موضوعات تصادفی این انجمن:
- با این چند ماده غذایی با درد خداحافظی کنید
- ▄ ▅ ▆ چگونه دندانهایی به سفیدی برف داشته...
- توصیه های ضروری برای سفرهای نوروزی
- همه چیز درباره لیپولیز لیزری و خطرات آن برای...
- تأثیر خمیردندان و صابون بر ناباروری مردان
- چرا علامت داروخانه در سراسر جهان "ماری...
- بهترین دکترها در جهان:
- دانستني هاي جالب در مورد آب
- آيا سفر با مشکل قلبي، مُجاز است؟
- بهترین راه درمان بواسیر
❤ |
پیشگفتار
برای تکامل روحی، نیاز شدیدی به خودشناسی دارید تا از قدرتهای عظیمِ روح و روان خود آگاه شوید و با شناخت خویش زمینه آشنایی با معارف که روشن کننده قلب و جانست، برای شما فراهم شده و معارف عالی و عقاید صحیح را به دست آورید. در این هنگام با علم و آگاهی و معرفت کامل به عبادت و بندگی خداوند بپردازید و با خدای خود مناجات کنید تا حلاوت و شیرینیِ بندگی را دریابید و جاذبه الهی، شما را از جذبههای نفسانی رهایی بخشد.
توجّه داشته باشید در صورتی به این مقام دست مییابید که عبادت و بندگی شما همراه با تقوا و پرهیزکاری باشد و گرنه عبادت، بدون رعایت تقوا، جز رنج و ملال اثری ندارد. برای رسیدن به مقام تقوا باید کار و کوشش کنید و به سعی و تلاش بپردازید؛ زیرا برای دست یافتن به حالت روحی و معنوی، باید زحمت بکشید و از ضعف و سستی بپرهیزید.
اگر کار و کوششِ خود را بیاثر میبینید و یا معتقد هستید تأثیر چندانی ندارد، از عالم غیب استمداد کنید و با توسّل به اهل بیت علیهم السلام وسیله اطاعت خداوند و ترک گناه را برای خود فراهم کنید و به مقام قرب الهی راه یابید.
اگر خود را در دریای بلا گرفتار میبینید، کشتیِ نجات، در دریاست، او به سوی شما میآید، شما نیز به سوی او حرکت کنید؛ تا در این صورت عظمت ولایت اهل بیت علیهم السلام را دریابید و محبّت اهل بیت علیهم السلام سراسر وجودتان را فرا گیرد.
در این هنگام درک میکنید راه نجات، اعتقاد به ولایت و داشتن محبّت اهل بیت علیهم السلام است؛ چون دوستی خاندان وحی، اکسیر شفابخشی است که هر چه افزونتر شود، روح و روان را پاکتر میکند؛ به گونهای که آمادگی باطنی برای حکومت الهی در شما ایجاد میگردد و در انتظار فرا رسیدن تحوّل عظیم جهانی به دست پرقدرت حضرت بقیّةاللَّه الأعظم ارواحنا فداه روزشماری میکنید و در پرتو این حالت، راز کامیابی و رمز موفقیّت را در خود مییابید.
انتظار به معنای کامل و واقعیِ آن، اسرار ناشناختهای را آشکار میکند که باید با رازداری از آنها نگهداری کنید. اگر بتوانید زبان خود را کنترل کنید، توفیقات شما روزافزون میشود و از اسرار موفقیّت، آگاهی بیشتری پیدا میکنید.
سیّد مرتضی مجتهدی سیستانی
❤ |
1خودشناسی یا راه تکامل
کسی میتواند از قدرتهای عجیب و شگفت انگیز روحیِ خود استفاده کند که از وجود آنها آگاهی داشته باشد و در صدد بیدار ساختن و بهرهمند شدن از این قدرتها باشد، و گرنه چگونه میتواند از آنها استفاده کند؟ بنابر این انسان برای دستیابی به مقامات عالی روحی و معنوی، باید به خودشناسی رو آورد و به وجود این قدرتها و راه پرورش و تکامل آنها آشنا باشد، تا راه ترقّی و پیشرفت برای او روشن شود.
بسیاری از جوانان برای آشنایی با زیباییهای طبیعت، به کوهنوردی و یا مسافرت به کشورهای دوردست میپردازند و به خاطر آن زحمتهای فراوانی را متحمّل میشوند؛ این گونه کارها اگر با برنامه صحیح باشد و بر اثر نشست و برخاست با دیگران از آنان رنگ نگیرند، نشاط تازهای به آنان میدهد. ولی مهمتر از گردش به اطراف جهان این است که به »سفر خودیابی« بپردازند و بدانند پی بردن به اسرار وجود خودشان، اهمیّت بسیار بیشتری از شناخت رازهای سرزمینهای دوردست دارد.
اگر ما بدانیم خودشناسی و آشنایی با قدرتها و نیروهای نهفته در درون ما در خودسازی و تکامل ما دارای نقش مهمّ و اساسی است، بیشتر به آن اهمیّت میدهیم.
خود شناسی، نه تنها برای تکامل و پیشرفت بسیار لازم است؛ بلکه میتوان گفت: برای دست یافتن به حالات روحی و معنوی، ثمربخشترین و پرسودترین نوعِ معرفت از انواع معارف است.
به همین جهت حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام میفرمایند:
مَعْرِفَةُ النَّفْسِ أَنْفَعُ الْمَعارِفِ.(1)
شناخت نفس، نافعترینِ همه معارف است.
زیرا با معرفت نفس، انسان با عواملی که در وجودش هست و در زمینه پیشرفت و تکامل او مؤثرند، آشنائی پیدا میکند و موانعی که در وجود او در مورد کسب انواع معارف و ترقی و نجات هست، برای او روشن میشود. در این صورت با مقتضیات و موانعِ راهی که در پیش دارد، آشنائی پیدا میکند. و شناخت اموری که مقتضی پیشرفت و همچنین اموری که مانع راه هستند، از شرایط حتمی تکامل روحی است.
انسان با شناخت آنها، دریچههای نور و روشنایی را برای خود میگشاید و با انجام مقتضیات و رفع موانع، بزرگترین راه نجات را به دست میآورد.
حضرت امیرالمومنینعلیه السلام میفرمایند:
نالَ الْفَوْزَ الْأَکْبَرَ مَنْ ظَفَرَ بِمَعْرِفَةِ النَّفْسِ.(2)
کسی که به معرفت نفس ظفر یابد، به بزرگترین راه نجات و کامیابی نائل شده است.
با این بیان، روشن شد که شناخت نفس و آگاهی از قدرتهای عظیمی که در او نهفته است، از شرایط ضروری و حتمی برای تکامل است و آگاهی از قدرتهای نفس، اعم از نیروهای سازنده و نیروهای ویرانگر، کاملاً ضرورت دارد.
انسان باید بداند چه چیزهائی نفس او را دربند نموده و چگونه میتواند از آنها رهایی یابد؛ تا خود را از قید آنها آزاد ساخته و قدرتهای نهفته خود را بیدار و فعّال نماید.
حضرت امیرالمومنینعلیه السلام این گونه انسان را که آشنا با نفس و حالات نفسانی است، »عارف« معرّفی میکنند و میفرمایند:
اَلْعارِفُ مَنْ عَرَفَنَفْسَهُ فَاَعْتَقَها وَنَزَّهَها عَنْ کُلِّ مایَبْعُدُها وَیوُبِقُها.(3)
عارف کسی است که نفس خود را بشناسد؛ آن گاه او را )از قید وبند( آزاد نماید و او را از هر چه آن را دور میسازد، پاک نماید.
آنچه در علم بیش میباید
دانش ذات خویش میباید
این بدان کایت شرف این است
نسخه سرّ مَنْ عَرَف این است
فکر و اندیشه، اراده و تصمیم، همّت، ایمان و یقین از قدرتهای پرتوانِ نفس شما هستند. آنها را از ضعف و سستی پاکسازی نموده و از قید و بندها آزاد نمائید، و از آنها همچون بال برای پرواز به سوی خوبیها و نیکیها استفاده کنید.
حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام میفرمایند:
إِنَّ النَّفْسَ جَوْهَرَةٌ ثَمینَةٌ مَنْ صانَهْا رَفَعَها وَمَنْ اِبْتَذَلَها وَضَعَها.(4)
براستی که نفس گوهری گرانبها است. هر کس او را محافظت کند، او را بلند مینماید و هر کس او را به ابتذال بکشاند، او را پست میکند.
بنابراین گوهر پر قیمت نفس خود را ارج نهید و آن را از آلودگیها پاک نمائید، تابه مقامات عالی معنوی و روحی راه یابید.
حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام میفرمایند:
مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ تَجَرَّدَ.(5)
کسی که نفس خود را بشناسد، مجرّد میشود.
در این حال نه تنها نفس، انسان را به کارهای زشت تحریک نمیکند؛ بلکه وی را راهنمایی و ارشاد میکند. آن حضرتعلیه السلام میفرمایند:
لاتَعْصِ نَفْسَکَ إِذا هِیَ أَرْشَدَتْکَ.(6)
هرگاه نفست تو را راهنمائی نمود، با آن مخالفت مکن.
❤ |
پاکسازی نفس
برای پاکسازی فکر و اندیشه، همت و اراده و قدرتهای دیگر نفس، باید به کوشش و جدّیت بپردازید و از اهمال و سستی دوری کنید، زیرا برای اصلاح نفس و آزاد ساختن قدرتهای فراوانی که در آن نهفته است، سعی و تلاش لازم است.
حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام میفرمایند:
لاتَتْرُکِ الاِجْتِهادَ فی اِصْلاحِ نَفْسِکَ، فَإِنَّهُ لایُعینُکَ إِلاّ الْجِدُّ.(7)
تلاش در اصلاح نفس خود را ترک مکن، زیرا که در این راه تو را کمک نمیکند مگر کوشش.
با کمال تأسّف، با همه اهمیّتی که این مسئله دارد، به آن کمتر توجّه میکنیم. باید ببینیم مردان خدا چگونه خود را شناختند؟ و چگونه توانستند به مقامات ارزنده راه یابند؟ و چگونه به مقام شرافت نفس رسیدند؟ و ما چگونه میتوانیم در راه آنان گام برداریم و به سرنوشتی که آنان رسیدند، دست یابیم؟
پاسخ این سئوال را حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام در ضمن کلامی گویا چنین بیان فرمودهاند:
عَوِّدْ نَفْسَکَ فِعْلَ الْمَکارِمِ وَتَحَمُّلَ أَعْباءِ الْمَغارِمِ، تَشْرُفَ نَفْسَکَ.(8)
نفس خود را به انجام کارهای پسندیده و به تحمّل رنج غرامتها عادت ده، تا نفس خود را بلند مرتبه گردانی.
بزرگان ما به این گفتار پر معنی، لباس عمل پوشاندند و به مقام شرافت نفس که خودسازی و خودشناسی است، رسیدند. ما نیز اگر اعمال پسندیده را انجام دهیم و زحمت انجام کارهای مشکل را تحمّل کنیم، با مرور زمان به خود شناسی و مقام والای انسانیّت - که شرافت نفس است - دست مییابیم.
❤ |
خودشناسی و مکاشفه
از بزرگترین رازهای خود شناسی این است که بدانیم:
نفس مجمع اضداد است و همچون کانونی که افراد نیک و بد را در خود جای میدهد، نفس نیز خوبیها وبدیها را در خود جای میدهد. نفس میتواند دوستی و دشمنی با یک فرد یا یک موضوع را در خود قرار دهد. میتواند افکار، اندیشهها و عقاید صحیح و اشتباه را در خود جمع کند.
بنابر این با آگاهی از این حقیقت، تا نفس به مراحل عالی نرسیده و تکامل نیافته باشد، نمیتوانیم همه آثار و دریافتهای او را صحیح و سالم بدانیم. برای توضیح مطلب میگوئیم: دریافتهای نفس و مکاشفات، به طور کلّی به سه دسته تقسیم میشوند:
1 - مکاشفات رحمانی
2 - مکاشفات شیطانی
3 - مکاشفات نفسانی
1 - مکاشفات رحمانی، از الهام ملائکه سرچشمه میگیرند. اگر چه اندک و کمیابند، ولی دارای حقیقت بوده و صحیح هستند.
2 - دسته دیگر از مکاشفات را، عوامل شیطانی ایجاد میکنند و بر فرض در موردی یا در مواردی خبر صحیح و درستی را ارائه دهند، نباید به آنها اعتنائی کرد و گرنه کمکم در انسان نفوذ نموده و بر او مسلّط میشوند و با مرور زمان، انسان به این گونه مکاشفات خو میگیرد و شیطان نیز به القاء این گونه مکاشفات بر او عادت مینماید.
چه بسیار انسانهایی که بر اثر عدم علم و آگاهی و دور بودن از راهنماییهای حیاتبخش خاندان وحی، خود را به این گونه مکاشفات و خیالات آلوده ساختند و عمر خود را به گمان آن که دارای بزرگترین حالات روحی و معنوی هستند، از دست دادند.
3 - دسته سوّم، مکاشفات نفسانی هستند. صحّت این گونه مکاشفات و بطلان آنها بستگی به صفای نفس و نورانیّت آن دارد. اگر کسی همچون سلمان و ابوذر به درجه کمال رسیده باشد، همه مکاشفات او صحیح است. ولی اگر به تکامل نرسیده باشد، چون افکار، اندیشهها و اعتقاداتی که در اعماقِ نفس او وجود دارد، در مکاشفات و دریافتهای نفسانیِ او مؤثّر هستند صحّت مکاشفات او بستگی به ارزش افکار و عقاید او دارد.
بنابر این انسان نمیتواند صحّت مکاشفات خود را در صورتی که اعماق وجودش را از اعتقادات و افکار و خیالات اشتباهی که در او انباشته شده پاک نساخته، تضمین کند.
زیرا مکاشفات نفسانی در بسیاری از موارد، از آنچه در نفس انباشته و نگه داشته شده است، سرچشمه میگیرد و چون نفسهایی که به تکامل راه نیافتهاند، مجمع حق و غیر حق و کانون امور صحیح و باطل هستند؛ نباید به هر گونه مکاشفهای اعتماد و اعتقاد پیدا نمود. و همان بهتر که به جای توجه به این گونه مکاشفات و الهامات، به سوی تکامل و خود سازی بر مبنای راهنماییهای اهل بیتعلیهم السلام که آشنا با تمامی اسرار وجود هستند، روی آوریم.
بنابراین هر که جویای به دست آوردن مکاشفات و تشنه دارا بودن این حالات است، لازم است اوّل به »خود سازی« بر مبنای موازین مکتب وحی بپردازد؛ تا نفس و هواهای آن در مکاشفات او نقشی نداشته باشند.
❤ |
نمونهای از خودشناسی در غرب
در بعضی از کشورهای غرب، برای ورود به مراکز آموزشی، دانشگاهها و... دانشجویان را تست میکنند و از پاسخِ آنها به سؤالات گوناگونی که از آنان میکنند، بدست میآورند که از نظر استعداد روحی، در چه زمینهای بیشتر آمادگی دارند و پیشرفت آنان در کدام قسمت از علوم و حرفهها بهتر و بیشتر است، و پس از آن که روشن شد برای کدام رشته از علوم یا کدام یک از حرفهها بیشتر آمادگی دارند، آن رشته را برای آنان برمیگزینند.
این نوع خود شناسی گر چه فوائدی را در بر دارد و مانع از هدر رفتن بسیاری از انرژیهائی که باید در راه صحیح مصرف شود، میگردد؛ ولی اکتفا نمودن به آن تا آخر زندگی و ادامه دادن راهی که در جوانی آمادگی بیشتری برای آن داشتهاند، همانند این است که شخصی در جوانی برای آگاهی از سلامت جسمی خویش، خود را چک کند و تا کهنسالی نیز به آن اکتفاء نماید!
این گونه شناخت، فقط برای محدودهای از زمان - نه تمام عمر - کافی است. چون همان گونه که میدانیم قدرتهای درونی و روحی انسان، گاهی از کودکی یا جوانی در انسان هویدا است و گاهی مرور زمان و افزایش عقل و تجربه، قدرتهای بزرگی را در بزرگسالی و کهولت در برخی از افراد آشکار میکند.
بنابر این، انسان باید همیشه در تلاش باشد که از قدرتهای نهان و نهفته خود، آگاهی داشته باشد و آنها را آشکار کند. مگر نه این است که بعضی از نوابغ در کهنسالی به نبوغ رسیدهاند.
بنابر این کسی که در تست هوش در حدّ یک معلّم و آموزگار از نظر قدرت استعداد برخوردار بوده است، نباید تا آخر عمر خود را یک آموزگار بداند؛ بلکه باید با الهام از مکتب انسان ساز اهل بیتعلیهم السلام توجّه داشته باشد خداوند مهربان خصلتها و ویژگیهایی در او آفریده است که با استفاده از آنها میتواند درهای جدیدی از استعداد و شکوفایی را به سوی خود باز کند.
تلقین، همّت عالی، توبه و .... از این گونه ویژگیها است.
به عنوان نمونه، انسان میتواند بر اثر توبه، به قدرت نیروی عظیم - تبدیل - که در او نهفته است، راه یابد و به انسانی جدید، با قدرتهایی تازه و بزرگ تبدیل شود. مسئله تلقین، اراده و همّت عالی که در کلمات انسان سازِ خاندان وحی، درسهای سازندهای در پیرامون آنها به انسانها آموختهاند، نیز همین گونه هستند.
بنابر این با وجود این گونه ویژگیها، اگر به آنها توجّهی نداشته باشیم و به خاطر شناخت قدرتهای خود در محدودهای از زمان، اگر در تمام عمر خویش به آن اکتفا کنیم، در اشتباه خواهیم بود. ما باید همیشه به بررسی نفس و تحوّلات آن توجّه داشته باشیم، تا بینشی دور اندیشانه از نفس خود داشته باشیم.
پس خودشناسی در برههای از زمان، دلیل بر خودشناسی و خودسازی در تمام عمر نیست؛ بلکه باید برای خودشناسی و خودسازی، با دور اندیشی همیشه در فکر نفس و مالکیّت بر آن باشیم.
حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام میفرمایند:
إِنَّ الْحازِمَ مَنْ قَیَّدَ نَفْسَهُ بِالْمُحاسَبَةِ وَمَلِکَها بِالمُغاضَبَةِ وَقَتَلَهابِالْمُجاهَدَةِ .(9)
به راستی که دور اندیش کسی است که نفس خود رابه وسیله محاسبه دربند کشد و با غضب نمودن بر نفس، مالک آن شود و با مجاهده آن را بکشد.
بر اثر دور اندیشی، محاسبه و مغاضبه نفس، تحوّلاتی در نفس انسان پدیدمیآید که تستهای زمانِ گذشته ارزش خود را از دست میدهند.
پس با دگرگونیهایی که در نفس پدید میآید و با تجدید شخصیّتها بر اثر کارهایی که بر نفس شده، باید به تستهای جدید دست زد؛ همان گونه که باید چک نمودن بدن را با گذشت زمان، تکرار نمود.
به این جهت، روانشناسان، راههای گوناگون دیگری را برای فرار از آشفتگیهای روحی، و سامان دادن به زندگی ارائه میدهند: قدرت تصویر و تصوّر، تجسّم، تلقین و اراده از راههای مهمّی است که آنان به آنها تکیه میکنند.
همه حقایقی که تازه به آن راه یافتهاند، پیشوایان ما از دیر زمان به ما آموختهاند. بنابراین ما نیازی به تازه یافتههای آنان که با بافتههای خود همراه ساختهاند، نداریم. ما هیچ گونه نیازی به آنچه »دون خوان« و »کاستاندا« تجربه کرده و نوشتهاند، نداریم. همان بهتر که آنان جادوگرانِ سرخپوست آمریکا را به دام بیندازند.
همان گونه که احتیاجی به راهنماییهای »ماهاریشی« نداریم. او بهتر است که سیکها و هندوهای هندوستان را تعلیم دهد. ما نیازی به »ذن بودیسم« و چماقهای »پیران« نداریم. همان بهتر که آنان طریقت »ذن« و »گوان« را به گاوپرستان بیاموزند. ما نه به »بصیرتِ« »کریشنامورتی« نیاز داریم و نه به »دندان ببر« او. بهتر این است که آنان از جوانانِ آگاه ما دندانِ طمع خویش را بکنند.
❤ |
عوامل خودشناسی
1- نقش اراده در خودشناسی
اشاره
اگر هوای نفس خود را قوی و با صلابت میدانید، برای آن است که تصمیم و اراده شما درباره خود سازی ضعیف است. شما مردانه تصمیم بگیرید و با اراده قوی در صراط مستقیم گام بردارید، در این صورت یقین خواهید نمود که نفس شما و هوا و هوس آن مغلوب و مقهور شما هستند.
یقین داشته باشید، با قدرت اراده این حقیقت را در مییابید که نفس شما در برابر تصمیم شما قدرتی ندارد. این حقیقتی است که حضرت امام صادقعلیه السلام آن را این گونه بیان فرمودهاند:
صاحِبُ النِّیَّةِ الْخالِصَةِ نَفْسُهُ وَهَواهُ مَقْهُورَتانِ تَحْتَ سُلْطانِ تَعْظیمِاللَّهِ وَالْحَیاءِ مِنْهُ.(10)
کسی که دارای تصمیم و نیّت خالصانه است، نفس او و هوای او در پیشگاه سلطنت و بزرگداشت مقام الهی و حیاء از او مقهور هستند.
یعنی کسی که دارای تصمیم خالصانه است، خود را در حال حضور در پیشگاه باعظمت خداوند میبیند و شرم و حیاء مانع او برای انجام کارهای ناپسند میشود. به این جهت نفس او و هواهای نفسانی او مقهور او شده و در اختیار او قرار میگیرند.
بنابراین از قوی بودن نفس خود گله نداشته باشید؛ بلکه از بیتصمیم بودن و از ضعف اراده خود ناراحت باشید و در پی اصلاح آن برآئید.
❤ |
این گونه نفس را تضعیف کنید
شما تصمیم بگیرید هر گاه گناه و یا کار اشتباهی را انجام دادید در برابر آن، کار خوب و پسندیدهای را انجام دهید. اگر به این برنامه عمل نمایید، پس از چند روز ضعفِ هواهای نفسانی را در خود مشاهده خواهید کرد.
حضرت پیغمبر اکرمصلی الله علیه وآله وسلم میفرمایند:
إِذا عَمِلْتَ سَیِّئَةً فَاعْمَلْ حَسَنَةً تَمْحُوها .(11)
هرگاه کار زشتی را انجام دادی، کار نیکی انجام ده تا آن را نابود کند.
کار پسندیدهای که برای جبران کار خطا و اشتباه خود انجام میدهید، آثار ناپسند کار زشت را از میان میبرد. یکی از آن آثار، قدرت هواهای نفسانی است. بنابراین با استفاده از گفتار انسان ساز خاندان وحی، هم اکنون تصمیم بگیرید: هر گاه کار خطایی را انجام دادید، در برابر آن، عمل نیک و پسندیدهای را انجام دهید تا اثر کار زشت را نابود کند. این یک کلید مهمّ موفّقیّت است که هیچگاه نباید آن را از دست بدهید .
یقین داشته باشید با پیروی از فرمایشات اهل بیتعلیهم السلام راه تاریک برای شما روشن میشود، پیچیدگیها برایتان گشوده میشود و نفسِ غالب، مغلوب شما میگردد، در این هنگام باور خواهید نمود بسیاری از کارهای غیر ممکن، ممکن است.
❤ |
اینک داستانی از مرحوم میرزای قمی که از چهرههای درخشان دین است، میآوریم تا باور کنید که بسیاری از کارهای غیر ممکن، ممکن است.
پس از فوت مرحوم میرزای قمی رحمة اللَّه علیه ، شخصی از اهل شیروان همیشه در مرقد مرحوم میرزای قمی حاضر میشد و مانند خدّام در آن بقعه خدمت میکرد، بدون آن که کسی به او مزد دهد، یا آن که او را بر این کار گماشته باشند. و چون این عمل خلاف مرسوم بود، علّت خدمتگزاری او را جویا شدند.
او گفت: من مردی از اهل شیروان هستم و از ثروتمندان آن شهر بودم. خود را مستطیع حجّ دیدم و به اراده حجّ بیتاللَّه الحرام، لباس سفر پوشیده و از شهر خارج شدم.
پس از رسیدن به مکّه معظّمه و انجام اعمال حجّ، از راه دریا برمیگشتم. روزی در کشتی برای قضای حاجت لب کشتی رفته بودم. چون نشستم، بند کیسه پول پاره شد و به دریا افتاد. آه پر درد از دل کشیدم و از آن قطع امید نمودم. حیران به منزلگاه خود برگشتم و مقداری از وسائلی که داشتم، سرمایه احتیاجات خویش نمودم تا وارد نجف اشرف شدم و به پناه بیپناهان حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام متوسّل شدم.
در یکی از شبها آن حضرت را در خواب دیدم فرمودند: غم مخور، به قم برو و کیسه پول خود را از میرزا ابوالقاسم عالم قمی بخواه که آن را به تو میرساند.
از خواب بیدار شدم و آن را از عجائب روزگار دانستم. با خود گفتم که کیسه پول من در دریای عمّان افتاده و حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام مرا به شهر قم راهنمایی میفرماید!
با خود گفتم: زیارتگاههای مطهّر عراق را زیارت میکنم و به قصد زیارت حضرت معصومهعلیها السلام به قم میروم و مطلب خود را به میرزای قمی میگویم، شاید فکری بکنند.
به این جهت به قم آمدم و بعد از زیارت حضرت معصومهعلیها السلام به خانه مرحوم میرزای قمی رفتم. اتفاقاً وقت خواب قیلوله بود، و ایشان در منزل بیرونی تشریف نداشتند. به یکی از ملازمین ایشان گفتم: من مردی غریب هستم و از راه دور آمدهام؛ به جناب میرزا حاجتی دارم. در جواب گفت: ایشان اکنون خواب هستند برو عصر بیا. گفتم: عرضم مختصر است. با ناراحتی گفت: برو درب اندرون را بزن.
من جسارت کرده، رفتم و حلقه درب را زدم آوازی بلند شد که فلانی صبر کن تا من بیایم و مرا به اسم، نام برد. من از این که نامم را برد، تعجّب کردم. آن گاه زود به نزدم آمد و همان کیسه پول را که در دریای عمّان افتاده بود، از زیر لباس خود درآورد و به من داد و فرمود: راضی نیستم تا زنده هستم کسی از این جریان باخبر شود؛ آن را بردار و به وطن خود باز گرد.
من دست آن جناب را بوسیدم و با ایشان وداع نمودم وفردای آن روز روانه وطن شدم. چون به آنجا رسیدم، رفت و آمدها و کسب و کار، این خاطره را تا مدّتی از یادم برد؛ تا آن که پس از مدّتی که آسوده خاطر شدم، اتفاقاً روزی با همسرم نشسته بودم و از جریانهای گذشته و گزارشات سفر برای او صحبت میکردم؛ این جریان به یادم آمد و تفصیلِ آن را برای همسرم گفتم.
چون او از این ماجرا آگاه شد، بسیار تعجّب کرد و گفت: تو که با چنین شخصی آشنا گشتهای و به همین مقدار اکتفا نمودهای و از ملازمت و همنشینی او دست کشیدهای؟! گفتم: پس باید چکنم؟ گفت: انسان باید در خدمت این بزرگان باشد تا وقتی که جان به جان آفرین تسلیم نماید، آن گاه در کنار او دفن شود.
گفتم: حالت اشتیاقی که برای دیدن نزدیکانم داشتم، مرا از انجام این کار باز داشت. حال هم که گذشت و از این نعمت بزرگ محروم شدیم.
گفت: نه واللَّه وقت نگذشته و به آسانی میتوان آن را جبران کرد. زیرا شهر قم از شهرستانهای آباد و معنوی است و درکِ خدمت چنین بزرگانی سرآمد همه کارهای خوب است. برخیز هر چه داریم نقد کن؛ آن را با خود به قم میبریم و سرمایه زندگی قرار میدهیم و دوره عمر را در مجاورت قبر مطهّر حضرت معصومهعلیها السلام و در خدمت این مرد بزرگ صرف میکنیم.
من رأی او را پذیرفتم و خانه و زمین و اموال خود را فروختم و نقد نمودم و با همسرم به سوی قم حرکت کردیم. وقتی وارد شهر شدیم، آگاه شدیم که میرزای قمی مرحوم شدهاند. از آن زمان تا به حال من ملازمت قبر او را اختیار نمودهام و تا جان در بدن دارم از این مکان دست بر نمیدارم، بلکه آن را مایه افتخار خود میدانم.(12)
این جریان، روشنگر این حقیقت است که بسیاری از کارهای غیر ممکن، ممکن است؛ ولی ما در پی انجام آنها نرفتهایم و راه آن را نیافتهایم. از این جهت آنها را غیر ممکن مینامیم، در حالی که در واقع آنها ممکن هستند و در خارج واقع شده و میشوند. مانند کیسه پول که در دریای عمّان افتاده و مرحوم میرزای قمی در قم آن را از زیر پیراهن خود در میآورد و به صاحبش میدهد.
نکته جالب توجّه این است که وقتی حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام او را به مرد شیروانی معرّفی مینمایند، میفرمایند: از میرزا ابوالقاسم عالمِ قمی بخواه. یعنی آن حضرت این گونه افراد را عالم میدانند ؛ زیرا میتوانستند از او به گونهای دیگر تعبیر فرمایند و طبق شهرت وی او را میرزای قمی معرّفی فرمایند .
پس بخواهید و به خواستن خود ادامه دهید تا با مرور زمان، به خود شناسی راه یابید و بعضی از امور غیر ممکن برای شما ممکن شود، همان گونه که قدرت هواهای نفسانی، خواسته ناآگاهانه و یا خودآگاه انسانها است؛ کنترل نفس نیز همین گونه است. یعنی اگر انسان بخواهد، میتواند نفس خود را مهار کند؛ همان گونه که میتواند آن را رها کرده و از حیوانات پستتر شود.
آدمی زاده طرفه معجونی است
از ملایک سرشته و زحیوان
گر کند میل این، شود پس از آن
ور کند میل آن، شود به از آن
❤ |
2- نقش خوف از خدا، در خود شناسی
ترس و خوف از مخالفت با خداوند متعال، انسان را به ترک هواهای نفسانی وا میدارد و در نتیجه به خودشناسی راه مییابد و وسیله هدایت و رستگاری را فراهم میکند. خداوند متعال میفرماید:
»وأمّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَنَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوی فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوی «(13)
کسی که از مقام خداوندِ خویش بترسد و نفس خود را از هواها باز دارد، براستی که بهشت جایگاه او خواهد بود.
ترس و خوف از مخالفت با فرمانهای خداوند از نیروهای عقل و قدرت خرد ایجاد میشود. هر چه انسان از خردمندی بهرهمند باشد و بر عقل تجربی خود بیفزاید، ترس او از مخالفت با قوانین خداوند بیشتر میشود و با هواهای نفسانی بیشتر به مخالفت برمیخیزد.
حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام میفرمایند:
قاتِلْ هَواکَ بِعَقْلِکَ .(14)
هوای خود را به وسیله عقل خود نابود کن.
بنابراین هر چه عقل انسان بیشتر و کاملتر باشد، قدرت او بر مخالفت با نفس و قتل هواهای نفسانی بیشتر میشود و بهتر به خود شناسی دست مییابد.
برای استفاده از نیروی عقل و افزودن به عقل تجربی میتوانید به فکر و اندیشه در پیرامون کارها و برنامههای خود بپردازید و آنها را با مرام و مکتب اهل بیتعلیهم السلام تطبیق دهید. با کار انداختن فکر، قدرت عقلی شما تقویت میشود و برای خودسازی و خودشناسی آمادگی پیدا میکنید. و ترس و خوف از مخالفت با فرمانهای الهی در شما بیشتر میشود و با قدرت بیشتری به مخالفت با نفس میپردازید .
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)