❤ |
ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 19-09-2018 در ساعت 23:56
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
موضوعات تصادفی این انجمن:
- ۩~*~۩ در مسلخ عشق جزنکو را نکشند..{ویژه نامه...
- اعمال ماه محرم چیست؟
- ۞۩۞ پر زنيم تا ملکوت افق عاشورا...(محرمنامه...
- خورشید به خون طپیده ۩ ویژه نامه تاسوعای...
- بخشی از زيباييهاي وقايع کربلا:
- ویژه نامه تاسوعای حسینی * یا علمدار کربلا *
- شمع غم روشن کنید .. شام غریبان امشب است
- تنديس عشق و ايثار و شهادت ويژه نامه ماه محرم...
- ویژه نامه تاسوعای حسینی {ساقی تشنه لب کربلا}
- محرم آمد دوباره....*با دلی پرخون به استقبال...
❤ |
یک جرعه معرفت ازاقیانوس کلام سیدالشهداء
قال الامام حسین بن علی علیه السلام
مَنْ طَلَبَ رِضَى اللهِ بِسَخَطِ النّاسِ کَفاهُ الله اُمُورَ النّاسِ،
وَ مَنْ طَلَبَ رِضَى النّاسِ بِسَخَطِ اللهِ وَ کَّلَهُ اللهُ إلَى النّاسِ.
اقا امام حسین علیه السلام فرموده اند:
هرکس رضایت وخوشنودى خداوند را در أمورزندگى طلب نماید
گرچه همه افراد از او رنجیده شوند،
خداوند مهمّات و مشکلات او را کفایت خواهد نمود.
و کسى که رضایت و خوشنودى مردم را طالب گردد
گرچه مورد خشم و غضب پروردگار باشد،
خداوند أمور این شخص را به مردم واگذار مى کند.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
امشب شهادت نامه ی عشاق امضا می شود
فردا ز خون عاشقان، این دشت دریا می شود
امشب کنار یکدگر، بنشسته آل مصطفی
فردا پریشان جمعشان، چون قلب زهرا می شود
امشب بود بر پا اگر، این خیمه ی خون خدا
فردا به دست دشمنان، بر کنده از جا میشود
امشب صدای خواندن قرآن به گوش آید ولی
فردا صدای الامان، زین دشت بر پا می شود
امشب کنار مادرش، لب تشنه اصغر خفته است
فردا خدایا بسترش، آغوش صحرا می شود
امشب که جمع کودکان، در خواب ناز آسوده اند
فردا به زیر خار ها، گم گشته پیدا می شود
امشب رقیه حلقه ی زرین اگر دارد به گوش
فردا دریغ این گوشوار از گوش او وا می شود
امشب به خیل تشنگان، عباس باشد پاسبان
فردا کنار علقمه، بی دست، سقا می شود
امشب که قاسم زینت گلزار آل مصطفی ست
فردا ز مرکب سرنگون، این سرو رعنا می شود
امشب بود جای علی، آغوش گرم مادرش
فردا چو گل ها پیکرش، پا مال اعدا می شود
امشب گرفته در میان، اصحاب، ثار الله را
فردا عزیز فاطمه، بی یار و تنها می شود
امشب به دست شاه دین، باشد سلیمانی نگین
فردا به دست ساربان، این حلقه یغما می شود
امشب سر سر خدا، بر دامن زینب بود
فردا انیس خولی و دیر نصاری می شود
ترسم زمین و آسمان، زیر و زبر گردد حسان
فردا اسارت نامه ی زینب چو اجرا می شود
حبیب الله چایچیان (حسان)
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
عاشورا، درس ها و پیام هایی دارد.
عاشورا درس می دهد که باید برای حفظ دین فداکاری کرد.
در راه قرآن باید از همه چیز گذشت.
درس می دهد که در میدان حق و باطلْ کوچک و بزرگ
زن و مرد، پیر و جوان، امام و رعیت همه با هم در یک صف قرار می گیرند
و جبهه دشمن با همه توانایی های ظاهری، بسیار آسیب پذیر است؛
هم چنان که جبهه بنی امیه به وسلیه کاروان اسیران عاشورا
در کوفه آسیب دید، در شام و مدینه آسیب دید، بالاخره
هم به فضای جبهه سفیانی منتهی شد.
درس می دهد که در ماجرای دفاع از دین، بیش تر از همه
چیز برای انسان، بصیرت لازم است.
بی بصیرت ها فریب می خورند و درجبهه باطل قرار می گیرند....
این ها درس های عاشورا است و همین درس ها کافی است
که یک ملت را از ذلّت به عزّت برساند.
این ها درس های زندگی سازی است.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
ویرایش توسط ناظرسایت : 13-05-2019 در ساعت 10:38
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
سلام من به تو و زخم های زیبایت
به تشنگی لب خشک رو به دریایت
هزار رود نشسته اند تا که سجده کنند
دوباره مثل همان روز سخت برپایت
هنوز می شونم صوت سرخ قرآن را
میان قرن ها سکوت ، از نایت
قبیله من از آن زخم ها خبر دادند
که روز واقعه کوشید در تمنایت
گمان کنم که از آن روز آسمان و زمین
هنوز تکیه نمودند روی پاهایت
چه سروها که شکستند از شنیدن تو
چه کوه ها که تکیدند از مدارایت
چه ابتدای عجیبی است روز عاشورا
هنوز حل نشده دردلم معمایت
عزیز خوب من ای کاشکی که می مردم
در آن غروب غم انگیز دشتها جایت
اگر چه وسعت فریاد تو جهانگیر است
هنوز می شنوم از کویر آوایت
تو ابتدای تمام پرندگان بودی
چه دلنشین و گواراست نقش رویایت
محمد حسين مولايي
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
فصلی از حماسه امام حسین(ع)
ای زینت جوانان، ای زیباترین جوان...
چه خوش است از تو سرودن،
چه شیرین است نشستن و از تو گفتن و از تو شنودن.
در کربلا شراب عمرت را به جام حماسه ای ریختن
که با خون نگاشته شده و از آن پس کتاب ها از تو نوشتند.
در گرما گرم شیهه اسبان، نیزه انداختی و نیزه انداختند.
در چکاچک برنده و تیز شمشیرها، تیغ کشیدی و تیغ کشیدند
از هیبت تو صحرا سراسیمه فریاد برآورد،
چنان که گویی طوفانیدر صحرا وزیدن گرفته است.
اما فرو افتادی و افول کردی
و هیچ ستاره ای در افق نماند جز آنکه بر تو گریست
و همچنان اشکش سرازیر است.
تو به ظاهر به خط پایان نرسیدی اما
تا ابد همه سواران در پی نشانه مقصد، چشم به الگوی تو دارند.
سر تو به تیغ از تن جدا شد و سرهای یارانت را بریدند،
که دل کینه به ستم چیره است.
دریغا، آن سرهای بریده و خون چکان بر نیزه ها
نخل هایی سبز را می مانست که خرمای سرخ برآورده اند.
و دخترکان سوگوار که آه نفس هایشان شعله ور بود
و چنان می گریستند که اشک، گونه هایشان را می خراشید.
دل جاده ها بر حالشان می سوخت و چشم بیابان برایشان می گریست
و صلیب دیرهای صحرا به احترامشان خم می شد.
تا اینکه به دربار بیداد رسیدند و پرده ها فرو افتادند
و گمراهی غاصب جنایتکار هویدا شد.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
سخن امام حسین علیه السلام هنگام عزیمت به کربلا
«انَّ هذهِ الدُّنیا قَد تَغَیّرَت و تَنَکَّرت واَدبَرَ مَعرُوفُها فَلم یَبقَ مِنها
اِلا صُبابَةَ کَصُبابَةُ الاِناءِ و خَسیسُ عَیشٍ کَالمَرعَی الوَبیل...» (1)
با این دیدگاه، شوق آخرت پیدا میکند و زندگی دنیا را زیر سلطه جباران
و ستمگران مایه دلتنگی و شومی شمرده، آن را «بَرَم» میداند
«وَ الحَیاةَ مَعَ الظالِمینَ اِلاّ بَرَماً»
همان زندگی تلخ و ناگوار و منحطی که کوردلان و دنیا پرستان،
آن را شیرین مییابند و برای ادامهاش تن به هر خفت و خواری و زبونی میدهند.
اما زندگی در نظر اولیاء خدا که در عاشورا هم جلوه اعظم آن رخ نمود،
جهاد در راه عقیده و مرگ در راه عزت و شرف و شهادت در راه خدا است.
اینان به لحاظ درک والاتری از حیات، زندگی ذلیلانه را بَرَم و مایه شکنجه
و عذاب و غیر قابل تحمل میدانند.
پینوشتها:
1- تحف العقول، ص 245.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
سلامم بر این پیکر بی کفن
بر این نعش صد چاک و بی پیرهن
تویی ماه تابان آل عبا
تو تصویری از آیه انما
منم زینب غم کشیده ،حسین
ببین رنگم از رخ پریده ،حسین
برادر گلویت بوسیده ام
به گرد ت چو پروانه چرخیده ام
بحق دل خسته مادرم
به هر جا تو شو مونس و یاورم
هلا ای شهیدی که صد پاره ای
مگو خواهر از چیست آواره ای
چو در خیمه ها آتش افروختند
دلم را در آن شعله ها سوختند
همه کودکانت به صحرا شدند
اسیر ان اندوه و غمها شدند
غریبانه و تشنه بی سر شدی
به گودالی از خون ، شناور شدی
حسین عزیزم همه هستی ام
به نام تو این شور و سرمستی ام
شوم من به قربان زخم تنت
ببین زینب آمد پی دیدنت
برادر تو از راه لطف و وفا
نگاهی کن ای یار تشنه به ما
تو و این شهیدان بی سر چرا ؟
من واین یتیمان مضطر چرا ؟
تو و تیغ و شمشیر و دشنه چرا ؟
من و اینهمه طفل تشنه چرا ؟
تو و حنجر و خنجر کین چرا ؟
من و اینهمه داغ سنگین چرا ؟
تو و پرپر آلاله هایت چرا ؟
من و اشک و سوز و عزایت چرا ؟
تو و نیزه و صوت قرآن چرا ؟
من و سوز خار مغیلان چرا ؟
تو و سینه و نیزه دیگر چرا ؟
من و تازیانه مکرر چرا ؟
تو و از قفا سربریدن چرا ؟
من و کشته اینگونه دیدن چرا ؟
تو و قتلگاهی همه عطر سیب
من و سینه خسته و بس غریب
تو و قصه سنگ وپیشانی ات
من و صوت زیبای قر آنی ات
تو و داستان شگفت تنور
من و صوت زیبای آیات نور
دعا کن برای یتیمان ،حسین
شنو اینهمه آه و افغان ،حسین
چه غم گر که گردد فدایت سرم
امید من و یار و همسنگرم
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)