صفحه 2 از 14 نخستنخست 12345612 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 140

موضوع: غذا و تغذيه انسان

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,577
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,886 در 2,474
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    اهميـت غـذاي انسـان در بيـن تمـام رزق‌هـاي خدائي


    (56) غذا و تغذيه انسان
    «ما اُريدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ ما اُريدُ اَنْ يُطْعِمُونِ،»
    «و مــن از آنــان نــه رزقــي مي‌خواهم و نه مي‌خواهم چيزي به من بچشانند.»
    (57/ذاريات)
    «اِنَّ اللّــهَ هُــوَ الــرَّزّاقُ ذُوالْقُــوَّةِ الْمَتيـــنُ،»
    «بـه درستي يگــانـه رزاق و داراي قـوت و متـانت خــداسـت!» (58 / ذاريات)
    كلمه اِطعام به معناي دادن طعام به كسي است كه آن را بچشد و بخورد، در قرآن كريم فرموده: «وَ الَّذي هُوَ يُطْعِمُني وَ يَسْقينِ،» (79 / شعرا) و نيز فرموده: «اَلَّذي اَطْعَمَهُــمْ مِنْ جُــوعٍ،» (4 / قــريــش) و بنــابــراين، ذكر اطعام بعد از رزق، از قبيل ذكــر خــاص بعد از عام است كه معمولاً در جايي به كار مي‌رود كه گــوينــده نسبــت
    اهميتغذاي انسان در بين تمام رزق‌هاي خدائي (57)
    بــه خــاص عنــايتي بيشتر دارد.
    و در اين‌جا خداي تعالي خواسته است در بين همه انحاء رزق عنايت بيشتر خود را نسبت به طعام بفهماند و اين بدان جهت است كه احتياج به طعام خوردن و سوخت بدن را تأمين كردن، از ساير حوائج انسان وسيع‌تر است و ساير حوائجش به آن اهميت نيست، زيرا بدن همواره سوخت و سوز دارد، هر طعامي كه مي‌خورد وقتي مي‌خورد كه گــرسنــه است و بعــد از خــوردن هــم آن را دفـع نموده، دوبــاره گرسنه مي‌شود.
    «اِنَّ اللّهَ هُوَ الرَّزّاقُ ذُوالْقُوَّةِ الْمَتينُ،» گويا فرموده: من از ايشان رزقي نمي‌خواهم، چون رزاق منم، زيرا من اللّه هستم.
    و تعبير به اين سه اسم براي اين است كه بر انحصار روزي دادن در خداي تعالي دلالــت كنــد و بفهمــانــد كه خدا در رساندن رزق به روزي خواران با همه كثرتي كه
    (58) غذا و تغذيه انسان
    دارنـد نـاتـوان و ضعيـف نمي‌شــود. (1)






    امضاء




  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,577
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,886 در 2,474
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    روايتي درباره اصـول تغـذيه در اسـلام

    «يا بَنيآ ادَمَ... كُلُوا وَ اشْرَبُــوا وَ لا تُسْــرِفُــوا اِنَّــهُ لا يُحِــبُّ الْمُسْــرِفيــنَ»
    «اي فرزندان آدم... بخوريد و بياشاميد و اسراف مكنيد زيرا او اسراف كنندگان را دوست ندارد!» (31 / اعراف)
    وقتي طبيب مخصوص هارون الرشيد كه مردي نصراني و حاذق در طب بود به علي‌بن‌الحسين بن‌واقد گفت كتاب آسماني شما هيچ دستوري درباره بهداشت و حفظ
    1- الميزان ج :18 ص: 584 .
    روايتي درباره اصول تغذيه در اسلام (59)
    الصحه ندارد. و حال آن كه سعادت بشر را دو علم تأمين مي‌كند يكي علم اديان و ديگري علـم ابـدان يعني طب.
    علي در جوابش گفت: خداوند علم ابدان را در كتاب خود در نصف يك آيه خلاصه كرده است و آن جمله «كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا!» است.
    رسول گرامي اسلام صلي‌الله‌عليه‌و‌آله نيز اين معنا را در جمله كوتاه «معده خانه هر دردي است و پرهيز سرآمد هر دوايي است و بايد كه حق بدن را در آن‌چه عادتش داده‌اي ادا كني!» خلاصه كرده.
    طبيب نام‌برده فكري كرد و گفت: آري، كتاب شما و پيغمبرتان با اين دو جمله دستــور ديگــري را براي جـالينـوس بـاقي نگذاشتند. (1)
    1- الميزان ج :8 ص: 100 .
    (60) غذا و تغذيه انسان






    امضاء



  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,577
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,886 در 2,474
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    ‏حقيقت اطعام طعام در راه خدا


    «اِنَّ الاَْبْــرارَ يَشْـرَبُـونَ مِـنْ كَـأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُورا،»
    «نيكوكاران عالم در بهشت از شرابي نوشند كه طبعش در لطف و رنگ و بوي كـــــــافــــور اســت.» (5 / انسان)
    «عَيْنــا يَشْــرَبُ بِهــا عِبــادُ اللّهِ يُفَجِّـروُنَهـا تَفْـجيـرا،»
    «از سرچشمه گوارايي آن بندگان خاص خدا مي‌نوشند كه به اختيارشان هر كجا خواهند جاري مي‌شود.» (6 / انسان)
    «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلي حُبِّهِ مِسْكينا وَ يَتيما وَ اَسيرا،»
    حقيقت اطعام طعام در راه خدا (61)
    «آن‌ها كه بر دوستي خدا به فقير و اسير و طفل يتيم طعام مي‌دهند.» (8 / انسان)
    «اِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللّهِ لا نُريدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُورا،»
    «و گويند: ما فقط براي رضاي خدا به شما طعام مي‌دهيم و از شما هيچ پاداش و سپـاسـي هم نمي‌طلبيم!» (9 / انسان)
    اين آيات در مقام بيان حقيقت عمل صالح ابرار بر اساس تجسم اعمال است و مي‌خواهد بفهماند وفاي به نذر و اطعام طعام براي رضاي خدا ظاهرش وفا و اطعام طعام است اما باطنش نوشيدن از كاسي است كه مزاجش كافوري است، آن هم از چشمه‌اي كه به طور مستمر خودشان با اعمال صالح خود مي‌شكافند و به زودي حقيقت عملشان در جنة‌الخلد برايشان ظاهر مي‌شود، هر چند كه در دنيا به صورت وفا
    (62) غذا و تغذيه انسان
    و اطعام طعام است.
    مؤيد اين معنا ظاهر جمله «يَشْرَبُونَ» و جمله «يَشْرَبُ بِها» است، كه مي‌فهماند همين حــالا مشغـول نوشيـدنند، نه اين كه در قيامت مي‌نوشند، وگرنه مي‌فرمود سيشربون!
    اين نوشيدن، وفا كردن، اطعام نمودن و ترسيدن، همه را در يك سياق آورده و نيز جمله «يُفَجِّروُنَها تَفْـجيرا،» مؤيد ديگري است براي اين كه ظهور دارد در اين كه شكافتن چشمــه و جــاري ســاختــن آب آن را با اسباب اين كار انجام مي‌دهند، كه همان وفا و اطعــام و خــــوف است، پــس حقيقــت اين اعمــال همــــان تفجيـــــر عيــن اســت.
    معناي اين كه عملي به خاطر وجه‌اللّه انجام شود اين است كه در انجام عمل اين نتيجه منظور گردد كه رحمت خداي تعالي و خشنوديش جلب شود، منظور تنها و تنها اين باشد و ذره‌اي از پاداش‌هايي كه در دست غير خداي تعالي است منظور نباشد و به
    حقيقت اطعام طعام در راه خدا (63)
    همين جهت خانواده اطعام‌گر دنبال اين سخن خود كه «اِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللّهِ،» اضافه كردند: «لا نُريدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُورا، ـ ما از شما نه پاداشي مي‌خواهيم و نه حتي تشكري!»
    خداي تعالي مشقت و زحمتي را كه در راه بندگي او تحمل كرده بودند به نعمت و راحــــت مبــــدل كرد.
    در مجمع البيان از ابوحمزه ثمالي روايت شده كه وي در تفسير خود گفته: حسن بن حسن ابوعبداللّه بن حسن برايم حديث كرد كه اين سوره تماميش در مدينه در شأن علي و فاطمه عليهم‌السلام نازل شد.
    در تفسير كشاف است كه از ابن عباس روايت آمده كه حسن و حسين بيمار شدند و رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌و‌آله با جمعي از صحابه از ايشان عيادت كرد، مردم به علي عليه‌السلام گفتند چه خوب است براي بهبودي فرزندانت نذري كني، علي و فاطمه و فضه كنيز آن دو نذر
    (64) غذا و تغذيه انسان
    كردند كه اگر كودكان بهبودي يافتند سه روز روزه بدارند، بچه‌ها بهبودي يافتند و اثري از آن كسالت باقي نماند. بعد از بهبودي كودكان، علي از شمعون خيبري يهودي سه من قرص جو قرض كرد و فاطمه يك من آن را دستاس و سپس خمير كرد، پنج قرص نان به عدد افراد خانواده پخت و سهم هر كسي را جلوش گذاشت تا افطار كنند، در همين بين سائلي (به در خانه آمده) گفت: سلام بر شما اهل بيت محمد صلي‌الله‌عليه‌و‌آله من مسكيني از مساكين مسلمينم، مرا طعام دهيد كه خدا شما را از مائده‌هاي بهشتي طعام دهد، خاندان پيامبر آن سائل را بر خود مقدم شمرده، افطار خود را به او دادند و آن شب را جز آب چيزي نخوردند و شكم گرسنه دوباره نيت روزه كردند، هنگام افطار روز دوم طعام را پيش روي خود نهادند تا افطار كنند، يتيمي بر در سراي ايستاد، آن شب هم يتيم را بر خود مقدم و در شب سوم اسيري آمد و همان عمل را با او كردند.
    حقيقت اطعام طعام در راه خدا (65)
    صبح روز چهارم كه شد علي دست حسن و حسين را گرفت و نزد رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌و‌آله آمدند، پيامبر اكرم وقتي بچه‌ها را ديد كه چون جوجه ضعيف از شدت گرسنگي مي‌لرزند، فرمود: چه قدر بر من دشوار مي‌آيد كه من شما را به چنين حالي ببينم، آن گاه با علي و كودكان به طرف فاطمه رفت، او را در محراب خود يافت و ديد كه شكمش از گرسنگي به دنده‌هاي پشت چسبيده (در نسخه‌اي ديگر آمده كه شكمش به پشت چسبيده) و چشم‌هايش گود افتاده از مشاهده اين حال ناراحت شد، در همين بين جبــرئيـل نــازل شــد و عــرضـه داشت: اين ســوره را بگيــر، خــدا تو را در داشتن چنيــن اهـل بيتـي تهنيــت مي‌گويد، آن گاه سوره را قــرائت كرد.
    مؤلف: اين روايت به چند طريق از عطاء از ابن عباس نقل شده و بحراني آن را در غاية‌المرام از ابي المؤيد موفق بن احمد صاحب كتاب فضائل امير المؤمنين و او به سند
    (66) غذا و تغذيه انسان
    خود از مجاهد از ابن عباس نقل كرده و نيز از او به سند ديگري از ضحاك از ابن عباس نقل كرده و نيز از حمويني صاحب كتاب " فرائد السمطين " به سند خود از مجاهد از ابن عباس نقل كرده و نيز از ثعلبي و او به سند خود از ابي صالح از ابن عباس نقل كرده است و صــاحب مجمع البيان از تفسير واحــدي روايت كــرده اســت.
    و خلاصه اين روايت را تفسير قمي از پدرش از عبداللّه بن ميمون از امام صادق عليه‌السلام روايت كرده كه فرمود: نزد فاطمه عليهم‌السلام مقداري جو بود، با آن عصيده‌اي درست كرد، (عصيده، غذايي است كه جو را با روغن آغشته نموده و سپس مي‌پزند،) همين كه آن را پختند و پيش روي خود نهادند تا تناول كنند، مسكيني آمد و گفت خدا رحمتتان كند مسكيني هستم، علي عليه‌السلام برخاست و يك سوم آن طعام را به سائل داد.
    چيزي نگذشت كه يتيمي آمد و گفت: خدا رحمتتان كند، باز علي برخاست و يك سوم
    حقيقت اطعام طعام در راه خدا (67)
    ديگر را به يتيم داد.
    پس از لحظه‌اي اسيري آمد و گفت خدا رحمتتان كند باز علي عليه‌السلام ثلث آخر را هم به او داد و آن شب حتي طعم آن غذا را نچشيدند و خداي تعالي اين آيات را در شأن ايشان نــازل كرد و اين آيــات در مورد هر مؤمني كه در راه خــدا چنين كند جـاري است. (1)




    امضاء



  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,577
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,886 در 2,474
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    قانون خاص رزق متقين

    «وَ مَنْ يَتَّقِ اللّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا،»
    1- الميـزان ج :20 ص: 199 .
    (68) غذا و تغذيه انسان
    «كسي كه از خــدا بترسد، خــدا برايش راه نجــاتي قرار مي‌دهــد.» (2 / طلاق)
    «وَ يَــرْزُقْـهُ مِنْ حَيْثُ لايَحْتَسِبُ،»
    «و از مسيــــري كــه خـــودش نپنــدارد، روزيــش مي‌دهــــد....» (3 / طلاق)
    در صــدر آيــه، بــا مطلــق آوردن كــلام، مي‌فهمــانــد هــر كس از خدا بترسد و هر كس به طور مطلق بر خدا توكل كند، خدا او را روزي مي‌دهد و كــافي بــراي او است، هر چنــد كه اسباب عــادي كــه نــزد ما سبب‌اند، بــرخــلاف روزي وي حكــم كنند، يعني حكــم كنند كه چنين كســي نبــايد روزي به مقــدار كفايت داشته باشد.
    امــور زنــدگــي متــوكليــن و متقيــن جــزو كارهاي خود خداست، خدائي كه سلسله اسباب را به راه انداخته، العياذ باللّه دست‌بند به دست خود نزده است، هر چه
    قانون خاص رزق متقين (69)
    بخواهد مي‌كند، هــر چنــد كــه راه‌هــاي عــادي و اسبــاب ظاهري اجازه چنين كاري را نــداده بـاشنــد. (1)
    1- الميزان ج :1 ص: 120 .
    (70) غذا و تغذيه انسان






    امضاء



  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,577
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,886 در 2,474
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    استفاده يكسان مؤمن و كافر از رزق الهي

    «وَ اِذْ قـالَ اِبْراهيــمُ رَبِّ اجْعَــلْ هذا بَلَدا امِنا وَ ارْزُقْ اَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ امَنَ مِنْهُمْ بِاللّهِ وَ الْيَوْمِ الاْخِرِ قالَ وَ مَنْ كَفَرَ فَاُمَتِّعُهُ قَليلاً ثُمَّ اَضْطَرُّهُ اِلي عَذابِ النّارِ وَ بِئْسَ الْمَصيرُ،»
    «و چون ابراهيم گفت پروردگارا، اين شهر را محل امني كن و اهلش را البته آن‌هائي را كه به خدا و روز جزا ايمان مي‌آورند از ثمرات، روزي بده خداي تعالي فــرمــود: بــه آن‌ها هم كه ايمان نمي‌آورند چند صباحي روزي مي‌دهم و سپس به سوي عذاب دوزخ كه بد مسيري است روانه‌اش مي‌كنم، روانه‌اي اضطراري!»






    امضاء



  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,577
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,886 در 2,474
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    استفاده يكسان مؤمن و كافر از رزق الهي (71)
    حضرت ابراهيم بعد از آن كه از پروردگار خود امنيت را براي شهر مكه درخواست كرد، سپس براي اهل مكه روزي از ميوه‌ها را خواست، ناگهان متوجه شد كه ممكن است در آينده مردم مكه دو دسته شوند، يك دسته مؤمن و يكي كافر و دعائي كه درباره اهل مكه كرد، كه خدا از ميوه‌ها روزيشان كند، شامل هر دو دسته مي‌شود و او قبلاً از كافران و آن‌چه به غير خدا مي‌پرستيدند بي زاري جسته بود، لذا در جمله مورد بحث، عموميت دعاي خود را مقيد به قيد «مَنْ امَنَ مِنْهُمْ» كرد و گفت: خدايا روزي را تنها به مؤمنين از اهل مكه بده - يا اين كه آن جناب مي‌دانست كه به حكم ناموس زندگي اجتماعي دنيا وقتي رزقي به شهري وارد مي‌شود، ممكن نيست كافران از آن سهم نبرند و بهره‌مند نشوند، - وليكن در عين حال (و خدا داناتر است.) دعاي خود را مختص به مؤمنين كرد تا تبّري خود را از كفار همه جا رعايت كرده باشد، وليكن جوابي داده شد كه شـامل مـؤمن و كـافر هر دو شد.
    و در اين جواب اين نكته بيان شده: كه از دعاي وي آن‌چه بر طبق جريان عادي و قانون طبيعت است مستجاب است و خداوند در استجابت دعايش خرق عادت نمي‌كند و ظاهر حكم طبيعت را باطل نمي‌سازد.
    «وَ مَنْ كَفَرَ فَاُمَتِّعُهُ قَليلاً ثُمَّ اَضْطَرُّهُ اِلي عَذابِ النّارِ...،» آن‌چه تو درخواست كردي كه من با روزي دادن مؤمنين اهل مكه اين شهر و خانه كعبه را كرامت دهم، با زياده مستجــاب نمــودم، پس كفــاري كه در اين شهــر پــديــد مي‌آيند، از زندگي مرفه و رزق فــراوان خــود مغــرور نشوند و خيــال نكنند كه نزد خــدا كرامتي و حرمتي دارند، بلكه احترام هر چه هست از خانه خداست و من چند صباحي ايشان را بهره‌مندي
    استفاده يكسان مؤمن و كافر از رزق الهي (73)
    از متاع اندك دنيا مي‌دهم و آن‌گاه به سوي آتش دوزخ كه بد بازگشت‌گاهي است، مضطرشان مي‌كنم. (1)
    1- الميــزان ج :1 ص: 426 .







    امضاء



  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,577
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,886 در 2,474
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    معناي اخراج زينت و طيبات رزق

    «قُــلْ مَـنْ حَـرَّمَ زينَـةَ اللّهِ الَّتـي اَخْـرَجَ لِعِبـادِهِ وَ الطَّيِّبـاتِ مِنَ الـرِّزْقِ...؟»
    «بگــو: چه كسي زينت خــدا را كــه بــراي بنــدگــان خود بيرون آورده و روزي‌هاي پاكيزه را، حـرام كرده...؟» (32 / اعراف)
    طيب به معناي چيزي است كه ملايم با طبع باشد و در اين جا عبارت است از انواع مختلـف غــذاهــايي كــه انســــان بــا آن ارتــزاق مي‌كنــد.
    اين مسأله كه زندگي صحيح و سعيد آدمي مبتني بر رزق طيب است احتياج به گفتن ندارد و ناگفته پيدا است كه انسان وقتي در زندگي خود به سعادت مطلوبش نائل
    معناي اخراج زينت و طيبات رزق (75)
    مي‌شود كه وسيله ارتزاقش چيزهايي باشد كه با طبيعت قوا و جهازاتش سازگار بوده و با بقاي تركيب خاصي كه آن جهازات دارد مساعد باشد، چون انسان به هيچ جهازي مجهز نشده مگر اين كه زندگيش موقوف و منوط بر آن است.
    بنابراين، اگر در موردي، حاجت خود را با چيزي كه با طبعش سازگار نيست بــرآورده ســازد نقصــي بــه خود وارد آورده و مجبور است آن نقص را به وسيله سـايـر قواي خود تتميم و جبران نمايد.
    مثلاً گرسنه‌اي كه احتياج به غذا را به صورتي غير صحيح برطرف مي‌سازد و بيش از اندازه لازم غذا مي‌خورد نقصي به جهاز هاضمه خود وارد مي‌آورد و مجبور مي‌شود به وسيله دوا و اتخاذ رژيم، جهاز هاضمه و غدد ترشحي آن را اصلاح نمايد و وقتي اين عمل را چند بار تكرار كرد دواهاي مزبور از اثر و خاصيت مي‌افتد و انسان
    (76) غذا و تغذيه انسان
    براي هميشه عليل شده از انجام كارهاي حياتي‌اش كه اهم آن فكر سالم و آزاد است باز مي‌ماند و هم‌چنين ساير حوائج زندگي.
    عــلاوه بــر ايــن كــه تعــدي از اين سنــت انســان را به چيز ديگري تبديل مي‌كند و بــه صــورت مــوجــودي درمــي‌آورد كه نه عالم براي مثل او آفــريــده شده و نه امثــال او بــراي عـالـم خلــق شــده‌انـد.
    آري، انساني كه يك سره خود را به دست شهوات بسپارد و بكوشد كه تا آخرين مرحله امكان و قدرت از لذائذ حيواني و شكم و شهوت و امثال آن تمتع ببرد انساني است كه مي‌خواهد در ظرفي زندگي كند كه عالم هستي برايش معين نكرده و به راهي رود كه فطرت برايش تعيين ننموده است.
    خــداي سبحــان در اين آيه شــريفــه زينت‌هــايي را سراغ مي‌دهد كه براي
    معناي اخراج زينت و طيبات رزق (77)
    بندگانش ايجاد نموده و آنان را فطــرتـا به وجــود آن زينت‌ها و به استعمال و استفاده از آن‌ها ملهم كرده و معلوم است كه فطرت الهام نمي‌كند مگر به چيزهايي كه وجود و بقـاي انسـان منوط و محتاج به آن است.
    در وضوح اين امر همين بس كه هيچ دليلي بر مباح بودن چيزي بهتر از احتياج به آن نيست، زيرا احتياج به حسب وجود و طبيعت خاص انساني خود دليل است بر اين كه خداي تعالي انسان را طوري آفـريده كه به آن چيــز محتــاج باشد.
    و به عبارت ديگر با تعبيه قوا و ادوات انسان رابطه‌اي بين او و بين آن چيزها برقرار كــرده كه خــواه نـاخــواه، در صــدد تحصيــل آن‌هـا برمي‌آيــد.
    ذكر طيبات از رزق و عطف آن بر زينت و قرار داشتن اين عطف در سياق استفهام انكاري اين معنا را مي‌رساند كه اولاً رزق طيب داراي اقسامي است.
    (78) غذا و تغذيه انسان
    و ثانيا زينــت خــدا و رزق طيــب را هـم شـرع ابـاحـه كـرده و هم عقل و هم فطرت.
    و ثالثا اين اباحه وقتي است كه استفاده از آن از حد اعتدال تجاوز نكند وگرنه جامعه را تهديد به انحطاط نموده شكافي در بنيان آن ايجاد مي‌كند كه مايه انعدام آن است. (1)
    1- الميزان ج :8 ص: 100 .
    معناي اخراج زينت و طيبات رزق (79)





    امضاء



  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,577
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,886 در 2,474
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    روزي دهنده كيست؟


    «قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمآءِ وَ الاَْرْضِ...؟»
    «بگــو چـه كسي شمــا را از آسمان و از زمين روزي مي‌دهد...؟» (31 / يونس)
    كلمه رزق به معناي عطائي است جاري و هميشگي و رزق دادن خداي تعالي عالم بشــريت را از آسمــان، عبــارت است از فــرستــادن بـاران و بــــرف و امثــال آن.
    و رزق دادنش از زمين عبارت است از روياندن گياهان و تربيت دام‌ها، البته گياهان و دام‌هائي كه بشر از آن‌ها ارتزاق مي‌كند و به بركت اين نعمت‌هاي الهي است كه نوع بشــر بـاقي مي‌ماند و نسلش منقرض نمي‌گردد. (1)






    امضاء



  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,577
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,886 در 2,474
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    رزق تمام جنبنده‌ها به عهده خداست


    «وَ ما مِنْ دآبَّةٍ فِي الاَْرْضِ اِلاّ عَلَي اللّهِ رِزْقُها وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها كُــلٌّ فِــي كِتــابٍ مُبيــنٍ،»
    «
    هيــچ جنبنــده‌اي در زميــن نيست مگر آن كه خدا رزق او را به عهده گرفته، او قرارگاه و محل نقل و انتقالش را مي‌داند رزق همه در كتابي روشن (كه همان علم خداست،) معين شده است!» (6 / هود)
    كلمــه «دآبَّــةٍ» به طــوري كه در كتــب لغت آمــده به معناي هر موجودي است كه
    1-
    الميزان ج :10 ص: 69 .
    رزق تمام جنبدنده‌ها به عهده خداست ! (81)
    حركتي هر چند اندك داشته باشد و بيشتر در نوع خاصي از جنبندگان استعمال مي‌شود، اما قــرينــه مقــام آيــه اقتضــاء دارد كه عمــوم منظــور باشد، براي اين كه زمينـه كــلام بيان وسعت علم خداي تعالي است.
    و اين معنا، يعني يادآوري رزق تمامي جنبنده‌ها و اين كه خداي تعالي ضامن آن مي‌باشد، براي اين است كه سعه علم خدا و آگاهي‌اش همه حالات جنبندگان را اثبات كند.
    برگشت معنا به اين مي‌شود كه: كل جنبنده‌هائي كه در زمين هستند رزقشان برعهده خداي تعالي است - و هرگز بدون رزق نمي‌مانند - پس خداي تعالي دانا و با خبر از احوال آن‌ها است هر جا كه باشند، اگر در قرارگاهي معين باشند، قرارگاهي كه هرگز از آن خارج نمي‌شوند مانند دريا براي ماهي و نظير صدف كه در گوشه‌اي از ته دريا زندگي مي‌كند، خداي تعالي رزقش را در همان دريا مي‌دهد و اگر قرارگاه معيني
    (82)
    غذا و تغذيه انسان
    نداشته باشند و هر جا كه هستند به عنوان موقتند مانند مرغان هوا و مسافران دور شده از وطن و يا آن جا كه هستند تا زماني معين مي‌باشند و پس از مدتي بيرون مي‌آيند، مانند جنين در رحم مادر، خداي تعالي آگاه به حال هر جنبنده‌اي است كه در پهناي زمين زندگي مي‌كند (در آن واحد ناظر احوال و برآرنده حاجت ميلياردها جنبنده است كه در هوا و روي زمين و زير زمين و در شكم مادران هستند،) و چگونه چنين نباشد با اين كه رزق آن‌ها به عهده آن جناب است و معلوم است كه رزق وقتي به روزي خوار مي‌رسد كه روزي دهنده آگاه به حاجت او و با خبر از وضع او و مطلع از محل زندگي او باشد، چه محل زندگي موقت و چه محل زندگي دائمي‌اش.
    از همين جا روشن مي‌شود كه منظور از دو كلمه «مُسْتَقَر» و «مُسْتَوْدَع» هم آن محلي است كه جنبنده فعلاً در آن هست و مادامي كه در زمين است و زندگي دنيوي و
    رزق تمام جنبدنده‌ها به عهده خداست ! (83)
    زميني را مي‌گــذرانــد در آن جــا قرار دارد و هم آن محل موقتي است كه چند صباحي در آن قرار مي‌گيرد و سپس از آن جا مفــارقت كــرده به محلــي ديگر منتقل مي‌شود.
    و امــا ايــن كــه فــرمــوده: «عَلَــي اللّهِ رِزْقُهــا،» كــلامــي است كه دلالــت مي‌كند بر اين كه دادن رزق بر خداي تعالي واجب است و در قرآن كريم مكرر آمده كه روزي دادن، يكــي از افعــال مختـص به خــداي تعــالي است و اين كه روزي، حقي است بــراي خلــق بر عهده خـداي تعالي، به اين آيات دقت فرماييد:
    «
    اَمَّــنْ هــذَا الَّــذي يَــرْزُقُكُــمْ اِنْ اَمْسَـكَ رِزْقَـهُ؟» (21 / ملك)
    كــه بـه خـوبـي دلالـت دارد بـر اين كه غيـر از خـداي تعالي روزي دهنده‌اي نيست.
    «
    اِنَّ اللّهَ هُوَ الرَّزّاقُ ذُوالْقُوَّةِ الْمَتينُ!» (58 / ذاريات)
    «
    وَ فِــي السَّمــاءِ رِزْقُكُــمْ وَ مــا تُــوعَــدُونَ فَــوَ رَبِّ السَّمــاءِ وَ الاَْرْضِ اِنَّهُ لَحَقٌّ
    (84)
    غذا و تغذيه انسان
    مِثْــلَ مــا اَنَّكُـــــمْ تَنْطِقُــونَ!» (22 و23 / ذاريات) (1)







    امضاء



  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,577
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,886 در 2,474
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    اكرام بني آدم با غذاهاي لذيذ و پاكيزه

    «وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني ادَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْنــاهُمْ عَلي كَثيــرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضيلاً،»
    «و ما فرزندان آدم را بسيار گرامي داشتيم و آنان را بر مركب‌هاي آبي و صحرائي سوار كرديم و از هر غذاي لذيذ و پاكيزه روزيشان كرديم و بر بسياري از
    1- الميزان ج :10 ص: 221 .
    اكرام بني آدم با غذاهاي لذيذ و پاكيزه (85)
    مخلوقات خود برتريشان داديم ، آن هم چه برتري!» (70 / اسراء)
    مقصود از طيبات اقسام ميوه‌ها و حاصل‌هائي است كه مورد استفاده و خوش‌آيند بشر بوده و هر چيزي ديگر است كه از آن متنعم گشته و لذت مي‌برد و عنوان رزق بر آن صادق باشد و اين نيز يكي از مظاهر تكريم است كه انسان را به ميهماني مثل مي‌زند كه به ضيافتي دعوت شود آن گاه براي حضور در آن ضيافت برايش مركب بفرستند و در آن ضيافت انواع غذاها و ميوه‌ها در اختيارش بگذارند، كه هم ميهماني تكريم است و هم مركب فـرستادن و هم غذاهاي لذيذ برايش آوردن همه مصداق تكريم است.
    هر يك از دو كلمه: تفضيل و تكريم ناظر به يك دسته از موهبت‌هاي الهي است كه به انسان داده شده، «تكريم انسان» به دادن عقل است كه به هيچ موجودي ديگر داده نشده
    (86) غذا و تغذيه انسان
    و انسان به وسيله آن خير را از شر و نافع را از مضر و نيك را از بد تميز مي‌دهد، موهبت‌هاي ديگري از قبيل تسلط بر ساير موجودات و استخدام و تسخير آن‌ها براي رسيدن به هدف‌ها از قبيل نطق و خط و امثال آن نيز زماني محقق مي‌شود كه عقل باشد.
    و اما «تفضيل انسان» بر ساير موجودات به اين است كه آن‌چه را كه به آن‌ها داده از هر يك سهم بيشتري به انسان داده است، اگر حيوان غذا مي‌خورد خوراك ساده‌اي از گوشت و يا ميوه و يا گياهان و يا غير آن دارد، ولي انسان كه در اين جهت با حيوان شريك است اين اضافه را دارد كه همان مواد غذائي را گرفته و انواع طعام‌هاي پخته و خام براي خود ابتكار مي‌كند، طعام‌هاي گوناگون و فنون مختلف و لذيذ كه نمي‌توان به شمــاره‌اش آورد، بــراي خــود اختــراع مي‌نمــايــد و هم‌چنين آشاميدني و پوشيدني و اطفاء غريزه جنسي و طريقه مسكن گزيدن و رفتار اجتماعي در حيوانات و
    اكرام بني آدم با غذاهاي لذيذ و پاكيزه (87)
    انسان بدين قياس است. (1)






    امضاء



صفحه 2 از 14 نخستنخست 12345612 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi