صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 43

موضوع: رأس کدام جمعه ساعت ها زنگ می زنند

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,697
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,853
    مورد تشکر
    7,587 در 2,105
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    غزل هشت


    غروب جمعه گذشت و نیامدی... باشد!
    نخواه این که جهانم پر از بدی باشد


    خودت حساب بکن، احتمال آمدنت
    برای جمعه ی بعدی چه درصدی باشد؟!


    کجاست قطعیّت جمعه ای که می آیی؟
    چقدر باید با جمعه « شایدی » باشد؟


    دوباره هفته ی زجرآوری شروع شده
    بر این عذاب نباید که سرحدی باشد؟


    نباید آیا در جاده های آمدنت
    نشانی از « تو » و از « آمدن » ردی باشد؟


    کجاست جمعه ی سبزی که صبح آن مثلِ
    همان که حرفش را با دلم زدی باشد؟


    کجاست جمعه سبزی که بشکفد در آن
    گلی که عطر و شمیم اش «محمّدی» باشد؟






    امضاء

  2. تشكر

    نرگس منتظر (21-12-2018)


  3. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  4. Top | #12

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,697
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,853
    مورد تشکر
    7,587 در 2,105
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    غزل نُه

    باران گرفته است، هوا آبیِ تَرست
    لحن تمام پنجره هایم مشجّرست

    گنجشک روی شانه ی من لانه کرده است
    گنجشک کوچکم اما حیف بی سرست

    خونابه چکّه می کند از سقف خانه ام
    این خانه در تلاطم مُردن شناورست

    یک شب کلاغِ ابر روی بام ها نشست
    از آن به بعد روز، سیاه و مکدّرست

    از روز قتل عام پریدن به این طرف
    دنیا در انتظار طلوع کبوترست

    آیینه ای برای زمین نذر کرده ام
    ( شب در ضمیر آینه ها نامکررست )

    روزی کبوتری تا خورشید می پرد
    nروزی که رو به اوج پریدن مقدّرست




    امضاء

  5. تشكر

    نرگس منتظر (21-12-2018)

  6. Top | #13

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,697
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,853
    مورد تشکر
    7,587 در 2,105
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    غزل ده

    درباره ی تو حرف زدن کار مشکلی ست
    درباره ی تو حرف زدن کار مشکلی ست

    توصیف روی ماه برای شب سیاه
    وقتی نمانده یک روزن کار مشکلی ست

    فصلی که زرد می شکفد غنچه غنچه اش
    درک بهارِ باغ و چمن کار مشکلی ست

    تا زنده ایم دیدن تو جان تازه است
    آزادی از حصار کفن کار مشکلی ست

    بی تو صدا به باد فنا می رود شبی
    بر این سکوت چیره شدن کار مشکلی ست

    مرگ است زندگی بدون تو در جهان
    که بی تو زندگی کردن کار مشکلی ست

    بی معنی اند بی تو تمامیّ جمله ها
    تبیین واژه های سخن کار مشکلی ست

    توصیف تو به ساده ترین شکل ممکن اش
    با این زبان الکن من کار مشکلی ست

    درباره ی تو حرف زدن کار مشکلی ست
    nدرباره ی تو حرف زدن کار مشکلی ست




    امضاء

  7. تشكر

    نرگس منتظر (21-12-2018)

  8. Top | #14

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,697
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,853
    مورد تشکر
    7,587 در 2,105
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    غزل یازده

    در اضطراب چه شب ها که صبحشان گم شد
    چه روزها که گرفتار روز هفتم شد

    چقدر هفته پر از شنبه شد به جمعه رسید
    و جمعه روز تفرّج برای مردم شد

    چقدر شنبه و یکشنبه و دوشنبه رسید
    ولی همیشه و هر هفته جمعه ها گم شد

    چه هفته ها که رسید و چه هفته ها که گذشت
    شمارشی که خلاصه به چند و چندم شد!

    و هفته ای که فقط ریشه در گذشتن داشت
    برای شعله کشیدن به خویش هیزم شد...

    نه شنبه و نه به جمعه، نه هیچ روز دگر
    در انتظار تو قلبی پر از تلاطم شد

    کدام جمعه ی موعود می زنی لبخند
    به این جهان که پر از قحطی تبسم شد؟

    برای آمدنت جمعه ای معین کن
    nکه هفته ها همه شان خالی از ترنم شد







    امضاء

  9. تشكر

    نرگس منتظر (21-12-2018)

  10. Top | #15

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,697
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,853
    مورد تشکر
    7,587 در 2,105
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    غزل دوازده

    ای صبح روز بعد! از امشب طلوع کن
    ای عشق و عقل گشته مرکّب! طلوع کن

    تا غرق خلسه ات بشود چشم های شب
    تا صبح، نور محض مرتّب طلوع کن

    کار کدام عینک دودی ست دیدنت؟
    از پشت شیشه های محدّب طلوع کن

    خورشید را به سُخره گرفتند واژه ها
    دانای کُل، کلام مؤدب، طلوع کن

    لبخندی از سکوت گرفتند عکس ها
    ای صوت از ترانه لبالب طلوع کن

    خانه به حجم گنگ و کبودی بدل شده
    در چارچوب تلخ مکعّب طلوع کن

    هاشور می زند باران سقف شهر
    از بین این خطوط مورّب طلوع کن

    می سوزم از نگاه تو که هیچ وقت نیست
    nمی سوزم از حرارت این تب، طلوع کن




    امضاء

  11. تشكر

    نرگس منتظر (21-12-2018)

  12. Top | #16

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,697
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,853
    مورد تشکر
    7,587 در 2,105
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    غزل سیزده


    می شود شعر نوشت از تو و خواند،
    می شود از تو جهان را پر کرد


    می شود با کلمات لبخند،
    دفتر غم زدگان را پر کرد


    می شود کاست از این موج شتاب
    و زمان را به عقب بر گرداند


    از نگاه تو در این عصر تهی،
    می شود ظرف زمان را پر کرد


    می شود گل به سر باد زد
    و باغ را بُرد به مهمانی نور


    می شود حتی با یک گل سرخ،
    خلوت سرد خزان را پر کرد


    می شود ابر شد و بر صحرا...
    می شود رود شد و تا دریا...


    می شود از هیجان« بودن »
    هر رگ بی جریان را پر کرد


    با تو در سینه ی هر سنگ سیاه،
    می تپد چشمه ای از عشق، سپید


    سنگ اگر کوه شود با عشقت،
    می شود سینه ی آن را پر کرد


    با تو خون غزل و بودن را
    می شود در رگ هر روح دمید


    با نگاهت که پر از امّید است،
    نبض دل مُرده ی جان را پر کرد


    بی تو اما ممکن نیست که نیست،
    بی تو از خالی پر شد شعرم


    بی تو این شعر قلم خورده مدام،
    صفحه ی شک و گمان را پر کرد


    آه یک روز بیا تا آن وقت
    به« گمان » شک بکند شعر و غزل


    با حضور تو کنار فردا،
    می شود این دیوان را پر کرد







    امضاء

  13. تشكر

    نرگس منتظر (21-12-2018)

  14. Top | #17

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,697
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,853
    مورد تشکر
    7,587 در 2,105
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    غزل چهارده


    شب بود، پشت پنجره ها باد می وزید
    در ذهن گنگ خاطره ها باد می وزید


    جز حلقه های دار، دهانی نبود باز...
    در امتداد حنجره ها باد می وزید


    به بادبان کهنه ی ما اعتنا نداشت
    تنها برای فرفره ها باد می وزید


    وا بود اگرچه پنجره ها بسته نیز بود
    پاییز بود منظره ها... باد می وزید...


    شب بود و سایه ی خفقان آور سکوت
    در نای نای زنجره ها باد می وزید


    بر باد رفته بود هر آن چه ستاره بود
    در بزم تلخ شب پره ها باد می وزید


    بر جان شب زدی تو، وگرنه هنوز هم
    شب بود و پشت پنجره ها باد می وزید






    امضاء

  15. تشكر

    نرگس منتظر (21-12-2018)

  16. Top | #18

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,697
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,853
    مورد تشکر
    7,587 در 2,105
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    غزل پانزده


    نه! واقعاً چقَدَر پیش تو بها دارم؟
    و یا چه سهم از آن سبزِ چشم ها دارم؟


    بیا که کارد رسیده به استخوانم، آه
    بیا که دایم دلشوره ی تو را دارم



    اگر نیایی دنیا چه می کند با من
    چقدر طاقت این حال و روز را دارم؟


    (برای من که به وابستگی به تو شادم
    دلم خوش است تو را هدیه از خدا دارم


    منی که پنجره ام رو به سمت تو باز است
    منی که پنجره ای رو به آشنا دارم)


    که زیر آبی این آسمان کسی هرگز
    برای از تو سرودن نکرده وادارم


    بگو که دست جهان سنگ بر سرم بزند
    نمی روم که به تو تا ابد وفا دارم


    نمی روم تا وقتی جواب من بشوی
    نه! واقعاً چقدر پیش تو بها دارم؟







    امضاء

  17. تشكر

    نرگس منتظر (21-12-2018)

  18. Top | #19

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,697
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,853
    مورد تشکر
    7,587 در 2,105
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    غزل شانزده


    چقدر دور شدیم از... که دورتر از تو...
    که در جوار تو هستیم و بی خبر از تو...


    چقدر پنجره در پنجره نگاه شدیم
    و یک سپیده نیاورد یک خبر از تو


    و هر چه جاده به دنبال تو به هر سو رفت
    فقط « نیامدن » آورد این سفر از تو


    شروع هر بیتی با « نیامدن » یعنی
    رسیده شعر به این شرح مختصر از تو:


    برای آمدن تو کسی در این دنیا
    نبوده منتظرت هیچ بیش تر از تو...






    امضاء

  19. تشكر

    نرگس منتظر (21-12-2018)

  20. Top | #20

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,697
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,853
    مورد تشکر
    7,587 در 2,105
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    غزل هفده


    دنیای بی تفاوت ما را ورق بزن
    کهنه کتاب ما را، یک جا ورق بزن

    تقویم روزهای بدون گذشته را
    تا صبح (تا رسیدن فردا) ورق بزن


    انگشتی از طراوت باران بیاور و
    باغ شکفته را به تماشا ورق بزن


    فصل جدیدی از پی این روزها بیار
    شب را به سمت رفتن یلدا ورق بزن


    آرامش و کسالت دل های خواب را
    مانند موج، دریا دریا ورق بزن


    گل برگ های مضطربِ هرچه غنچه را
    تا لحظه ی شکفتن رؤیا ورق بزن




    با اشک، انتظار تو را دوره می کنیم
    تا بگذرد سریع، تو با ما ورق بزن


    ...و چند صفحه مانده به جا تا رسیدنت!
    یک جا تمام این دفتر را ورق بزن




    امضاء

صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi