آیا شهادت طلبی، به هلاکت افکندن خویش است؟
یکی از کارهایی که خدای سبحان در قرآن کریم انسان را از آن نهی می کند، به هلاکت افکندن نفس و تباه کردن خویش است، چنان که در آیه 195 سوره بقره می فرماید:
وَ أَنْفِقُوا فی سَبیلِ اللّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَهِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ.
در راه خدا انفاق کنید و خود را به دست خود به هلاکت نیفکنید و نیکی کنید که خداوند، نیکوکاران را دوست دارد.
ممکن است این آیه شریفه برای برخی چنین ذهنیتی ایجاد کند که روحیه شهادت طلبی از مصادیق آن و سبب هلاکت است و این نزد خدای سبحان موجب دوری از رحمت الهی است. پس چنین روحیه و فرهنگی به خاطر اینکه به اضرار به نفس و انتحار و ناامنی و خشونت در جامعه می انجامد، نه تنها ممدوح نیست، بلکه مذموم و حرام است؛ چون مقدمه فعل حرامی واقع می شود و مقدمات حرام نیز، حرام خواهد بود.
در پاسخ به چنین تصوری، نکاتی را یادآور می شویم:
الف) همان گونه که قبلاً بحث شد، نه شهادت، هدف نهایی برای مؤمن تلقی می شود و نه شهادت طلبی دارای ارزش شمرده شده است، بلکه شهادت و شهادت طلبی در صورتی که وسیله ای برای رسیدن به هدف نهایی باشند، ارزشمند و مطلوب هستند. باید گفت مطلوب اصلی و حقیقی در اسلام، قرب الهی و رسیدن به کمالی است که خالق حکیم برای بندگانش خواسته است و راه آن عبودیت و بندگی انسان در پیشگاه خداست. از سوی دیگر
ص:112
یکی از مصادیق بندگی انسان، پاسداری و دفاع از دین و پیامبران و اولیای اوست که مستلزم صرف مال و وقت و جان است. به همان دلیل که صرفِ مال در راه خدا _ که جهاد با مال نامیده شده _ مطلوب است. با اینکه در اسلام، اتلاف مال، نامطلوب شمرده شده است. فدا کردن جان هم در راه خدا که لازمه جهاد فی سبیل اللّه است، مطلوب شمرده می شود؛ هرچند اتلاف بیهوده آن نامطلوب و حرام است؛ زیرا اسلام خودکشی و ضرر رساندن به نفس را ممنوع و حرام می داند.
این در حالی است که دین اسلام، انسان را مکلف می کند که در صورت نیاز در حفظ آن تا حد جان، مبارزه و جهاد کند؛ هرچند جان خود را در این راه از دست بدهد و به شهادت برسد.
پس، این گونه کشته شدن و چنین روحیه ای که از ایمان و غیرت دینی مؤمن سرچشمه می گیرد، مورد تجلیل خدای سبحان است و اولیای دین، طالب آن مرگ و واجد چنین روحیه ای بوده اند. وقتی رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آلهخبر شهادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را به او داد و پرسید: صبر تو در آن هنگام چگونه است؟ پاسخ داد: این از مواطن شکر است نه صبر(1) و جمله «فزتُ و ربّ الکعبه» که پس از ضربت خوردن بر زبان مبارک ایشان جاری شد، همین حقیقت را نشان می دهد.
بنابراین، شهادت در راه خدا و روحیه شهادت طلبی، وسیله است نه هدف و بدون آن اهداف متعالی و مقدس، نه شهادت معنا می یابد و نه
ص:113
________________________________________
1- میزان الحکمه، ج 2، ص 1513، ح 9761.
شهادت طلبی.
ب) این تصور که شهادت، هلاکت است و شهادت طلبی، اشتیاق به خودکشی و انتحار، تصوری است که از نشناختن حقیقت شهادت و شهادت طلبی ناشی می شود؛ زیرا شهادت نه تنها هلاکت و فنا نیست، بلکه رسیدن به حیات و زندگی برتر است. حال آنکه خودکشی و هر گونه مرگ مذموم دیگر، با نابودی ابدی و خسرانِ جان که بزرگ ترین زیان بشر است، برابر خواهد بود. در فرهنگ غنی اسلام، نیت و هدف فاعل است که ارزش عمل او را تعیین می کند. پس فدا کردن جان و انس با مرگ اگر برای تعالی «کلمه اللّه» و بندگی او باشد، نه تنها افتادن در هلاکت نیست، بلکه رسیدن به «حیات طیبه» و کمال و سعادت حقیقی است که هیچ گونه سنخیتی با هلاکت نفس ندارد، بلکه احیای آن است؛ زیرا انگیزه در شهادت، پرستش خدا و در خودکشی، پرستش شیطان و هوای نفس است که اولی، رفتن به سوی کمال حقیقی و دومی، حرکت بر خلاف آن است تا حدی که انسان از هر جنبنده ای نزد خدا پست تر می شود.(1)
افزون بر این، جان بازی در راه خدا و جهاد با جان و شهادت طلبی، وظیفه ای است که خدای تعالی در قرآن در آیه های گوناگونی، مؤمنان را به آن تکلیف می کند؛ تکلیفی که سستی و کاهلی در آن سبب غضب و عذاب الهی است و ما در این فصل با استناد به آیه های قرآن، به این حقیقت رسیدیم
ص:114
________________________________________
1- «انّ شرّ الدّوابّ عنداللّه الصّمّ البکم الذین لایعقلون؛ قطعا بدترین جنبدگان نزد خدا کران و لالانی اند که نمی اندیشند». انفال : 22
که نیازی به تکرار نیست.
ج) استنتاج درست از آیه های قرآن مبتنی بر فهم درست آنهاست. عبارت «وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَهِ» در صورتی که باء را سببیّت بگیریم، نه زایده که درست همین است و مفعول به فعل نهی را محذوف بگیریم _ یعنی و لاتلقوا انفسکم بایدیکم الی التّهلکه _ چنین معنا می شود: خود را به دست خود به هلاکت نیفکنید.
«تهلکه»، مصدرِ ثلاثی مجرد است و به از دست دادن چیزی یا از بین رفتن چیزی با استحاله و فساد یا مرگ معنا می شود.(1) در این آیه شریفه، هر سه معنا درست است؛ زیرا نهی در آیه _ یعنی لاتلقوا _ مطلق است. پس نهی از هر چیزی است که موجب اضرار به نفس یا از میان رفتن آن یا خسران جان و از دست دادن رحمت و هدایت خاص الهی و خاموش شدن نور عقل و فطرت گردد.
بنابراین، ما منکر این حقیقت نیستیم که این آیه شریفه، حرمت اتلاف بیهوده نفس را نیز ثابت می کند، ولی توجه به این نکته ضروری است که پیام اولیه و اصلی آیه شریفه این معنا نیست؛ زیرا خدای سبحان در این آیه شریفه با توجه به آیه های پیش از آن و امر یاد شده در بالای آیه، به مؤمنان دستور می دهد که برای اقامه جهاد فی سبیل اللّه، مال خود را انفاق کنید که از این معنا در آیات بسیار دیگری به جهاد با مال تعبیر شده است. پس می توان چنین نتیجه گرفت که هلاکت در آیه، نتیجه بخل ورزیدن و امساک از انفاق مال
ص:115
________________________________________
1- [1] .مفردات الفاظ قرآن کریم، ماده هلک، ص 844 .
هنگام جنگ است که سبب تضعیف قدرت نیروهای اسلام و غلبه دشمن بر آنان می شود. نتیجه آن، هم از میان رفتن دین است و هم نابودی مؤمنان را در پی دارد. شخص نیز با گناهِ خود، خویشتن را به هلاکت ابدی گرفتار ساخته است که بزرگ ترین زیان، همین است.
از آنجا که اسراف و زیاده روی در انفاق نیز سبب فقر و مسکنت و در نتیجه هلاکت شخص یا شخصیت فرد می شود، خدای سبحان در آخر آیه شریفه به احسان حکم می کند. بدین معنا که به مؤمنان دستور می دهد عملی که انجام می دهند، به نیکویی انجام دهند و اهل افراط و تفریط نباشند، بلکه راه اعتدال را در پیش گیرند.(1) البته همان گونه که نهی در آیه، مطلق است و شامل هر کاری می شود که جسم و جان آدمی را به هلاکت افکند، امر به احسان نیز مطلق است و اختصاص به انفاق مال ندارد.
مؤید این بیان؛ یعنی اعتدال در انفاق، آیه 67 سوره فرقان است که در وصف بندگان صالح خدا می فرماید:
وَ الَّذینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَوامًا.
(بندگان صالح خدا) کسانی هستند که هرگاه انفاق کنند، نه اسراف می کنند و نه سخت گیری، بلکه در میان این دو حد اعتدالی دارند.
بنابراین، پیام اصلی آیه شریفه این حقیقت است. دلیل ما نیز روایتی از امام صادق علیه السلام است که در تفسیر آیه: «و لا تلقوا بایدیکم الی التّهلکه»، فرمود:
اگر مردی تمام آنچه دارد، همه را در راه خدا انفاق کند، کار خوبی انجام نداده است و نمی توان گفت وی مردی موفق است، مگر نشنیده ای که خدای تعالی می فرماید:
ص:116
________________________________________
1- تفسیر المیزان، چ 7، ج 2، ص 93.
وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَهِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ.
با دست خود خودتان را به هلاکت نیندازید و نیکی کنید. همانا خداوند نیکی کنندگان را دوست دارد.
آن گاه فرمود: یعنی خدا، اهل اقتصاد و میانه روی را دوست دارد.(1)