❤ |
ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 26-09-2018 در ساعت 02:31
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
موضوعات تصادفی این انجمن:
- حضرت زینب (س) کوفیان را با چه آیهای معرفی...
- ◕✿◕.... چهارده نكته از زندگاني حضرت زينب...
- ۞ * ۞- حضرت زينب (سلام الله علیها) مادر...
- شعری در رسای حضرت زینب علیها سلام
- ۩^^*^^۩تحلیل نقش حضرتزینب در بیانات...
- * شهید مسیحی مدافع حرم اهلبیت در سوریه + عكس
- ღ.*★▐★*.ღشخصیت روائی حضرت زینب سلام الله...
- چرا زینب(س) را عقیله بنی هاشم مینامند؟
- (...◕✿◕◕✿◕ تل زينبيه ؛ یادگاری از مظلومیت...
- ۩ ❀ ۩ ❀ ۩ زني كه پيامبر بود ... ۩ ❀ ۩ ❀ ۩
❤ |
مقدمه مترجم
در تاریخ اسلام بانویی به عظمت «زینب کبری (علیها السلام)» کمتر میتوان یافت. پس از مادرش فاطمه زهرا (علیها السلام) و جدّهاش خدیجه کبری (علیها السلام) یگانه بانوی قهرمان تاریخ اسلام است که در دفاع از دین و مذهب، نام خود را بر تارک تاریخ ثبت کردهاست.
معرفت والای او در شناخت وظیفه، عقیده استوار او در انجام تکلیف، و مواضع هوشمندانه او در اجرای وظیفه، او را به بانویی بینظیر، مبدّل ساخته است. این درست که او زن است، اما زنی که تاریخ، مشحون از پایمردیهای اوست! او یک زن است اما زنی که مردانگی، از او پایمردی وصلابت و شهامت آموخته است.
آری! از دختر علی مرتضی و فاطمه زهرا (علیها السلام) جز این انتظار نمیرود.
یزید بن معاویه که سرمست از پیروزی ظاهری خود در جنگ کربلا است، بر زینب نهیب میزند که «پدر و برادر تو از دین خارج شدند!» اما زینب که گویا هیچ داغ ندیده است آنچنان غرّاء و فصیح سخن میراند و آنچنان باشهامت خطبه میگوید که خطابه و سخنوری علی و شهامت او در دلها زنده میشود:
«... اگرچه مصائب روزگار با من چنین کرد که با تو سخن گویم، اما من ارزش تو را ناچیز میدانم ... جای بسی شگفتی است که حزب خدا به دست حزب شیطان کشته شوند، و خون ما از پنجههای شما بچکد، پارههای گوشت بدن ما از دهان شما بیرون بیفتد و آن بدنهای پاک و مطهر را گرگهای وحشی بیابان دریابند و گذرگاه دام و ددان قرار گیرند ...!»
زینب در سایه معرفت برگرفته از تربیت در بیت وحی، به این دانش رسیده است که، آنچه توانست امام حسین (ع) را بکشد، یزید نبود، بلکه فرهنگی بود که سردمدارش در آن زمان، یزید بود. امام حسین (ع) هم یک نفر نبود که به دست یزید کشته شد؛ بلکه سردمدار فرهنگ مقابله با پوچی و باطل در آن زمان بود. فرهنگی که از سقیفه آغاز شد و سرانجام کارش به قتل امام حسین (ع) کشیده شد. بنابراین نه فقط قافله سالاری کاروان اسرای کربلا را به دوش کشیده است که او سفیر و پیامرسان نهضت حسینی است به تمامی نقاط کشور اسلامی و مردم مسلمان نام!
آری! اگر زینب نبود، کربلا در کربلا میماند و نهضت حسینی آن ذبح عظیم (1) در پس کوه فتنهها، در پس طوفان حوادث و سیلابهای روزگار غدار، در پس نقشههای شوم یاوهگویان و خرافهپرستان بیدین؛ بلکه ضد دین، گم میشد. زینب است که ندای حسینی (ع) را در گذر تاریخ به گوش تمامی عالمیان رسانده است. ندایی که به شهادت دوست و دشمن، باعث احیای مسلمین و بقای اسلام گردید. به سه نمونه از سخنان مستشرقین درباره پیام عاشورا توجه کنید:
پروفسور براون میگوید:
«... گروه شیعه یا طرفداران علی (ع) به قدر کافی، هیجان و از خود گذشتگی نداشتند؛ امّا پس از رخداد عاشورا، کار دگرگون شد. تذکار زمین کربلا، که به خون فرزند پیامبر، آغشته بود و یادآوری عطش سخت وی و پیکرهای نزدیکانش که در اطراف او روی زمین ریخته بودند، کافی بود که عواطف سستترین مردم را به هیجان در آورد و روحها را غمگین کند، چنان که نسبت به رنج و خطر حتی مرگ، بیاعتنا شوند». « (2)
نیکلسن میگوید:
«حادثه کربلا، حتی مایه پشیمانی و تأسف امویان شد؛ زیرا این واقعه، شیعیان را متّحد کرد و برای انتقام حسین همصدا شدند وصدای آنان در همه جا و مخصوصاً به نزد ایرانیان، که میخواستند از نفوذ عرب آزاد شوند، انعکاس یافت». (3)
فیلیپ مینویسد:
«فاجعه کربلا، سبب جان گرفتن و بالندگی شیعه و افزایش هواداران آن مکتب گردید، به طوری که میتوان ادعا کرد که آغاز حرکت شیعه و ابتدای ظهور آن، روز دهم محرّم بود». (1)
و زینب، سفیر این نهضت است در مسیری که از کربلا تا شام به دست یزیدیان و برای شکست روحی کاروان حسینی و هتک حرمت حسین (ع) طراحی شده بود؛ اما به شکست نهایی کفر تبدیل گردید. به قول استاد کمال السید:
«یزید در مقابل منطق سرخ زینب (علیها السلام) همچون مگس، کوچک و ناچیز شده بود و شاید برای نخستین بار بود که باور کرد حسین (ع) هنوز زنده است. هنوز در کربلا میجنگد و نزدیک است که به دروازههای دمشق برسد!» (2)
آری! این سنت جاریه خداوند است که یزیدیان در طول تاریخ با تدبیرهای خود به دنبال «خاموش کردن نور الهی» (3) باشند؛ اما تقدیرات خداوندی، همه آنها را با «مکر ی» (4) به یکجا نابود و «جُفاء» (5) میکند و کلمه حق همواره سربلند خواهد بود (6) که همو وعده داده است که نورخود را تمام و کامل خواهد کرد.
سخن را با کلامی جانفزا از رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای دامت برکاته در خصوص نقش حضرت زینب (علیها السلام) در حفظ اسلام پایان میدهیم:
«تلاش حضرت زینب (علیها السلام) فقط این نیست که از امام بیماری، در کربلا، حراست و پرستاری کرده است. حضرت زینب از روح کلّی اسلام و جامعه آن روز مسلمین، پرستاری کرد؛ پرستاریِ بزرگ او آنجاست. حضرت زینب در مقابل یک دنیا بدی، ظلم، بیانصافی، حیوانصفتی و قساوت، یکتنه ایستاد. و با این ایستادگی، توانست از روح کلّی اسلام حراست و پرستاری کند. همچنان که میگوییم امام حسین (ع) اسلام را حفظ کرد، میتوانیم دقیقاً ادّعا کنیم که حضرت زینب (علیها السلام) هم با ایستادگی خود، اسلام را حفظ کرد. این ایستادگی، یک رمز و راز و یک عامل اصلی است.» (1)
به امید روزی که با تحقق وعده الهی، زمین به دست توانای منجی آخر، آن وارث توحید ابراهیمی، ید بیضای موسوی، عصای عیسوی و بشارت محمدی (ص)، بهصالحان و نیکان برسد- ان شاء الله.
کتاب حاضر مشتمل بر سه فصل است که فصل اول آن تحت عنوان «حضرت زینب در تاریخ اسلام» و فصل دوم آن، مقاله «عقیلة الوحی» نوشته علامه سید عبدالحسین شرفالدین بهصورت عربی توسط معاونت آموزش و پژوهش بعثه مقام معظم رهبری در سوریه تهیه و منتشر گردید. این دو فصل توسط اینجانب ترجمه و به ضمیمه فصل سوم «زینب کبری قافله سالار کاروان خورشید»، تحت عنوان کتاب حاضر در اختیار علاقمندان قرار گرفته است.
قم مقدسه- محمد علی محسنزاده
عید سعید فطر 1428 ه. ق
مهرماه 1386 ه. ش
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
مقدمه
حضرت زینب (علیها السلام) نوه پیامبر گرامی اسلام (ص) و دختر امام علی (ع)، وصی اوست؛ بنابراین جدّ او سید پیامبران و پدرش سید اوصیا است. مادر آن بانوی مکرّمه، حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) برترین زنان عالم است و حسن و حسین (علیهما السلام) دو سرور جوانان اهل بهشت، برادرانش میباشند.
زینب (علیها السلام) که تربیتیافته این بیت عالیمقام است، بیشتر عمر خود راصرف اسلام و عظمت آن ساخت و در مأموریت امام حسین (ع) شریک او بود. اقدامات او بخشی از تاریخ اسلام را رقم زده است. اقداماتی که همه برای اقامه حق و عدالت، و برکندن ریشه ظلم و فساد بوده است. او با این فعالیتهای چشمگیر، اسلام را یاری کرد و موجب عزت و افتخار مسلمین در طول تاریخ شد.
تمام ویژگیهای نیکو و همه خصلتهای زیبا در آن بانوی بزرگوار جمع شده بود و از او در «شرف»، «عفت»، «کرامت» و در «همه ویژگیهای لازم برای عزت و سربلندی یک بانوی مسلمان» نمونهای والا ساخته است.
در افتخار زینب (علیها السلام) همین بس که جایگاه عالی او را در تحکیم و ادامه نهضت حسینی ملاحظه کنیم. حضور مثبت و اثرگذار او در حماسه عاشورا، اعم از روز عاشورا و سراسر آن نهضت، او را به الگوی مجاهدان راه خداوند در طول تاریخ مبدل ساخته است.
تاریخ، پس از حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) و خدیجه کبری (علیها السلام) بانویی بزرگتر، باشخصیتتر، راسختر، و باایمانتر از زینب کبری (علیها السلام) به خود ندیده است. او به همراه اهل بیت پیامبر، با تکیه بر سلاحصبر، استقامت و تسلیم به قضای خداوند، مصیبتهای سختی را تحمل کرده است که کوه را از جای برمیکند!
دختر امیرمؤمنان در راه حفظ اسلام و اصول و قوانین این آیین آسمانی، به مبارزه با ظلم و استبداد برخاست و در این راه مصیبتهای فراوان و سنگینی را بر جان خرید و در نتیجه بدان مقام رسید که در راه نبرد با ستم و استقرار عدالت بر روی زمین، به الگوی بیهمتای زنان مسلمان مبدل گشت.
نسل امروز ما نیازمند بررسی مجدد شخصیت عظیم حضرت زینب (علیها السلام)- آن بانوی عالم و مجاهد- است تا در پرتو شناخت شخصیت نمونه وی- که برخاسته از ویژگیهای اسلامی است- الگویی برای زن مسلمان طراحی شود.
درک کامل زندگی، سیره و عظمت قهرمان کربلا و بانوی بیت نبوت و امامت، حضرت زینب کبری (علیها السلام) بسیار مشکل است. ما در این کتاب کوشیدهایم چشماندازی به برخی از حقایق تاریخی زندگی آن بانوی مکرّم- که یافتن آن در کتب موجود دشوار است- داشته باشیم.
هدف نهایی این مجموعه، ارائه مطالبی از زندگینامه حضرت زینب کبری (علیها السلام) برای آشنایی جویندگان و زائران حرم آن بانوی مکرّمه، با زندگی و شخصیت او، و افزایش بعد معرفت دینی آنان است، بلکه زیارتشان، زیارتی عارفانه باشد.
البته ادعا نمیکنیم که کاری کامل ارائه کردهایم؛ بلکه پژوهشی ناچیز در تبیین برخی زوایای مهم زندگی آن بانوی گرامی انجام دادهایم و از خدای متعال خواهانیم که این اثر موجز، با یافتن جایگاه خود در مجموعه پژوهشهای اسلامی، نقش خود را به عنوان کتابی که در محتوای آن از مصادر تاریخی معتبر استفاده شده است، ایفا کند.
بر خود لازم میدانیم از محضر انور محقق فاضل، شیخ محمد هادی یوسفی غروی دام عزه- که این کار با عنایت ایشان در حل مسائل و مشکلات تاریخی سیره زندگانی آن بانو به انجام رسید- تشکر کنیم.
همچنین تلاشهای وافر تمامی دستاندرکاران گروه تحقیق و پژوهش بخش فرهنگی- آموزشی دفتر مقام معظم رهبری دام ظله در چاپ و نشر کتاب بهصورت حاضر را ارج مینهیم و از خداوند متعال خواهانیم بهترین پاداشها را نصیب ایشان فرماید؛ انه سمیع قریب مجیب الدعاء.
پس از پایان یافتن کار تألیف کتاب حاضر (حضرت زینب در تاریخ اسلام) کمیته بزرگداشت امام سید عبدالحسین شرف الدین (قدس سره) بذل لطف کردند و یکی از مؤلفات ایشان درباره زندگی حضرت زینب (علیها السلام) را برای ما ارسال کردند.
این کتاب، رساله کوچکی به نام «عقیلة الوحی» است که امام شرفالدین به مناسبت ساخت ضریح جدید، توسط نیکوکاران ایرانی و اهدای آن به مرقد حضرت زینب کبری (واقع در روستای سیده زینب در حوالی شهر دمشق) در سال 1344 ه-. ق، آن را تألیف کرده است.
این رساله موجز، اطلاعات ارزشمندی از زندگینامه حضرت زینب (علیها السلام) و جایگاه والای او و موضعگیریهای مهمش در حادثه کربلا و وقایع پس از آن را دربردارد. ضمناً مرحوم شرف الدین در این رساله، به عملکرد نیکوی ایرانیان در خدمت به اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) در طول تاریخ به ویژه به اهدای این ضریح شریف از سوی آنان پرداخته است.
بنابراین مناسب دیدیم که آن رساله را به کتاب حاضر بیفزاییم و خوانندگان ارجمند را با یکی از مؤلفات امام سید عبدالحسین شرفالدین- که بر عموم مردم پوشیده مانده بود- آشنا سازیم.
امیدواریم این فعالیت، سهمی در بزرگداشت آن عالم نستوه وخدمات ارزشمند او به دین و مذهب داشته باشد. عالمی که امام خمینی (قدس سره) در حق او فرمودند: «او هشام بن حکم زمان بود» و امام خامنهای حفظه الله نیز او را «مایه مباهات مسلمانان و شرف دین» توصیف فرمودند.
در پایان از خداوند متعال خواهانیم، همگان را در خدمت به اسلام و مسلمین و عمل به آیین سید پیامبران و ولایت اهل بیت طاهرینش (علیهم السلام) موفق فرماید. وآخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمین.
معاونت فرهنگی و آموزشی
بعثة مقام معظم رهبری- سوریه
پنجم جمادی الاول 1426 ه. ق
سالروز ولادت حضرت زینب (علیها السلام)
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
فصل اول: زینب کبری در تاریخ اسلام
اشاره
زینب (س) قبل از واقعة کربلا
حضرت زینب (علیها السلام) در مدینه
آنچه پیش روی شماست، سرگذشت قهرمان کربلا و شریک حضرت سید الشهداء امام حسین (ع) در به سرانجام رساندن نهضت مقدسش، بانوی برگزیده، حضرت زینب کبری (علیها السلام) بنت علی بن ابیطالب (ع) است.
چرا زینب (علیها السلام) در تاریخ اسلام دارای چنین جایگاه بلندی نباشد در حالی که تربیت شده بیت نبوت و امامت است؛ جدّش حضرت محمد مصطفی (ص)، پدرش علی مرتضی (ع) و مادرش فاطمه زهرا (علیها السلام) است.
مناسب است که قبل از آشنایی با شخصیت آن بانوی بزرگوار، نگاهی گذرا به زندگی پدر و مادر گرامیاش داشته باشیم.
پدرش، امام علی (ع)
در قدر و منزلت امیر مؤمنان، سید اوصیا، پیشوای پرهیزکاران،
ص: 26
رهبر روسپیدان «-(1)»، حضرت علی بن ابی طالب (ع) چه میتوان گفت؟!
از پیامبر گرامی اسلام (ص) روایت شده است که درباره آن امام همام فرمودهاند:
«لو کانَ البَحرُ مِداداً و الأشجارُ أقلاماً و أوراقُها قِرْطاساً، و الجنُّ و الإنسُ کُتّاباً، لما احْصوا مَناقِبَهُ»؛ «- (2)
اگر دریاها مرکب، درختان قلم، برگهای درختان ورق، و جن و انس نویسنده شوند، نمیتوانند فضیلتهای او را به شماره درآورند».
نوه ابن جوزی حنبلی دمشقی، از مجاهد، غلامِ ابن عباس نقل کرده
________________________________________
1- « قائد الغرّ المُحجّلین»
2- کراجکی قرن چهارم هجری،« کنز الفوائد»، ج 1،ص 280؛ قابل ذکر است که کراجکی در کنز الفوائد، روایت را با این الفاظ آورده است:« لو أن الغیاض أقلام، والبحر مداد، والجن حساب، والانس کتاب ما أحصوا فضائل علی بن أبی طالب ع»؛ این روایت زیبا، در کتب مرجع زیادی نقل شده است که فهرستی از آنها را ارائه میکنیم:
کراجکی در الکنز: 128؛ خوارزمی در المناقب: 2؛ کنجی در کفآیة الطالب: 251؛ حموینی در فرائد السمطین: 1/ 16؛ وعسقلانی در لسان المیزان: 5/ 62؛ ذهبی در میزان الاعتدال: 3/ 467 همگی به نقل از ابن شاذان. همچنین در کتاب شریف بحارالأنوار: 40/ 70 ح 105 از کنز؛ در کشف الغمه: 1/ 111؛ والطرائف: 138 ح 216؛ و حلیه الأبرار: 1/ 289؛ ینابیع الموده: 121، و غآیة المرام: 493، ح 1 همگی از الخوارزمی. و خوارزمی نیز در المناقب: 235 از معجم الطبرانی؛ در بحارالانوار: 40/ 49 ضمن ح 85 از کشف الغمه، و درص 74، ح 110 از الطرائف ودرص 75، ح 113؛ وأرجح المطالب: 11، وینابیع الموده: 241 از الفردوس دیلمی. و خزاعی در أربعین ح 38 خطی؛ ومصباح الأنوار: 121 خطی، و تأویل الآیات: 888 ح 13؛ عطاء الله شیرازی در الأربعین؛ و أرجح المطالب: 98 از حافظ همدانی در مناقب؛ ینابیع المودة: 122 از سعید بن جبیر و نهایتاً همدانی در مودة القربی: 55 به نقل از عمر بن الخطاب- مترجم.
ص: 27
است: مردی به ابن عباس گفت: آیا گمان میکنی فضائل علی (ع) به سه هزار برسد؟ ابن عباس پاسخ داد: اگر درختان قلم، دریاها مرکب، جنیان و انسانها حسابدار و نویسنده شوند، بازهم فضائل علی بن ابی طالب (ع) به شماره درنمیآید! «-(1)
نظر امام شافعی (محمد بن ادریس- متوفی 304 ق) را در مورد حضرت علی (ع) پرسیدند، پاسخ داد:
چه بگویم درباره کسی که دوستانش مناقب او را از ترس، و دشمنانش از حسد، مخفی داشتهاند؛ و در این میان، آنچه که ظاهر شده است زمین و آسمان را پر کرده است!
یکی از عالمان جبل عامل، گفته او را این چنین به نظم درآورده است:
ولقد کَتَمَتْ آثارَ آلِ محمّدٍ مُحبّوهُم خَوفاً و أعدائُهُم بُغضاً
فأُبرِزَ مِنْ بینِ الفَریقَینِ نَبْذةٌ بها مَلأ اللهُ السماواتِ و الارضا (2)
1- اخبار آل رسول را دوستانشان از روی ترس و دشمنانشان از روی دشمنی مخفی داشتند.
2- از میان دو گروه، گوشهای از آن [اخبار] ظاهر شد و خداوند کرانههای آسمانها و زمین را با آن پر کرد!
از شاعر مشهور، ابوالطیب متنبی (1)پرسیدند: چرا اشعاری در مدح علی (ع) نمیسرایی؟ پاسخ داد:
فَتَرکْتُ مَدحِی لِلوَصِیِّ تَعَمُّداً إذ کانَ نوراً مُستطِیلًا (1)شامِلًا
و إذا اسْتَطالَ الشَیءُ قامَ بِنَفْسِهِ وصِفاتُ ضَوءِ الشمسِ تَذْهَبُ باطلًا «کراجکی،(2)- مدح وصی پیامبر اسلام را عمداً ترک کردهام؛ چرا که آن حضرت، نوری فراگیر و دامنهدار است.
2- آنچه فراگیر باشد، بر روی پای خود میایستد؛ همانگونه که توصیف نور خورشید، کاری بیهوده است.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
مادرش فاطمه زهرا (علیها السلام)
آن حضرت از «اهل بیت» پیامبر (ص) میباشد که قرآن کریم به طهارت آنان در آیه تطهیر شهادت داده است.
طبری از پیامبر گرامی اسلام (ص) به نقل از همْدان یمن «(3)
به نقل ازابیحمراء همْدانی (1) آورده است:
«إنَّ النبِیَّ (ص) کانَ یَأتِی بابَ علیٍ و فاطِمَةَ (علیها السلام)، لِکلِّصَلاةٍ تِسعَةَ أشهُرٍ فَیُنادیهِم: الصلاةُ یَرْحَمُکُمُ اللهُ، ثمَّ یَتْلو الآیَةَ: إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا». (2) «پیامبر گرامی اسلام (ص) به مدت نه ماه، به وقت هر نمازی، پشت در خانه علی (ع) و زهرا (علیها السلام) میآمد و به آنان میفرمود: خدای رحمتتان کند، وقت نماز است؛ سپس این آیه را تلاوت میکرد: همانا خداوند خواسته است که شما اهل بیت را از هر پلیدی دور گرداند و شما را پاک و پاکیزه سازد».
جزری موصلی از انس بن مالک (3)
روایت زیر را نقل کرده است:
«انّ النبیَّ کانَ یَمُرُّ علی بیتِ علیٍّ و فاطمةَ (علیها السلام) ستّةَ اشهُرٍ لِصلاةِ الصبحِ یُنادیهِم: الصلاةُ یا اهلَ بیتِ محمدٍ، ثم یَتلُو الآیةَ»؛ (1)«پیامبر اسلام (ص) به مدت شش ماه، هنگام نمازصبح، پشت در خانه علی و زهرا (علیها السلام) میآمد و خطاب به آنان میفرمود: [برخیزید به] نماز! ای اهل بیت محمد (ص)؛ سپس آیه تطهیر را تلاوت میکرد».
ابن برّ اندلسی نیز در «استیعاب» از عایشه نقل کرده است:
ما رَأیتُ احداً أشبهَ کلاماً و حدیثاً بالنبیِّ مِنْ فاطمةَ، و کانتْ اذا دَخَلَتْ عَلَیهِ قامَ إلیْها فَرَحَّبَ بِها و قَبَّلَها، کما کانتْ هِی تَصنَعُ بهِ اذا دَخلَ عَلَیها، و ما رَأیتُ أحداً أصدقَ لَهجةً مِن فاطمةَ، فسُئِلَتْ: مَن کانَ أحبَّ الناسِ الیْهِ؟ فقالتْ: فاطمةُ. فقیلَ: فمِنَ الرّجالِ؟ فقالتْ: زوجُها، (2) و کنتُ جالسةً عندَ النبیِّ (ص) فجاءتْ فاطمةُ تَمشِی کَأنَّ مِشیَتَها مِشْیةُ النبیِّ، فقالَ لها: مرحباً بابْنَتِی، ثمَّ أجْلَسَها الی جانِبِه. (3) کسی را ندیدم که در گفتار و حدیث از فاطمه (علیها السلام) به پیامبر (ص) شبیهتر باشد. هنگامی که فاطمه بر پیامبر وارد میشد، حضرت به پا میایستاد، به او خوشآمد میگفت و او را میبوسید. همانطور که فاطمه هنگام ورود پیامبر، این کارها را انجام میداد. کسی را
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
راستگوتر از فاطمه نیافتم.
[از عایشه] پرسیدند: محبوبترین مردم نزد پیامبر که بود؟ پاسخ داد: فاطمه. گفتند: از بین مردان چه؟ جواب داد: شوهرش. نزد پیامبر (ص) نشسته بودم که فاطمه از راه رسید در حالی که همانند راه رفتن رسول خدا، راه میرفت؛ پیامبر (ص) به او فرمود: دخترم خوش آمدی! سپس او را در کنار خود نشاند.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
ولادت حضرت زینب (علیها السلام)
از امام باقر (ع) نقل شده است:
«تَزَوَّجَ علیٌ فاطمةَ فی شهرِ رجب بَعدَ الهجرةِ بخمسةِ أشهُرٍ» (1)امام علی (ع) پنج ماه پس از هجرت، در ماه رجب با حضرت زهرا (علیها السلام) ازدواج کرد.
میوههای این ازدواج مبارک، امام حسن، امام حسین، ام کلثوم و زینب کبری (علیها السلام) بودند. «- (2)
در نیمه رمضان سال سوم هجری و تقریبا یک ماه قبل از غزوه احد، بزرگترین فرزند علی و زهرا، حسن (ع) به دنیا آمد.در سوم شعبان سال چهارم هجری، نوه دوم پیامبر (ص)،
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
حسین (ع) متولد شد
سپسام کلثوم و پس از او نیز زینب کبری، قدم به عرصه وجود نهادند.(1)
عُبیدلی نسّابه از عالمان قرن سوم هجری نوشته است: «زینب در زمان حیات جدش (ص) به دنیا آمد» (2) بنابراین، ابن اثیر جزری موصلی، مؤلف کتاب «اسد الغابة» او را از «صحابیات» شمرده و گفته است: «کانت امرأة عاقلة لبیبة جزلة» ی عنی «بانویی عاقل، خردمند و نیکورأی بود» «(3) او به تاریخ تولد زینب (علیها السلام) اشارهای نکرده است.
شهید دستغیب (رحمه الله) در کتاب «زندگی حضرت زینب» و شهید قاضی تبریزی (رحمه الله) (4)
در تعلیقاتش بر کتاب استاد خود «کاشف الغطاء» به نام «الفردوس الأعلی» تاریخ تولد آن بانوی بزرگوار را پنجم جمادی الاولی ذکر کردهاند و در جمهوری اسلامی ایران نیز همین قول مورد تأیید واقع شده است. (1)حسن محمد قاسم مصری در کتابش با عنوان «السیدة زینب» آورده است: ایشان در ماه شعبان سال ششم هجری، دو سال پس از تولد برادرش امام حسین (ع) متولد شده است. (2)
برخی دیگر از علما (3)، تولد ایشان ر ا در سال هفتم هجری و پس از وفات خالهاش زینب که حضرت زهرا (علیها السلام) بر بدن او نماز خواندند (4)دانستهاند.
در میان بزرگان عرب، رسم بوده است که به مادر بچههایشان احترام خاصی قائل بودند و او این اجازه را داشته است که فرزندانش را (اعم از دختر و پسر) خود، نامگذاری کند. (5)طبیعتاً حضرت زهرا (علیها السلام) نیز خواستهاند جهت حفظ نام و یاد خواهرانش «ام کلثوم» و «زینب»، دخترانش را به این دو نام، نامگذاری کند.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
حضرت زینب، راوی خطبه مادرش
زینب کبری (علیها السلام) تمامی ماجراهای حین وفات پیامبر اسلام (ص) و حوادث پس از آن را به چشم دیده است. احتمال میرود که ایشان علیرغمصغر سنّش، به جهت نبوغ زودرسی که داشت، آنها را درک کرده باشد.
داستانهایی از ایشان نقل شده است که شاهد نبوغ فوقالعاده اوست؛ از جمله آنکه زینب در زمان کودکی، روزی در آغوش پدرش نشسته بود و پدر، مهربانانه، با اوصحبت میکرد و به او گفت: دخترکم! بگو «یک». زینب گفت: «یک»؛ پدر گفت: بگو «دو»، زینب اندکی ساکت شد و گفت: پدر جان! با زبانی که یک گفتهام، نمیتوانم دو بگویم. امام (ع) او را به سینه چسباند و میان چشمانش را بوسید.(1)
برای اثبات نبوغ آن بانو، شاهدی گویاتر از نقل خطبه مشهور حضرت زهرا (علیها السلام) وجود ندارد؛ چرا که ایشان در آن زمان- مطابق آنچه به عنوان تاریخ ولادتش پذیرفتیم- بیش از پنج سال نداشته است! « (2)
________________________________________
1- عیون اخبار الرضا ع،ص 258؛ اصول کافی، ج 2،ص 16
2- قابل ذکر است که پس از ایراد خطبه مشهور حضرت زهرا س به جهت فرازهای روشنگر این خطبه در دفاع از حریم ولایت و امامت، و نیز به جهت وجود نکات ادبی و فصاحت و بلاغت خاص آن، در تاریخصدر اسلام همواره مورد توجه خاندان ائمه هدی: واقع شده است و ائمه، فرزندان خود را در زمان کودکی به حفظ کردن این خطبه وا میداشتند. به عنوان نمونه به کلام زید بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب بلاغات النساء،ص 12 دقت کنید:« رأیت مشایخ آل أبی طالب یروونه عن آبائهم ویعلمونه أبناءهم وقد حدثنیه أبی عن جدی یبلغ به فاطمه علی هذه الحکآیة ورواه مشایخ الشیعه وتدارسوه بینهم»؛ بیان فوق را مرحوم مجلسی نیز در جلد 29 بحارالأنوار نقل کرده است.- مترجم
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
خطبه اول
اولین خطبهای که حضرت زهرا (علیها السلام) در مسجد پدرش- مسجدالنبی (ص)- در حضور دو گروه انصار و مهاجرین ایراد کرده است، به اسناد مختلفی نقل شده است. شیخ ابوالفضل احمد بن ابی طاهر بن طیفور خراسانی بغدادی (م 280 ه- ق) در کتاب معروفش «بلاغات النساء»- قدیمیترین اثری که در این موضوع به ما رسیده است- برخی از آنها را چنین برشمرده است:
در «رافعه» (1)مردی از مصر را دیدم که جعفر بن محمد نام داشت، او گفت: پدرم به سند متصل خودش با چهار واسطه، از زید بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب (علیهم السلام) از عمهاش زینب،- خواهر حسین بن علی (علیها السلام)- نقل کرده است که: هنگامی که خبر تصمیم ابوبکر مبنی بر باز پس گرفتن فدک از حضرت زهرا (علیها السلام) به او رسید، چادر بر سر کرد و به اتفاق جماعتی انبوه از زنان همراه و گروهی دیگر از خانوادهاش از منزل خارج شد در حالی که لباسش بر روی زمین کشیده میشد و همانند رسول خدا (ص) راه میرفت، در مسجد پدرش، نزد ابوبکر رفت. گروهی از مهاجر و انصار گرد وی نشسته بودند، دستور داد پارچهای بین او و ایشان قرار دادند، نالهای سر داد که مردم را به گریه انداخت. پس از آنکه ناله و ضجّه آنان فروکش کرد، فرمود:
«الحمد لله علی ما أنعم والشکر علی ما الهم والثناء بما قدم من عموم نِعمٍ ابتداها وسبوغ آلاءٍ أسداها واحسان مِننٍ والاها ...». (1)«خدای را بر آنچه بخشیده است سپاس فراوان میگویم و بر اندیشههای نیکو که الهام فرمود، او را شکر میکنم، بر نعمتهای فراگیرش که از لطف او جوشیده است و عطاهای فراوانی که بخشیده است و احسان پیاپی، او را سپاس میگویم».
سپس احوالات مردم را در جاهلیت به آنان یادآوری کرد که در چه وضعیت پستی زندگی میکردند و خداوند متعال به واسطه حضرت محمد (ص) پس از اتفاقات بزرگ و کوچک و جنگهای مختلف، آنان را نجات بخشید؛ سپس از نقش بسیار مهم علی (ع) در جریاناتصدر اسلام سخن راند و آنگاه از نفاق مردم پس از فوت پدرش و عدم پیروی آنان از دستورات پیامبر و پرداختن به منهیات پیامبر [در باب خلافت و عدم تشتت امت] سخن گفت و رو به خلیفه کرد که معتقد بودفاطمه (علیها السلام) نمیتواند فدک را از پیامبر (ص) به ارث برده باشد، حضرت زهرا (علیها السلام) با استناد به آیاتی از قرآن کریم در باب «ارث گذاشتن پیامبران» و ذکر مثالهایی از قرآن، خیال او را باطل اعلام کرد.
سپس خطاب به انصار از شدت مصیبتهای وارده به خود در وفات پدر گرامیاش (ص) و رعایت نکردن حق پدرش و خودش از سوی آنان سخن گفت و به آنان هشدار داد و آنان را از عاقبت کار ترساند و سخنش را با سرزنش کردن مجدد مردم و شکایت از آنان خطاب به سوی قبر پدر گرامیاش به پایان رساند. (1)
آنچنان که برمیآید زینب (علیها السلام) خود در این خطبه حاضر بوده است و آن را شنیده و حفظ کرده است و سپس برای زید، نوه برادرش امام حسین (ع) روایت کرده است. احتمال دیگری که وجود دارد این است که او خطبه را بعدها از برادرانش حسن و حسین (علیهما السلام) یا مادرش شنیده و حفظ کرده باشد.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)