روزی دیوجانس حکیم با گروهی که به سوی مسابقه کشتی روان بودند، همراه شد. شخصی از روی استهزا به وی گفت: «آیا تو هم برای مبارزه می روی؟» دیوجانس پاسخ داد: «آری. من هم برای کشتی گرفتن می روم.» مرد پرسید: «رقیب تو کیست؟»
گفت: «من رقیب خودم هستم و به مبارزه با خودم می روم. برای من هیچ کشتی گرفتنی همچون وقتی که با امیال و هوس های خودم می جنگم، لذت بخش و هیجان انگیزتر نیست