برخی معاصرین گرانقدر، اشاراتی را مبنی بر استبصار او بر تجرد غیرتام نفس، متذکر گردیده اند.
شیخ الرئیس نفس را روحانیه الحدوث دانسته آن گونه که با تهیا بدن و اعتدال مزاج، نفس بدان افاضه می شود و نفس قبل از تعلق به بدن، وجود نداشته و تنها موجود به تقرر ماهوی بوده است. وی ملاک تعلق نفس به بدن خاص را حصول هیئتی مقتضی اختصاص دانسته و بدن را آلت و مملکت تدبیر نفس می شمرد.
ادله مذکوره در باب تجرد نفس و عدم تعلق آن به بدن و بی نیازی آن به آلت در تعقل و همچنین ادله مبتنی بر بساطت و عدم ترکیب نفس، قابلیت نابودی و فساد نفس را رد نموده و بقا و دوام آن را اثبات می نماید.