صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 46

موضوع: خورشید به خون طپیده ۩ ویژه نامه تاسوعای حسینی ۩

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,202
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    نام تو تشنه می کند


    عباس! نام تو تشنه می کند.

    نام تو گويی مشکلی می شود بر دوش خسته ی من
    که کو به کو بچرخم پی آب...

    اما

    من تشنه کجا و توی نور کجا؟!

    که من دريغ آب از لبهای خودم نمی توانم.

    عباس!
    مرحمتی کن و چشمه ای بجوشان از اين سينه خشک




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,202
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    لحظه موعود فرا رسید...


    چمدان در دست ایستاده ایی مقابل قرآنی که برابرت گرفته اند
    ابتدای صف ایستاده ایی و ماتی هنوز

    باورت نیست این بار قرعه به نام تو افتاده باشد
    بغض امانت را بریده، بی امان چنگ می اندازد بر گلویت


    چشم می بندی و کتاب آسمانی را می بوسی لرزه بر اندامت افتاده است،
    از پله های اتوبوس بالا می روی و جایی برای نشستن پیدا می کنی و غرق می شوی


    سال هاست بی تابی دلت را تاب آورده ای تا به امروز
    تا به امروزی که دعوتت فرموده و تو هنوز باورت نیست


    ... اللهم ارزقنی زیارت کربلا ...





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,202
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    اشک عزا بریزید شام عزاست امشب
    نام حسین و عباس مشکل گشاست امشب


    باب الحوائج عبّاس حاجت دهنده ماست
    دارنده حوائج حاجت رواست امشب


    ای دیده گریه ها کن، ای دل تو ناله ها کن
    با سوز دل دعا کن وقت دعاست امشب


    ای که دلت شکسته ، غم به دلت نشسته
    ای دردمند خسته دردت دواست امشب


    باب الحوائج ما ، یا حضرت ابوالفضل
    آن دل که از تو دور است دور از خداست امشب


    مَرضای مسلمین را مد نظر بگیر تا
    این محفل از وجودش دارالشفاست امشب


    دلها همه پریشان ، هر دیده گشته گریان
    هر گوشه ای از ایران ، چون کربلا ست امشب


    امشب خدای قهار در ماتم علمدار
    جن و ملک عزادار ، شام عزاست امشب


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,202
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    امشب شب تاسوعاست ، شب عباس است ، امشب گرفتارها بگویند عباس
    ، مریض دارها بگویند عباس ، دردمندها بگویند عباس ،
    دسته جمعی برویم در خانه قمر بنی هاشم ،


    میوة دل ام البنین ، باب الحوائج است .
    کسی را ناامید نمی کند . حوائج را در نظر بگیرید ،
    فرج امام زمان را از خدا بخواهید ،


    از امام زمان نقل می کنند که فرمود :
    هر جا روضه عموم عباس خوانده شود من سراسیمه می آیم ،


    آقا یک نظری به ما کن ، آقا بیا می خواهم روضه عمو جان
    ترا بخوانم حود عباس فرمود :


    روضه مرا این طوری بخوانید هر کسی از بالای بلندی
    بیفتد ، اول کاری که می کند دستهایش را جلوی صورتش می گیرد
    حایل می کند تا صورت صدمه نخورد .


    اما بمیرم برای عباس دست در بدن ندارد در آن حالت یک قت صدای
    ناله ای شنید یکی صدا می زند : پسرم عباس ، تاچشم باز کرد دید مادرش زهراست .


    تا دید فاطمه می گوید پسرم ، برای اوّلین بار یک نگاه طرف
    خیمه ها کرد صدا زد : برادر بیا برادرت را دریاب .


    زینب می گوید : یک وقت دیدم رنگ حسین پرید ، یک نگاه
    طرف خیمه ، یک نگاه طرف میدان ،
    با عجله آمد کنار بدن برادر ، صدا زد عباسم :


    تو مرا سید و سرور خواندی
    چه شد این بار برادر خواندی


    صدا زد حسین من :

    مادرت فاطمه آمد به سرم
    او مرا خواند و صدا زد پسرم





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,202
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    کیست این کز لب دیوار من آویخته زلف
    تاک‌وش، شیشه به دست، از همه سو ریخته زلف

    کیست این راز پریشانی من، در موهاش
    تکیه‌گاه سر شوریده من، بازوهاش

    کیست این عطر غزل می‌وزد از پیرهنش
    ای صبا مرحمتی کن بشناسان به منش

    این که می‌خندد و می‌خواند و می‌رقصد و مست
    می‌رود بوی خوش پیرهنش دست به دست

    نازپرداز همه ناز فروشان زمین
    ساقی اما، ز همه تشنه‌لبان تشنه‌ترین

    نشأت افزای دل و جان خماران مستیش
    دستگیر همه خسته‌دلان بی‌ دستیش

    کیست این سروقدِ تشنه‌لبِ مشک به دوش؟
    این‌که بی ‌اوست چراغ شب مستان خاموش

    این‌که آتش لب و دریا دل و مشکین کُلَه است
    کیست این شب همه شب ماه شب چارده است؟

    گره وا کردن از آن زلف سیه، لازم نیست
    حتم دارم که به جز ماه بنی‌هاشم نیست

    "دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
    که چنان زو شده ام زار و پریشان که مپرس"

    سعید بیابانکی



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,202
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    کربلا لبریز عطر یاس شد

    نوبت جانبازی عباس شد

    نهمین روز محرّم الحرام، تاسوعای حسینی،

    روز یقین و وفاداری، بر شیعیان جهان تسلیت باد.




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,202
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    مکاشفهء عطش و جانبازی



    در همهمهء غیرت و درد، مگر می شود کار دیگری هم، کرد؟!
    دلشوره درد، خواب را پس می زند و غیرتِ عشق، آب را.


    همه چیز، از آب، از نگاهِ مردانهء ملکوتی عبّاس،
    موج بر می داردو دست های تشنه خاک،
    به تماشای چشمان ماه نبی هاشم، بلند می شود.


    آبروی آب، از اوست:
    هر آب، که در مشکِ او نیست،
    آب نیست، آبرویی است فروهِشته!


    ذهن علیل ابلیس، آدم را تنها خاک می بیند.
    مکاشفهء عطش و جانبازی، در باور آب و آتش نمی گنجد.


    امّا ابوالفضل، کار خود را می کند؛ ماندن، کار او نیست.
    دست از "آب" می شوید و از "جان" خویش نیز!...




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,202
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    طاقت نداشت غم بچه‌ها را میان چشمانشان ببیند.
    برای همین از مولا خواست او را دیگر با این نام نخواند

    و نام دیگری برای او انتخاب کند. از آن روز، فاطمه دیگر فاطمه نبود،
    بلکه «ام‌البنین» یعنی مادر پسرها بود.


    او بارش پنهانی چشمان مولا را بارها دیده بود. ناله‌هایش را هم زیاد شنیده بود
    و آه محزونی که با همه بی‌کلامی‌اش به اندازه تمام طول تاریخ حرف برای گفتن داشت؛

    به‌ویژه وقتی از فاطمه(س) و پدرش یاد می‌کرد. با این‌حال،
    این گریه حسابی نگرانش کرده بود، این اشک‌ها و بوسه‌ها.

    او آمده بود تا پسرانی مثل شیر، بی‌پروا به دنیا بیاورد. آمده بود تا فرزندانی سالم،
    قوی و جسور به پدرشان تقدیم کند، ولی انگار این نوزاد، نقصی در دستانش دارد
    که مولا آن‌قدر آنها را وارسی می‌کند و اشک می‌ریزد، می‌بوسد و گریه می‌کند.

    او به پسرانش سفارش کرده بود که هیچ‌گاه حسن و حسین‌ (ع) را برادر صدا نزنند.
    به آنها گوشزد کرده بود که آنها پسران ِ دختر پیامبر (ص) و سرور جوانان اهل بهشتند
    و اگرچه پدرشان یکی است، ولی از سوی مادر اشتراکی بینشان وجود ندارد
    تا آنان را برادر صدا بزنند. آنها فقط باید بگویند آقا، سرور، مولا، همین و بس.

    چقدر این پسر به پدرش شبیه بود؛ با همان ابهت و وقار، با همان بازوان و توان،
    فقط با قامتی کمی بلندتر. آن روز هم همه خیال کرده بودند مولا است که در طلیعه لشکر،
    آن‌چنان می‌تازد، با همان زره بی‌پشت بر تنی که هیچ‌گاه به دشمن پشت نکرده است.

    وقتی به سوی لشگرگاه برمی‌گردد و نقاب از صورت برمی‌گیرد،
    کسی جز پسر نیست که هنوز نوجوان است. حالا اشک شوق در چشمان پدر می‌جوشد.

    دیگر کار از کار گذشته بود. همه این را می‌دانستند. اگر شمشیر زهرآلود نبود،
    به تنهایی نمی‌توانست مولا را از آنها بگیرد.

    دستان لرزانی با کاسه‌های شیر پشت در انتظار می‌کشیدند، ولی مولا فرزندانش را در تنهایی می‌‌خواست.
    مثل همیشه سفارش به پرهیزکارى، پرهیزکارى، پرهیزکارى. مثل همیشه سفارش به یتیمان، یتیمان، یتیمان.

    مثل همیشه سفارش به نماز، همسایه، خویشاوندان و مثل همیشه سفارش به فرزندان
    درباره دو ریحانه پیامبر و نگاهی به صورت بزرگ‌ترین پسر ام‌البنین و ادامه نگاه بی‌فروغش
    به صورت نورانی و نگران پسر فاطمه(س). مولا دیگر رمقی حتی برای نگاه نداشت. پس چشمانش را بست.

    خیلی‌ها دارند می‌روند، خیلی‌ها هم مانده‌اند. این قانون دنیاست. عده‌ای باید بروند تا بقیه بمانند،
    ولی حالا برعکس شده. قرار است آنها که می‌روند، تا ابد بمانند.





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,202
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    مادر نگران است، برای همه. سفارش‌هایش را هم کرده است، ولی باز دلش آرام نمی‌گیرد.
    سال‌هاست این صحنه را در ذهنش مرور می‌کند. آخرِ ماجرا را هم می‌داند. برای همین بیشتر نمی‌خواهد بماند.

    او که همیشه فرزندان فاطمه(س) را بر فرزندان خود مقدّم داشته، حالا هم بیشتر نگران اوست
    تا پسرانش. مادر پسرها می‌رود در‌حالی‌که می‌داند دیگر مادر پسرها نیست.

    در این چند ماه، گفته‌های مولا مثل تصویری شفاف از جلوی چشمش عبور می‌کردند.
    پیش از اینکه کاروان به مدینه برسد و صدای شیون از مردم برخیزد، او خودش را برای همه چیز آماده کرده بود.

    هر کسی سراغ کسی را می‌‌گیرد؛ یکی سراغ پدر؛ دیگرى، برادر؛ دیگرى، شوهر و یکی سراغ همه کسش را می‌گیرد.
    او فقط سراغ یکی را می‌گیرد. هر خبری که می‌شنود، باز سراغ یکی را می‌گیرد.

    برایش از پسرانش خبر آورده‌اند. از عباس رشید که تکه‌های بدنش را
    در حاشیه علقمه کنار هم چیده‌اند و به خاک سپرده‌اند.

    برایش از عون خبر آورده‌اند، از محمد، از عثمان. او فقط سراغ یکی را می‌گیرد.
    مادر پسرهایی که دیگر نیستند، فقط می‌نالد و می‌گوید: «از حسین چه خبر؟»

    سید حسین ذاکرزاده




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,202
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    طعم گوارایِ «وجود» سرخوش می‏کندش.
    دست‏های شفا، نسخه ‏ای از نقشه جهان را می‏گستراند
    روبروی دردهای انسان.

    اقیانوس‏ها همچون آوازهای آبی،
    حضورِ تو را به جشن می‏نشینند.
    آب‏های پراکنده، مدح جسته و گریخته تواند
    و ارثیه آنها همه روشنی است از نام تو.

    سفینه ‏هایی از نور را ببین، قطارهایی از غزل؛
    غزل‏هایی که با قوافیِ زلال ردیف شده ‏اند.

    این چنین است که سر انگشتان باران‏ زایِ شعر و شعور
    از نازکای خیال، دسته دسته کرامت می‏آورند.

    بنگر که «ایثار» و «وفا» و «غیرت»
    به لباس‏های روشن ایمان افزوده شدند
    و «فتوّت» و «رشادت» و «ادب»،
    کنار کتاب‏های در خور انسان چیده شدند.

    چه زیبا و شاعرانه، برگ‏های طنّاز مسرّت،
    دور تا دور ستونِ دلیری پیچیده ‏اند
    و باید از هم‏اکنون دنیا را به وسعت نظر خاک عادت داد.
    از هم اینک باید با خوشخوییِ آب‏ها خو گرفت.

    شب چه دارد اگر زیر آفتاب نگاه تو بیتوته نکند؟!
    روز چه می‏ارزد اگر برای جوانمردی‏ات برنخیزد؟!

    آمدنت جلسه معارفه تمام پاکی‏ها به تمام دنیاست.
    از بی ‏لیاقتی است کسی اگر گامی برندارد به سوی تو.
    پس رفتگیِ زمانه است که نامت عادی بُرده می‏شود.

    یا قمر بنی هاشم!
    واژه‏ای که از لبان مقدس تو خارج شود،
    دیگر عطشناک نیست.
    لحظه‏ ای که آرامش تو در آن وارد شود،
    دیگر خطرناک نیست.

    دریاها، شط‏هایی که نام تو را زمزمه نکرده ‏اند،
    از مقوله پاکی بیرون رفته ‏اند.

    تنها قلم‏ هایی که دست‏هایت را ستودند و سرودند،
    در قیام روسپیدند.

    یا اباالفضل العباس علیه‏ السلام !
    این دنیا که من می‏شناسم، یقین که تو را نشناخته.

    سلسله جبال اندک زمین،
    چه ناتمام، عطش تو را به روایت کشیده است
    و به حکایت نشسته است چه بیهوده،
    مهربانی تو را، هزار و یک شبِ یلدای زمان!

    لب‏های ولایت تو را شناخت که بر اوایلِ دستانت بوسه زد.
    و ما همچنان از دریای عطوفت تو
    آب بر می‏داریم؛ با تمام محدودیت‏مان.

    مقیم آبیِ احساس، عباس
    مقامِ گُلچراغ یاس، عباس
    بگو با ذرّه‏های تشنه جان
    به عشق حضرت عباس،«عباس »
    محمدکاظم بدرالدین




    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 08-09-2019 در ساعت 21:32
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi