صفحه 5 از 12 نخستنخست 123456789 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 113

موضوع: عرفان سرخ : تاثیر فرهنگ شهادت طلبی در حفظ ارزشهای دینی

  1. Top | #41

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    دو _ گروه دیگری از مؤمنان را از آن رو می ستاید که در عهدِ خویش، هیچ گاه سست نشدند، بلکه برای اثبات صداقت خویش، منتظر شهادت و پیوستن به برادران شهید خود هستند و می خواهند پیمانشان را با خون خود امضا کنند. این کار آنان جز شهادت طلبی، تفسیر دیگری برنمی تابد؛ زیرا انتظاری که خدای سبحان به آنان نسبت می دهد، جز انتظار شهادت در راه خدا و امضای عملی پیمان خود نیست. ستایش و تمجید خداوند از کار آنان نیز ثابت کننده ارزشی بودن این روحیه و مرضیّ خدا بودن کار آنان است.
    ص:91
    ________________________________________
    1- «لقد کانوا عاهدوا اللّه من قبل لایولّون الادبار و کان عهداللّه مسئولاً؛ با آنکه قبلاً با خدا سخت پیمان بسته بودند که پشت [ به دشمن ] نکنند و پیمان خدا همواره بازخواست دارد». احزاب: 15.
    بنابراین، شهادت، وفا به پیمان الهی است و شهادت طلبی انتظار برای وفای به آن است؛ پس این آیه شریفه، ارزشی بودن و تقدس روحیه و فرهنگ شهادت طلبی را ثابت می کند.
    وَمِنَ النّاسِ مَنْ یَشْری نفسَهُ ابْتغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعبِاد.(بقره:207)
    بعضی از مردم جان خود را به خاطر خشنودی خدا می فروشند و خداوند نسبت به بندگان، مهربان است.
    خدای سبحان در این آیه شریفه، مؤمنانی را که جان خویش را برای به دست آوردن رضایت خدا به او تقدیم می دارند و عاشقانه، مرگ با شهادت را پذیرا می شوند، می ستاید و این کار و روحیه را الگویی عملی برای مؤمنان می شمارد.
    شأن نزول این آیه شریفه بنابر نقل شیعه و سنّی درباره حضرت علی علیه السلام است که در شب هجرت پیامبرِ گرامی اسلام _ لیله المبیت _ برای حفظ جان مقدس آن بزرگوار، در بستر ایشان خوابید،(1) در حالی که می دانست آنان _ دشمنان _ قصد کشتن رسول خدا را دارند و هر کس در این مکان باشد، ممکن است کشته شود. با این حال، با اشتیاق در جای رسول خدا خوابید و سبب حفظ جان آن عزیز گردید. این جانبازی در آن شب پرخطر، نمونه برجسته ای از عشق به شهادت است که از عشق به خدا و پیامبر و دین او که بقای آن متضمن سعادت انسان هاست، نشئت گرفته بود.
    این شهادت طلبی تا آنجا ارزش داشت که خدای سبحان آن را در قرآن
    ص:92
    ________________________________________
    1- میزان الحکمه، ج 1، چ 1، ص 18، ح 35.
    ستود و جانبازی در راه کسب رضایت الهی نامید.
    نکاتی چند از این آیه برداشت می شود:







    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #42

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    یک _ فدا کردن جان برای کسب رضایت الهی، ارزشمند و مورد تمجید خدای سبحان است.

    دو _ منشأ این جانبازی، وجود روحیه شهادت طلبی در مؤمن است.
    سه _ وجود چنین انسان هایی در میان مؤمنان و جامعه اسلامی، لطف و رحمت خدا بر بندگانش را نشان می دهد؛ زیرا بدین وسیله دین الهی برای انسان ها محفوظ می ماند. پس وجود چنین روحیه ای نیز از رحمت اوست. این نکته از عبارت «و اللّه رؤوف بالعباد» برداشت می شود.
    چهار _ از نکته یاد شده می توانیم نتیجه بگیریم که فقدان این روحیه در افراد و جامعه اسلامی نشانه مسدود شدن باب رحمت و در نتیجه غضب الهی بر آنان است؛ زیرا اگر وجودِ روحیه و سنّتی در جامعه اسلامی از رحمت الهی باشد، فقدان آن، نشانه فقدان آن رحمت و شمول غضب الهی خواهد بود. سنّت استدراج نیز مؤید این ادعاست؛ زیرا خدای سبحان دارای دو نوع رحمت است: یکی رحمت عام که مؤمن و کافر، نیکوکار و فاجر، باشعور و بی شعور، همه به وسیله آن به وجود آمده اند و تا زمانی که وجود دارند، با آن روزی می خورند. دیگری رحمت خاص است که خود لطفی است که خداوند آن را تنها به افراد با ایمان می دهد و نوعی هدایت است که نشانه ایمان و عبودیت شخص و لطفِ خاص الهی نسبت به اوست و روحیه شهادت طلبی از این نوع هدایت و رحمت سرچشمه می گیرد.
    یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلی تِجارَهٍ تُنْجیکُمْ مِنْ عَذابٍ أَلیمٍ تُؤمِنُونَ بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ
    ص:93
    تُجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللّهِ بِأَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ یُدْخِلْکُمْ جَنّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا اْلأَنْهارُ وَ مَساکِنَ طَیِّبَهً فی جَنّاتِ عَدْنٍ ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ. (صف: 10 _ 12)
    ای کسانی که ایمان آورده اید! آیا شما را به تجارتی راهنمایی کنم که شما را از عذابِ دردناک رهایی می بخشد؟ به خدا و رسولش ایمان بیاورید و با اموال و جان هایتان در راه خدا جهاد کنید و این برای شما بهترین است؛ اگر بدانید. (اگر چنین کنید)، گناهانتان را می بخشد و شما را در باغ هایی از بهشت داخل می کند که نهرها از زیر درختانش جاری است و در مسکن های پاکیزه در بهشت جاویدان جای می دهد و این پیروزی عظیم است.
    از این آیه شریفه و آیه های مشابه آن مانند آیه 111 توبه برمی آید که خدای سبحان، مؤمنان را به داشتن روحیه شهادت طلبی و جانبازی در راه خدا و جهاد با مال در راه خدا تشویق می کند و جهاد با جان و مال را معامله و تجارت با خدا می نامد؛ تجارتی که در آن انسان مؤمن، متاع قلیل دنیای ناپایدار را می دهد و در مقابل، حیات حقیقی در بهشت جاویدان را _ با اوصاف عالی آن _ می گیرد. این بهترین نوع تشویق و ترغیب مؤمنان به داشتن روحیه جانبازی در راه خداست.
    بر این اساس، روحیه و فرهنگ شهادت طلبی مطلوب است؛ زیرا سبب دفاع و پایداری مؤمنان تا حد جان فشانی می شود. بنابراین، تا این روحیه در مؤمنان نباشد، هیچ تمایلی به جهاد با جان و ایستادگی در برابر دشمن نخواهند داشت؛ چون از کشته شدن در هراسند و آن را ناپسند می دانند. پس در حقیقت، این آیه ها، ترغیب و تشویق به روحیه شهادت طلبی از طریق توصیف اجر و پاداش جهاد و شهادت در راه خداست و برای مؤمنانی است که بهشت و نعمت های آن بالاترین مطلوب آنها به شمار می رود.
    ص:94
    لا یَسْتَأْذِنُکَ الَّذینَ یُؤمِنُونَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ اْلآخِرِ أَنْ یُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ وَ اللّهُ عَلیمٌ بِالْمُتَّقینَ. (توبه: 44)
    آنان که به خدا و روز جزا ایمان دارند، هیچ گاه برای ترک جهاد در راه خدا با اموال و جان هایشان از تو اجازه نمی گیرند و خداوند، پرهیزکاران را می شناسد.
    این آیه شریفه، لازمه ایمان به خدا و روز قیامت را بصیرتی می داند که مؤمنان را به جهاد با مال و جان در راه خدا کشانده و سبب می شود که وجوب جهاد با مال و جان را دریابند. اسلام نه تنها به آنها اجازه سستی در جهاد را نمی دهد، بلکه آنان را مشتاق و شیفته جان نثاری در راه خدا می کند. این بصیرت، همان ملکه تقواست که یکی از برکات آن، قدرت تشخیص حق از باطل است(1) و این معنا از عبارت «و اللّه علیم بالمتقین» برداشت می شود.
    با توجه به این آیه شریفه، روحیه شهادت طلبی نه تنها ارزش است، بلکه نتیجه ایمان به خدا و روز رستاخیز و از ثمره های تقوای الهی به شمار می رود که خدای سبحان به برکت آن، بندگانش را آماده جانبازی در راه کسب رضایت او می کند.
    به علاوه، این آیه و آیه های قبل و بعد از آن _ آیه های 43 و 45 سوره توبه _ توبیخ و تحقیر کسانی است که از جهاد و شهادت در راه خدا هراسانند و به هر بهانه ای از انجام آن سر باز می زنند. اینان نه تنها تقوا ندارند، بلکه بی ایمانی و نفاق، علّت اصلی مرارت و ناپسندی جهاد و شهادت در قلب ایشان است.
    قُلْ إِنْ کانَ آباؤکُمْ وَ أَبْناؤکُمْ وَ إِخْوانُکُمْ وَ أَزْواجُکُمْ وَ
    ص:95
    ________________________________________
    1- انفال : 29.
    عَشیرَتُکُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَهٌ تَخْشَوْنَ کَسادَها وَ مَساکِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فی سَبیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتّی یَأْتِیَ اللّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقینَ. (توبه: 24)
    بگو اگر پدران، فرزندان، برادران، همسران، طایفه شما و اموالی که به دست آورده اید و تجارتی که از کساد شدنش می ترسید و خانه هایی که به آن علاقه دارید، در نظرتان از خداوند و پیامبرش و جهاد در راهش محبوب تر است، در انتظار این باشید که خداوند عذابش را بر شما نازل کند و خداوند جمعیت فاسق را هدایت نمی کند.
    چنان که از این آیه شریفه برمی آید، این آیه توبیخ و تهدیدی است برای تمام کسانی که محبت دنیا و مظاهر آن، قلبشان را به خود مشغول ساخته و از خدا اعراض کرده اند. طبیعتا برای کسانی که همه هستی آنها زندگی دنیوی آنهاست، کنده شدن از آن دردناک ترین عذاب است؛ بنابراین، جهاد و شهادت در راه خدا نیز نه تنها محبوب آنها نیست، بلکه منفور آنهاست؛ چون آنان را از محبوب خود جدا می سازد.
    خدای سبحان در این آیه شریفه، از میان تمام کارهای شایسته، پس از محبت به خدا و رسول او، جهاد فی سبیل اللّه را بیان می کند و چون مصداق برجسته و مشکل جهاد، جهاد با جان و جان بازی در راه خداست؛ پس می توان گفت که شهادت طلبی از محبوب ترین اعمال خیر پس از ایمان و عشق به خدا و اولیای اوست؛ چنان که روایت نبوی که شهادت را بالاترین نیکی می داند،(1) این موضوع را تأیید می کند.
    بنابراین، از آیه یاد شده این نکات برداشت می شود:







    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  4. Top | #43

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    یک _ جهاد با جان، پس از ایمان به خدا و محبت به او و برگزیدگانش،

    محبوب ترین عمل است و محبت به آن نیز خداپسندترین محبت به شمار می رود. پس شهادت طلبی از محبوب ترین اعمال نزد خدای سبحان است.
    دو _ این محبوبیت شهادت، نتیجه عشق به خدا و رسول و اولیای اوست که محبت به آنها محبت به خدا(1) و واجب است.(2) کسی که قلبش سرشار از محبت خداست، جهاد در راه خدا نیز محبوب اوست و شهادت طلب است؛ زیرا شهادت سبب قرب به خدا و ضیافت اوست و او خواهان وصال محبوب است.
    سه _ کسی که قلبش را از محبت غیرخدا پرکرده است، خدا و اولیای او و جهاد فی سبیل اللّه، مبغوض اوست و بالتبع او نیز مبغوض خدا خواهد بود.
    چهار _ اگر زندگی دنیوی و مظاهر آن در قلب کسی از خدا و رسول او و جهاد فی سبیل اللّه محبوب تر باشد، فاسق است و فاسق باید منتظر نزول عذاب الهی باشد.
    أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَکُوا وَ لَمّا یَعْلَمِ اللّهُ الَّذینَ جاهَدُوا مِنْکُمْ وَ لَمْ یَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لاَ الْمُؤمِنینَ وَلیجَهً وَ اللّهُ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ. (توبه: 16)
    آیا گمان کرده اید که به حال خود رها می شوید، در حالی که خداوند هنوز کسانی را که از شما جهاد کردند و غیر از خدا و رسولش و مؤمنان را محرم اسرار خویش انتخاب نکردند،
    ص:97
    ________________________________________
    1- «من احبّکم فقد احبّ اللّه؛ کسی که شما [ اهل بیت ] را دوست داشته باشد، خدا را دوست داشته است.» زیارت جامعه کبیره، مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 905.
    2- «قل لا اسئلکم علیه اجرا الاّ المودّه فی القربی؛ بگو به ازای آن [ رسالت ] پاداشی از شما خواستار نیستم مگر دوستی درباره خویشاوندان». شورا: 23
    (از دیگران) مشخص نساخته است؟ (باید آزمون شوید و صفوف از هم جدا گردد) و خداوند به آنچه عمل می کنید آگاه است.
    مشابه این آیه، آیه های 142 آل عمران و 31 محمد است. در آیه 31 سوره محمد صلی الله علیه و آلهمی فرماید:
    وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتّی نَعْلَمَ الْمُجاهِدینَ مِنْکُمْ وَ الصّابِرینَ وَ نَبْلُوَا أَخْبارَکُمْ.
    ما به یقین، همه شما را می آزماییم تا معلوم شود از میان شما مجاهدان واقعی و صابران چه کسانی هستند و نیز اخبار شما را می آزماییم (یعنی احوال شما را).
    خدای سبحان در آیه های یاد شده آزمودن روحیه مجاهدت و شهادت طلبی مؤمنان را، یکی از آزمایش های قطعی بیان می کند؛ به این معنا که یکی از اصلی ترین نکاتی که باید حال افراد در رویارویی با آن ارزیابی شود، مسئله جهاد در راه خداست که احتمال شهادت در آن فراوان است؛ زیرا در مقام عمل است که پاک از ناپاک و مخلص از مدعیان دروغین ایمان جدا می شود. پس امتثال امر خدای سبحان برای جهاد و اشتیاق به آن و سبقت گرفتن به سوی آنکه معلول شهادت طلبی مؤمن است، صفای باطن و حقیقت ایمان افراد را نمایان می کند.
    نکته مهمی که در این آیه به آن اشاره شده این است که چنین آزمایشی خودی ها را از غیرخودی ها جدا می سازد؛ زیرا در بینش قرآنی، مجاهدان فی سبیل اللّه و کسانی که تنها خدا و رسول و مؤمنان را محرم اسرار می شمارند و تنها به آنان اعتماد می کنند، خودی به شمار می آیند و غیر از این افراد، هر چند اظهار ایمان و عمل صالح کنند، غیرخودی و اهل کفر و منافق شمرده می شوند؛ زیرا چنان که _راغب _در مفرداتش می گوید «ولیجه» به معنی هر
    ص:98
    چیزی است که انسان به آن اعتماد کند و خود به آن بپیوندد.(1)
    بنابراین، مرز میان خودی و غیرخودی در جامعه اسلامی در این آیه ها کاملاً مشخص شده است. ویژگی آن علاوه بر ایمان و عمل صالح، وجود روحیه شهادت طلبی و عشق به جهاد فی سبیل اللّه و اعتماد کردن فقط به خدا و رسول و مؤمنان است. این سبب می شود که مؤمن مجاهد، جز خدا و رسولش و اولیای او که محرم درگاه اویند، محرم و معتمدی نجوید.
    قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنا إِلاّ إِحْدَی الْحُسْنَیَیْنِ وَ نَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِکُمْ أَنْ یُصیبَکُمُ اللّهُ بِعَذابٍ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ بِأَیْدینا فَتَرَبَّصُوا إِنّا مَعَکُمْ مُتَرَبِّصُونَ. (توبه: 52)
    بگو آیا درباره ما جز یکی از دو نیکی را انتظار دارید (یا پیروزی یا شهادت)، ولی ما انتظار داریم که خداوند عذابی از سوی خودش به شما برساند یا به دست ما (مجازات شوید). اکنون که چنین است، شما انتظار بکشید، ما هم با شما انتظار می کشیم.
    خداوند در این آیه که ارزشی بودن روحیه شهادت طلبی را تأیید می کند، به مؤمنان دستور می دهد که در پاسخ طعنه ها و کارشکنی های منافقان به آنان بگویند: «از جانب خدای سبحان، جز نیکی به ما نمی رسد، خواه پیروزی ظاهری نصیب ما شود و خواه شهادت در راه او، هر دو مطلوب و آرزوی ماست»؛ زیرا در صورت پیروزی، دین حق چیره می شود و کفر و شرک از میان می رود که این آرزوی هر مؤمنی است. در صورت شهادت نیز پیروز شده ایم؛ زیرا تکلیفِ خود را در دفاع از دین الهی انجام داده ایم و به حیات طیبه و لقای خدا و نعمت های بی نهایت او دست یافته ایم که این نیز آرزوی
    ص:99
    ________________________________________
    1- مفردات الفاظ قرآن کریم، ماده «ولج»، ص 883.
    هر مؤمنی است و در هر دو صورت به سعادت رسیده ایم.
    روشن است که در این آیه شریفه، مؤمنان نه تنها به داشتن روحیه شهادت طلبی تشویق شده اند، بلکه مکلف به آن هستند؛ بدین معنا که مؤمنان باید با جان و دل، وظیفه خود را در دفاع از دین به انجام برسانند و به نتیجه دل نبندند. آنان باید با تمام توان در انجام وظیفه بکوشند و این حقیقت است که سبب فلاح و رستگاری است. پیداست که این تکلیف، بدون وجود روحیه شهادت طلبی و گسترش فرهنگ آن در جامعه اسلامی که منطق متعالی «احدی الحسنیین» نتیجه آن است، به درستی انجام نمی پذیرد.
    بنابراین، اگر انسان مؤمن به این حقیقت، ایمان قلبی داشته باشد و بر خدا توکل کند و اراده و اختیار خود را به او واگذار کند، در رسیدن مصیبت، همان اندازه خشنود است که از رسیدن حسنه مسرور می گردد؛ زیرا هر دو را اراده محبوب می داند و اراده محبوب،هرچه باشد برای او شیرین است،چنان که عقیله بنی هاشمزینب کبری علیهاالسلام در پاسخ طعنه آن لعین که به او گفت: «کیفَ رأیتِ صُنْعَ اللّهِ باخیکِ و اهلِ بَیتکِ؟» عاشقانه فرمود: «ما رأیتُ الاّ جمیلاً ... ؛ من جز زیبایی (از خدا) چیزی ندیدم!...».(1)
    این زیباترین نوع ترسیم عبودیت و صبر است که از سوی این عالمه غیرمعلَّمه ظاهر شده است.
    فرهنگ شهادت طلبی و منطق «احدی الحسنیین» که زاییده توحید ناب مؤمن است، در طول تاریخ، موجب عزت و سربلندی دین و دین داران بوده و
    ص:100
    ________________________________________
    1- اللهوف علی قتلی الطفوف، بی جا، دارالاسوه للطباعه و النشر، 1414، چ 1، ص 201.
    هرگاه مؤمنان از این روحیه فاصله گرفته اند، دین و دنیای آنان آسیب دیده و به ذلت و عذاب الهی مبتلا شده اند.
    کُلاًّ وَعَدَ اللّهُ الْحُسْنی وَ فَضَّلَ اللّهُ الْمُجاهِدینَ عَلَی الْقاعِدینَ أَجْرًا عَظیمًا دَرَجاتٍ مِنْهُ وَ مَغْفِرَهً وَ رَحْمَهً وَ کانَ اللّهُ غَفُورًا رَحیمًا. (نساء: 95 و 96)
    هرگز افراد با ایمانی که بدون بیماری و ناراحتی از جهاد باز نشستند با مجاهدانی که در راه خدا با مال و جان خود جهاد کردند، یکسان نیستند. خداوند، مجاهدانی را که با مال و جان خود جهاد کردند بر ترک کنندگان جهاد برتری مهمی بخشیده و به هر یک از این دو گروه (به نسبت اعمال نیکشان) وعده پاداش نیک داده و مجاهدان را بر خانه نشینان با پاداش عظیمی برتری بخشیده است. درجات مهمی از ناحیه خداوند و آمرزش و رحمت (نصیب آنان می گردد)؛ و (اگر لغزش هایی داشته اند،) خداوند، آمرزنده مهربان است.
    مشابه این آیه ها، آیه های 20 تا 22 سوره توبه هستند که خدای سبحان در امثال این آیه ها با تجلیل از مجاهدان راه خدا و توصیف مقامات و درجه های آنان در مقابل غیر مجاهدان، آنان را به جهاد فی سبیل اللّه تشویق می کند؛ چون جهاد فی سبیل اللّه، عملی است که حد اعلای آن جهاد با جان در راه خداست و می تواند به شهادت بیانجامد پس ترغیب مؤمنان به جهاد، درواقع، ترغیب آنان به داشتن روحیه شهادت طلبی است؛زیرا:






    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  5. Top | #44

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    یک _ انجام کامل این فریضه، مستلزم نترسیدن از مرگ و اشتیاق به شهادت است.

    دو _ از آنجا که همیشه خطر دشمن برای اسلام و مسلمانان وجود دارد، وجود این روحیه و فرهنگ شهادت طلبی در مؤمنان و جامعه دینی، یکی از مصداق های مهم آمادگی است. باید گفت برای ایجاد رعب در دشمنان، همه مسلمانان به داشتن این روحیه مکلف گشته اند؛ زیرا قرآن کریم به مسلمانان
    ص:101
    دستور می دهد:
    وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللّهِ وَ عَدُوَّکُمْ وَ آخَرینَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ یَعْلَمُهُمْ. (انفال: 60)
    هر نیرویی در توان دارید، برای مقابله با دشمنان آماده سازید و (همچنین) اسب های ورزیده (برای میدان نبرد) تا به وسیله آن دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید و همچنین گروه دیگری غیر از اینها را که شما نمی شناسید و خدا آنها را می شناسد... .
    با این فرمان، مؤمنان، مکلف به آمادگی همیشگی برای دفاع در برابر تهاجم دشمنان هستند؛ زیرا این آمادگی مؤمنان، با ایجاد ترس در دل دشمنان، از تهاجم آنان جلوگیری می کند. روشن است که یکی از راه های کسب آمادگی همه جانبه، وجود روحیه شهادت طلبی در مؤمنان است و برعکس، ترس از مرگ، افراد دشمن را از هجوم باز می دارد؛ زیرا یکی از ویژگی های انسان بی ایمان، وحشت از مرگ و یکی از ویژگی های مؤمن، انس با مرگ است.
    بنابراین، این آیه ها در حقیقت با تشویق مؤمنان به جهاد فی سبیل اللّه، آنان را به سوی داشتن روحیه شهادت طلبی می کشاند؛ زیرا چنین درجاتی از آن جهادی است که مؤمن با عشق و اشتیاق به آن می پردازد؛ و در غیر این صورت با بی رغبتی، عمل ارزشی ندارد.
    یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا ما لَکُمْ إِذا قیلَ لَکُمُ انْفِرُوا فی سَبیلِ اللّهِ اثّاقَلْتُمْ إِلَی اْلأَرْضِ أَ رَضیتُمْ بِالْحَیاهِ الدُّنْیا مِنَ اْلآخِرَهِ فَما مَتاعُ الْحَیاهِ الدُّنْیا فِی اْلآخِرَهِ إِلاّ قَلیلٌ إِلاّ تَنْفِرُوا یُعَذِّبْکُمْ عَذابًا أَلیمًا وَ یَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَیْرَکُمْ وَ لا تَضُرُّوهُ شَیْئًا وَ اللّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ إِلاّ تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذینَ کَفَرُوا ثانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُما فِی الْغارِ إِذْ یَقُولُ لِصاحِبِهِ لا تَحْزَنْ إِنَّ اللّهَ مَعَنا فَأَنْزَلَ اللّهُ سَکینَتَهُ عَلَیْهِ وَ أَیَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْها وَ جَعَلَ کَلِمَهَ الَّذینَ کَفَرُوا السُّفْلی وَ کَلِمَهُ اللّهِ هِیَ الْعُلْیا وَ
    ص:102
    اللّهُ عَزیزٌ حَکیمٌ انْفِرُوا خِفافًا وَ ثِقالاً وَ جاهِدُوا بِأَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ فی سَبیلِ اللّهِ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ. (توبه: 38 _ 41)
    ای کسانی که ایمان آوریده اید! چرا هنگامی که به شما گفته می شود به سوی جهاد در راه خدا حرکت کنید بر زمین سنگینی می کنید (و سستی به خرج می دهید)، آیا به زندگی دنیا به جای آخرت راضی شده اید، با اینکه متاع زندگی دنیا در برابر آخرت جز اندکی نیست. اگر به سوی جهاد حرکت نکنید، شما را مجازات دردناکی می کند و گروه دیگری غیر از شما را جای گزین شما قرار می دهد و هیچ زیانی به او نمی رسانید و خداوند بر هر چیزی تواناست. همگی (به سوی جهاد) سبک بار یا سنگین بار حرکت کنید و با اموال و جان های خود در راه خدا جهاد کنید و این برای شما بهتر است، اگر بدانید.
    از این آیه ها برمی آید که خدای سبحان، سستی و کاهلی در جهاد را نمی پسندد و مسلمانان را برای نداشتن اشتیاق به جهاد در راه خدا _ یعنی نداشتن روحیه شهادت طلبی و غیرت دینی _ سرزنش می کند. همچنین آنان را در صورت استمرار بر روحیه دنیاطلبی و جهاد گریزی، به عذاب دردناک تهدید می کند.
    باید بدانیم که پروردگار، درمان این روحیه ناپسند را در گرو ترک دنیاطلبی و دل بستن به زندگی با سعادت اخروی می داند. ترغیب به زندگی اخروی مؤمنان را شهادت طلب می سازد تا آنجا که دنیا را با تمام وسعت آن برای خود زندان می بینند.
    بنابراین، نتیجه این آیه ها چنین است:










    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  6. Top | #45

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    یک _ سستی و کاهلی در امر جهاد، نزد خدا مذموم و ناپسند است و سبب غضب و عذاب الهی است.
    دو _ علت این سستی، محبوبیت دنیا و مظاهر آن در قلب شخص، در
    ص:103
    مقابل محبوبیت سعادت حیات اخروی است.
    سه _ پس اشتیاق به جهاد در راه خدا و روحیه شهادت طلبی نزد خدا مطلوب و باارزش است.
    چهار _ شانه خالی کردن گروهی از مسلمانان از وظیفه جهاد، مانع از یاری نشدن دین او نمی شود؛ زیرا خدای سبحان به جای متخلفان، افراد لایقی را برای حفاظت از دینش بر می گزیند. پس جهاد در راه خدا، توفیقی است که خدا نصیب هر کسی نمی کند؛ زیرا جهاد، بنابر فرمایش حضرت علی علیه السلام، دری از درهای بهشت رحمت خداست که آن را برای اولیای مقربش باز می کند. پس لطف و هدایت ویژه ای است که برای مؤمن از دیگر موهبت ها و نعمت های الهی بهتر و برتر است.
    کسانی که ایمان آورده اند، می گویند: چرا سوره ای نازل نمی شود (که در آن فرمان جهاد باشد)، اما هنگامی که سوره واضح و روشنی نازل گردد که در آن سخنی از جنگ است، منافقان بیمار دل را می بینی که همچون کسی که در آستانه مرگ قرار گرفته به تو نگاه می کنند. پس مرگ برای آنان سزاوارتر است، ولی اطاعت و سخن سنجیده برای آنان بهتر است و اگر هنگامی که فرمان جهاد قطعی شود به خدا راست گویند و از در صدق و صفا در آیند، برای آنان بهتر است. (محمد: 20 و 21)
    خدای تعالی در این آیه شریفه برخی مسلمانان را به خاطر ترس از جهاد و کشته شدن در راه خدا ملامت و تحقیر می کند، آن چنان که مرگ را برای آنان از حقارت و ذلت ترس، سزاوارتر می داند و این اوج تحقیر آنهاست. سپس برای نجات آنان از این ذلت می فرماید: «اگر اینان فرمان جهاد را اطاعت کنند و بر پیمان خود با خدا صادقانه وفادار بمانند، برای دنیا و آخرت آنان بهتر است».









    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  7. Top | #46

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    از این آیه ها، به این نکات دست می یابیم:

    یک _ از ویژگی های افراد ضعیف و منافق آن است که به زبان، خود را آماده و شیفته جهاد فی سبیل اللّه معرفی می کنند و به محض صدور حکم جهاد، از ترس مرگ، حالت احتضار به آنان دست می دهد.
    دو_ ترس از قتال، به خاطر ترس از مرگ است که نتیجه مرض روحی، کاستی در ایمان و نفاق درونی آنان است. پس منافق هرگز شهادت طلب نیست؛ چون مطیع پروردگار نبوده و در ایمان به خدا و پیمان با او صادق نیست.
    سه _ از دو نکته یاد شده نتیجه می گیریم که عشق به جهاد و شهادت در راه خدا، ارزشمند و پسندیده است که منافقان و افراد سست ایمان، ادعای آن را دارند.
    چهار _ اطاعت از حکم جهاد و پذیرش صادقانه آن، نشانه سلامتی باطن و ایمان خالص و صداقت در پیمان با خداست که علامت اینها داشتن روحیه شهادت طلبی است.
    آنچه تاکنون بیان شد، چند نمونه از آیه های زیادی است که می توان دلیلی بر ارزشی بودن و تقدس روحیه و فرهنگ شهادت طلبی نزد خدای سبحان باشد، ولی ما به سبب رعایت اختصار، به همین مقدار بسنده می کنیم و می گوییم فرهنگ و روحیه شهادت طلبی در جامعه نه تنها از دیدگاه قرآن ارزشمند است؛ بلکه یکی از محبوب ترین ویژگی های مؤمنان در نزد خدای سبحان به شمار می رود.










    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  8. Top | #47

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    از دیدگاه قرآن، چرا مؤمن، شهادت طلب است؟

    در قرآن کریم، آیاتی وجود دارد که می توان از آنها دلیل شهادت طلبی مؤمنان را دانست. در اینجا ما به اندازه توان و فهم خویش، مواردی از قرآن را با بیان آیه های مورد استدلال، بیان می کنیم. با این حال، ادعای انحصار دلیل در این موارد یاد شده را نداریم. ادله ای که برای شهادت طلبی مؤمن از آیات قرآن به دست می آید، از این قرار است:
    الف) شهادت، سبب رسیدن به کمال نهایی و سعادت حقیقی است و چون مؤمن، طالب این کمالات _ که هدف خلقت اویند _ است، پس شهادت طلب است؛ زیرا شهادت را راه میان رسیدن به این درجات می داند. بنابراین، نه به عنوان تکلیف، بلکه با اشتیاق طالب آن است؛ اشتیاقی همانند اشتیاق طفل گرسنه به سینه مادر. این حقیقت از آیاتی مانند 170 و 171 سوره آل عمران برداشت می شود:
    هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند، بلکه آنان زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند. آنان به خاطر نعمت های فراوانی که خداوند از فضل خود به ایشان بخشیده است، خوشحالند و به آن مؤمنانی که هنوز به آنها نپیوسته اند، مژده می دهند که نه ترسی بر آنهاست و نه غمی خواهند داشت و آنها را به نعمت و فضل خدا بشارت دهند و اینکه خداوند اجر اهل ایمان را هرگز ضایع نگرداند.
    بنابراین، چرا مؤمن شهادت طلب نباشد، حال آنکه بشارت این مقامات را از برادران شهیدش دریافت می کند که او را به عالی ترین درجات، بشارت می دهند؟
    ب) مؤمن عاشق خداست؛ چنان که خدا در وصف محبت مؤمنان به خود می فرماید: «وَ الَّذینَ آمَنُوا اَشَدُّ حُبَّا للّه ... ؛ مؤمنان شدیدترین محبت را به خدا
    ص:106
    دارند». (بقره: 165)
    چون هر عاشقی نهایت آرزویش وصال محبوب است، پس مؤمن، شیفته رسیدن به خداست که شریف ترین و بهترین نوع لقای محبوب، شهادت در راه خداست. به همین دلیل، مؤمن با مرگ که بهترین آن شهادت است، انس دارد(1) و انتظارِ آن را می کشد. خدای سبحان در آیه های 94 سوره بقره و 6 سوره جمعه این حقیقت را بیان می کند:
    قُلْ إِنْ کانَتْ لَکُمُ الدّارُ اْلآخِرَهُ عِنْدَ اللّهِ خالِصَهً مِنْ دُونِ النّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ. (بقره: 94)
    بگو: اگر نزد خدا سرای بازپسین یکسر به شما اختصاص دارد، نه دیگر مردم، پس اگر راست می گویید، آرزوی مرگ کنید.
    قُلْ یا أَیُّهَا الَّذینَ هادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیاءُ لِلّهِ مِنْ دُونِ النّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ. (جمعه: 6)
    بگو: ای کسانی که یهودی شده اید، اگر پندارید که شما دوستان خدایید نه مردم دیگر، پس اگر راست می گویید، درخواست مرگ کنید.
    خدای سبحان در این آیه ها، آرزوی مرگ و دیدار با خدا را نشانه صداقت در ادعای دوستی با خدا بیان می کند. بنابراین، مؤمن، شهادت طلب است؛ چون دوست و عاشق خداست و عاشق، جز لقای معشوق با فدا شدن در پیشگاه او آرزویی ندارد.
    ج) شهادت سبب غفران الهی است و مغفرت به معنی چشم پوشی از
    ص:107
    ________________________________________
    1- «وَاللّهُ لابْنُ اَبیطالِب اُنس بِالْمَوت مِنَ الطِّفل بَثدَی اُمُّه؛ سوگند به خدا انس و علاقه فرزند ابی طالب به مرگ در راه خدا از علاقه طفل به پستان مادر بیشتر است». نهج البلاغه، خطبه 5.
    خطاها و گناهان و جبران نقایص آدمی است(1) و این همان رحمتی است که خدا در صورتی که مؤمن، بندگی اش را در پیشگاه او به اثبات برساند، بر خود واجب کرده و فرموده است : «کتب علی نفسه الرّحمه؛ رحمت را بر خویشتن واجب کرده است».(2)
    بنابراین، مؤمن شهادت طلب، طالب چنین مغفرت و رحمتی از سوی معبود است. خدای سبحان درباره این ویژگی شهید در آیه 157 سوره آل عمران می فرماید:
    وَ لَئِنْ قُتِلْتُمْ فی سَبیلِ اللّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَهٌ مِنَ اللّهِ وَ رَحْمَهٌ خَیْرٌ مِمّا یَجْمَعُونَ.
    و اگر در راه خدا کشته شوید یا بمیرید، به یقین، آمرزش خدا و رحمت او از [همه] آنچه [آنان ]جمع می کنند بهتر است.
    د) در بیان قرآن کریم، جهاد فی سبیل اللّه از محبوب ترین کارهای نیک نزد خداست و بالتّبع مجاهد فی سبیل اللّه نیز از محبوب ترین افراد عنداللّه است.(3) چون مؤمن، محِب خداست، آنچه را خدا می پسندد و دوست دارد محبوب اوست. پس جهاد با جان در راه خدا یعنی شهادت، محبوب اوست؛ زیرا این کار، او را محبوب خدا می سازد؛ هم از نظر مجاهد بودن و هم به سبب آنکه رضایت خدا را به دست آورده است.
    مؤمن شهادت طلب است؛ چون می خواهد محبوب خدا شود؛ زیرا خدای
    ص:108
    ________________________________________
    1- ابراهیم مصطفی و دیگران، المعجم الوسیط، استانبول، دارالدعوه، 1989، چ 2، ص 656.
    2- انعام: 12 و نیز در آیه 54 از همین سوره این تعبیر به صورت «کتب ربکم علی نفسه الرحمه» آمده است.
    3- صف : 4.
    تعالی تنها کسی است که انسان باید به محبت او دل ببندد؛ یعنی تنها خدا شایسته دل بستگی انسان به اوست.
    ه ) جهاد و شهادت در راه خدا سبب تحمل زجرها و محنت هایی است که جز مؤمنان صابری که صبر جمیل را در درگاه الهی پیشه خود ساخته اند، کسی را یارای تحمل آنها نیست. مؤمنانی که حقیقت ایمان در قلب آنها راسخ شده باشد، تنها توان چنین صبری را دارند؛ صبری که صاحب آن، با لذت، دشواری ها را به جان می خرد، نه با سختی؛ زیرا مؤمن، عاشق سوختن در پیشگاه معشوق است.
    بنابراین، چون مؤمن بدین معنی صابر است و صابر هم شهادت طلب است، پس باید مؤمن شهادت طلب باشد. قرآن کریم در این زمینه می فرماید:
    وَ کَأَیِّنْ مِنْ نَبِیِّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثیرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فی سَبیلِ اللّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَکانُوا وَ اللّهُ یُحِبُّ الصّابِرینَ . (آل عمران: 146)
    چه بسیار پیامبرانی که مردان الهی فراوانی به همراه آنان جنگ کردند، اینان هیچ گاه در برابر آنچه در راه خدا به آنان می رسید، سست و ناتوان نشدند (و تن به تسلیم ندادند) و خداوند استقامت کنندگان را دوست دارد.
    بنابراین آیه شریفه، مؤمن، فردی الهی است که صبر را معنا می بخشد و به آنچه از ناحیه خدا به او می رسد، نه تنها راضی، بلکه شادمان است. پس شهادت طلبی پیشه چنین مؤمنی است.
    و) مؤمن، بنده خداست و خاصیت بندگی، انجام افعالی است که رضایت معبود در آن است و چون دفاع از دین الهی و فرستادگان خدا و اولیای او از مؤمن خواسته شده است، وی اثبات بندگی خویش را با آمادگی برای
    ص:109
    جان بازی و شهادت طلبی اعلام می دارد، چنان که قرآن کریم در این زمینه می فرماید:
    وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَ اللّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبادِ. (بقره: 207)
    بعضی از مردم، جان خود را به خاطر کسب خشنودی خدا می فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.
    ز) بنابر بیان قرآن کریم، مؤمن مکلف است که از وسائلی که خدای سبحان برای رسیدن به درگاهش قرار داده است، بهره گیرد تا به وصال او برسد. یکی از این وسائل، جهاد و شهادت در راه خداست. پس شهادت طلبی «ابتغاء الوسیله» است. قرآن کریم در این باره می فرماید:
    یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَهَ وَ جاهِدُوا فی سَبیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ. (مائده: 35)
    ای کسانی که ایمان آورده اید! از خدا پروا کنید و به او [توسل و ]تقرب جویید، و در راهش جهاد کنید، باشد که رستگار شوید.
    وسیله در این آیه شریفه به معنی رسیدن به چیزی با رغبت و اشتیاق است.(1) پس «ابتغاء الوسیله» در حقیقت متمسک شدن به اسبابی برای اتصال به مبدأ هستی با رغبت و اشتیاق است و چون در آیه شریفه پس از امر به ابتغاء الوسیله، امر به جهاد فی سبیل اللّه شده است و جان بازی در راه خدا مهم ترین و کامل ترین نوع جهاد فی سبیل اللّه است. بنابراین، یکی از بهترین وسائل برای اتصال به مبدأ هستی، جهاد و شهادت در راه خداست که نتیجه روحیه شهادت طلبی مؤمن است.
    ص:110
    ________________________________________
    1- مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 871 ، ماده وسل.
    ح) مؤمنان با ایمان خود با خدا عهد می بندند که در دفاع از دین، مقدسات و اولیای خدا هیچ گاه سست نشوند و به دشمن پشت نکنند، حتی اگر جان خویش را فدای این حقیقت کنند. قرآن کریم درباره این عهد می فرماید:
    وَ لَقَدْ کانُوا عاهَدُوا اللّهَ مِنْ قَبْلُ لا یُوَلُّونَ اْلأَدْبارَ وَ کانَ عَهْدُ اللّهِ مَسْؤلاً. (احزاب: 15)
    آنان قبل از این با خدا عهد کرده بودند که پشت به دشمن نکنند و عهد الهی مورد سؤال قرار خواهد گرفت.
    بر اساس این آیه شریفه، این پیمانی است که همه مؤمنان، با ایمان خود با خدا می بندند و از این پیمان بازخواست خواهند شد. در چنین شرایطی است که مؤمن برای اثبات صداقت خود در این عهد و پیمان نه تنها آماده است، بلکه جان خویش را برای اثبات صداقت خود با خدای سبحان در کف می نهد و آماده جان نثاری است. چنان که قرآن کریم در این باره می فرماید:
    مِنَ الْمُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضی نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدیلاً. (احزاب: 23)
    از میان مؤمنان، مردانی اند که به آنچه با خدا عهد بستند، صادقانه وفا کردند. برخی از آنان به شهادت رسیدند و برخی از آنها در [همین] انتظارند و [هرگز عقیده خود را ]تبدیل نکردند.
    بنابراین، مؤمن شهادت طلب است؛ چون در عهد و پیمان خویش با خدای خود صادق است و منتظر وفای به آن با فدا کردن خون و جان خویش می باشد و این روحیه شهادت طلبی است که او را به تقوای محبوب الهی می رساند. قرآن کریم در این زمینه می فرماید:
    بَلی مَنْ أَوْفی بِعَهْدِهِ وَ اتَّقی فَإِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقینَ. (آل عمران: 76)
    آری، کسی که به پیمان خود وفا کند و پرهیزکاری پیشه کند (خدا او را دوست دارد؛
    ص:111
    زیرا) خدا، پرهیزکاران را دوست می دارد.









    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  9. Top | #48

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    آیا شهادت طلبی، به هلاکت افکندن خویش است؟

    یکی از کارهایی که خدای سبحان در قرآن کریم انسان را از آن نهی می کند، به هلاکت افکندن نفس و تباه کردن خویش است، چنان که در آیه 195 سوره بقره می فرماید:
    وَ أَنْفِقُوا فی سَبیلِ اللّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَهِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ.
    در راه خدا انفاق کنید و خود را به دست خود به هلاکت نیفکنید و نیکی کنید که خداوند، نیکوکاران را دوست دارد.
    ممکن است این آیه شریفه برای برخی چنین ذهنیتی ایجاد کند که روحیه شهادت طلبی از مصادیق آن و سبب هلاکت است و این نزد خدای سبحان موجب دوری از رحمت الهی است. پس چنین روحیه و فرهنگی به خاطر اینکه به اضرار به نفس و انتحار و ناامنی و خشونت در جامعه می انجامد، نه تنها ممدوح نیست، بلکه مذموم و حرام است؛ چون مقدمه فعل حرامی واقع می شود و مقدمات حرام نیز، حرام خواهد بود.
    در پاسخ به چنین تصوری، نکاتی را یادآور می شویم:
    الف) همان گونه که قبلاً بحث شد، نه شهادت، هدف نهایی برای مؤمن تلقی می شود و نه شهادت طلبی دارای ارزش شمرده شده است، بلکه شهادت و شهادت طلبی در صورتی که وسیله ای برای رسیدن به هدف نهایی باشند، ارزشمند و مطلوب هستند. باید گفت مطلوب اصلی و حقیقی در اسلام، قرب الهی و رسیدن به کمالی است که خالق حکیم برای بندگانش خواسته است و راه آن عبودیت و بندگی انسان در پیشگاه خداست. از سوی دیگر
    ص:112
    یکی از مصادیق بندگی انسان، پاسداری و دفاع از دین و پیامبران و اولیای اوست که مستلزم صرف مال و وقت و جان است. به همان دلیل که صرفِ مال در راه خدا _ که جهاد با مال نامیده شده _ مطلوب است. با اینکه در اسلام، اتلاف مال، نامطلوب شمرده شده است. فدا کردن جان هم در راه خدا که لازمه جهاد فی سبیل اللّه است، مطلوب شمرده می شود؛ هرچند اتلاف بیهوده آن نامطلوب و حرام است؛ زیرا اسلام خودکشی و ضرر رساندن به نفس را ممنوع و حرام می داند.
    این در حالی است که دین اسلام، انسان را مکلف می کند که در صورت نیاز در حفظ آن تا حد جان، مبارزه و جهاد کند؛ هرچند جان خود را در این راه از دست بدهد و به شهادت برسد.
    پس، این گونه کشته شدن و چنین روحیه ای که از ایمان و غیرت دینی مؤمن سرچشمه می گیرد، مورد تجلیل خدای سبحان است و اولیای دین، طالب آن مرگ و واجد چنین روحیه ای بوده اند. وقتی رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آلهخبر شهادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را به او داد و پرسید: صبر تو در آن هنگام چگونه است؟ پاسخ داد: این از مواطن شکر است نه صبر(1) و جمله «فزتُ و ربّ الکعبه» که پس از ضربت خوردن بر زبان مبارک ایشان جاری شد، همین حقیقت را نشان می دهد.
    بنابراین، شهادت در راه خدا و روحیه شهادت طلبی، وسیله است نه هدف و بدون آن اهداف متعالی و مقدس، نه شهادت معنا می یابد و نه
    ص:113
    ________________________________________
    1- میزان الحکمه، ج 2، ص 1513، ح 9761.
    شهادت طلبی.
    ب) این تصور که شهادت، هلاکت است و شهادت طلبی، اشتیاق به خودکشی و انتحار، تصوری است که از نشناختن حقیقت شهادت و شهادت طلبی ناشی می شود؛ زیرا شهادت نه تنها هلاکت و فنا نیست، بلکه رسیدن به حیات و زندگی برتر است. حال آنکه خودکشی و هر گونه مرگ مذموم دیگر، با نابودی ابدی و خسرانِ جان که بزرگ ترین زیان بشر است، برابر خواهد بود. در فرهنگ غنی اسلام، نیت و هدف فاعل است که ارزش عمل او را تعیین می کند. پس فدا کردن جان و انس با مرگ اگر برای تعالی «کلمه اللّه» و بندگی او باشد، نه تنها افتادن در هلاکت نیست، بلکه رسیدن به «حیات طیبه» و کمال و سعادت حقیقی است که هیچ گونه سنخیتی با هلاکت نفس ندارد، بلکه احیای آن است؛ زیرا انگیزه در شهادت، پرستش خدا و در خودکشی، پرستش شیطان و هوای نفس است که اولی، رفتن به سوی کمال حقیقی و دومی، حرکت بر خلاف آن است تا حدی که انسان از هر جنبنده ای نزد خدا پست تر می شود.(1)
    افزون بر این، جان بازی در راه خدا و جهاد با جان و شهادت طلبی، وظیفه ای است که خدای تعالی در قرآن در آیه های گوناگونی، مؤمنان را به آن تکلیف می کند؛ تکلیفی که سستی و کاهلی در آن سبب غضب و عذاب الهی است و ما در این فصل با استناد به آیه های قرآن، به این حقیقت رسیدیم
    ص:114
    ________________________________________
    1- «انّ شرّ الدّوابّ عنداللّه الصّمّ البکم الذین لایعقلون؛ قطعا بدترین جنبدگان نزد خدا کران و لالانی اند که نمی اندیشند». انفال : 22
    که نیازی به تکرار نیست.
    ج) استنتاج درست از آیه های قرآن مبتنی بر فهم درست آنهاست. عبارت «وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَهِ» در صورتی که باء را سببیّت بگیریم، نه زایده که درست همین است و مفعول به فعل نهی را محذوف بگیریم _ یعنی و لاتلقوا انفسکم بایدیکم الی التّهلکه _ چنین معنا می شود: خود را به دست خود به هلاکت نیفکنید.
    «تهلکه»، مصدرِ ثلاثی مجرد است و به از دست دادن چیزی یا از بین رفتن چیزی با استحاله و فساد یا مرگ معنا می شود.(1) در این آیه شریفه، هر سه معنا درست است؛ زیرا نهی در آیه _ یعنی لاتلقوا _ مطلق است. پس نهی از هر چیزی است که موجب اضرار به نفس یا از میان رفتن آن یا خسران جان و از دست دادن رحمت و هدایت خاص الهی و خاموش شدن نور عقل و فطرت گردد.
    بنابراین، ما منکر این حقیقت نیستیم که این آیه شریفه، حرمت اتلاف بیهوده نفس را نیز ثابت می کند، ولی توجه به این نکته ضروری است که پیام اولیه و اصلی آیه شریفه این معنا نیست؛ زیرا خدای سبحان در این آیه شریفه با توجه به آیه های پیش از آن و امر یاد شده در بالای آیه، به مؤمنان دستور می دهد که برای اقامه جهاد فی سبیل اللّه، مال خود را انفاق کنید که از این معنا در آیات بسیار دیگری به جهاد با مال تعبیر شده است. پس می توان چنین نتیجه گرفت که هلاکت در آیه، نتیجه بخل ورزیدن و امساک از انفاق مال
    ص:115
    ________________________________________
    1- [1] .مفردات الفاظ قرآن کریم، ماده هلک، ص 844 .
    هنگام جنگ است که سبب تضعیف قدرت نیروهای اسلام و غلبه دشمن بر آنان می شود. نتیجه آن، هم از میان رفتن دین است و هم نابودی مؤمنان را در پی دارد. شخص نیز با گناهِ خود، خویشتن را به هلاکت ابدی گرفتار ساخته است که بزرگ ترین زیان، همین است.
    از آنجا که اسراف و زیاده روی در انفاق نیز سبب فقر و مسکنت و در نتیجه هلاکت شخص یا شخصیت فرد می شود، خدای سبحان در آخر آیه شریفه به احسان حکم می کند. بدین معنا که به مؤمنان دستور می دهد عملی که انجام می دهند، به نیکویی انجام دهند و اهل افراط و تفریط نباشند، بلکه راه اعتدال را در پیش گیرند.(1) البته همان گونه که نهی در آیه، مطلق است و شامل هر کاری می شود که جسم و جان آدمی را به هلاکت افکند، امر به احسان نیز مطلق است و اختصاص به انفاق مال ندارد.
    مؤید این بیان؛ یعنی اعتدال در انفاق، آیه 67 سوره فرقان است که در وصف بندگان صالح خدا می فرماید:
    وَ الَّذینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَوامًا.
    (بندگان صالح خدا) کسانی هستند که هرگاه انفاق کنند، نه اسراف می کنند و نه سخت گیری، بلکه در میان این دو حد اعتدالی دارند.
    بنابراین، پیام اصلی آیه شریفه این حقیقت است. دلیل ما نیز روایتی از امام صادق علیه السلام است که در تفسیر آیه: «و لا تلقوا بایدیکم الی التّهلکه»، فرمود:
    اگر مردی تمام آنچه دارد، همه را در راه خدا انفاق کند، کار خوبی انجام نداده است و نمی توان گفت وی مردی موفق است، مگر نشنیده ای که خدای تعالی می فرماید:
    ص:116
    ________________________________________
    1- تفسیر المیزان، چ 7، ج 2، ص 93.
    وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَهِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ.
    با دست خود خودتان را به هلاکت نیندازید و نیکی کنید. همانا خداوند نیکی کنندگان را دوست دارد.
    آن گاه فرمود: یعنی خدا، اهل اقتصاد و میانه روی را دوست دارد.(1)








    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  10. Top | #49

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    رابطه شهادت طلبی با غیرت دینی از دیدگاه وحی


    ساختار بدن و روح انسان به صورتی است که آدمی را در شرایطی که احساس کند دیگران به منافع او تجاوز می کنند و نسبت به مقدسات او مثل جان، مال، ناموس و اطفال او بی احترامی می کنند یا درصددند که شخصیت او را خرد کنند و آبروی او را بریزند یا به خاندان او هتک حرمت کنند، وادار به دفاع می سازد. این ساختار دفاعی از احکام و قوانین فطرت است که خدای سبحان در نهاد بشر به ودیعه نهاده است. البته به کار بردن این نیرو با اطاعت از این حکم فطرت به دو گونه انجام می شود: یکی به نحو شایسته و دیگری به نحو ناشایست.
    نوع اول آن، به این دلیل شایسته است که هم به کار بستن آن به نحو نیکو و حق است و هم برای حفظ و دفاع از حق خود است، نه باطل خود.
    گونه ناشایست و مذموم آن نیز این است که یا به کار بستن این حکم فطری به نحو باطل باشد یا برای حفظ باطل. به همین شکل هر دو فرض هم می تواند با هم فراهم باشد که در این صورت پیداست که چه فساد و شقاوتی در پی دارد و چقدر نظام امور جامعه را به هم می زند.
    ص:117
    ________________________________________
    1- میزان الحکمه، ج 4، ص 3465، روایت 21284.
    بنابراین، از آنجا که مسئله غیرت ریشه در فطرت انسان دارد و اسلام هم دین فطرت است، اصل مسئله غیرت را حفظ می کند و مقدس می شمارد، ولی در جزئیات آن دخالت نموده و فرموده است:
    الف) آن مقدار از غیرت که مطابق با فطرت است، حق نامیده می شود و شاخ و برگی مانند تعصب اعراب جاهلیت که اقوام گوناگون در آن به وجود آورده اند، باطل است.
    ب) این ودیعه الهی را از هر جهت به خدای سبحان برگردانده و آن را در قالب دین الهی که اطاعت بی چون و چرا از خدای سبحان است، ریخته و رنگ توحید به آن داده است. بدین معنا که غیرت ورزیدن را در جایی ارزش دانسته است که خداپسند باشد؛ یعنی مورد رضای او قرار گیرد، ولی در جایی که برخلاف رضای خداست، یعنی به کارگیری آن برای هوا و هوس ها و اهداف فاسد و شیطانی باشد، باطل و ناروا دانسته است.
    بنابراین، غیرت خداپسندانه، یکی از اخلاق حمیده و ملکات فاضله است که عبارت است از دگرگونی حالت انسان از حالت عادی و اعتدال، به صورتی که وی را در مقابل کسی که به یکی از مقدساتش اعم از دین، ناموس یا آبرو و امثال آن تجاوز کرده، از جای می کند و به دفاع وامی دارد.(1) همین غیرت است که منشأ روحیه شهادت طلبی در مؤمنان و جانبازی عاشقانه آنان در راه خداست؛ زیرا از آنجا که دین، ارزشمندترین موهبت الهی به بشریت است و ویژگی های آن با احکام فطرت و انسانیت انطباق کامل
    ص:118
    ________________________________________
    1- تفسیر المیزان، ج 4، صص 272-280.
    دارد، غیرت ورزی نیز که یکی از احکام فطرت و قوانین فطری دفاع آدمی است، یکی از مهم ترین مکان های اعمال آن دفاع از دین و ارزش های آن به هنگام در خطر افتادن آنهاست؛ چون در این صورت، انسانیت انسان ها در معرض خطر نابودی و مسخ قرار گرفته است و این شایسته ترین جای غیرت ورزی است. همچنان که حضرت ابا عبداللّه الحسین علیه السلام که مظهر غیرت خدای سبحان و سرآمد غیوران عالم است، غیرت ورزی بر دین خدا را بر غیرت ورزی بر نوامیس خویش و حرم رسول خدا مقدم دانست و عاشقانه فرمود: «اِنَّ اللّهَ شاءَ اَنْ یَراهُنَّ سَبایا؛ خدا خواسته که آنان را اسیر ببیند».(1)
    منشأ روحیه شهادت طلبی، همین غیرت و تعصب دینی است که خود آن نیز «نتیجه شجاعت و قوت نفس مؤمن است»(2) و چون روحیه شهادت طلبی که سبب جانبازی و جهاد در راه خدا تا سرحد جان است، عامل حفظ دین و ارزش های آن به شمار می رود. پس صفت کریمه غیرت دینی که سبب و منشأ به وجود آمدن این روحیه و فرهنگ مفید در افراد و جامعه اسلامی است ، علت حفظ دین خواهد بود و برای به وجود آمدن روحیه شهادت طلبی باید به تقویت این صفت نیکو در مؤمنان پرداخت.
    خدای سبحان نیز در آیه هایی از قرآن کریم با استفاده از شیوه برانگیختن غیرت که هیچ انسانی به طور کلی از آن بی بهره نیست، مؤمنان را به داشتن روحیه شهادت طلبی، جهاد و جانبازی در راه خدا ترغیب می کند. آیه های زیر
    ص:119
    ________________________________________
    1- اللهوف علی قتلی الطفوف، ص 128.
    2- ملااحمد نراقی، معراج السعاده، تهران، انتشارات دهقان، 1370، ص 163.
    دلیل بر درستی ادعای ماست:
    وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَهِ الظّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصیرًا. (نساء: 75)
    1. چرا در راه خدا و (در راه) مردان و زنان و کودکانی که (به دست ستمگران) تضعیف شده اند، پیکار نمی کنید؟ همان افراد (ستم دیده ای) که می گویند: پروردگارا! ما را از این شهر (مکه) که اهلش ستمگرند، بیرون ببر و از طرف خود برای ما سرپرستی قرار ده و از جانب خود یار و یاوری برای ما تعیین فرما.
    در این آیه شریفه، خدای سبحان با استفهام توبیخی، مؤمنان را به جهاد و قتال در راه خدا تحریک و ترغیب می کند؛ استفهامی که غیرت مؤمنان را به دو صورت برمی انگیزاند:
    الف) ابتدا به مؤمنان یادآور می شود که این مجاهدت و قتال، در راه خدا و نصرت دین اوست تا فراموش نکنند چنین جهاد و قتالی در حقیقت، هدف زندگی و خلقت آنان را تأمین می کند؛ زیرا با این جهاد، دین خدا محفوظ می ماند که کامل ترین نسخه الهی برای کمال و سعادت انسان ها به شمار می رود و انسانیّت انسان ها در گرو حفظ و تقویت و گسترش آن است. پس طاعت الهی با انجام آن صورت می پذیرد و رضوان خدا با این عمل به دست می آید؛ این سعادتی است که مؤمنان را به قرب پروردگار می رساند.
    بنابراین، خدای سبحان با یادآوری این نکته به مؤمنان خالص، غیرت دینی آنان را برای دفاع از این ناموس انسانیت برمی انگیزاند و آنان را به داشتن روحیه جانبازی و شهادت طلبی تشویق می کند.
    ب) خدای متعال پس از بیان آن نکته مهم برای مؤمنان خالص، به بیان
    ص:120
    نکته ای دیگر برای مؤمنانی می پردازد که ایمانشان ناخالص و ضعیف است و برای ایجاد روحیه شهادت طلبی و مجاهدت در آنان تنها یاد خدا و مرضات او کافی نیست.پس اگر غیرت دینی این افراد، آنان را به حرکت واداشت که نیکوست، ولی در غیر این صورت با این معنا آنان را به غیرت ورزی وامی دارد که این جهاد و قتال، در راه دفاع و نجات مردان و زنان و کودکان ناتوانی است که کافران آنان را به استضعاف کشانده اند. به آنان یادآور می شود که اگر غیرت دینی شما و ایمانتان به خدا ضعیف است، دست کم، غیرت و تعصبی که هر جوان مردی با صرف نظر از ایمان به خدا واجد آن است، اقتضا می کند که از جای برخیزید و شر دشمن را از سر مردان و زنان و اطفال ضعیف کوتاه کنید. حتی اگر جان خود را در این راه از دست بدهید.
    البته توجه به این نکته ضروری است که چون این غیرت ورزی نیز در پیشگاه خدای سبحان محبوبیت دارد، پس جهاد با این نیت نیز عنوان «فی سبیل اللّه» به خود می گیرد، نه اینکه در مقابل سبیل اللّه، عنوان دیگری داشته باشد. هرچند از نظر درجه ارزشمندی، هیچ گاه با جهاد مؤمنان خالص که قصدشان تنها رضای خدا و بندگی اوست، قابل مقایسه نیست.
    نتیجه اینکه این آیه شریفه از طریق برانگیختن غیرت مؤمنان، آنان را به داشتن روحیه شهادت طلبی و جانبازی در راه خدا ترغیب می کند.
    یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا لَقیتُمُ الَّذینَ کَفَرُوا زَحْفًا فَلا تُوَلُّوهُمُ اْلأَدْبارَ وَ مَنْ یُوَلِّهِمْ یَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلاّ مُتَحَرِّفًا لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَیِّزًا إِلی فِئَهٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصیرُ. (انفال: 15 و 16)
    2. ای کسانی که ایمان آورده اید! هنگامی که با انبوه کافران در میدان نبرد روبه رو شوید،
    ص:121
    به آنها پشت نکنید (و فرار نکنید) و هرکس در آن هنگام به آنها پشت کند _ مگر آنکه هدفش کناره گیری از میدان برای حمله مجدد و یا به قصد پیوستن به گروهی (از مجاهدان بوده باشد) _ به غضب خدا گرفتار خواهد شد و جایگاه او دوزخ است و چه بد سرانجامی است.
    خدای سبحان در این آیات با نهی کردن مؤمنان از فرار کردن در برابر دشمن با تحریک غیرتشان، آنان را به از میان بردن روحیه ترس و تبدیل آن به روحیه شهادت طلبی و جانبازی در راه خدا تا فدای جان ترغیب می کند. بدین صورت که برای تحریک نیروی غیرت در آنان، بدون اشاره به غیرت دینی و جوان مردی، از دو شیوه برانگیزاننده دیگر استفاده می کند:
    الف) تحقیر فراریان و نمایاندن ذلت نفس آنان: بدین معنی که خدای سبحان از کسی که به دشمن پشت کرده، با بدترین و تحقیرآمیزترین لفظ ممکن یاد کرده و می فرماید: اینان دُبُرشان را به سوی دشمن برمی گردانند و این معنا را با عبارت «و من یولّهم یومئذٍ دُبُره» بیان می کند که با توجه به معنای دُبُر که کنایه از عورت خلفی انسان است، اوج تحقیر آنان را نشان می دهد؛ زیرا دُبُرِ مرد، ناموس اوست و این تعبیر قرآن، کنایه از بی ناموسی و بی غیرتی آنان است.(1)
    وجه این تعبیر آن است که دفاع از دین الهی، دفاع از شرف، عزت،
    ص:122
    ________________________________________
    1- علامه الالوسی البغدادی، تفسیر روح المعانی، بیروت، داراحیاء التراث العربی،1405 ق/ 1985 م، ج 9، ص 181؛ محمدرشیدرضا، تفسیر المنار، بیروت، دارالفکر، بی تا، ج 9، ص 617 ؛ اسماعیل حقی البروسی، تفسیر روح البیان، بیروت، داراحیاء التراث العربی،1405 ق / 1985 م، ص 323؛ محمدبن یوسف ابی حیان الاندلسی، البحر المحیط، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1413 ق / 1993 م، چ 1، ج 4، ص 469؛ علامه شوکانی، فتح القدس، مصر، بی نا، 1349 ه . ق، ج 2، ص 280.
    ناموس و آبرو و در یک کلمه انسانیت انسان هاست و این به مراتب از دفاع از عورت و ناموسِ فرد بالاتر می باشد. پس فرار از جهاد فی سبیل اللّه در حقیقت بی ناموسی و بی غیرتی فرد را می رساند؛ زیرا خدای سبحان می توانست الفاظ ملایم تر مانند «من یولّهم یومئذٍ قفاه» یا «ظهره» را به کار برد، ولی در عین حال از این تعبیر استفاده کرد تا حقیقت ذلت و بی غیرتی فراریان از جهاد را به مؤمنان بنمایاند تا به این وسیله با از میان بردن روحیه ترس از دل خود تا پای جان در مقابل دشمنان خود و خدا و دین او پایداری کنند.
    ب) شیوه تهدید و ترسانیدن: این شیوه چنین است که خدای سبحان، هر کس را که در برخورد با دشمنان از خود بی غیرتی نشان دهد و به دشمن پشت کند به غضب و عذاب الهی و خواری در دنیا و عذاب ابدی دوزخ در آخرت، تهدید می کند تا شاید بر ترس خویش از کشته شدن چیره شده و به جهاد و قتال در راه خدا روی آورده و شهادت طلب شوند و از عذاب دردناک الهی نجات یابند.
    نتیجه اینکه این آیات شریفه نیز به خوبی رابطه روحیه شهادت طلبی را با مسئله غیرت به تصویر می کشد و کسانی را که از روحیه شهادت طلبی بی بهره اند بی غیرت و مانند کسی می داند که نسبت به تجاوز به ناموسش بی تفاوت باشد.
    وَ إِنْ نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فی دینِکُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّهَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُونَ أَ لا تُقاتِلُونَ قَوْمًا نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤکُمْ أَوَّلَ مَرَّهٍ أَ تَخْشَوْنَهُمْ فَاللّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤمِنینَ. (توبه: 12 و 13)
    ص:123
    3. و اگر پیمان های خود را پس از عهد خویش بشکنند و آیین شما را مورد طعن قرار دهند، با پیشوایان کفر پیکار کنید؛ چرا که آنها پیمانی ندارند؛ شاید (با شدت عمل) دست بردارند. آیا با گروهی که پیمان های خود را شکستند و تصمیم به اخراج پیامبر گرفتند، پیکار نمی کنید؟ در حالی که آنها نخستین بار (پیکار با شما را) آغاز کردند؛ آیا از آنها می ترسید؟! با اینکه خداوند سزاوارتر است که از او بترسید؛ اگر مؤمن هستید.







    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  11. Top | #50

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    در این آیه ها، خدای سبحان برای برانگیختن غیرت مؤمنان برای مجاهدت در راه خدا و ایجاد روحیه شهادت طلبی در آنان، چند نکته مهم و حساس را به آنها یادآوری می کند.
    یک _ کافران عهدی را که با رسول خدا صلی الله علیه و آله بسته بودند، نقض کردند که این، نیرنگ و خلاف جوان مردی است.
    دو _ اینان بر دین متعالی و بی عیب شما زبان به طعن گشودند.
    سه _ تصمیم بر بیرون کردن (و حتی قتل)(1) پیامبرتان از دیار خود و حرم امن الهی گرفتند.
    چهار _ آنان در ابتدا بر شما تاختند و جنگ را آغاز کردند که هیچ مؤمن غیوری این ناجوان مردی ها را تحمل نمی کند.
    خدای سبحان پس از بیان این موارد که احساسات درونی و غیرت هر مؤمن آزاده ای را به خروش می آورد، نکته دیگری نیز برای صاحبان ایمان های ضعیف اضافه می کند و می فرماید: در چنین شرایطی مؤمنان غیور باید با دشمن بجنگند و از دین خدا و پیامبر او و حیثیت خود و مسلمانان
    ص:124
    ________________________________________
    1- انفال: 30 «وَ إِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذینَ کَفَرُوا لِیُثْبِتُوکَ أَوْ یَقْتُلُوکَ أَوْ یُخْرِجُوکَ...؛ و [ یاد کن ] هنگامی را که کافران درباره تو نیرنگ می کردند تا تو را به بند کشند یا بکشند یا [ از مکه ] اخراج کنند...».
    دفاع کنند؛ زیرا در غیر این صورت، نزد خدای سبحان، مؤمن به شمار نمی آیند. اگر کسی در چنین شرایطی باز هم از جهاد، طفره رود و حاضر به پیکار نشود، ترسو است، حال آنکه مؤمن از غیر خدا باک ندارد؛ زیرا تنها آن ذات مقدس را شایسته ترسیدن می داند و در پیشگاه او برای احدی از مخلوقات، قدرت مستقلی قائل نیست.
    بنابراین، خدای سبحان در آخر آیه با ترسو خواندن تارکان جهاد، مؤمنان ضعیف ایمان را نیز به خروش می آورد و با برانگیختن غیرت آنان، ایشان را برای جانبازی و مجاهدت در راه خدا تحریک می کند تا از کشته شدن نهراسند و انتقام مؤمنان ستم دیده را از کفار و مشرکان بگیرند. همچنین سفارش می کند تا دل مجروح آنان را با مجازات، خواری و عذاب دنیوی آن ظالمان به دست خود، شفا بخشند. چنان که در آیه بعد(1) این حقیقت بیان شده است و این تحقق نمی یابد، مگر با احیای غیرت مؤمنان و زنده کردن روحیه شهادت طلبی در آنان.








    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





صفحه 5 از 12 نخستنخست 123456789 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi