دیوجانس از اسکندر پرسید: «در حال حاضر بزرگ ترین آرزویت چیست؟» اسکندر پاسخ داد: «بر یونان تسلط یابم.» دیوجانس پرسید: «پس از آن که یونان را فتح کردی، چه؟» اسکندر گفت: «آسیای صغیر را تسخیر کنم.» دیوجانس باز پرسید: «پس از آنچه؟» اسکندر پاسخ داد: «دنیا را فتح کنم.» دیوجانس پرسید: «و پس از آن؟» اسکندر در پاسخ گفت: «به استراحت بپردازم و از زندگی لذت ببرم.» دیوجانس گفت: «چرا هم اکنون بی تحمل رنج و مشقت به استراحت نمی پردازی و از زندگی لذت نمی بری؟»(3)