دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
❤ |
دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
❤ |
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند
دردم نهفته به ز طبیبان مدعی
باشد که از خزانه غیبم دوا کنند
.
.
.
❤ |
در خرقه چو آتش زدى اى عارف سالك
جهدى كن و سر حلقه رندان جهان باش
دلــــدار كه گفتا به توام دل نگرانـــست
گو مى رسم اينك به سلامت نگران باش
❤ |
شربتی از لبِ لعلش نچشیدیم و بِرَفت
رویِ مَه پیکرِ او سیر ندیدیم و برفت
گویی از صحبتِ ما نیک به تنگ آمده بود
بار بربست و به گَردش نرسیدیم و برفت
❤ |
تخم وفا و مهر در این کهنه کشته زار
آن گه عیان شود که بود موسم درو
ساقی بیار باده که رمزی بگویمت
از سر اختران کهن سیر و ماه نو
❤ |
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند
چون به خلوت میروند آن کارِ دیگر میکنند
مشکلی دارم ز دانشمندِ مجلس بازپرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند؟
❤ |
در خرقه چو آتش زدى اى عارف سالك
جهدى كن و سر حلقه رندان جهان باش
دلــــدار كه گفتا به توام دل نگرانـــست
گو مى رسم اينك به سلامت نگران باش
❤ |
شکر آن را که تو در عشرتی ای مرغ چمن
به اسیران قفس مژده گلزار بیار
کام جان تلخ شد از صبر که کردم بی دوست
عشوهای زان لب شیرین شکربار بیار
❤ |
روضهٔ خُلدِ برین خلوت درویشان است
مایهٔ محتشمی خدمتِ درویشان است
گَنج عُزلت که طلسماتِ عجایب دارد
فتحِ آن در نظرِ رحمتِ درویشان است
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)