اهميـت غـذاي انسـان در بيـن تمـام رزقهـاي خدائي
(56) غذا و تغذيه انسان
«ما اُريدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ ما اُريدُ اَنْ يُطْعِمُونِ،»
«و مــن از آنــان نــه رزقــي ميخواهم و نه ميخواهم چيزي به من بچشانند.»
(57/ذاريات)
«اِنَّ اللّــهَ هُــوَ الــرَّزّاقُ ذُوالْقُــوَّةِ الْمَتيـــنُ،»
«بـه درستي يگــانـه رزاق و داراي قـوت و متـانت خــداسـت!» (58 / ذاريات)
كلمه اِطعام به معناي دادن طعام به كسي است كه آن را بچشد و بخورد، در قرآن كريم فرموده: «وَ الَّذي هُوَ يُطْعِمُني وَ يَسْقينِ،» (79 / شعرا) و نيز فرموده: «اَلَّذي اَطْعَمَهُــمْ مِنْ جُــوعٍ،» (4 / قــريــش) و بنــابــراين، ذكر اطعام بعد از رزق، از قبيل ذكــر خــاص بعد از عام است كه معمولاً در جايي به كار ميرود كه گــوينــده نسبــت
اهميتغذاي انسان در بين تمام رزقهاي خدائي (57)
بــه خــاص عنــايتي بيشتر دارد.
و در اينجا خداي تعالي خواسته است در بين همه انحاء رزق عنايت بيشتر خود را نسبت به طعام بفهماند و اين بدان جهت است كه احتياج به طعام خوردن و سوخت بدن را تأمين كردن، از ساير حوائج انسان وسيعتر است و ساير حوائجش به آن اهميت نيست، زيرا بدن همواره سوخت و سوز دارد، هر طعامي كه ميخورد وقتي ميخورد كه گــرسنــه است و بعــد از خــوردن هــم آن را دفـع نموده، دوبــاره گرسنه ميشود.
«اِنَّ اللّهَ هُوَ الرَّزّاقُ ذُوالْقُوَّةِ الْمَتينُ،» گويا فرموده: من از ايشان رزقي نميخواهم، چون رزاق منم، زيرا من اللّه هستم.
و تعبير به اين سه اسم براي اين است كه بر انحصار روزي دادن در خداي تعالي دلالــت كنــد و بفهمــانــد كه خدا در رساندن رزق به روزي خواران با همه كثرتي كه
(58) غذا و تغذيه انسان
دارنـد نـاتـوان و ضعيـف نميشــود. (1)